When the jealous one is humiliated!
«هون» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الْهَاوَنُ: الّذى يدقّ فيه الدواء و الكحل»
حسود خوار و ذلیل! وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ! فَأُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ!
+ «استخفاف»
«احْذَرِ … الْكَرِيمَ إِذَا أَهَنْتَهُ»
امام علی علیه السلام:
اِحْذَرِ اَلْعَاقِلَ إِذَا أَغْضَبْتَهُ
وَ اَلْكَرِيمَ إِذَا أَهَنْتَهُ
وَ اَلنَّذْلَ إِذَا أَكْرَمْتَهُ
وَ اَلْجَاهِلَ إِذَا صَاحَبْتَهُ.
حذر كن از خردمند اگرش بخشم آوردى
و از ارجمند اگرش خوار داشتى
و از اوباش اگر آنان را احترام كردى و گرامى داشتى
و از نادان اگرش همنشين و همدم و يار شدى.
امام باقر علیه السلام:
+ «عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع
فِي قَوْلِ اللَّهِ
وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً
قَالَ الْأَئِمَّةُ ع يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً خَوْفاً مِنْ عَدُوِّهِمْ.»
الهاون الّذى يدقّ فيه.
صاحب نور این اندیشه رو یاد میده که به تقدیرات اهانت نکن!
عصبانیت عیب خودته، سرتو بنداز پایین و گناه نکن و به نور ولایت عمل کن!
«اقرضهم من عرضک»
و تولید عمل صالح کن تا اسمتو بذارن «کریم»!
با عمل به این اندیشه نورانی، همیشه مافوق و برتری، و نیازی نیست با اهانت به دیگران- که خیال میکنی منشا عصبانیتت هستند- خودتو بزرگ نشون بدی.
لذا «آیاتی و رسلی» مثل «هاون» عمل میکنند، کانه تقدیرات مثل هاون روی عیوب ما میخورند تا آنها را از بین ببرند (درناژ حسادت) و ما را کریم نمایند.
هاون نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشۀ آنهاست که اهل نور یقین با قرار گرفتن در این هاون تقدیرات، وجودشان از عیب حسد، پاکسازی میشود و کریم می شوند و علامت آن این است که به عوامل بیرونی که ظاهرا علت عصبانیت شده، چیزی نمی گویند و اهانت نمی کنند و کریمانه برخورد می نمایند. در مطالب این مقاله هدف بیشتر بکار بردن واژه های هون و کرم است تا کاربرد آنها بر اساس معنی آنها، خوب جا بیفتد، ان شاء الله تعالی.
هاون: ظاهرا اهل یقین را «تو سری خور» تلقی میکنند!
+ «ذلل – فاسلکی سبل ربک ذللا»
یعنی کسی که از حق خودش دفاع نکنه و کوتاه بیاد، انگاری ترسیده یا جا خورده!
گرچه ظاهرا اینجوری بنظر بیاد، اما اون اندیشه ای که اهل یقین رو تغذیه میکنه، به عامل بیرونی اهانت و گلهگذاری نمیکنه و این اندیشه آل محمد ع است که راه رسیدن به آرامش را برای فرد عصبانی این مطلب می داند که عصبانیت، حاصل عیب خود اوست، هر چند عامل بیرونی عمدا کاری انجام دهد! لذا با یقین به عوضهای اخروی که در دنیا هم، نور را در قلبش دیده، از دلخواه و تمنا و اینکه بخواهد به عامل بیرونی اهانت کند، میگذرد و از روی روشنایی و آرامش قلبش میفهمد کار درستی انجام داده و مرضی ذات اقدس الهی است هر چند شخص ثالثی که این رفتار او را ببیند، اگر اهل شک و جاهل باشد، خیال میکند که او ترسیده یا عرضه ندارد از حق خود دفاع نماید:
«وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ»
اما عاقل می داند که او برخوردی کریمانه و عظیم نموده که کار هر کسی نیست!
