What is allowed? What is forbidden?
Guardian Angel permission!
At first, the guardian angel shines in your heart and permits you to an exemplary implementation! In fact, our thirsty hearts must be watered with the shining light of the guardian angel in order to perform their role well. The wise man will never act arbitrarily without the permission of his guardian angel. The permissive green traffic light at a pedestrian crossing is a beautiful example.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #Angel&Devil #InnerVoice #permission #Halal&Haram
چه چیزی مجاز است؟ چه چیزی ممنوع است؟
اجازه فرشته نگهبان!
در ابتدا، فرشته نگهبان در قلب شما میدرخشد و اجازه میدهد شما یک اجرای خوب داشته باشید!
در حقیقت، قلبهای تشنه ما باید با نور تابان فرشته نگهبان سیراب شوند تا نقش خود را به خوبی انجام دهند.
انسان خردمند هرگز بدون اجازه فرشته نگهبان خود، خودسرانه عمل نخواهد کرد.
چراغ راهنمایی سبز مجاز در محل عبور عابر پیاده نمونه بسیار زیبایی است.
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم
# زبان احساسی # حسادت # فرشته و شیطان # صدای داخلی # مجوز # حلال و حرام
«حلل» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور» است.
«حرم» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«حللت العقدة»
«حريم البئر»
حلال و حرام اموری است اعتباری!!!
«أَلَا إِنَّ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِيَهُمَا وَ أُعَرِّفَهُمَا
فَآمُرَ بِالْحَلَالِ وَ أَنْهَى عَنِ الْحَرَامِ فِي مَقَامٍ وَاحِدٍ،
هان! روا و ناروا بیش از آن است که من شمارش کنم و بشناسانم
و در این جا یکباره به روا فرمان دهم و از ناروا بازدارم.»
این نور ولایت است که در لحظۀ عرضۀ آیت تعیین میکند:
کدام مسیر تمناست و کدام مسیر تقدیر است!
کدام مسیر حرام است و کدام مسیر حلال است!
قلب سلیم از روی قبض و بسط نور خود، حرام و حلال خود را استنباط میکند!
با نور و ظلمت قلبت میتونی بو بکشی و بفهمی تمنای تو چیست و تقدیر تو کدام است!
با تاریکی قلبت میفهمی، حتی چیزی که حق توست و حلال است، در این لحظه مجاز به انتخاب آن نیستی چون بوی تاریکی و ناآرامی میدهد! پس این نور ولایت است که معلوم میکند در این مورد، وظیفۀ تو این است که از حلال خودت هم چشمپوشی کنی چون این خواستۀ حلال، با ماموریتی که خدا در قالب این تقدیر برای تو در نظر گرفته، جور در نمیآید، لذا این حلال فعلا حرام است تا بعدا چه دستور جدیدی صادر شود! هر شرایطی در لحظۀ خودش امر الله مخصوص خودشو داره و تنها یک کلید و دستور برای باز کردن قفل مشکلات ارائه میشه و دو کلید نیست!
تقدیر، مجاز! – تمنّا، ممنوع!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
«أَلَا إِنَّ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِیَهُمَا وَ أُعَرِّفَهُمَا
فَآمُرَ بِالْحَلَالِ وَ أَنْهَى عَنِ الْحَرَامِ فِی مَقَامٍ وَاحِدٍ
فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الْبَیْعَهَ مِنْکُمْ وَ الصَّفْقَهَ لَکُمْ بِقَبُولِ مَا جِئْتُ بِهِ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ بَعْدِهِ الَّذِینَ هُمْ مِنِّی وَ مِنْهُ أَئِمَّهٌ قَائِمَهٌ مِنْهُمُ الْمَهْدِیُّ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ الَّذِی یَقْضِی بِالْحَق»
بدانید! که حلال و حرام بیش از آن است که به شمار آید و آنها را معرفی کنم،
پس در یک مکان امر به حلال نمودم و از حرام بازداشتم،
و بهمین ترتیب از طرف خداوند مأمور شدهام که از شما براى على بن أبى طالب و امامان پس از او که از من و اویند از شما بیعت بگیرم، آنان تا روز قیامت امام و پیشوایند، و مهدى امّت من که به حقّ داورى مىکند از آنان است.
یک کلید حلال – بقیۀ کلیدها حرام
فقط یک کلید و راه حل برای باز کردن مشکلات زندگی وجود داره!
رضایت به تقدیرات و نادیده گرفتن تمناها!
و این یعنی اینکه عملا باید جواب بدی دیگرانو هم با خوبی بدهیم!
یعنی گذشت یک جانبه و کامل از طرف خودت،
بدون توجه به هر کار یا تصمیمی که طرف مقابل میگیره!
«أَحَلَّتِ الشّاة»
+ «ضرع – أَضْرَعَتِ الشاةُ: پستان گوسفند بر آمد، شير از پستان گوسفند روان شد.»
«حَلَ العُقْدَةَ: گره را باز كرد.»
(باز کردن گره)
«احْتَلَ المكانَ: در آن جاى فرود آمد.»
«المَحَلَّة [حلّ] : كوى، منزلگاه مردم.» [جاییکه 1+1 میشه بهش میگن محلّة + ضیف + 1000 …]
«حليل المرأة: بعلها؛ و حليلة المرء: زوجُه. و سُمِّيا بذلك لأن كلّ واحدٍ منهما يَحُلُ عند صاحبه.»
«حلل – حلال: حللت العقدة»
[حلل: 1+1]
این عکس فرایند 1+1 است!
گرهی که + دست، باز میشود!
قلب تاریکی که با نور ولایت روشن میشود!
حسودی که با یاد معالم ربانی، از دست حسادتش راحت می شود! و …
میگن: [راه حل این مسئله رو کی میدونه؟!]:
«حَلَ العُقْدَةَ: گره را باز كرد.»
«حَلَ المُشْكِلَةَ : مشكل را آسان كرد.»
«راه حل» نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست.
«Problem-solving»
نور ولایت فرایند «Problem-Oriented Development» است!
نور ولایت فرایند مشکل گشاست!
+ عکسهای واژه زیبای «solution» برای «حلل».
«Unlock the node»: نور ولایت فرایندی است که «lock» را «Unlock» میکند!
«أَحَلَّتِ الشّاة»:
من الْحُلُولِ أَحَلَّتِ الشاة: نزل اللبن في ضرعها.
از معنى حُلُول (وارد شدن) عبارت أَحَلَّتِ الشّاة يعنى: شير در پستان گوسفند وارد شد، مشتقّ شده.
وقتی قلبت در دل شرایط و حوادث با یاد معالم ربانی یهو نورانی میشه، این میشه معنای «أَحَلَّتِ الشّاة» یعنی شیر علم آل محمد ع توی قلبت یهو مثل آب زمزم از زمین خودبخود میجوشه میاد بالا و فواره میزنه و میفهمی چکار باید بکنی و این همون بهرهمندی از فرایند نور ولایت است یعنی از نور و ظلمت قلبت متوجه امر مهمی میشی که همون امر الله است و همان رحیق مختوم است و اوناییکه اعتقاد باطل «حلول» دارند در حقیقت چون معنای نور ولایت رو نفهمیدهاند اینجوری به غلط دین خدا رو تعبیر میکنند و هیچوقت نور ولایت رو تو قلبشون تجربه نکردند تا معنای واژه حلل و حلول را بعنوان یکی از هزار واژه مترادف نور ولایت به درجات خودشان متوجه بشوند.
از آغاز تا پایان:
از إحْرام تا احلال!
آغاز مناسک حج – پایان مناسک حج!
از شروع تا پایان!
«From start to finish»:
من البدایة الی النهایة!
[بدء – نهی]
هم «بدء» و هم «نهی» هر دو فرایند 1+1 هستند!
هر دو یعنی نور ولایت.
+ «از دانه تا دانه – دَوَلَ»
استارت برای حسود کجاست؟!
+ «بداء»
فینیش برای حسودی که با نور ولایت استارت میزنه کجاست؟!
در استارت چی حرام میشه!
در انتها چی حلال میشه!
وقتی قلب + نور ولایت میشه به انتهای خودت رسیدی!
وقتی تولید عمل صالح میکنی به انتهای خودت میرسی!
ابتدای تو عدم استعمال حسد و سپس گرفتن نطفههای علوم ربانی در ملکوت قلب است و انتهای تو عمل به این مطالب علمی ماخوذه و تولید نور آرامش عمل صالح برای و ایجاد امنیت برای یتیم بداخلاق است و این همان چرخه دانه تا دانه است!
پس اول و آخر برای اهل نور یقین یه چیزه و اونم نور ولایت علمی صاحبان نور است!
+ «حرم – حرام»
حلال – حرام: [قلب روشن و قلب تاریک] + «قبض و بسط»
«حللت العقدة»
«حريم البئر»
تا وقتی قلبت تاریکه هر اقدامی برات میشه حرام!
همینکه قلبت روشن شد حالا ممنوعیت برداشته میشه و بهت اجازه داده میشه اون کارو اونجوری که بهت میگن انجامش بدی!
این حلال و حرام رو قلب سلیم با قبض و بسطش می فهمه. یه جورایی فهمیدن خوب و بد از همدیگه است!
مفهوم گره گشایی «relief»
«اللّهمّ … نجّنا من الظّلمات إلى النّور»
یعنی نیاز به یک گرهگشا داری!
