When you make a mistake,
who would you like to tell you:
You made a mistake!
دوست داری این دکمه قرمز رو چه کسی فشار بده و بهت بگه:
«اوووه»!!! اشتباه کردی! مشکلی ایجاد کردی! خطا کردی! گاف دادی!
دوست داری چه کسی بهت بگه: اشتباه کردی!
آیا ما اشتباه میکنیم؟!
و اگر این اشتباه بارها و بارها تکرار بشه، آیا به ضرر ما نخواهد بود؟!
آیا دوست دارید متوجه اشتباه خود شوید؟!
دوست دارید چه کسی شما را متوجه اشتباهاتتان بنماید؟!
دوست دارید چگونه به شما بگویند که شما اشتباه کردهاید؟!
با رعایت جمیع چه نکاتی وقتی اشتباه خود را متوجه شدید آن را به گردن می گیرید و قبول اشتباه میکنید و عذر خواهی نموده و در صدد جبرانش بر می آیید؟!
وقتی اشتباه میکنی، دوست داری چه کسی بهت بگه: اشتباه کردی!
چه کسی جرات دارد که به شما بگوید: اشتباه کردی!
… من نمیدانم چه کسی اشتباه کرده است! و حتی اگر بدانم که اشتباه کرده است، نمیتوانم به او بگویم که اشتباه کردهای! زیرا او نمیپذیرد.
میخواهم بگویم:
چه کسی باید بفهمد که اشتباه کرده است؟
این خود شخص است که باید بفهمد اشتباه کرده است تا درصدد رفع اشتباه خود برآید.
اینکه ما بخواهیم دیگری را متقاعد نماییم که اشتباه کرده، روش غلطی است و جواب هم نمیدهد، اما اگر قطبنمای اخلاقی درون خودش، او را متوجه اشتباه خودش بنماید، این روش آگاهی دادن ارزش بالایی دارد و اثرگذار خواهد بود.
چه کسی باید شخصی که اشتباه میکند را متوجه اشتباهش بنماید؟
چنانچه به شخص خاطی اشتباهش را متذکر شوی، بیم آن می رود که مشکلات بیشتری هم ایجاد شود.
پس این خودِ اوست که باید با فعال شدن مکانیسم نورانی قلبش، پی به اشتباه خودش ببرد، تا یقه دیگران را نگیرد که چرا به من میگویید، اشتباه کردم.
تاریکی اشتباه!
وقتی از کسی اشتباهی سر میزند، اگر به او بگویید که اشتباه کردی، چه می شود؟
بندرت کسی اشتباه خود را میپذیرد.
اکثرا اشتباه خود را نمی پذیرند و اگر شرایط ایجاب کند، تندی هم خواهند نمود و اگر به هر دلیلی نتوانند عکس العمل تندی بروز دهند، سعی میکنند اشتباه خود را پنهان نمایند تا دیگران متوجه آن نشوند.
باید روش آشکار نمودن اشتباه، بگونهای باشد که این مشکلات پیش نیاید. یعنی هم شخص اشتباه خود را بپذیرد و هم این که دردسر جدیدی ایجاد نشود.
تنها روش اطلاع رسانی به شخص خطاکار که تمام جوانب کار بخوبی رعایت شده باشد این است که هر کسی درون خودش مکانیسمی فعال داشته باشد که از درون، مدام او را همراهی نماید و هر جایی که اشتباهی میکند خودش متوجه اشتباهاتش بشود و این همان وجدان بیدار و آگاه خود او خواهد بود.
چه کسی اشتباه خطاکار را به او گوشزد بنماید؟!
چه کسی جرات دارد که به من بگوید: تو اشتباه کردی!
اصلا آیا ما می توانیم متوجه اشتباهات دیگران شویم؟
این خود شخص است که باید متوجه اشتباهش بشود، اما چگونه؟!
خالق ما بگونهای وجود ما را خلق نموده که اشتباهاتمان – که قرار است بدانیم خطا و اشتباه است و باید تغییر نماید – را متوجه می شویم.
مکانیسم تاریکی و روشنایی درون قلب ما همین سازوکار مهم است.
حتی اگر بتونی ثابت کنی که دیگری اشتباه کرده، او برای دفعات بعد سعی میکنه اشتباهشو جوری انجام بده که کسی نفهمه، انگاری عیب خودشو میپوشونه.
اما اگه با فرایند قبض و بسط نور قلبش، خودش پی به اشتباهش ببره ، هر بار که با تاریکی قلبش متوجه اشتباهش میشه، این رو فرصتی برای یادگیری و رشد و ارتقاء خودش میبینه و لذا فقط و فقط باید هر کسی خودش با درک این مکانیسم نورانی قلبش، یک تغییر بزرگ بکنه و اونم اینه که خودش شخصا متوجه اشتباهاتش بشه و قبول کنه و درصدد رفعش بر بیاد تا دوباره حالِ دِلِش خوب بشه! اینو همه ما بارها و بارها از این اون شنیدیم یا خودمون به دیگران گفتیم که : الهی حالِ دلتون خوب باشه! و این عبارت کلیشه ای یعنی چی؟! و چگونه عملی خواهد شد؟! …
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ اسْتِرْشَاداً لِأَدَبِهِ!
امام رضا علیه السلام:
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ
اسْتِرْشَاداً لِأَدَبِهِ
وَ مُعْتَصِماً بِحَبْلِهِ
وَ اسْتِزَادَةً فِي الْمَعْرِفَةِ بِرَبِّهِ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ كِبْرِيَائِه.
امام رضا علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند:
بنده با اين جملۀ «ما را به راه راست، راهنمایی فرما» از خدا درخواست ارشاد به آداب او كرده
و نيز بدين وسيله به ريسمان هدايتش چنگ زده
و همچنين از خدا مىخواهد كه معرفتش را به او و به عظمت و كبريائيش زياد نمايد.
« فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها … تا گامى بعد از استواريش بلغزد »
«زلل» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می نویسند: «أرض مزلّة: تزلّ فيه الأقدام»، «زَلَّتْ رِجْلٌ: گامى و قدمى لغزيد.»
تا حالا توی زندگیت چند بار خوردی زمین؟!
چند بار تا حالا اشتباه کردی؟!
آیا پی به اشتباهاتت بردی؟!
آیا دوست داری وقتی اشتباه میکنی، یه جوری متوجه اشتباهت بشی که هیچکس نفهمه و آبروت حفظ بشه و خودت بدونی و خدای خودت و کریمانه باهات برخورد بشه و پیامک خطاهای تو فقط به دست خودت برسه و خودت بخونی و متوجه بشی و قبولش کنی و رفع اشکال کنی؟!
دنیا، کلا یک جاده لغزنده است و اگه روش زندگی کردن درستی نداشته باشی یعنی اگه سازوکاری نداشته باشی که بهت اشتباهاتتو بروشی پسندیده متذکر بشه، حتما بارها و بارها زمین خواهی خورد.
[سورة النحل (16): الآيات 91 الى 94] : « وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها »
داستان تکراری حسادت و لغزشها و زمینخوردنها!
وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ (91)
و چون با خدا پيمان بستيد، به پيمان خود وفا كنيد و سوگندهاى [خود را] پس از استوار كردن آنها مشكنيد، با اينكه خدا را بر خود ضامن [و گواه] قرار دادهايد، زيرا خدا آنچه را انجام مىدهيد مىداند.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ
إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (92)
و مانند آن [زنى] كه رشته خود را پس از محكم بافتن، [يكى يكى] از هم مىگسست مباشيد كه سوگندهاى خود را ميان خويش وسيله [فريب و] تقلب سازيد [به خيال اين] كه گروهى از گروه ديگر [در داشتن امكانات] افزونترند. جز اين نيست كه خدا شما را بدين وسيله مىآزمايد و روز قيامت در آنچه اختلاف مىكرديد، قطعاً براى شما توضيح خواهد داد.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (93)
و اگر خدا مىخواست قطعاً شما را امّتى واحد قرار مىداد، ولى هر كه را بخواهد بيراه و هر كه را بخواهد هدايت مىكند و از آنچه انجام مىداديد حتماً سؤال خواهيد شد.
وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ (94)
و زنهار، سوگندهاى خود را دستاويز تقلب ميان خود قرار مدهيد، تا گامى بعد از استواريش بلغزد، و شما به [سزاى] آنكه [مردم را] از راه خدا باز داشتهايد دچار شكنجه شويد و براى شما عذابى بزرگ باشد.
[سورة البقرة (2): آية 209]
خودت میفهمی که زمینخوردنت، نتیجه اشتباه خودته! «اذا نفرت قلوبکم من شیء فاجتنبوه»
فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْكُمُ الْبَيِّناتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (209)
و اگر پس از آنكه براى شما دلايل آشكار آمد، دستخوش لغزش شديد، بدانيد كه خداوند تواناى حكيم است.
[سورة البقرة (2): آية 36]
با حسادت، خودت، دستیدستی، خودتو طعمه شیطان میکنی!
فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ (36)
پس شيطان هر دو را از آن بلغزانيد؛ و از آنچه در آن بودند ايشان را به درآورد؛ و فرموديم: «فرود آييد، شما دشمن همديگريد؛ و براى شما در زمين قرارگاه، و تا چندى برخوردارى خواهد بود.»
[سورة آلعمران (3): آية 155]
خدا نکنه شیطان بو ببره که حسادتت گُل کرده! تا زمین نزندت ولکن نیست!
إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطانُ بِبَعْضِ ما كَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ (155)
روزى كه دو گروه [در اُحد] با هم روياروى شدند، كسانى كه از ميان شما [به دشمن] پشت كردند، در حقيقت جز اين نبود كه به سبب پارهاى از آنچه [از گناه] حاصل كرده بودند، شيطان آنان را بلغزانيد. و قطعاً خدا از ايشان درگذشت؛ زيرا خدا آمرزگار بردبار است.
وَ لَصَارَ النَّاسُ بِمَنْزِلَةِ الدَّوَابِّ الَّتِي تُسَاسُ بِالْعَصَا وَ الْعَلَفِ!
شگفتيهاى آفرينش (ترجمه توحيد مفضل) ص159
الطعن على التدبير من جهة أخرى و الجواب عليه
[اشكالى ديگر بر تدبير آفرينش و پاسخ آن]
وَ لَعَلَّ طَاعِناً يَطْعُنُ عَلَى التَّدْبِيرِ مِنْ جِهَةٍ أُخْرَى فَيَقُولُ كَيْفَ يَكُونُ هَاهُنَا تَدْبِيرٌ وَ نَحْنُ نَرَى النَّاسَ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا مَنْ عَزَّ بَزَّ فَالْقَوِيُّ يَظْلِمُ وَ يَغْصِبُ وَ الضَّعِيفُ يُظْلَمُ وَ يُسَالِمُ الْخَسْفَ وَ الصَّالِحُ فَقِيرٌ مُبْتَلًى وَ الْفَاسِقُ مُعَافًى مُوَسَّعٌ عَلَيْهِ وَ مَنْ رَكِبَ فَاحِشَةً أَوِ انْتَهَكَ مُحَرَّماً لَمْ يُعَاجَلْ بِالْعُقُوبَةِ فَلَوْ كَانَ فِي الْعَالَمِ تَدْبِيرٌ لَجَرَتِ الْأُمُورُ عَلَى الْقِيَاسِ الْقَائِمِ فَكَانَ الصَّالِحُ هُوَ الْمَرْزُوقَ وَ الطَّالِحُ هُوَ الْمَحْرُومَ وَ كَانَ الْقَوِيُّ يُمْنَعُ مِنْ ظُلْمِ الضَّعِيفِ وَ الْمُنْتَهِكُ لِلْمَحَارِمِ يُعَاجَلُ بِالْعُقُوبَةِ
شايد كسى به گونهاى ديگر بر تدبير و حكمت عالم اشكال كند كه: اين چه تدبير است و حال آنكه مردمى عزيزند، گروهى كه زورمندند، بر ناتوانان ستم مىكنند و مالشان را بغصب مىگيرند، ناتوان مورد ستم واقع مىشود و بيچارگان پايمال اقويا مىگردند، صالح و مؤمن، فقير و گرفتار و فرد فاسق و فاجر در نعمت و رفاه است و كسى كه مرتكب گناهانى بزرگ شده بزودى معاقب نمىگردد. اگر در عالم، تدبير و حساب و كتاب دقيقى حكومت مىكرد بايست همه چيز مناسب و حساب شده بود، به صالح، نعمت و روزى مىرسيد و كافر و فاسق از آن محروم مىگشتند و زورمند هيچگاه اجازه ستمگرى بر ناتوان نمىيافت. همچنين اگر تدبيرى بود بايد شخص گناهكار بسرعت معاقب و گرفتار عذاب مىگشت.
فَيُقَالُ فِي جَوَابِ ذَلِكَ
در پاسخ بايد بگوييم:
إِنَّ هَذَا لَوْ كَانَ هَكَذَا لَذَهَبَ مَوْضِعُ الْإِحْسَانِ الَّذِي فُضِّلَ بِهِ الْإِنْسَانُ عَلَى غَيْرِهِ مِنَ الْخَلْقِ وَ حَمْلِ النَّفْسِ عَلَى الْبِرِّ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ احْتِسَاباً لِلثَّوَابِ وَ ثِقَةً بِمَا وَعَدَ اللَّهُ عَنْهُ
اگر چنين بود، جايگاه رفيع «احسان» و نيكوكارى كه وجه امتياز انسان از ديگر آفريدگان است از بين مىرفت، كسى به خاطر ثواب و پاداش و اعتماد و اطمينان به وعده الهى كار نيك و عمل صالح انجام نمىداد.
وَ لَصَارَ النَّاسُ بِمَنْزِلَةِ الدَّوَابِّ الَّتِي تُسَاسُ بِالْعَصَا وَ الْعَلَفِ وَ يُلْمَعُ لَهَا بِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا سَاعَةً فَسَاعَةً فَتَسْتَقِيمُ عَلَى ذَلِكَ
همچنين در اين صورت، مردم به حيوانات شبيه بودند كه خود اختيارى نداشتند، در نتيجه بايد ساعت به ساعت با عصا تهديد شوند و با علف تطميع گردند تا كار كنند.
وَ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ يَعْمَلُ عَلَى يَقِينٍ بِثَوَابٍ أَوْ عِقَابٍ
نيز هيچ كس به خاطر يقين به ثواب و هراس از عقاب كار نمىكرد.
حَتَّى كَانَ هَذَا يُخْرِجُهُمْ عَنْ حَدِّ الْإِنْسِيَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهَائِمِ
در اين صورت از مرز انسان خارج مىشدند و در حدّ حيوانات در مىآمدند.
ثُمَّ لَا يَعْرِفُ مَا غَابَ وَ لَا يَعْمَلُ إِلَّا عَلَى الْحَاضِرِ مِنْ نَعِيمِ الدُّنْيَا …
از امور غيبى آگاهى نداشتند و تنها به خاطر نعمتهاى حاضر دنيايى كار مىكردند …
علی علیه السلام:
« إِنَّ الْعَاقِلَ يَتَّعِظُ بِالْأَدَبِ وَ الْبَهَائِمَ لَا تَتَّعِظُ إِلَّا بِالضَّرْبِ
خردمند، با ادب (تربيت) پند مىگيرد و حيوانات جز با زدن عبرت نمىگيرند.»
حَدِيثُ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ع:
« طُوبَى لَكَ يَا ابْنَ مَرْيَمَ ثُمَّ طُوبَى لَكَ إِنْ أَخَذْتَ بِأَدَبِ إِلَهِكَ الَّذِي يَتَحَنَّنُ عَلَيْكَ تَرَحُّماً وَ بَدَأَكَ بِالنِّعَمِ مِنْهُ تَكَرُّماً وَ كَانَ لَكَ فِي الشَّدَائِدِ.