در واژه هون مفهوم همین نوع آرامش حاصل از عمل به ولایت وجود دارد که در این آیه آمده:
«سكون أو سكينة أو ذلّ من ذلك الهون: السكينة و الوقار- يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً»
یعنی اهل یقین علامتشون اینه که اگه مورد اهانت هم واقع بشن، بازهم آروم هستند!
«شوی – فید»
+ «کرم – مکارم الاخلاق»
[قدر – اهل شک و یقین] :
اهل یقین وقتی چشمش به اسکناسی می افته که عکس نور روی اون چاپ شده، خوشحال میشه و میدونه با این پول، آل محمد ع به او نور آرامش خلود در بهشت رو میدهند.
اما اهل شک وقتی چشمشون به این اسکناسهای نورانی میافته که قراره با این یوزرنیم و پسورد از آل محمد ع، اخذ علم و نور آرامش نمایند «فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ»، قلبا مشمئز میشن و زورشان میآید اقرار به فضل صاحبان نور نمایند [حسد]، و این را برای خود توهین و اهانت و کسر شان می دانند که با یادآوری این معالم ربانی بخواهند به آرامش برسند « فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ» در واقع در ابتلائات و عرضه آیات و تقدیرات، نسبت به نعمت و کرم و نور آرامشی که آل محمد ع در کلام تاثیرگذار صاحبان نور قرار دادهاند حسادت میکنند و این بر اهل شک حسود و بخیل گران می آید و حاضر است دستخالی از در خانه آل محمد ع برگردد، اما اقرار به سکههای تقلبی خود و سکههای اصلی نورش ننماید!
« فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ (15)
وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ (16) »
لذا در آیات بعدی،
« كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ (17)
وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ (18)
وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلاً لَمًّا (19)
وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا (20) »
این «درّة یتیمة» آل محمد ع، چهره اهل شک را نسبت به صاحبان نور، بیشتر نمایان میکند.
نکته زیبا در این است که وقتی اهل شک مدعی حب آل محمد ع اند و آنها را مضطر به نشان دادن صاحب نور منا اهل البیت ع می کنند «ظهر»، همینکه چشمشان به این نور دلربا میافتد، و همینکه می فهمند در دل شرایط تقدراتشان باید جواب بدی رو با خوبی بدهند، ترش می کنند و از این انتخابِ از دید آنها نابجا، دلخور میشوند و میگویند «بَِّدلهُ» یعنی جای تمنا و تقدیر باید عوض شود!
از کجا معلوم می شود که دلخور هستند؟
چون این تقدیر را برای خود دست و پا گیر «قدر – ضیق : فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ » می دانند!
+ داستان تکراری لیلة قدر: [پُرُو لباس – قدر – سایز]
صاحب نور با معالمش، از آنها می خواهد که دل از گناه بکنند!
اما اهل حسادت بجای اینکه تمناهای خود را فدای تقدیر نمایند، به خدا هم تهمت اهانت می زنند که خدا- اعوذ بالله- بلد نیست و با این انتخابش، داره به خِرَد جمعی اهانت می کنه!
اهل شک عرضه آیات رو برای خودشون اهانت میدونن لذا با اونا برخورد می کنن و مقابله به مثل می کنن و اهانت به نمودارها را حق خود می دانند.
اما اهل یقین می دانند که حوادث در تایید اندیشه صاحبان نور برای اونها مقدر شده تا درمانی برای بخل و حسد آنها باشد، لذا هیچ اهانت و منت و اعتراضی نسبت به نمودارها نمینمایند.