گرهگشا نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست.
نهج الفصاحة:
اللّهمّ أصلح ذات بيننا و ألّف بين قلوبنا و اهدنا سبل السّلام
و نجّنا من الظّلمات إلى النّور
و جنّبنا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن.
اللّهمّ بارك لنا في أسماعنا و أبصارنا و قلوبنا و أزواجنا و ذرّيّاتنا
و تب علينا إنّك أنت التّوّاب الرّحيم.
خدايا ميان ما را اصلاح ده و دلهاى ما را متفق ساز و ما را به آرامش هدايت كن
و از تاريكىها بسوى روشنى رهائى بخش
و از زشتىهاى آشكار و نهان دور ساز، خدايا گوشها و چشمها و دلها و زنها و فرزندان ما را مبارك گردان
و توبه ما را بپذير زيرا تو توبه پذير و مهربانى.
[مثال زیبای ایست و بازرسی جاده در مرز گمرک!]: «حریم البئر»
مفهوم کلی «فتح الشيء» در واژه حلل.
«حَلَ العُقْدَةَ : گره را باز كرد، حَلَ المُشْكِلَةَ: مشكل را آسان كرد.»:
«مشکل گشا» نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که اهل نور یقین در دل شرایط با استعمال اندیشه و این معالم ربانی گره از کارهایشان گشوده میشود «حلّال مشکل گشا»، «اهْلُ الحَلِ و الرَّبْطِ: اشخاص با نفوذ» – «پارتی بازی!» – «حَلَّالٌ كافٍ للمهمَّات»: گشايندۀ كافى براى حلّ مشكلات»
امام صادق علیه السلام:
أَنَّهُ ذِكْرُ اللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ وَ حَرَّمَ.
وقتی قلب تاریکه، انگاری وارد محدودهای شده که بهش مربوط نبوده!
(محدوده ممنوعه – منطقه ممنوعه – حریم – حرام )
قلب سلیم میفهمه! انگاری اگه قلب سلیم بفهمه امر الله سکوته، سکوت میشه حلال و تذکر میشه حرام و اگه نه بر عکس اون لحظه، صلاح این بوده تذکر داده بشه و سکوت جایز نیست، این امر مافوق به تذکر میشه حلال و سکوت کردن میشه حرام!
لذا داستان برمیگرده به اینکه قلب سلیمی هست که قبض و بسط و نور مافوق رو بفهمه و اجرا کنه!
پس حلال و حرام در هر امری موضوعی است نسبی که آیا این امر از طرف مافوق اجازه داده شده یا ممنوع است و صد البته مواردی که حلال الی یوم القیامه و حرام الی یوم القیامه است، قصهاش واضح و روشن است.
عرب میگه حللت العقدة یا میگه حریم البئر!
یعنی اینجا منطقه ممنوعه است لطفا وارد نشوید!
یا اینکه سرباز مرز گمرک، تابلوی ایست بازرسی رو برداشت و میگه بفرمایید برای شما دیگه حریم و محدودیتی نیست بلکه عبور از این مرز حلال است! چون مدارک و پاسپورت شما رو بررسی کردیم، مانعی مشاهده نشد.
پس تمام واژهها فهمش حتما وصل میشه به قصه قبض و بسط قلبی [دو واژه مهم: نور ولایت و حسادت] لذا تمام قرآن با واژههایش به درد کسی میخوره که قبض و بسط قلبی رو بفهمه وگرنه تلاش برای فهم قرآن بدون فهم قبض و بسط نور ولایت، شبیه حمل چهارپایی است که حامل تورات و انجیل و قرآن است! آخر تلاش صاحبان نور به این ختم میشه که اهل نور یقین با یاد معالم ربانی خودشان در دل شرایط، قبض و بسط رو میفهمه [نور حکمت] و انگاری چراغی جلوی پاش روشنه و راهشو پیدا کرده و داره آهسته آهسته قدم پیش میذاره [درج]! هر حرکتی نیاز به نور این چراغ قوه در دل تاریکی شب داره تا بتونی مسیرتو پیدا کنی و هرگز از جاده آرامش خارج نشی و تولید ناآرامی در بیراهههای شرک ننمایی.
بمحض اینکه نور چراغ قوه خاموش میشه «مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ» دیگه از حرکت باز میایستی و نمیتونی قدم از قدم برداری چون نمیدونی آیا چاهی بر سر راهت هست یا نه! لذا غالبا وظیفه، سکوت و عدم مداخله در أمور است، الا استثنائاتی که قلب سلیم با قبض و بسطش میفهمد که بقدر حاجت، نکتهای اشاره نماید.
[ربوبیت – حلّ و حرم]:
«سُبْحَانَكَ رَبَّ … الْحِلِّ وَ الْحَرَامِ»:
اقتضای ربوبیت گاهی ایجاد مشکل و گاهی گشایش مشکل است و هر دو توسط مربی طرح میشود کما اینکه معلم برای آمادگی دانشآموز در کنکور هم سوالات مشکل طرح میکند و پاسخهای آن را توضیح میدهد و این از مقتضیات مقام ربوبیت است که برای بندۀ خود، گاهی «حلّ» است و گاهی «حرم»!
«أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبى إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْءٍ» اشاره به نعمت بیبدیل معالم ربانی صاحبان نور دارد.
«تَحْرِيمَهَا التَّكْبِيرُ وَ تَحْلِيلَهَا التَّسْلِيمُ»: وقتی چشمت به نور عظمت یاد معالم ربانی در دل شرایط روشن میشه ناخودآگاه میگی وای خدای بزرگ و این همان تکبیر است که با این روشن شدن قلب به نور علوم ربانی دیگه هر اندیشه غیر آل محمد ع برای این قلب ممنوع و حرام میشود «تَحْرِيمَهَا التَّكْبِيرُ»!
+ «وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ»
و در پایان نماز سلام میدهیم یعنی وقتی قلب سلیم مصلی، با نور سابق خود، سلما لرجل میشود و تسلیم اندیشه نورانی میباشد و مدام با استعمال این اندیشه و معالم ربانی برای خود و دیگران تولید نور آرامش مینماید اینجاست که از او رفع موانع رسیدن علم و نور حکمت به قلبش شده و از علم ممنوعه، برایش رفع ممنوعیت میشود، کانه حرامی برایش حلال میشود بعبارت دیگر دستدراز کردن به سمت علم آل محمد ع، بدون اجازه از آل محمد ع حرام است «قلمۀ گل»، اما همین حرام با یاد و اجازۀ صاحبان نور حلال میشود «وَ تَحْلِيلَهَا التَّسْلِيمُ» و وقتی درِ گوش سرباز گمرک که راه ورود به منطقه علمی آل محمد ع را برایت بسته، کلمه عبور یعنی اکانت و پسورد نورانی را نجوا میکنی، بیاختیار، مانع کنار رفته و اجازه ورود به این محدودۀ بینهایت داده میشود و یهو میبینی که باید اقیانوسی را تا آخر شنا کنی!
پس راه حلال نمودن علومی که دسترسی به آنها برای تو ممنوع است، دانستن و استعمال معالم ربانی در دل شرایط است.
+ «نور و نار»: انگاری تلخی آیات با یاد معالم ربانی شیرین می شود!
انگاری اگه به دنبال نور جوف نار آیت هستی، راهش یادآوری معالم ربانی «ذکر الله» است!
پس مربی «ربّ» از فرد تحت تعلیم خود «عبد» میخواهد که وقتی عظمت و بزرگی ربّ خویش را از آثار علمی او درک نمود، الله اکبر بگوید و دیگه چشم از این نور عظیم الشأن بر ندارد «عین شکری» و سپس با تمام وجود تسلیم اندیشه آل محمد ع که از صاحبان نور آموخته است، گردد که اگر این تسلیم بدرستی انجام شود و مورد رضایت قرار گیرد علامتش این است که ممنوعیت ورود نور علم و حکمت آل محمد ع به قلبش برداشته میشود و این قلب از تحریم خارج میشود و مشکلات حل میشود! و حرام، حلال میشود و وحشی، اهلی و رام میشود و دور از دسترس، در دسترس قرار میگیرد و بنای بیستون ، ستونش برایت نمایان میشود! و این همه رفع ممنوعیتها و محدودیتها بخاطر اقرار به فضل معالم ربانی صاحبان نور در دنیای قلب سلیمی است که حالا به نور ولایت علمی آل محمد ع روشن و منور گردیده است. واژههای حلال و حرام در این بحث زیباست. این قسمت حدیث بینظیر است که «وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ نَصْبَ عَيْنَيْكَ + وَ الطَّاعَةُ لِوَاحِدٍ مِنَّا وَ الْمَوَدَّةُ لِلْجَمِيع + ناسخ و منسوخ»
+ «تلو»
باید مدام نور علوم ربانی جلوی چشمانت باشد.
ببین اگه موقع نماز، روتو از قبله برگردونی، نمازت باطل میشه!
همینو در فضای مجازی با واژه عین شکری مد نظر داشته باش که اگه جز آل محمد ع، چشمت به دست غیر اونها باشه [حسد]، این جوری نه در صلاة، تحریم برایت معنا پیدا می کند و نه تحلیل!
یعنی تحریم و تحلیل مصلی نسبت با سابق خود، فقط با حالت شکر محقق خواهد شد.
« وَ عَنْهُ ع أَنَّهُ قَالَ:
افْتِتَاحُ الصَّلَاةِ تَكْبِيرَةُ الْإِحْرَامِ فَمَنْ تَرَكَهَا أَعَادَ وَ تَحْرِيمُ الصَّلَاةِ التَّكْبِيرُ وَ تَحْلِيلُهَا التَّسْلِيمُ.»
تحلیل در اینجا یعنی اجازه تصرف علم آل محمد ع به عبد داده می شود.
احادیث و آیاتی که این مفهوم و مضمون را داشته باشد که به عبد با یاد صاحب نورش این اجازه داده میشود که از نور علم و حکمت آل محمد ع به قدر حاجت خویش تصرف نماید.
+ [مطلب مهم ذیل آیه: وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ، در ادامه میآید …]
+ [سورة الرعد (13): الآيات 19 الى 24]
« ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ قَالَ:
إِنَّ قَوْلَهُ تَعَالَى أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع.
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُ- عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ الْأَعْمَى هُنَا هُوَ عَدُوُّهُ وَ أُولُو الْأَلْبَابِ شِيعَتُهُ الْمَوْصُوفُونَ بِقَوْلِهِ تَعَالَى- الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ الْمَأْخُوذُ عَلَيْهِمْ فِي الدِّينِ بِوَلَايَتِهِ يَوْمَ الْغَدِيرِ.»
با توجه به مطلب مهمی که راجع به حلال و حرام گفته شد حالا مقایسه اهل یقین و اهل حسد!
اهل یقینی که با یاد معالم ربانی، چشم دلش به نور علم و حکمت آل محمد ع روشن شده مثل اهل شک و حسد کوردل نخواهد بود و این اهل یقین در دل شرایط با استعمال اندیشه نورانی، از جمله کسانی است که به عهد خود وفا مینمایند و مثل اهل شک و حسد، اهل نقض عهد نیستند لذا حدیث به زیبایی اولو الالباب را شیعیان و اهل یقین نسبت به معالم ربانی وصف میکند که اهل وفای به عهد در دل شرایط هستند و این، ثمرش علم و نور حکمت نازل شده از مافوق به قلبش میباشد یعنی همین آیه «أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُ» پس «مَنْ يَعْلَمُ» در اینجا برای ما میشه اهل یقین صاحب لبّ موفی بعهد الله که علمی که تا دیروز برایش ممنوع بود حالا با یاد معالم ربانی «وَ فُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَيْنَ حَلَالِكَ وَ حَرَامِكَ» برایش رفع ممنوعیت صادر شده و حلال شده و قلبش منور به نور حلال علم آل محمد ع بقدر حاجت و رفع نیاز خویش گردیده است.
اینکه این باب نورانی حکمت آل محمد ع همیشه باز باشه، مشروط به این است که همیشه و مدام یاد معالم ربانی جلوی چشمات باشه «وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ نَصْبَ عَيْنَيْكَ» این نصب العین قرار دادن یاد علوم ربانی صاحبان نور برای همیشه است نه فقط برای ده دقیقه أقامه نماز!
اینکه این سوال پیش میاد که چرا در دل شرایط، سخته که زود به یادمون بیاد که چجوری باید به آرامش برسیم! جوابش همینه که اگه یاد معالم ربانی برای همیشه نصب العین بشه، این کار دیگه سخت نخواهد بود.
اگه یادت بره که حوادث آثار عیب خودته! یا نه، یادت نرفته حوادث آثار عیب خودته، اما برای تو سخته که حوادث رو آثار عیب خودت بدونی! اینو بدان که مشکلگشایی برایت صورت نخواهد گرفت. کشف سوء و مشکلگشایی فقط با یاد معالم ربانی در دل شرایط محقق میگردد «امّن یجیب المضطر اذا دعاه فیکشف السوء».