خوشا به حالت اى پسر مريم! خوشا به حالت اگر خوى خداى خويش را بگيرى؛ خدايى كه با تو بسيار مهربان است، و از سر بزرگوارى، نعمتهايش را به تو آغازيد، و در سختىها به داد تو رسيد. »
امام باقر علیه السلام:
فَضْلُ إِيمَانِ الْمُؤْمِنِ بِجُمْلَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ بِتَفْسِيرِهَا عَلَي مَنْ لَيْسَ مِثْلَهُ فِي الايمَانِ بِهَا كَفَضْلِ الانْسَانِ عَلَى الْبَهَائِمِ
فضيلت مؤمن معتقد به سوره قدر و تفسير آن، بر كسانيكه به حقيقت اين سوره اعتقاد ندارند، مانند فضيلت انسانها بر حيوانات است.
حسود، اشتباهات دیگرانو میبینه!
«عَيْنُ الْمُحِبِّ عَمِيَّةٌ عَنْ مَعَايِبِ الْمَحْبُوبِ وَ أُذُنُهُ صَمَّاءُ عَنْ قُبْحِ مَسَاوِيه»
«ديده عاشق، از ديدن عيبهاى معشوق، كور است و گوش او، از شنيدن زشتى معايبش، كَر.»
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا
أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى الْكُفْرِ أَنْ يُوَاخِيَ الرَّجُلَ عَلَى الدِّينِ فَيُحْصِيَ عَلَيْهِ عَثَرَاتِهِ وَ زَلَّاتِهِ لِيُعَنِّفَهُ بِهَا يَوْماً مَا .
حضرت باقر و حضرت صادق عليهما السلام فرمودند:
نزديكتر چيزى كه بنده بكفر دارد اينست كه با مردى عقد برادرى در دين بسته باشد و لغزشها و خطاهاى او را شماره كند كه روزى او را بآنها سرزنش كند.
«ادب – قبض و بسط»
أشهد أن لا إله إلا الله ؛ معناه :
أشهد أن … لا قابض و لا باسط … إلا الله
وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
اللَّهُمَّ إِنِّي … وَ أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِالْأَبِ الرَّحِيمِ الَّذِي مَلَّكْتَهُ أَزِمَّةَ الْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ
وَ أَدِّبِ اللَّهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنِّي بِأَزِمَّةِ الْقُنُوع
«الْقُنُوع – النّور – الْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ»
[وَ أَدِّبِ اللَّهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنِّي بِأَزِمَّةِ الْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ]
[ادب – قبض و بسط]:
[أَدِّبِ اللَّهُمَّ بِأَزِمَّةِ الْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ]
[الْحَمْدُ لِلَّهِ ذِي … الْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ]
[اللَّهُمَّ … مَالِكَ الْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ]
«لَمْ يَأْمُرِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِقَبْضٍ وَ لَا بَسْطٍ إِلَّا وَ الْعَبْدُ لِذَلِكَ مُسْتَطِيعٌ»
«مکانیسم نورانی قلبتو خودت میفهمی»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي رَكَّبَ فِينَا آلَاتِ الْبَسْطِ وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ»
اشاره به سازوکار و مکانیسم نورانی فعال قلب پویاست!
«وَ جَعَلْتَنِي قَبُوضاً بَسُوطاً فَدَامَ فِيمَا نَهَيْتَنِي عَنْهُ قَبْضِي وَ بَسْطِي
وَ جَعَلْتَنِي سَاعِياً مُتَقَلِّباً فَطَالَ فِيمَا يُرْدِينِي سَعْيِي وَ تَقَلُّبِي
وَ غَلَبَتْ عَلَيَّ شَهَوَاتِي وَ عَصَيْتُكَ بِجَمِيعِ جَوَارِحِي»
«اللَّهُمَّ يَا … مَنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ»
«إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»
خداوند انسانها را کریمانه با نور خویش ادب می نماید!
در فرهنگ لغات عربی می نویسند: «مَأْدُبة: ولیمه عروسی»، «طعام الدعوة: المأدبه»
در واقع ادب همان فرایند قبض و بسط نور مخلوق الهی در درون قلب ماست که مدام دست ما را میگیرد و هدایت میکند و این قبض و بسط نور قلب همان ادب الهی است.
«ادب» و «نزل» و «فضل» و «مزی» از هزار واژگان مترادف «نور» هستند.
«كُلُّ شَيْءٍ يَحْتَاجُ إِلَى الْعَقْلِ وَ الْعَقْلُ يَحْتَاجُ إِلَى الْأَدَبِ.»
شخص عاقل، مدام چشمش به نور ادبکننده دنیای قلبشه!
واقعا؛
دوست داری کی ادبت کنه؟! چجوری ادبت کنه؟!
دوست نداری خدا با نورِ لطیفش، ادبت کنه؟!
+ مقاله «نورِ بازرس!»
آدَابٍ رَفِيعَةٍ وَ أَخْلَاقٍ شَرِيفَةٍ
قبض و بسط نور قلب
امام علی علیه السلام:
أَيُّهَا النَّاسُ:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا خَلَقَ خَلْقَهُ
أَرَادَ أَنْ يَكُونُوا عَلَى آدَابٍ رَفِيعَةٍ وَ أَخْلَاقٍ شَرِيفَةٍ،
اى مردم! بدانيد كه خداوند سبحان چون خلق را بيافريد
چنان خواست كه از نقص به كمال روند
و در آداب و فضائل اخلاقى به مقامى شريف و پايهاى بلند و ارجمند رسند،
فَعَلِمَ أَنَّهُمْ لَمْ يَكُونُوا كَذَلِكَ إِلَّا بِأَنْ يُعَرِّفَهُمْ مَا لَهُمْ وَ مَا عَلَيْهِمْ
او مىدانست كه آنان به كمال مطلوب نرسند جز به آنكه آنچه مفيد براى ايشانست و آنچه مضرّ، همه را به آنان بياموزد،
وَ التَّعْرِيفُ لَا يَكُونُ إِلَّا بِالْأَمْرِ وَ النَّهْيِ
و آموختن جز به امر و نهى ممكن نباشد،
وَ الْأَمْرُ وَ النَّهْيُ لَا يَجْتَمِعَانِ إِلَّا بِالْوَعْدِ وَ الْوَعِيدِ
و امر و نهى نيز جز با وعد [مژده] و وعيد [هشدار] راست نيايد،
وَ الْوَعْدُ لَا يَكُونُ إِلَّا بِالتَّرْغِيبِ وَ الْوَعِيدُ لَا يَكُونُ إِلَّا بِالتَّرْهِيبِ
و وعد و وعيد جز با تشويق و تهديد صورت نپذيرد،
وَ التَّرْغِيبُ لَا يَكُونُ إِلَّا بِمَا تَشْتَهِيهِ أَنْفُسُهُمْ وَ تَلَذُّ أَعْيُنُهُمْ وَ التَّرْهِيبُ لَا يَكُونُ إِلَّا بِضِدِّ ذَلِكَ
و تشويق جز بدان چه دل بدان خواهان است و ديده از آن كامياب نخواهد بود، و تهديد بر خلاف آن.
ثُمَّ خَلَقَهُمْ فِي دَارِهِ
سپس مخلوق را در اين جهان منزل داد
وَ أَرَاهُمْ طَرَفاً مِنَ اللَّذَّاتِ لِيَسْتَدِلُّوا بِهِ عَلَى مَا وَرَاءَهُمْ مِنَ اللَّذَّاتِ الْخَالِصَةِ الَّتِي لَا يَشُوبُهَا أَلَمٌ
أَلَا وَ هِيَ الْجَنَّةُ
و پارهاى از لذّات را به آنان بنمود تا بر لذّات پاك آخرت كه بهشت است راه يابند،
وَ أَرَاهُمْ طَرَفاً مِنَ الْآلَامِ لِيَسْتَدِلُّوا بِهِ عَلَى مَا وَرَاءَهُمْ مِنَ الْآلَامِ الْخَالِصَةِ الَّتِي لَا يَشُوبُهَا لَذَّةٌ
أَلَا وَ هِيَ النَّارُ
و پارهاى از رنجها و محنتها را در اين جهان به ايشان نشان داد تا بدين وسيله بر آلام و ناراحتيها و گرفتاريهاى آن جهان كه عبارت از دوزخ است پى برند و از اين عذاب موقّت بر آن عذاب ابدى استدلال كنند،
فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ تَرَوْنَ نَعِيمَ الدُّنْيَا مَخْلُوطاً بِمِحَنِهَا وَ سُرُورَهَا مَمْزُوجاً بِكَدِرِهَا وَ هُمُومِهَا
و از اين رو است كه لذّات اين جهان هميشه با سختى و رنج توأم است و خوشى و سرورش با اندوه و غم همعنان.
اللَّهُمَّ ... أَعِنِّي عَلَى تَرْبِيَتِهِمْ وَ تَأْدِيبِهِمْ!
الصحيفة السجادية ؛ ص120
«اللَّهُمَّ … أَعِنِّي عَلَى تَرْبِيَتِهِمْ وَ تَأْدِيبِهِمْ»
(25) وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِوُلْدِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ:
دعاى بيست و پنجم از دعاهاى امام عليه السّلام است براى فرزندانش عليهم السّلام
(1) اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَيَّ بِبَقَاءِ وُلْدِي وَ بِإِصْلَاحِهِمْ لِي و بِإِمْتَاعِي بِهِمْ.
[1 بار خدايا بمن نعمت عطا فرما بماندن فرزندانم، و بشايسته گردانيدن ايشان براى (اطاعت و پيروى از) من، و ببهره بردن من از ايشان-]
(2) إِلَهِي امْدُدْ لِي فِي أَعْمَارِهِمْ، وَ زِدْ لِي فِي آجَالِهِمْ، وَ رَبِّ لِي صَغِيرَهُمْ، وَ قَوِّ لِي ضَعِيفَهُمْ، وَ أَصِحَّ لِي أَبْدَانَهُمْ وَ أَدْيَانَهُمْ وَ أَخْلَاقَهُمْ، وَ عَافِهِمْ فِي أَنْفُسِهِمْ وَ فِي جَوَارِحِهِمْ وَ فِي كُلِّ مَا عُنِيتُ بِهِ مِنْ أَمْرِهِمْ، وَ أَدْرِرْ لِي وَ عَلَى يَدِي أَرْزَاقَهُمْ.
