دکتر محمد شعبانی راد

در آروزی چهره‌های نورانی! نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ!

What do you wish for?
If your wish is to achieve eternal happiness, how will this wish be fulfilled? We need to know that without knowing the language of the inner world light, it will never be possible to have a good idea for a good implementation and finally the fulfillment of dreams. So let’s learn how to make our good wishes come true. That luminous word in your heart gives you an idea of what your mission is.
Start a life full of satisfaction.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #DivineLight #DynamicHeart #StopEnvy #implementation #shield #protection #fulfillment

«بوء» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«بوّأت الرمح نحوه»
+ «امّ»
وقتی مکانیسم نورانی قلبتو می‌فهمی، میتونی جهت‌یابی کنی «ارینتاسیون».

چه آرزویی می‌کنی؟
اگر آرزوی شما رسیدن به سعادت ابدی است، این آرزو چگونه محقق می‌شود؟
باید بدانیم که بدون دانستن زبان و مکانیسم نورانی دنیای درونی،
هرگز نمی‌توان ایده خوبی برای اجرای خوب و سرانجام تحقق رویاها داشت.
بنا بر این بیایید یاد بگیریم که چگونه خواسته‌های خوب خود را به حقیقت پیوند بزنیم.
این مکانیسم نورانی در قلب، به شما ایده می‌دهد که ماموریت شما چیست.
زندگیِ پر از رضایت و مهربانی را شروع کنید.

وَ أَمْثِلَتُهُمْ فِي اَلْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ!
تمثال نورانی بهشت در قلوب، موجود و مستور است!
وه! چه مشتاق ديدارشان هستم!

امام علی علیه السلام:
إِنَّ هَذِهِ اَلْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا
اِحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ
اَلنَّاسُ ثَلاَثَةٌ
عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ اَلنَّجَاةِ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ
أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ
لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ اَلْعِلْمِ فَيَهْتَدُوا
وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ فَيَنْجُوا

يَا كُمَيْلُ
اَلْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ اَلْمَالِ
اَلْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ اَلْمَالَ
وَ اَلْمَالُ تُفْنِيهِ اَلنَّفَقَةُ وَ اَلْعِلْمُ يَزْكُو عَلَى اَلْإِنْفَاقِ
اَلْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ اَلْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ

يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ
مَحَبَّةُ اَلْعَالِمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ
بِهِ يَكْسِبُ اَلْإِنْسَانُ اَلطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ وَ جَمِيلَ اَلْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ
وَ مَنْفَعَةُ اَلْمَالِ تَزُولُ بِزَوَالِهِ
مَاتَ خُزَّانُ اَلْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ
وَ اَلْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ اَلدَّهْرُ
أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثِلَتُهُمْ فِي اَلْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ
هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ إِلَى صَدْرِهِ لَمْ أُصِبْ لَهُ خَزَنَةً بَلَى أُصِيبُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ مُسْتَعْمِلاً آلَةَ اَلدِّينِ فِي طَلَبِ اَلدُّنْيَا يَسْتَظْهِرُ بِحُجَجِ اَللَّهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ بِنِعْمَةِ اَللَّهِ عَلَى مَعَاصِيهِ أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ اَلْحَقِّ لاَ بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ يَنْقَدِحُ اَلشَّكُّ فِي قَلْبِهِ بِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ
اَللَّهُمَّ لاَ ذَا وَ لاَ ذَاكَ
أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ اَلْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ اَلاِدِّخَارِ لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ اَلدِّينِ وَ لاَ مِنَ ذَوِي اَلْبَصَائِرِ وَ اَلْيَقِينِ
أَقْرَبُ شَبَهاً بِهِمَا اَلْأَنْعَامُ اَلسَّائِمَةُ
كَذَلِكَ يَمُوتُ اَلْعِلْمُ بِمَوْتِ حَمَلَتِهِ
اَللَّهُمَّ بَلَى لاَ يَخْلُو اَلْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ خَائِفاً مَغْمُوراً – لِئَلاَّ تَبْطُلَ حُجَجُ اَللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ وَ رُوَاةُ كِتَابِهِ
وَ أَيْنَ أُولَئِكَ هُمُ اَلْأَقَلُّونَ عَدَداً اَلْأَعْظَمُونَ قَدْراً
بِهِمْ يَحْفَظُ اَللَّهُ حُجَجَهُ حَتَّى يُودِعَهُ نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعَهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ
هَجَمَ بِهِمُ اَلْعِلْمُ عَلَى حَقَائِقِ اَلْإِيمَانِ
فَبَاشَرُوا رُوحَ اَلْيَقِينِ وَ اِسْتَلاَنُوا مَا اِسْتَوْعَرَ مِنْهُ اَلْمُتْرَفُونَ
وَ اِسْتَأْنَسُوا بِمَا اِسْتَوْحَشَ مِنْهُ اَلْجَاهِلُونَ
صَحِبُوا اَلدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ اَلْأَعْلَى