« … ثُمَّ تُكَبِّرُ تَكْبِيرَتَيْنِ وَ تَقُولُ لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ وَ الْخَيْرُ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ الشَّرُّ لَيْسَ إِلَيْكَ وَ الْمَهْدِيُّ مَنْ هَدَيْتَ عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدَيْكَ بَيْنَ يَدَيْكَ مِنْكَ وَ بِكَ وَ لَكَ وَ إِلَيْكَ لَا مَلْجَأَ وَ لَا مَنْجَى وَ لَا مَفَرَّ مِنْكَ إِلَّا إِلَيْكَ سُبْحَانَكَ وَ حَنَانَيْكَ تَبَارَكْتَ وَ تَعَالَيْتَ سُبْحَانَكَ رَبَّ الْبَيْتِ الْحَرَامِ وَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ وَ الْحِلِّ وَ الْحَرَامِ
ثُمَّ تُكَبِّرُ تَكْبِيرَتَيْنِ وَ تَقُولُ وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً عَلَى مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَ دِينِ مُحَمَّدٍ وَ وَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع مُسْلِماً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ لَا إِلَهَ غَيْرُكَ وَ لَا مَعْبُودَ سِوَاكَ أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ الْعَلِيمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- وَ تَجْهَرُ بِبِسْمِ اللَّهِ عَلَى مِقْدَارِ قِرَاءَتِكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ السَّابِعَةَ هِيَ الْفَرِيضَةُ وَ هِيَ تَكْبِيرَةُ الِافْتِتَاحِ وَ بِهَا تَحْرِيمُ الصَّلَاةِ وَ رُوِيَ أَنَّ تَحْرِيمَهَا التَّكْبِيرُ وَ تَحْلِيلَهَا التَّسْلِيمُ وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ ذِكْرَ اللَّهِ وَ ذِكْرَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ نَصْبَ عَيْنَيْكَ … »
وَ فِي حَدِيثِ الصَّلَاةِ «وَ تَحْلِيلُهَا التَّسْلِيمُ»:
أي صار المصلي بالتسليم يَحِلُ له ما حرم منها بالتكبير من الكلام،
و الأفعال الخارجة عن الصلاة كما يَحِلُ للمحرم بالحج عند الفراغ منه ما كان حراما عليه.
+ «وَ أَحْلِلْنِي بُحْبُوحَةَ جَنَّتِكَ … وَ لَا تَحْرِمْنِي بِالْخَيْبَةِ مِنْكَ»: یعنی قلب ما را با یاد عالم ربانی منور به نور علم و حکمت آل محمد ع بگردان و ما را از این نعمت غیر قابل وصف محروم نگردان.
صحیفۀ سجادیه:
(1) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَفْرِشْنِي مِهَادَ كَرَامَتِكَ، وَ أَوْرِدْنِي مَشَارِعَ رَحْمَتِكَ، وَ أَحْلِلْنِي بُحْبُوحَةَ جَنَّتِكَ، وَ لَا تَسُمْنِي بِالرَّدِّ عَنْكَ، وَ لَا تَحْرِمْنِي بِالْخَيْبَةِ مِنْكَ.
(2) وَ لَا تُقَاصَّنِي بِمَا اجْتَرَحْتُ وَ لَا تُنَاقِشْنِي بِمَا اكْتَسَبْتُ، وَ لَا تُبْرِزْ مَكْتُومِي، وَ لَا تَكْشِفْ مَسْتُورِي، وَ لَا تَحْمِلْ عَلَى مِيزَانِ الْإِنْصَافِ عَمَلِي، وَ لَا تُعْلِنْ عَلَى عُيُونِ الْمَلَإِ خَبَرِي
(3) أَخْفِ عَنْهُمْ مَا يَكونُ نَشْرُهُ عَلَيَّ عَاراً، وَ اطْوِ عَنْهُمْ مَا يُلْحِقُنِي عِنْدَكَ شَنَاراً
(4) شَرِّفْ دَرَجَتِي بِرِضْوَانِكَ، وَ أَكْمِلْ كَرَامَتِي بِغُفْرَانِكَ، وَ انْظِمْنِي فِي أَصْحَابِ الْيَمِينِ، وَ وَجِّهْنِي فِي مَسَالِكِ الْآمِنِينَ، وَ اجْعَلْنِي فِي فَوْجِ الْفَائِزِينَ، وَ اعْمُرْ بِي مَجَالِسَ الصَّالِحِينَ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ. »
+ « (1) اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعَنْتَنِي عَلَى خَتْمِ كِتَابِكَ الَّذِي أَنْزَلْتَهُ نُوراً، وَ جَعَلْتَهُ مُهَيْمِناً عَلَى كُلِّ كِتَابٍ أَنْزَلْتَهُ، وَ فَضَّلْتَهُ عَلَى كُلِّ حَدِيثٍ قَصَصْتَهُ.
(2) وَ فُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَيْنَ حَلَالِكَ وَ حَرَامِكَ، وَ قُرْآناً أَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائِعِ أَحْكَامِكَ وَ كِتَاباً فَصَّلْتَهُ لِعِبَادِكَ تَفْصِيلًا، وَ وَحْياً أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ- صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ- تَنْزِيلًا.
(3) وَ جَعَلْتَهُ نُوراً نَهْتَدِي مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ، وَ مِيزَانَ قِسْطٍ لَا يَحِيفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًى لَا يَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِينَ بُرْهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاةٍ لَا يَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَ لا تَنَالُ أَيْدِي الْهَلَكَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ.»
+ وقتی باب روزی علم حلال برای اهل یقین عامل به اندیشه عالم ربانی باز میشه اینجوری میشه:
علم به قلبت هجوم میاره!
«هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقَائِقِ الْإِيمَانِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ فَاسْتَسْهَلُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ آهْ آهْ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ.»
اینجاست که آل محمد ع شوق دیدار ملاقات با صاحبان و حاملان و اهل نور را به زبان شریف میآورند که آه، چقدر مشتاق دیدارشان هستیم!
[سورة المائدة (5): آية 1] :
« أُحِلَّتْ … إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ … وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ ما يُرِيدُ (1)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به قراردادها[ى خود] وفا كنيد. براى شما [گوشت] چارپايان حلال گرديده، جز آنچه [حكمش] بر شما خوانده مىشود، در حالى كه نبايد شكار را در حال احرام، حلال بشمريد. خدا هر چه بخواهد فرمان مىدهد.
[سورة المائدة (5): آية 2] :
« لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ … وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا »
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لا الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لا الْهَدْيَ وَ لا الْقَلائِدَ وَ لا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ (2)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، حرمت شعاير خدا، و ماه حرام، و قربانى بىنشان، و قربانيهاى گردنبنددار، و راهيان بيت الحرام را كه فضل و خشنودى پروردگار خود را مىطلبند، نگه داريد. و چون از احرام بيرون آمديد [مىتوانيد] شكار كنيد، و البتّه نبايد كينهتوزى گروهى كه شما را از مسجد الحرام باز داشتند، شما را به تعدّى وادارد. و در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد، و در گناه و تعدّى دستيار هم نشويد، و از خدا پروا كنيد كه خدا سختكيفر است.
[سورة المائدة (5): آية 3] :
« حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ … الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ »
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (3)
بر شما حرام شده است: مردار، و خون، و گوشت خوك، و آنچه به نام غير خدا كشته شده باشد، و [حيوان حلال گوشتِ] خفه شده، و به چوب مرده، و از بلندى افتاده، و به ضربِ شاخ مرده، و آنچه درنده از آن خورده باشد -مگر آنچه را [كه زنده دريافته و خود] سر ببريد- و [همچنين] آنچه براى بتان سربريده شده، و [نيز] قسمت كردن شما [چيزى را] به وسيله تيرهاى قرعه؛ اين [كارها همه] نافرمانى [خدا]ست. امروز كسانى كه كافر شدهاند، از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديدهاند. پس، از ايشان مترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم. و هر كس دچار گرسنگى شود، بىآنكه به گناه متمايل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد]، بى ترديد، خدا آمرزنده مهربان است.
[سورة المائدة (5): آية 4] :
« ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ »
يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ (4)
از تو مىپرسند: چه چيزى براى آنان حلال شده است؟ بگو: «چيزهاى پاكيزه براى شما حلال گرديده و [نيز صيد] حيوانات شكارگر كه شما بعنوان مربّيان سگهاى شكارى، از آنچه خدايتان آموخته، به آنها تعليم دادهايد [براى شما حلال شده است]. پس از آنچه آنها براى شما گرفته و نگاه داشتهاند بخوريد، و نام خدا را بر آن ببريد، و پرواى خدا بداريد كه خدا زودشمار است.
[سورة المائدة (5): آية 5] :
« الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ »
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ وَ لا مُتَّخِذِي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ (5)
امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده، و طعام كسانى كه اهل كتابند براى شما حلال، و طعام شما براى آنان حلال است. و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاكدامن از مسلمان، و زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما كتاب [آسمانى] به آنان داده شده، به شرط آنكه مهرهايشان را به ايشان بدهيد، در حالى كه خود پاكدامن باشيد نه زناكار و نه آنكه زنان را در پنهانى دوست خود بگيريد. و هر كس در ايمان خود شكّ كند، قطعاً عملش تباه شده، و در آخرت از زيانكاران است.
[سورة المائدة (5): الآيات 87 الى 88] :
« لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ … كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً »
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (87)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چيزهاىِ پاكيزهاى را كه خدا براى [استفاده] شما حلال كرده، حرام مشماريد و از حدّ مگذريد، كه خدا از حدّگذرندگان را دوست نمىدارد.
وَ كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ (88)
و از آنچه خداوند روزىِ شما گردانيده، حلال و پاكيزه را بخوريد، و از آن خدايى كه بدو ايمان داريد پروا داريد.
اللّهمّ … نجّنا من الظّلمات إلى النّور
« سُبْحَانَكَ رَبَّ … الْحِلِّ وَ الْحَرَامِ »
« وَ فُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَيْنَ حَلَالِكَ وَ حَرَامِكَ »
« أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبى إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْءٍ »
« تَحْرِيمَهَا التَّكْبِيرُ وَ تَحْلِيلَهَا التَّسْلِيمُ »
« وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ نَصْبَ عَيْنَيْكَ »
« وَ الطَّاعَةُ لِوَاحِدٍ مِنَّا وَ الْمَوَدَّةُ لِلْجَمِيع »
« افْتِتَاحُ الصَّلَاةِ تَكْبِيرَةُ الْإِحْرَامِ فَمَنْ تَرَكَهَا أَعَادَ وَ تَحْرِيمُ الصَّلَاةِ التَّكْبِيرُ وَ تَحْلِيلُهَا التَّسْلِيمُ »
[سورة الحج (22): الآيات 25 الى 30] :
« وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ … وَ أُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعامُ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ »
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ (25)
بىگمان، كسانى كه كافر شدند و از راه خدا و مسجدالحرام -كه آن را براى مردم، اعم از مقيم در آنجا و باديهنشين، يكسان قرار دادهايم- جلوگيرى مىكنند، و [نيز] هر كه بخواهد در آنجا به ستم [از حق] منحرف شود، او را از عذابى دردناك مىچشانيم.
وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ (26)
و چون براى ابراهيم جاى خانه را معين كرديم [بدو گفتيم:] «چيزى را با من شريك مگردان و خانهام را براى طوافكنندگان و قيامكنندگان و ركوعكنندگان [و] سجدهكنندگان پاكيزه دار.»
وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (27)
و در ميان مردم براى [اداى] حج بانگ برآور تا [زايران] پياده و [سوار] بر هر شتر لاغرى -كه از هر راه دورى مىآيند- به سوى تو روى آورند،
لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ (28)
تا شاهد منافع خويش باشند، و نام خدا را در روزهاى معلومى بر دامهاى زبانبستهاى كه روزى آنان كرده است ببرند. پس، از آنها بخوريد و به درمانده مستمند بخورانيد.
ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ (29)
سپس بايد آلودگى خود را بزدايند و به نذرهاى خود وفا كنند و بر گِرد آن خانه كهن [=كعبه] طواف به جاى آورند.
ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ أُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعامُ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (30)
اين است [آنچه مقرر شده] و هر كس مقررات خدا را بزرگ دارد، آن براى او نزد پروردگارش بهتر است، و براى شما دامها حلال شده است، مگر آنچه بر شما خوانده مىشود. پس، از پليدىِ بتها دورى كنيد، و از گفتار باطل اجتناب ورزيد.
هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ
[سورة النحل (16): الآيات 116 الى 119] :
« هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ »
وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ (116)
و براى آنچه زبان شما به دروغ مىپردازد، مگوييد: «اين حلال است و آن حرام » تا بر خدا دروغ بنديد، زيرا كسانى كه بر خدا دروغ مىبندند رستگار نمىشوند.
مَتاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (117)
[ايشان راست] اندك بهرهاى، و[لى] عذابشان پر درد است.
وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (118)
و بر كسانى كه يهودى شدند، آنچه را قبلاً بر تو حكايت كرديم، حرام گردانيديم، و ما بر آنان ستم نكرديم، بلكه آنها به خود ستم مىكردند.
ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (119)
[با اين همه] پروردگار تو نسبت به كسانى كه به نادانى مرتكب گناه شده، سپس توبه كرده و به صلاح آمدهاند، البته پروردگارت پس از آن آمرزنده مهربان است.
[سورة آلعمران (3): الآيات 50 الى 51] :
« لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ »
وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (50)
و [مىگويد: «آمدهام تا] تورات را كه پيش از من [نازل شده] است تصديق كننده باشم، و تا پارهاى از آنچه را كه بر شما حرام گرديده، براى شما حلال كنم، و از جانب پروردگارتان براى شما نشانهاى آوردهام. پس، از خدا پروا داريد و مرا اطاعت كنيد.»
إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ (51)
«در حقيقت، خداوند پروردگار من و پروردگار شماست؛ پس او را بپرستيد [كه] راه راست اين است.»
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم:
إنَ في طَلَبِ الدُّنيا إضراراً بِالآخِرَةِ، وفي طَلَبِ الآخِرَةِ إضراراً بِالدُّنيا،
فَأَضِرّوا بِالدُّنيا فَإِنَّها أولى بِالإِضرارِ.
در دنياطلبى، زيانهايى براى آخرت است و در آخرتطلبى، زيانهايى براى دنياست.
پس شما به دنيا زيان بزنيد؛ چرا كه دنيا براى زيان زدن، سزاوارتر است.
ممنوع یا مجاز؟! فقط با یک اشاره!
وقتی اجازه (کلید) بگیری، ممنوع برات مجاز میشه!