[2 بار خدايا عمرشان را براى من دراز گردان، و مدّت زندگانيشان را بسيار نما، و خردشان را براى من پرورش ده، و ناتوانشان را نيرومند ساز، و تنها و كيشها و خوهاشان را براى من سالم بدار، و در جانها و اندامشان و در هر چه از كار ايشان بآن ميكوشم تندرستى ده (از دردها و پيشامدهاى ناروا نگاهداريشان فرما) و روزيهاشان را براى من و بدست من فراوان گردان-]
(3) وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَاراً أَتْقِيَاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِينَ مُطِيعِينَ لَكَ، وَ لِأَوْلِيَائِكَ مُحِبِّينَ مُنَاصِحِينَ، وَ لِجَمِيعِ أَعْدَائِكَ مُعَانِدِينَ وَ مُبْغِضِينَ، آمِينَ.
[3 و ايشان را نيكوكاران و پرهيزكاران (از گناه) و بينايان (راه حقّ) و شنوندگان (سخن راست) و فرمانبران خودت و دوستداران پند دهندگان براى دوستانت و دشمنان و كينه داران براى همه دشمنانت (كه بتو نگرويدهاند) قرار ده آمين (خدايا دعايم را روا ساز)-]
(4) اللَّهُمَّ اشْدُدْ بِهِمْ عَضُدِي، وَ أَقِمْ بِهِمْ أَوَدِي، وَ كَثِّرْ بِهِمْ عَدَدِي، وَ زَيِّنْ بِهِمْ مَحْضَرِي، وَ أَحْيِ بِهِمْ ذِكْرِي، وَ اكْفِنِي بِهِمْ فِي غَيْبَتِي، وَ أَعِنِّي بِهِمْ عَلَى حَاجَتِي، وَ اجْعَلْهُمْ لِي مُحِبِّينَ، وَ عَلَيَّ حَدِبِينَ مُقْبِلِينَ مُسْتَقِيمِينَ لِي، مُطِيعِينَ، غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا عَاقِّينَ وَ لَا مُخَالِفِينَ وَ لَا خَاطِئِينَ.
[4 بار خدايا بازوى مرا بوسيله ايشان استوار گردان، و كجى مرا بآنان راست نما (در سختى و گرفتارى و پريشان آنها را كمك من گردان) و عدد و شماره (اهل و خويش) مرا بآنان افزون كن، و مجلس مرا بايشان بيارا (آنان را اهل علم و دانش و فضل و كمال قرار ده) و ياد مرا بآنها زنده بدار، و در نبودنم مرا بسبب ايشان بى نياز كن (آنها را جانشين من گردان) و بوسيله اينان مرا بر حاجت و خواستهام يارى فرما، و ايشان را براى من دوستدار و مهربان و روى آور، و (در كمك و يارى) پا برجا، و (در انجام دستورم) فرمانبر قرار ده، نه گناهكار و بد كننده و مخالفت كننده و خطا كار-]
(5) وَ أَعِنِّي عَلَى تَرْبِيَتِهِمْ وَ تَأْدِيبِهِمْ، وَ بِرِّهِمْ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ مَعَهُمْ أَوْلَاداً ذُكُوراً ، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ خَيْراً لِي، وَ اجْعَلْهُمْ لِي عَوْناً عَلَى مَا سَأَلْتُكَ.
[5 و مرا در پرورش و تأديب (راه پسنديده نمودن) و نيكى كردن ايشان يارى فرما، و مرا از جانب خود افزون بر ايشان فرزندان ذکور ببخش، و آن را براى من نيك قرار ده، و آنها را در آنچه (در اين راز و نياز كه) از تو خواستهام ياورم گردان-]
(6) وَ أَعِذْنِي وَ ذُرِّيَّتِي مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، فَإِنَّكَ خَلَقْتَنَا وَ أَمَرْتَنَا وَ نَهَيْتَنَا وَ رَغَّبْتَنَا فِي ثَوَابِ مَا أَمَرْتَنَا وَ رَهَّبْتَنَا عِقَابَهُ، وَ جَعَلْتَ لَنَا عَدُوّاً يَكِيدُنَا، سَلَّطْتَهُ مِنَّا عَلَى مَا لَمْ تُسَلِّطْنَا عَلَيْهِ مِنْهُ، أَسْكَنْتَهُ صُدُورَنَا، وَ أَجْرَيْتَهُ مَجَارِيَ دِمَائِنَا، لَا يَغْفُلُ إِنْ غَفَلْنَا، وَ لَا يَنْسَى إِنْ نَسِينَا، يُؤْمِنُنَا عِقَابَكَ، وَ يُخَوِّفُنَا بِغَيْرِكَ.
[6 و مرا و فرزندانم را از شيطان رانده شده (از رحمتت) پناه ده، زيرا تو ما را آفريدى و (به نيكيها) امر كردى و (از زشتيها) نهى فرمودى و در پاداش آنچه ما را امر نمودى خواهان و از كيفر (مخالفت) آن (يا كيفر آنچه ما را نهى كردى) ترسانيدى، و براى ما دشمنى قرار دادى كه با ما مكر ميكند، او را درباره ما تسلّط و توانائى دادى بر آنچه (جميع اعضاء) كه ما را بر آن درباره او تسلّط ندادى (براى آنكه) او را در سينههاى ما جا دادى، و در رهگذرهاى خونهاى ما روان گردانيدى
(7) إِنْ هَمَمْنَا بِفَاحِشَةٍ شَجَّعَنَا عَلَيْهَا، وَ إِنْ هَمَمْنَا بِعَمَلٍ صَالِحٍ ثَبَّطَنَا عَنْهُ، يَتَعَرَّضُ لَنَا بِالشَّهَوَاتِ، وَ يَنْصِبُ لَنَا بِالشُّبُهَاتِ، إِنْ وَعَدَنَا كَذَبَنَا، وَ إِنْ مَنَّانَا أَخْلَفَنَا، وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنَّا كَيْدَهُ يُضِلَّنَا، وَ إِلَّا تَقِنَا خَبَالَهُ يَسْتَزِلَّنَا.
[7 اگر گناه بزرگى قصد كنيم ما را بر آن دلير مينمايد، و اگر كار شايستهاى آهنگ نمائيم ما را از آن باز ميدارد، ما را بخواهشها و گناهان ميطلبد، و شبههها براى ما بر پا ميكند (در بين ما شبههها مياندازد تا گمراهمان سازد) اگر بما وعده و نويد دهد (بكار خير و نيكى بخواند) دروغ ميگويد، و اگر ما را بآرزو سرگرم نمايد خلاف آن ميكند، و اگر مكرش را از ما بر نگردانى گمراهمان ميسازد، و اگر از فساد و تباهكاريش نگاهمان ندارى ما را ميلغزاند-]
(8) اللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَنَّا بِسُلْطَانِكَ حَتَّى تَحْبِسَهُ عَنَّا بِكَثْرَةِ الدُّعَاءِ لَكَ فَنُصْبِحَ مِنْ كَيْدِهِ فِي الْمَعْصُومِينَ بِكَ.
[8 بار خدايا پس بتوانائى خود او را از تسلّط بر ما مغلوب نما تا بوسيله دعا خواندن بسيار براى تو او را از ما باز دارى پس بكمك تو از مكر او در جمله نگاهداشته شدگان (از شرّ او) در آئيم-]
(9) اللَّهُمَّ أَعْطِنِي كُلَّ سُؤْلِي، وَ اقْضِ لِي حَوَائِجِي، وَ لَا تَمْنَعْنِي الْإِجَابَةَ وَ قَدْ ضَمِنْتَهَا لِي، وَ لَا تَحْجُبْ دُعَائِي عَنْكَ وَ قَدْ أَمَرْتَنِي بِهِ، وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِكُلِّ مَا يُصْلِحُنِي فِي دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي مَا ذَكَرْتُ مِنْهُ وَ مَا نَسِيتُ، أَوْ أَظْهَرْتُ أَوْ أَخْفَيْتُ أَوْ أَعْلَنْتُ أَوْ أَسْرَرْتُ.
[9 بار خدايا همه درخواستهايم را عطا كن، و حاجتهايم را برآور، و مرا از برآوردن (درخواستهايم) باز مدار كه خود آن را برايم ضامن شدهاى (بر خويشتن لازم گردانيدهاى) و دعايم را از (درگاه) خود منع مفرما كه تو خود مرا بآن امر فرمودى
(اين دو جمله از دعا اشاره است بقول خدايتعالى «س 40 ى 60»: وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ يعنى و پروردگار شما فرمود بخوانيد مرا تا خواسته شما را برآورم، آنانكه از عبادت و پرستش من «مرا خواندن» سركشى كنند بزودى با ذلّت و خوارى در دوزخ در آيند. حضرت صادق- عليه السّلام- فرموده: عبادت در قول خداى تعالى: إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ دعاء است، و افضل و برترين عبادت دعاء است)
و آنچه در دنيا و آخرت من باعث اصلاح حالم شود بمن انعام فرما، از آن ياد آورده يا فراموش كرده باشم (بزبان) اظهار نموده يا (در دل) پنهان داشتهام (براى مردم) آشكار كرده يا (براى ديگرى) در پنهان گفته باشم-]
(10) وَ اجْعَلْنِي فِي جَمِيعِ ذَلِكَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ بِسُؤَالِي إِيَّاكَ، الْمُنْجِحِينَ بِالطَّلَبِ إِلَيْكَ غَيْرِ الْمَمْنُوعِينَ بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ.
[10 و مرا در همه احوال بوسيله درخواستم از تو از جمله اصلاح كنندگان (انديشه و كردارشان) و بطلب از تو از فيروزى يافتگان (حاجت برآورده شدهها) كه با توكّل و اعتماد بر تو منع و باز داشته نشدهاند، قرار ده-]
(11) الْمُعَوَّدِينَ بِالتَّعَوُّذِ بِكَ، الرَّابِحِينَ فِي التِّجَارَةِ عَلَيْكَ، الْمُجَارِينَ بِعِزِّكَ، الْمُوَسَّعِ عَلَيْهِمُ الرِّزْقُ الْحَلَالُ مِنْ فَضْلِكَ، الْوَاسِعِ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ، الْمُعَزِّينَ مِنَ الذُّلِّ بِكَ، وَ الْمُجَارِينَ مِنَ الظُّلْمِ بِعَدْلِكَ، وَ الْمُعَافَيْنَ مِنَ الْبَلَاءِ بِرَحْمَتِكَ، وَ الْمُغْنَيْنَ مِنَ الْفَقْرِ بِغِنَاكَ، وَ الْمَعْصُومِينَ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الزَّلَلِ وَ الْخَطَاءِ بِتَقْوَاكَ، وَ الْمُوَفَّقِينَ لِلْخَيْرِ وَ الرُّشْدِ وَ الصَّوَابِ بِطَاعَتِكَ، وَ الْمُحَالِ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الذُّنُوبِ بِقُدْرَتِكَ، التَّارِكِينَ لِكُلِّ مَعْصِيَتِكَ، السَّاكِنِينَ فِي جِوَارِكَ.
[11 و مرا در جمله كسانى در آور كه به پناه بردن بر تو خو گرفته، و در سوداى با تو سود برده، و بعزّت و توانائى تو پناه برده، كه از فضل و بخشش بسيار تو روزى حلال بر ايشان فراخ گشته، و بوسيله تو از ذلّت و خوارى بعزّت و بزرگوارى رسيده، و از ظلم و ستم بعدل و داد تو پناه جسته، و برحمت و مهربانيت از بلا و گرفتارى بهبودى يافته، و به بى نيازيت از فقر و بى چيزى توانگر گشته، و بترس از تو از گناهان و لغزشها و نادرستيها نگاهداشته شده، و بپيروى از تو بنيكى و راه راست و درست توفيق يافته، و بقدرت تو ميان ايشان و گناهان حائل و مانعى در آمده، و هر نافرمانى تو را رها كرده، و در جوار و همسايگى تو آرميدهاند (از هر آفت و بلائى رهائى يافتهاند)-]
(12) اللَّهُمَّ أَعْطِنَا جَمِيعَ ذَلِكَ بِتَوْفِيقِكَ وَ رَحْمَتِكَ، وَ أَعِذْنَا مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ، وَ أَعْطِ جَمِيعَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِي سَأَلْتُكَ لِنَفْسِي وَ لِوُلْدِي فِي عَاجِلِ الدُّنْيَا وَ آجِلِ الْآخِرَةِ، إِنَّكَ قَرِيبٌ مُجِيبٌ سَمِيعٌ عَلِيمٌ عَفُوٌّ غَفُورٌ رَءُوفٌ رَحِيمٌ.
[12 بار خدايا همه آن خواستهها را بتوفيق و جور شدن اسباب كار و رحمت و مهربانيت بما عطا فرما، و ما را از آزار آتش پناه ده، و مانند آنچه از تو براى خود و فرزندانم در دنياى كنونى و آخرت آينده خواستم بهمه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان ببخش، زيرا تو نزديك، اجابت كننده، شنوا، دانا، عفو كننده، آمرزنده، مهربان و بخشندهاى
(رسول خدا- صلّى اللّه عليه و آله- فرموده: هر مؤمنى كه براى مؤمنين و مؤمنات دعا كند خداى عزّ و جلّ از هر مؤمن و مؤمنهاى كه از اوّل روزگار گذشته يا آنكه تا روز قيامت آينده است مانند آنچه را كه او براى ايشان دعا كرده باو باز ميگرداند)-]
(13) وَ آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً، وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ.
[13 و ما را در دنيا حسنه و نيكوئى (توفيق عبادت و بندگى) و در آخرت حسنه (بهشت جاويد) عطا فرما، و از عذاب و شكنجه آتش (دوزخ) نگاهمان دار.-]
نور، برای تادیب، نه برای خوشگذرانی!
Life is not enjoyable.
It is an opportunity to reach the goal! the goal is not enjoying!
This is a misconception:
“Enjoy your life.”
It is right to say,
“Use life to achieve your lofty goal.”
زندگی، لذّتبردن نیست.
فرصتی است برای رسیدن به هدف!
هدف، لذتبردن نیست!
این یک تصور غلط است که بگوییم:
“از زندگی خود لذت ببرید”.
درست، این است که بگوییم:
“برای رسیدن به هدف والای خود از فرصتهای زندگی استفاده کنید.”
در دنیا، بدنبال خوشگذارنی هستی، یا تادیب و اصلاح و تربیت؟!
اهل نور می دانند که «نور» با اخم و لبخندش، هدفی جز تادیب و اصلاح و تربیت آنها ندارد.
لذا حسود خوشگذران، در پی بدست آوردن این نور نخواهد بود!
هَذَا أَدَبُنَا أَدَبُ اللَّهِ!
👈وقتی که با قلبت کلام نورانی خدای مهربان رو میفهمی، و بهش عمل میکنی، بدون نیاز به عصا و علف، هدایت میشی و مودّب میشی «أَدَبُ اللَّه»! واقعا چه نعمت بزرگیه این فهم قبض و بسط نور قلب که خدای مهربان به بندگان خاص خودش عنایت میکنه و این همون بهرهمندی از نعمت نور الولایة، یعنی بهرهمندی از علوم آل محمد ع در مُلک و مَلکوت است. الحمد لله رب العالمین.👉
امام صادق علیه السلام:
… هَذَا أَدَبُنَا أَدَبُ اللَّهِ
فَخُذُوا بِهِ وَ تَفَهَّمُوهُ
وَ اعْقِلُوهُ وَ لَا تَنْبِذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ
مَا وَافَقَ هُدَاکُمْ أَخَذْتُمْ بِهِ
وَ مَا وَافَقَ هَوَاکُمْ طَرَحْتُمُوهُ وَ لَمْ تَأْخُذُوا بِهِ …
اين رسم ماست كه خداوند آن را به ما آموخته،👉
پس آن را بستانيد و دركش كنيد👉
و خرد خويش را در آن به كار زنيد و آن را ناديده نگيريد.👉
آنچه با هدايت شما همسويى دارد بگيريد👉
و آنچه با هوى و هوستان موافق است وانهيد.👉