درمان بخل و حسد قلب حسود با تقدیری بنام یتیم بد اخلاق چقدر زیبا و حکیمانه است، چون یتیم بداخلاق بخوبی دست کسانی که اندیشه آل محمد ع را شنیده اند و حالا نمیخواهند بهش عمل کنند را، رو میکند «سمعنا و عصینا»، یعنی علیرغم اینکه رایگان راه خوب زندگی کردن و با آرامش زندگی کردن را از صاحب نور فرا گرفته اند اما در مرحله عمل چون بخیل و حسود هستند، نمیخواهند این روش را اجرا نمایند، پس یک آیت مثل یتیم بد اخلاق براحتی دست بخیلی که بخل خود را کتمان می کرد و خود را محب آل محمد ع جا زده بود ، رو می نماید بطوریکه: الآن که باید با منِ بداخلاق خوش خلقی بنمایی، دستت رو شد چون نمی خواهی از اون نوری که ولایت بهت داده استفاده کنی و من را هم که نسبت به نور ولایت، جاهل و تاریک هستم، به راه نورانی هدایت نمایی «ارث»، لذا هم بخل و حسدت رو شد و هم اینکه تاویلا عامل قتل نفس من میشوی و هم نام سارق و خائن و زانی و هزار اسم دیگر برای این کار تو وجود دارد که زشتترین کار یعنی اشتباه مرگبار بریدن از نور ولایت را معنا میکند.
[هوان ممدوح «فيمدح به» – هوان مذموم «فيذمّ به»]:
اگه این قبول بظاهر ذلت، به آرامش و نور قلبی ختم بشه، معلوم میشه که تاثیر اندیشه آل محمد ع است و ممدوح است.
اما اگر کسی به خیال خامش بخواهد با گناه تسکین حال دهد، این دل بستن به گناه همان قبول ذلت مذمومی است که نتیجه ای جز عقوبت ندارد.
پس کتاب لغت مفردات، زیبا توضیح داده و تقسیم نموده:
یا واژه هون ممدوح است یا مذموم، بستگی به جمله داره:
« الْهَوَانُ على وجهين:
(1) : تذلّل الإنسان في نفسه لما لا يلحق به غضاضة، فيمدح به …
(2) : أن يكون من جهة متسلّط مستخفّ به فيذمّ به.»
1- فروتنى و خود را بزرگ ندانستن كه ستايش ميشود خداى تعالى.
2- اگر اين صفت يعنى هون و فروتنى باعث زبونى و سبكى و خوارى شود ناپسند و مذموم است.
[اهانة + «استخفاف»]:
اهل شک حسود به نور خود اهانت نمودند!
[بهبه از زیبایی این حدیث]:
رُوِيَ أَنَّ الْيَهُودَ كَانَ لَهُمْ عُرْسٌ فَجَاءُوا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَالُوا لَنَا حَقُّ الْجِوَارِ فَنَسْأَلُكَ أَنْ تَبْعَثَ فَاطِمَةَ بِنْتَكَ إِلَى دَارِنَا حَتَّى يَزْدَادَ عُرْسُنَا بِهَا وَ أَلَحُّوا عَلَيْهِ
فَقَالَ إِنَّهَا زَوْجَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ هِيَ بِحُكْمِهِ
وَ سَأَلُوهُ أَنْ يَشْفَعَ إِلَى عَلِيٍّ فِي ذَلِكَ
وَ قَدْ جَمَعَ الْيَهُودُ الطِّمَّ وَ الرِّمَ مِنَ الْحُلِيِّ وَ الْحُلَلِ
وَ ظَنَّ الْيَهُودُ أَنَّ فَاطِمَةَ تَدْخُلُ فِي بِذْلَتِهَا وَ أَرَادُوا اسْتِهَانَةً بِهَا
فَجَاءَ جَبْرَئِيلُ بِثِيَابٍ مِنَ الْجَنَّةِ وَ حُلِيٍّ وَ حُلَلٍ لَمْ يَرَوْا مِثْلَهَا
فَلَبِسَتْهَا فَاطِمَةُ وَ تَحَلَّتْ بِهَا
فَتَعَجَّبَ النَّاسُ مِنْ زِينَتِهَا وَ أَلْوَانِهَا وَ طِيبِهَا
فَلَمَّا دَخَلَتْ فَاطِمَةُ دَارَ الْيَهُودِ سَجَدَ لَهَا نِسَاؤُهُمْ يُقَبِّلْنَ الْأَرْضَ بَيْنَ يَدَيْهَا
وَ أَسْلَمَ بِسَبَبِ مَا رَأَوْا خَلْقٌ كَثِيرٌ مِنَ الْيَهُودِ.
+ « مَا رُوِيَ أَنَّ هَارُونَ الرَّشِيدَ بَعَثَ يَوْماً إِلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع عَلَى يَدِ ثِقَةٍ لَهُ طَبَقاً مِنَ السِّرْقِينِ الَّذِي هُوَ عَلَى هَيْئَةِ التِّينِ وَ أَرَادَ اسْتِخْفَافَهُ
فَلَمَّا رَفَعَ الْإِزَارَ مِنْهَا فَإِذَا هِيَ مِنْ أَحْلَى التِّينِ وَ أَطْيَبِهِ
فَأَكَلَ ع وَ أَطْعَمَ بَعْضَهَا الْحَامِلَ وَ رَدَّ بَقِيَّتَهَا إِلَى هَارُونَ
فَلَمَّا تَنَاوَلَهُ هَارُونُ صَارَ سِرْقِيناً فِي فِيهِ وَ كَانَ فِي يَدِهِ تِيناً.»
« عَلَى أَبْوَابِ النَّارِ مَكْتُوباً … أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَهَانَ الْإِسْلَامَ أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَهَانَ أَهْلَ الْبَيْتِ »
عاقبت اهانت به نور، ذلتی است که خدا برای معارین حسود در دنیا و آخرت در نظر گرفته است.
«وَ رَأَيْتُ عَلَى أَبْوَابِ النَّارِ مَكْتُوباً … وَ عَلَى الْبَابِ الرَّابِعِ مَكْتُوبٌ ثَلَاثُ كَلِمَاتٍ
أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَهَانَ الْإِسْلَامَ
أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَهَانَ أَهْلَ الْبَيْتِ
أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَعَانَ الظَّالِمِينَ عَلَى ظُلْمِهِمْ لِلْمَخْلُوقِينَ»
ای حسود!
اهانت به علی ع و بیتوجهی به دستور مافوقی چون او … سروکارت با ذوالفقار اوست!
ببین حسود با چه پررویی میگه « يَشْتَغِلُ عَلِيٌّ بِشُغُلِهِ »:
« عَنْ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ قَالَ:
كُنْتُ بَيْنَ يَدَيْ مَوْلَانَا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ إِذَا بِصَوْتٍ قَدْ أَخَذَ جَامِعَ الْكُوفَةِ
فَقَالَ يَا عَمَّارُ ائْتِ بِذِي الْفَقَارِ الْبَاتِرِ لِلْأَعْمَارِ
فَجِئْتُهُ بِذِي الْفَقَارِ
فَقَالَ اخْرُجْ يَا عَمَّارُ وَ امْنَعِ الرَّجُلَ عَنْ ظُلَامَةِ هَذِهِ الْمَرْأَةِ فَإِنِ انْتَهَى وَ إِلَّا مَنَعْتُهُ بِذِي الْفَقَارِ
قَالَ فَخَرَجْتُ وَ إِذَا أَنَا بِرَجُلٍ وَ امْرَأَةٍ قَدْ تَعَلَّقُوا بِزِمَامِ جَمَلٍ
وَ الْمَرْأَةُ تَقُولُ الْجَمَلُ لِي وَ الرَّجُلُ يَقُولُ الْجَمَلُ لِي
فَقُلْتُ إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ يَنْهَاكَ عَنْ ظُلْمِ هَذِهِ الْمَرْأَةِ
فَقَالَ
يَشْتَغِلُ عَلِيٌّ بِشُغُلِهِ وَ يَغْسِلُ يَدَهُ مِنْ دِمَاءِ الْمُسْلِمِينَ الَّذِينَ قَتَلَهُمْ بِالْبَصْرَةِ
وَ يُرِيدُ أَنْ يَأْخُذَ جَمَلِي وَ يَدْفَعَهُ إِلَى هَذِهِ الْمَرْأَةِ الْكَاذِبَةِ
فَقَالَ عَمَّارٌ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَرَجَعْتُ لَأُخْبِرَ مَوْلَايَ فَإِذَا بِهِ قَدْ خَرَجَ وَ لَاحَ الْغَضَبُ فِي وَجْهِهِ
وَ قَالَ وَيْلَكَ خَلِّ جَمَلَ الْمَرْأَةِ فَقَالَ هُوَ لِي
فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع كَذَبْتَ يَا لَعِينُ
قَالَ فَمَنْ يَشْهَدُ أَنَّهُ لِلْمَرْأَةِ يَا عَلِيُّ
فَقَالَ الشَّاهِدُ الَّذِي لَا يُكَذِّبُهُ أَحَدٌ مِنَ الْكُوفَةِ
فَقَالَ الرَّجُلُ إِذَا شَهِدَ شَاهِدٌ وَ كَانَ صَادِقاً سَلَّمْتُهُ إِلَى الْمَرْأَةِ
فَقَالَ عَلِيٌّ ع تَكَلَّمْ أَيُّهَا الْجَمَلُ لِمَنْ أَنْتَ
فَقَالَ بِلِسَانٍ فَصِيحٍ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ خَيْرَ الْوَصِيِّينَ أَنَا لِهَذِهِ الْمَرْأَةِ مُنْذُ بِضْعَ عَشَرَ سَنَةً
فَقَالَ عَلِيٌّ ع خُذِي جَمَلَكِ
وَ عَارَضَ الرَّجُلَ بِضَرْبَةٍ قَسَمَهُ نِصْفَيْنِ.»
اهانت به صاحبان نور؟!
مگه معارین این حدیث رو ندیدند؟!
« مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِي وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي »
+ « مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ »
+ «مَنْ أَكْرَمَ لَنَا مُوَالِياً فَبِكَرَامَةِ اللَّهِ تَعَالَى بَدَأَ وَ مَنْ أَهَانَهُ فَلِسَخَطِ اللَّهِ تَعَرَّضَ
وَ مَنْ أَحْسَنَ إِلَى شِيعَتِنَا فَقَدْ أَحْسَنَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ
وَ مَنْ أَحْسَنَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَدْ أَحْسَنَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ
وَ مَنْ أَحْسَنَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ فَقَدْ أَحْسَنَ إِلَى اللَّهِ
وَ مَنْ أَحْسَنَ إِلَى اللَّهِ كَانَ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِي الرَّفِيعِ الْأَعْلَى»
+ « مَنْ أَكْرَمَ فَقِيهاً مُسْلِماً لَقِيَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ
وَ مَنْ أَهَانَ فَقِيهاً مُسْلِماً لَقِيَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ عَلَيْهِ غَضْبَانُ »
+ « احْذَرِ الْعَاقِلَ إِذَا أَغْضَبْتَهُ وَ الْكَرِيمَ إِذَا أَهَنْتَهُ وَ النَّذْلَ إِذَا أَكْرَمْتَهُ وَ الْجَاهِلَ إِذَا صَاحَبْتَهُ
وَ مَنْ كَفَّ عَنْكَ شَرَّهُ فَاصْنَعْ مَا سَرَّهُ وَ مَنْ أَمِنْتَ مِنْ أَذِيَّتِهِ فَارْغَبْ فِي أُخُوَّتِهِ »
[ استخفاف و اهانت – « إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا »] :
+ «طینت و نور ولایت»
مبادا ملاک و میزان را طینت قرار دهی و در حق نورت و دوستان آل محمد ع، استخفاف نمایی!
اصل این است که ملاک فضیلت، استعمال اندیشه نورانی آل محمد ع با یادآوری معالم ربانی ماخوذ از صاحبان نور در دل شرایط است، حالا اگه در این مقطع که دوران رفق آموزشی است، یکی فعلا این کار رو نمیکنه، تو دنبال اسرارش نباش! « كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أَخِيكَ » ، یه روزی همه چیز درست میشه. مبادا تندروی کنی و بخوای خرابش کنی! و آبروشو ببری! بلکه اقرضهم من عرضک.
نه تنها آبروشو نباید ببری، بلکه از آبروی خودت هم بهش باید قرض بدی!
« عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ:
قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ
الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِي يَبْلُغُنِي عَنْهُ الشَّيْءُ الَّذِي أَكْرَهُ لَهُ فَأَسْأَلُهُ عَنْهُ فَيُنْكِرُ ذَلِكَ
وَ قَدْ أَخْبَرَنِي عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ
فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ
كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أَخِيكَ
فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَكَ خَمْسُونَ قَسَامَةً
وَ قَالَ لَكَ قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ كَذِّبْهُمْ
وَ لَا تُذِيعَنَّ عَلَيْهِ شَيْئاً تَشِينُهُ بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوَّتَهُ فَتَكُونَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ .»
[کسانی که با آبروی صاحبان نور بازی کردند بدانند!]:
امام صادق عليه السّلام:
مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ
أَخْرَجَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ.
هركس به نيت نكوهش و بدنام ساختن برادر مسلمان خويش، ماجرايى نقل كند كه او را در چشم مردم بىآبرو كند، خداوند او را از ولايت خود به ولايت شيطان خارج مىكند.
+ «تجنّی»
[هر حرکتی که بوی بیاحترامی به نور بده …]:
«وَ مَنْ دَفَعَ مُؤْمِناً دَفْعَةً لِيُذِلَّهُ بِهَا أَوْ لَطَمَهُ لَطْمَةً أَوْ أَتَى إِلَيْهِ أَمْراً يَكْرَهُهُ
لَعَنَتْهُ الْمَلَائِكَةُ حَتَّى يُرْضِيَهُ مِنْ حَقِّهِ وَ يَتُوبَ وَ يَسْتَغْفِرَ»:
و هر كه مؤمنى را هل دهد تا او را خوار كند يا يك سيلى به او بزند، يا يك بدى به او رساند
فرشتهها او را لعنت كنند تا رضايت از او خواهد و توبه و استغفار كند.
[هون – عون] :
[ماءٍ مَهِينٍ – مَاءٍ مَعِينٍ] :
از صحیفه ادریس نبی ع :
« سُبْحَانَ مَنْ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ ثُمَّ جَعَلَ حَيَاتَهُ فِي مَاءٍ مَعِينٍ » …
+ خلقت دوم ما (تاویلا) با آموزش نور ولایت صورت میگیرد.
+ «عون – ولایت فرایند همکاری است!»
این ماء معین در آیه بعدی توضیح داده شده:
« ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ »
+ [سورة السجده (32): الآيات 6 الى 10]:
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ (8)
ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ (9)
+ [سورة المرسلات (77): الآيات 16 الى 28] :
أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ (20)
فَجَعَلْناهُ فِي قَرارٍ مَكِينٍ (21)
مشتقات ریشۀ «هون» در آیات قرآن:
بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْياً أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ مُهينٌ (90)
وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ (178)
وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهينٌ (14)
الَّذينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً (37)
وَ إِذا كُنْتَ فيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً (102)
أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً (151)
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ قالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ في غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِكَةُ باسِطُوا أَيْديهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَ كُنْتُمْ عَنْ آياتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ (93)
يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ (59)
قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً (9)
قالَ كَذلِكِ قالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ كانَ أَمْراً مَقْضِيًّا (21)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ كَثيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ (18)
وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَأُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ (57)
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيمٌ (15)
وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً (63)
يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فيهِ مُهاناً (69)
وَ هُوَ الَّذي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (27)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ (6)
إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً (57)
فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهينِ (14)
وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (17)
وَ لَقَدْ نَجَّيْنا بَني إِسْرائيلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهينِ (30)
وَ إِذا عَلِمَ مِنْ آياتِنا شَيْئاً اتَّخَذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ (9)
وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ في حَياتِكُمُ الدُّنْيا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ (20)
إِنَّ الَّذينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ كُبِتُوا كَما كُبِتَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ قَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ بَيِّناتٍ وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ مُهينٌ (5)
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ (16)
وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ (16)