يَا كُمَيْلُ
أُولَئِكَ أُمَنَاءُ اَللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ خُلَفَاؤُهُ فِي أَرْضِهِ وَ سُرُجُهُ فِي بِلاَدِهِ وَ اَلدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ
وَا شَوْقَاهْ إِلَى رُؤْيَتِهِمْ
أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ لِي وَ لَكَ.

از سخنان أمير المؤمنين على عليه السّلام به كميل بن زياد پس از ذكر پاره‌اى از مطالب،فرمود:
همانا اين دلها ظرفهايى هستند كه بهترين آنها نگهدارترين‌شان است.
[پس]هر چه مى‌گويم از من به خاطر سپار!
مردم سه گونه‌اند:
دانشمند ربّانى،دانشجوى راه رستگارى و فرومايگانى كه مگس‌وار از پى هر بانگى مى‌روند و با وزش هر بادى تغيير جهت مى‌دهند،
از فروغ دانش بهره‌ور نشده‌اند تا راه به جايى برند و به ستونى استوار پناه نياورده‌اند تا نجات يابند.
اى كميل!
علم بهتر است از ثروت؛
علم تو را پاسدارى كند و تو بايد ثروت را پاسدارى نمايى.
مال و ثروت در اثر خرج و هزينه كردن نابود مى‌شود و حال آن كه، علم با پخش و بخشش رو به افزايش مى‌گذارد.
علم حاكم است و مال محكوم.
اى كميل بن زياد
محبّت دانشمند، كيش و آیین مردم است كه بايد بدان گردن نهاد
و در سايه علم، آدمى در زندگيش بندگى را و پس از مرگش ياد نيك را به دست آورد.
سود مال با نابودى اصل مال از بين مى‌رود.
مال اندوزان با آن كه به ظاهر زنده‌اند ولى مرده‌اند،
دانش‌ورزان چندان كه روزگار پايد،ماندگارند.
وجود جسمانى آنها از بين مى‌رود ولى آثار [علمى و معنوى] آنان در دلها مى‌ماند. + «الْعَالِمُ حَيٌّ وَ إِنْ كَانَ مَيِّتاً.»
هان! به راستى در اينجا- اشاره به سينۀ خود فرمود- دانش سرشارى است كه دانش اندوزانى براى آن نيافتم.
بلى،يكى را يافتم كه نيكو در مى‌يافت ولى قابل اعتماد نبود؛ زيرا ابزار دين را وسيلۀ دست يافتن به دنيا قرار مى‌دهد و از حجّتهاى خدا به ضرر دوستان او كمك مى‌گيرد و از نعمت‌هاى خدا براى نافرمانى او يارى مى‌جويد
يا كسى كه سر سپردۀ حقّ‌مداران است امّا بينش و تيزهوشى لازم را ندارد تا رمز و راز علم را دريابد، نخستين شبهه‌اى كه به دل او راه يابد، شك و ترديد در دل او شعله‌ور گردد.
بار خدايا! نه اين سزاوار است نه آن!
يا كسى كه شيفتۀ لذّت و اسير شهوت است و يا آن كه آزمند و فريفتۀ انباشتن و اندوختن است.
اينان هيچ يك پاسدار دين نيستند و بينايى و يقين ندارند و بيشتر به چهارپايان چرنده مانند.
اين چنين است كه علم با مرگ دارندگانش مى‌ميرد!
آرى! زمين هيچ گاه از امامى كه قائم خداست خالى نمى‌ماند. خواه آشكار مشهور باشد يا ترسان و پنهان از ديده‌ها؛تا حجّت‌هاى خدا باطل نشود و نشانه‌هايش از ميان نرود و راويان قرآنش تباه نگردند.
و كجايند آنان‌؟!
آنان در شمار اندك و در نزد خدا قدر و منزلتشان بس بزرگ است.
خداوند به وسيلۀ اينان،حجّت‌هاى خود را حفظ‍‌ كند تا به همتايانشان سپارد و اين بذر را در دلهاى همانندهاى ايشان بكارد.
علم آنان براى درك حقايق ايمان يورش آورده و با روح يقين درآميخته‌اند و آنچه را ناز پروردگان، دشوار شمارند بر خود آسان ساخته‌اند و بر آنچه نادانان از آن در وحشت‌اند، انس گرفته‌اند.
به تن همنشين دنيايند ولى جانشان به ملأ اعلى پيوسته است.
اى كميل!
آنان امينان خدا در ميان خلقش و جانشينان او در زمينش و چراغهاى تابان او در شهرهايش و دعوت‌كنندگان به دين اويند.
وه! چه مشتاق ديدارشان هستم.
از خداوند براى خودم و تو آمرزش طلبم.

« وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ »

[سورة الحج (22): الآيات 25 الى 30] :
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ (25)
بى‏‌گمان، كسانى كه كافر شدند و از راه خدا و مسجدالحرام -كه آن را براى مردم، اعم از مقيم در آنجا و باديه‌‏نشين، يكسان قرار داده‏‌ايم- جلوگيرى مى‏‌كنند، و [نيز] هر كه بخواهد در آنجا به ستم [از حق‏] منحرف شود، او را از عذابى دردناك مى‌‏چشانيم.
وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ (26)
و چون براى ابراهيم جاى خانه را معين كرديم [بدو گفتيم:] «چيزى را با من شريك مگردان و خانه‌‏ام را براى طواف‌‏كنندگان و قيام‌‏كنندگان و ركوع‏‌كنندگان [و] سجده‏‌كنندگان پاكيزه دار.»
وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى‏ كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (27)
و در ميان مردم براى [اداى‏] حج بانگ برآور تا [زايران‏] پياده و [سوار] بر هر شتر لاغرى -كه از هر راه دورى مى‏آيند- به سوى تو روى آورند،

[بوء-صدق-رزق-نحر-کثر-سبع-سنبل-سبل-قوی-عطو-صلی-وثق-رفع-طور-ظلل-عزز-خلد-ابد-لقی-وقت-رسل-عرف-نشر-فرق-نزل-ملک-روح-اذن-قدر-سلم-شهد-طلع-فجر-وزع-نظم-عدل-قسط-وزن-طبق-حطم-علم-فضل-ارث-شکر-عبد-رجل-جبل-امر-ولی-وفق-هدی-ذکر-1000-نور]
[بتر-کذب-خسر-ضلل-خذل-ظلم-کفر-کبر-بغی-خطأ-زنأ-فحش-سوء-زیغ-ضنک-ضغن-شکک-افک-فری-1000-حسد]

« نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ »

[سورة الزمر (39): الآيات 71 الى 75] :
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى‏ جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى‏ وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ (71)
و كسانى كه كافر شده‌‏اند، گروه گروه به سوى جهنّم رانده شوند، تا چون بدان رسند، درهاى آن [به رويشان‏] گشوده گردد و نگهبانانش به آنان گويند: «مگر فرستادگانى از خودتان بر شما نيامدند كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند و به ديدار چنين روزى شما را هشدار دهند؟» گويند: «چرا»، ولى فرمان عذاب بر كافران واجب آمد.
قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (72)
و گفته شود: «از درهاى دوزخ درآييد، جاودانه در آن بمانيد؛ وه چه بد [جايى‏] است جاى سركشان!»
وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ (73)
و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته‌‏اند، گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند، تا چون بدان رسند و درهاى آن [به رويشان‏] گشوده گردد و نگهبانان آن به ايشان گويند: «سلام بر شما، خوش آمديد، در آن درآييد [و] جاودانه [بمانيد].»
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ (74)
و گويند: «سپاس خدايى را كه وعده‌‏اش را بر ما راست گردانيد و سرزمين [بهشت‏] را به ما ميراث داد، از هر جاى آن باغ [پهناور] كه بخواهيم جاى مى‏‌گزينيم.» چه نيك است پاداش عمل‌‏كنندگان.
وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (75)
و فرشتگان را مى‏‌بينى كه پيرامون عرش به ستايش پروردگارِ خود تسبيح مى‏‌گويند و ميانشان به حقّ داورى مى‌‏گردد و گفته مى‏‌شود: «سپاس، ويژه پروردگار جهانيان است.»

« وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْها حَيْثُ يَشاءُ »

[سورة يوسف (12): الآيات 54 الى 57] :
وَ قالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنا مَكِينٌ أَمِينٌ (54)
و پادشاه گفت: «او را نزد من آوريد، تا وى را خاص خود كنم.» پس چون با او سخن راند، گفت: «تو امروز نزد ما با منزلت و امين هستى.»
قالَ اجْعَلْنِي عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ (55)
[يوسف‏] گفت: «مرا بر خزانه‌‏هاى اين سرزمين بگمار، كه من نگهبانى دانا هستم.»
وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْها حَيْثُ يَشاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنا مَنْ نَشاءُ وَ لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ (56)
و بدين گونه يوسف را در سرزمين [مصر] قدرت داديم، كه در آن، هر جا كه مى خواست سكونت مى‌‏كرد. هر كه را بخواهيم به رحمت خود مى‌‏رسانيم و اجر نيكوكاران را تباه نمى‌‏سازيم.
وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ (57)
و البته اجر آخرت، براى كسانى كه ايمان آورده و پرهيزگارى مى‏‌نمودند، بهتر است.

« لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً »

[سورة النحل (16): الآيات 41 الى 44] :
وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (41)
و كسانى كه پس از ستمديدگى، در راه خدا هجرت كرده‏‌اند، در اين دنيا جاى نيكويى به آنان مى‏‌دهيم، و اگر بدانند، قطعاً پاداش آخرت بزرگتر خواهد بود.
الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (42)
همانان كه صبر نمودند و بر پروردگارشان توكّل مى‏‌كنند.
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (43)
و پيش از تو [هم‏] جز مردانى كه بديشان وحى مى‏‌كرديم گسيل نداشتيم. پس اگر نمى‏‌دانيد، از پژوهندگان كتابهاى آسمانى جويا شويد،
بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (44)
[زيرا آنان را] با دلايل آشكار و نوشته‌‏ها [فرستاديم‏]، و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم، تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى، و اميد كه آنان بينديشند.

« وَ لَقَدْ بَوَّأْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ »

[سورة يونس (10): آية 93] :
وَ لَقَدْ بَوَّأْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (93)
به راستى ما فرزندان اسرائيل را در جايگاه‏[هاى‏] نيكو منزل داديم، و از چيزهاى پاكيزه به آنان روزى بخشيديم. پس به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براى آنان حاصل شد. همانا پروردگار تو در روز قيامت در باره آنچه بر سر آن اختلاف مى‌‏كردند ميانشان داورى خواهد كرد.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی