دکتر محمد شعبانی راد

آپشن نورانی منحصر به فرد قلب! فيها دِفْ‏ءٌ وَ مَنافِعُ!

Have you ever realized
you were making a mistake?

Is there a unique option in the heart
to realize your mistake?

This option has many benefits for you!
What is this unique option in the heart?

«نفع» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«مَنَافِعُ‏ الدّارِ: مرافقها كالبئر و موضع الغسيل،
مرافقها كمواضع الغسيل و غيرها،
متعلقات و مرافق خانه از قبيل چاه و جاى شستن و غيره.»
+ «رفق»: این آپشن، همون آتلی است که به دست شکسته کمک میکنه تا ترمیم بشه!
+ «حسود ضرر بزرگی میکنه! مسّنا و اهلنا الضّر!»
اهل حسادت، با حسادتشون، این آپشن نافع و منحصر به فرد، این رفیق زیبا‌روی،
برادری بنام یوسف ع را، مُفتِ مُفت از دست دادند و خیلی خیلی ضرر کردند!
ضرر بزرگ حسود و اشتباه مرگبار حسود، وقتی است که این آپشن منحصر به فردشو از دست میده!
+ «وای به روزی که خدا، نورشو پس بگیره! فانسلخ منها! داستان تکراری بلعم باعورا!»
+ «دفء – گرما و راحتی در خانۀ نورانی! لَكُمْ فيها دِفْ‏ءٌ وَ مَنافِعُ!»

+ «نشر»

مَنَافِعُ‏ الدّارِ

النِّفْعَةُ: يَكُونُ فِي جانِبَيِ المَزَادَةِ يُشَقُّ أَدِيمٌ فيُجْعَلُ في كُلِّ جانِبٍ‏ نِفْعَةٌ.
النِّفْعَةُ: جِلْدَةٌ تُشَقُّ فتُجْعَلُ في جانِبَيِ المَزَادَةِ.
النِّفْعَة: پوست دباغى شده كه در طرفین مزادة (مشک آب) قرار گيرد.
المَزَادَة: پوست يا مشك كه در آن آب نهند.
+ «و زاده بسطة فی العلم و الجسم»
+ «زید- زاد و توشۀ نورانی! و تزوّدوا فانّ خیر الزّاد التّقوی!»
«النَّفْعَةُ: العصا، چوبدستى»
«أَنْفَعَ‏ الرجُلُ: إذا اتجَّر في‏ النَّفَعَاتِ‏ و هي العِصِيُّ، آن مرد تجارت عصا كرد.»
«مَنَافِعُ‏ الدّارِ: مرافقها كالبئر و موضع الغسيل،
مرافقها كمواضع الغسيل و غيرها،
متعلقات و مرافق خانه از قبيل چاه و جاى شستن و غيره.»
آپشن نورانی منحصر به فرد قلب! فيها دِفْ‏ءٌ وَ مَنافِعُ!
آپشن‌های یک خونه! میشه منافع اون خونه!
مثلا این خونه، سه تا خواب داره، آشپزخونه، سرویس های حمام و دستشویی، و …
بعضی خونه‌ها خیلی لاکچری هستند و آپشن‌ها و منافع خیلی خاصی دارند،
مثلا استخر دارند! سونا و جکوزی دارند و …
قلبی که نور و ظلمتشو میفهمه، در واقع یک آپشن خیلی خاصی داره که هیچ خونه و بیتی این ویژگی و این آپشن و این منفعت رو نداره!
با قلب سلیم میشه اشتباهاتتو بفهمی! و این خیلی ارزش داره!
+ «ناشئة اللیل!»
چون وقتی پی به اشتباهت می‌بری، استغفار میکنی و توبه میکنی و پشت به تمنا و رو به نورت میکنی و این حال خوشی که بدنبال اون تاریکی و حال بد، بدست میاری خیلی منفعت داره! خیلی سود داره! خیلی ارزش داره!
+ «صوع – صواع الملک»: «السقایة»

«نفع» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست.
انگاری این اندیشه مثل چوبدستی میمونه که در دست اهل یقینه و اهل یقین مدام با بکار بردن این چوبدستی در شرایط مورد نیاز مختلف، از اون نفع می‌بره!
«هو ما يتوصّل به الإنسان الى مطلوبه»
در واقع صاحبان نور پوست اولیه رو دباغی میکنن (علم وحشی – علم اهلی) و اونو آماده استفاده صنایع دیگه مثل تولید کیف و کفش و … می‌کنن و این صنایع از این لقمۀ آماده استفاده کرده و کالا خلق می‌کنند!
در واقع این مفهوم «الخير الحادث يتحصّل للشي‏ء إنسانا أو غير إنسان و مادّيّا أو معنويّا» اشاره به همان پوست دباغی شده‌ای دارد که بصورت لقمه آماده در اختیار اهل یقین قرار داده می‌شود تا در دل شرایط به این آثار علمی عمل نموده «فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى» و با خلق عمل صالح از استمرار دهندگان اندیشه آل محمد ع بحساب بیایند.
«النَّفْعُ‏: ما يُسْتَعَانُ به في الوُصُولِ إلى الخَيْرَاتِ،
و ما يُتَوَصَّلُ به إلى الخَيْرِ فهو خَيْرٌ، فَالنَّفْعُ‏ خَيْرٌ، و ضِدُّهُ الضُّرُّ»

[نفع – قبض و بسط] :
وقتی با یادآوری معالم ربانی و عمل به این علوم در دل آیات و تقدیرات، یهو قلبت چنان روشن میشه که از خود بیخود میشی، از اینجا می‌فهمی چی و کی «نفع» توست! و به نفع توست!
علوم ربانی آل محمد ع که از صاحبان نور اخذ میشود، همان «نفع» برای اهل نور هستند!
نفع همان نور آرامش معنوی قلبی توست که با یاد اسم الله نورانی، برای تو ایجاد شده!
پس «نفع» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که در دل شرایط اهل یقین با استعمال این اندیشه والا و تولید نور آرامش عمل صالح، به نسبت خودشان از علم آل محمد ع نفع و بهره می‌برند.
کتاب التحقیق مفهوم «الخير الحادث يتحصّل للشي‏ء إنسانا أو غير إنسان و مادّيّا أو معنويّا» را برای این واژه آورده است.
«نفع: انجام چيزى كه در آن لذت و سرور باشد.»
+ «لذذ»
+ «قبض و بسط»
وقتی قلبت به نور آرامش علوم ربانی در دل شرایط رسید و اونو وجدان کردی، تو به نفع رسیدی!
به چشمه حیات علم و حکمت آل محمد ع رسیدی و بهره‌مند شدی و از آب کوثر نوشیدی و بر سر حوضی که علی ع کنارش ایستاده رسیدی و از این زمزم گوارا عملا نوشیده‌ای و رفع عطش شدنت را در همین دنیا، خودت قلبا حس می‌کنی.
«نفع ، منفعت ، فایده ، مصلحت ، خلاق»

+ «محل»: «رَحْمَةٍ نَافِعَةٍ أَوْ نَقِمَةٍ ضَارَّةٍ»:
[اللَّهُمَّ أَذْهِبْ مَحْلَ‏ بِلَادِنَا بِسُقْيَاكَ، وَ أَخْرِجْ وَحَرَ صُدُورِنَا بِرِزْقِكَ]:
الصحيفة السجادية ؛ ص160
(36) (وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا نَظَرَ إِلَى السَّحَابِ وَ الْبَرْقِ وَ سَمِعَ صَوْتَ الرَّعْدِ:)
دعاى سى و ششم از دعاهاى امام عليه السّلام است هنگامى كه به ابر و برق (درخشيدن ابر) نگاه ميكرد، و بانگ رعد (غرّش ابر) را ميشنيد:
این دعای زیبا رو با این بیان که منظور از «هَذَيْنِ آيَتَانِ» یعنی قبض و بسط قلبی بخوان!
پس قبض قلبی و بسط قلبی دو آیت از آیات و قدرتنمایی‌های خداست در انفس ما کما اینکه در آفاق هر آیتی را می‌بینیم بعینه در انفس نیز شاهد آن باید باشیم که «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق» بسیار آیه زیبایی است.
در واقع اهل یقین که اهل نور ولایت هستند از روی همین قبض و بسط قلبی، پی به نفع و ضرر خویش می‌برند «رَحْمَةٍ نَافِعَةٍ أَوْ نَقِمَةٍ ضَارَّةٍ»
+ «نفع – ضرر»
اهل نور وقتی اقدام به کاری نمایند که قبض قلبی برایشان ایجاد شود، می‌فهمند که در این اقدام متضرر می‌شوند و کراهت مربی و ولیّ خود را در این اقدام، با قلب سلیم خود وجدان می‌نمایند.

(1) اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَيْنِ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِكَ،
وَ هَذَيْنِ عَوْنَانِ مِنْ أَعْوَانِكَ،
يَبْتَدِرَانِ طَاعَتَكَ بِرَحْمَةٍ نَافِعَةٍ أَوْ نَقِمَةٍ ضَارَّةٍ،
فَلَا تُمْطِرْنَا بِهِمَا مَطَرَ السَّوْءِ،
وَ لَا تُلْبِسْنَا بِهِمَا لِبَاسَ الْبَلَاءِ.
[1 بار خدايا اين برق و رعد (يا اين ابر و برق يا اين ابر و رعد) دو نشانه از نشانه‏‌هاى تو و دو خدمتگزار از خدمتگزاران تو اند كه در فرمانبرى از تو به رساندن رحمت سود دهنده يا عذاب زيان رسان ميشتابند، پس بسبب آنها باران ضرر و زيان (بارانيكه ساختمانها و كشتزارها را ويران نمايد) بر ما مبار، و رخت بلاء و گرفتارى بر ما مپوشان (ما را به تنگى در زندگى و بى‌‏آذوقه‏‌گى گرفتار مكن)]

[رابطه – نفع]:
فَهَلْ يَنْتَفِعُ الشِّيعَةُ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ؟
إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ  [رابطه قطع نمی‌شود]
يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ
+ «طور سیناء»:
«وَ كُلُّ جَبَلٍ يَكُونُ عَلَيْهِ مَا يُنْتَفَعُ بِهِ مِنَ النَّبَاتِ أَوِ الْأَشْجَارِ سُمِّيَ طُورَ سَيْنَاءَ وَ طُورَ سِينِينَ»

+ «شرک»:
[ایمان – شرک]:
+ [نفع – ضرر]:
به نفعته فقط سلما لرجل من آل محمد ع باشی!
و به ضررته اگه همدست با شرکاء متشاکسون باشی!
«خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ الْبِرِّ شَيْ‏ءٌ
الْإِيمَانُ بِاللَّهِ وَ النَّفْعُ لِعِبَادِ اللَّهِ
وَ خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ الشَّرِّ شَيْ‏ءٌ
الشِّرْكُ بِاللَّهِ وَ الضَّرُّ لِعِبَادِ اللَّهِ»
نفع و ضررش عاید عباد الله می شود نه خود الله!
اگه دنبال همدست شدن با شرکاء سوء باشی، خودت ضرر می کنی!

اللغة:
و النفع هو فعل اللذة و السرور أو ما أدى إليهما أو إلى أحدهما
مثل الملاذ التي تحصل في الحيوان و الصلة بالمال و الوعد باللذة
فإن جميع ذلك نفع لأنه يؤدي إلى اللذة،
نفع: انجام چيزى كه در آن لذت و سرور باشد.
مثل: لذتهايى كه از قِبَلِ حيوان و مال و وعده حاصل ميشود.
و الضرر هو فعل الألم و الغم أو ما يؤدي إليهما أو إلى واحد منهما
كالآلام التي توجد في الحيوان و كالقذف و السب
لأن جميع ذلك يؤدي إلى الألم،
ضرر: انجام چيزى كه در آن درد و غم باشد.
مثل دردهاى حيوان و سخنان ناپسند.

اللَّهُمَّ انْفَعْنِي بِزِيَارَتِهِمْ.
مَا اسْتَفَادَ امْرُؤٌ مُسْلِمٌ فَائِدَةً بَعْدَ فَائِدَةِ الْإِسْلَامِ مِثْلَ أَخٍ يَسْتَفِيدُهُ فِي اللَّهِ
لا تفی لذه المعصیه بعقاب النار.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ … يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ … ما لا يَنْفَعُهُ.
إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ
وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ.
وَ الْخَلَاقُ النَّصِيبُ.
فَمَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ فِي الْآخِرَةِ فَبِأَيِّ شَيْ‏ءٍ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ.

[ضرر مالی! منفعت اعتقادی!]: + «بحران»
« … فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ:
أَ وَ لَيْسَ قَدْ يَكُونُ مِنْهُ فِي بَعْضِ السِّنِينَ الضَّرَرُ الْعَظِيمُ الْكَثِيرُ لِشِدَّةِ مَا يَقَعُ مِنْهُ
أَوْ بَرْدٍ يَكُونُ فِيهِ تَحْطِمُ الْغَلَّاتِ
وَ بَخُورَةٍ يُحْدِثُهَا فِي الْهَوَاءِ فَيُوَلِّدُ كَثِيراً مِنَ الْأَمْرَاضِ فِي الْأَبْدَانِ وَ الْآفَاتِ فِي الْغَلَّاتِ
قِيلَ :
بَلَى قَدْ يَكُونُ ذَلِكَ الْفَرْطُ لِمَا فِيهِ مِنْ صَلَاحِ الْإِنْسَانِ وَ كَفِّهِ عَنْ رُكُوبِ الْمَعَاصِي وَ التَّمَادِي فِيهَا
فَيَكُونُ الْمَنْفَعَةُ فِيمَا يَصْلُحُ لَهُ مِنْ دِينِهِ أَرْجَحَ مِمَّا عَسَى أَنْ يَرْزَأَ فِي مَالِهِ.»
«اگر كسى بگويد:
آيا در برخى از سالها از شدت و كثرت باران زيانهاى فراوان به هم نمى‌رسد؟
يا نزول تگرگ غلات را نابود نمى‌سازد؟
و بخار حاصل از آن، در هوا باعث بيماريهاى فراوان و آفات بسيار نمى‌گردد؟
[در پاسخ]گفته مى‌شود:
گاه در نزول باران زياده‌روى مى‌شود؛
زيرا به سود انسان است و با اين كار از فرو رفتن در گناه و استمرار و اصرار بر آن پرهيز مى‌كند.
در اين صورت مصلحت دينى و اخروى مهمتر و راجح‌تر از زيان احتمالى در مال اوست
+ «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ‌ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ‌ اَلْخَوْفِ‌ وَ اَلْجُوعِ‌ وَ نَقْصٍ‌ مِنَ‌ اَلْأَمْوٰالِ‌ وَ اَلْأَنْفُسِ‌ وَ اَلثَّمَرٰاتِ‌ وَ بَشِّرِ اَلصّٰابِرِينَ‌»
تاویل ضررهای مالی که در زندگی روزمره پیش میاد، چی میتونه باشه؟
«اصول و اسرار»
تاویلش هر چی که باشه از اسراره و ما نمی‌دونیم، ولی اصل اینه که این ضررهای مادی عوامل مهمی برای دل کندن از گناه و دل بستن به نور آل محمد ع است «فَيَكُونُ الْمَنْفَعَةُ فِيمَا» و نسخه شفا‌بخش برای درمان بیماری‌های قلبی ماست و این آیات و حوادث و تقدیرات، بنام ما و برای درمان ما تجویز و صادر شده است. پس منفعت رو اینجوری معنی می‌کنیم که هر عاملی که موجب دل کندن از گناه و دل بستن به نور آل محمد ع شود، نامش منفعت است گرچه ظاهرا یک ضرر مالی بزرگ باشد!
+ «بحران تقدیرات و مدیریت بحران با نور ولایت!»

[نفع – طور سیناء]:
وجود معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشۀ آنها برای اهل یقین همان طور سیناء است که از وجود این علوم نورانی و آیاتی که شب و روز برای اهل یقین عرضه می‌شود «نفع» می‌برند و هر آنچه به «مصلحت» آنهاست برایشان مقدر می‌شود و روز به روز با اعمال صالحی که با یاد معالم ربانی تولید می‌کنند، چلچراغ قلبشان با ازدیاد نور لامپ‌های جدیدی که هر روز به این لوستر اضافه می‌شود در کیفیت نورانی‌تر و نورانی‌تر می‌شود، ان شاء الله تعالی.
«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:
إِنَّمَا سُمِّيَ الْجَبَلُ الَّذِي كَانَ عَلَيْهِ مُوسَى طُورَ سَيْنَاءَ لِأَنَّهُ جَبَلٌ كَانَ عَلَيْهِ شَجَرُ الزَّيْتُونِ
وَ كُلُّ جَبَلٍ يَكُونُ عَلَيْهِ مَا يُنْتَفَعُ بِهِ مِنَ النَّبَاتِ أَوِ الْأَشْجَارِ سُمِّيَ طُورَ سَيْنَاءَ وَ طُورَ سِينِينَ
وَ مَا لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِ مَا يُنْتَفَعُ بِهِ مِنَ النَّبَاتِ أَوِ الْأَشْجَارِ مِنَ الْجِبَالِ سُمِّيَ طور [طُوراً]
وَ لَا يُقَالُ لَهُ طُورُ سَيْنَاءَ وَ لَا طُورُ سِينِينَ‏.»

مَنْفَعَةَ الْمَوَدَّةِ تَعُودُ عَلَيْكُمْ!

[نفع – مودة]:
در این حدیث زیبا، چقدر این دو آیه، به زیبایی به هم پیوند خورده و مکمل هم هستند:
«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ‏»:
«فَهُوَ لَكُمْ‏» یعنی عمل به این نور ولایت به نفع خود شماست!
وَ عَنْ مُقَاتِلٍ وَ الْكَلْبِيِ‏ لَمَّا نَزَلَ قَوْلُهُ‏ تَعَالَى
قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏
قَالُوا هَلْ رَأَيْتُمْ أَعْجَبَ مِنْ هَذَا يُسَفِّهُ أَحْلَامَنَا وَ يَشْتِمُ آلِهَتَنَا وَ يَرَى قَتْلَنَا وَ يَطْمَعُ أَنْ نُحِبَّهُ
فَنَزَلَ‏
قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ‏
أَيْ لَيْسَ لِي مِنْ ذَلِكَ أَجْرٌ لِأَنَّ مَنْفَعَةَ الْمَوَدَّةِ تَعُودُ عَلَيْكُمْ وَ هُوَ ثَوَابُ اللَّهِ تَعَالَى وَ رِضَاهُ.

[مَنْ أَدْمَنَ إِلَى الْمَسْجِدِ … أَصَابَ … أَخٌ مُسْتَفَادٌ]:
+ عبارت «قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» 4 بار در قرآن تکرار شده است:
«سجده بر مخلوق نورانی به دستور خالق این نور!»
یعنی با سجده بر آدم ع، از علم آل محمد ع که نزد اوست، منفعت ببرید!
این نور علم را خدای مهربان نزد او سپرده است «ودیعة الله»!
[سجدة – آیاتی و رسلی – دمن – صوب – نفع]:
«مَنْ أَدْمَنَ … أَصَابَ … ملک سلیمان»
اگه مدام حوادث رو آثار عیبت بدونی «مَنْ أَدْمَنَ إِلَى الْمَسْجِدِ» آخرش اینجوری میشه ان شاء الله که:
قلب بالاخره موفق به فهم قبض و بسط و امر و نهی ولیّ خدا میشه و آیات محکم رو درک میکنه:
«مَنْ أَدْمَنَ إِلَى الْمَسْجِدِ … أَصَابَ …آيَةٌ مُحْكَمَةٌ»
و با استعمال معالم ربانی موفق به انجام اصل فریضه که همانا عمل به نور ولایت آل محمد ع است می گردد «مَنْ أَدْمَنَ إِلَى الْمَسْجِدِ … أَصَابَ … فَرِيضَةٌ مُسْتَعْمَلَةٌ»
و موجب ترویج و نشر اندیشه و سنت آل محمد ع می‌شود:
«مَنْ أَدْمَنَ إِلَى الْمَسْجِدِ … أَصَابَ … سُنَّةٌ قَائِمَةٌ»
و قلب منور به نور بکر آل محمد ع می‌شود:
«مَنْ أَدْمَنَ إِلَى الْمَسْجِدِ … أَصَابَ … عِلْمٌ مُسْتَطْرَفٌ»
و رابطه‌ای قلبی با آل محمد ع به برکت یادآوری معالم ربانی برایش ایجاد می‌شود:
«مَنْ أَدْمَنَ إِلَى الْمَسْجِدِ … أَصَابَ … أَخٌ مُسْتَفَادٌ»
که مدام به این وسیله از علم و حکمت آل محمد ع منتفع و بهره‌مند می‌شود و در دل شرایط با نوری که با یادآوری معالم ربانی، آل محمد ع به این قلب می‌اندازند، کانه کلمه‌ای تاثیرگذار به گوش قلب می‌خوانند:
«مَنْ أَدْمَنَ إِلَى الْمَسْجِدِ … أَصَابَ … كَلِمَةٌ تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى»
که در دل شرایط بحرانی تقدیرات، دست او را می‌گیرد و هدایتش‌ می‌نماید و از روی اشارات این قبض و بسط نور، می‌فهمد چه اقدامی الآن باید انجام دهد که مرضی ذات اقدس الهی باشد و با این عنایت خدای مهربان، از گناه دل میکند:
«مَنْ أَدْمَنَ إِلَى الْمَسْجِدِ … أَصَابَ … كَلِمَةٌ … تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى»
و چون قلب، عالم به امر و نهی مربی و مافوق خود شده، لذا ترک گناه- که کار بسیار سختی است- را به آسانی و شیرینی هر چه تمامتر انجام می‌دهد:
«مَنْ أَدْمَنَ إِلَى الْمَسْجِدِ … أَصَابَ … تَرْكُ الذَّنْبِ خَشْيَةً أَوْ حَيَاءً»
شرط بهره‌مندی از همۀ اینها در واژه «ادمن» است، یعنی باید مدام از دلخواه و تمنّا بگذری و عادات سوء گذشته رو کنار بگذاری و معتاد «آیاتی و رسلی» شوی:
+ «دمن – مُدْمِنُ‏ الْخَمْرِ»
+ «صوب – أصاب السهم»: یعنی بالاخره میزنه به هدف!
+ «لو استقاموا علی الطریقة لاسقیناکم ماء غدقا»
امام حسین علیه السلام:
عَنْ عُمَيْرِ بْنِ الْمَأْمُونِ رَضِيعِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ:
أَتَيْتُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ع
فَقُلْتُ لَهُ حَدِّثْنِي عَنْ جَدِّكَ رَسُولِ اللَّهِ ص
قَالَ نَعَمْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
مَنْ أَدْمَنَ إِلَى الْمَسْجِدِ أَصَابَ الْخِصَالَ الثَّمَانِيَةَ
آيَةٌ مُحْكَمَةٌ
أَوْ فَرِيضَةٌ مُسْتَعْمَلَةٌ
أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ
أَوْ عِلْمٌ مُسْتَطْرَفٌ
أَوْ أَخٌ مُسْتَفَادٌ
أَوْ كَلِمَةٌ تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى
أَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى
وَ تَرْكُ الذَّنْبِ خَشْيَةً أَوْ حَيَاءً
.

بركت‏هاى پيوسته به مسجد رفتن‏:
یعنی: «سجده بر مخلوق نورانی به دستور خالق این نور!»
یعنی پیوسته از نور قلبت، اخذ علم کنی و به آن عمل نمایی و عادت به این روش زندگی راحت داشته باشی، اونوقت میبینی که زندگی بدون حسد چه زیباست!
به نقل از عمير بن مأمون:
نزد امام حسين عليه السلام آمدم و به او گفتم:
از جدّت پيامبر خدا، برايم حديث بگو.
فرمود:
«باشد. پيامبر خدا فرمود:”
هر كس پيوسته به مسجد برود، [حدّاقل به يكى از] هشت چيز دست مى‌‏يابد:
آيتى استوار،
يا فريضه‌‏اى عمل شده،
يا سنّتى برپا،
يا دانشى نو،
يا برادرى قابلِ استفاده،
يا سخنى كه او را به هدايتْ رهنمون شود
يا از هلاكت بازش دارد،
و تركِ گناه از سرِ ترس يا حيا».
اینها همه ثمرات دیدن اخم و لبخند ولیّ خدا در دل شرایط روزمرۀ زندگی است!

+ «دمن»:
هر کسی عادت کنه که با عمل به معالم ربانی، آیات و تقدیراتشو تحویل بگیره، حتما به درجات خودش، از نعمت نورانی مُلک سلیمان ع، در دنیا و آخرت، به این عامل به نور ولایت، هبه میشه!
ویژگی ملک سلیمان در ملکوت قلب اهل یقین اینه که مثل ملک دنیایی سلیمان ع، فناپذیر نخواهد بود!
+ «لتسبیحة واحدة …»
مطلب مهم این حدیث اینه که باید این روش زندگی، عادت بشه: «ادمان»!
مدام و پیوسته این روش، ملکه ذهنت بشه!
واژه دمن از « إِدْمانُ‏ المُسْكِرَات » میاد یعنی درست مثل کسی که معتاد مشروبات الکلی شده و نمیتونه ترکش کنه و هر فرصتی گیر بیاره، میره سراغش!
ای کاش ما هم به اندازۀ یک فرد معتاد، به علوم نورانی آل محمد ع معتاد میشدیم، و برای اخذ این علوم با ارزش، نزد صاحبان نور میرفتیم و از علوم آنها اقتباس مینمودیم و به آنها عمل مینمودیم و به این اندیشه نورانی والا، اعتیاد پیدا می‌کردیم!

«عَنْهُ ع:
مَنْ أَدْمَنَ قِرَاءَةَ سُورَةِ مَرْيَمَ‏ كَانَ فِي الْآخِرَةِ مِنْ أَصْحَابِ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ
وَ أُعْطِيَ فِي الْآخِرَةِ مُلْكَ سُلَيْمَانَ فِي الدُّنْيَا

+ مقالۀ زیبای «ملک سلیمان ع»

منفعت‌شناس باش!
جوینده نفع باش!
سودجو باش!
طالب معالم ربانی باش!
بدنبال یافتن نور حکمت در دل آیات عرضه شده باش،
که آن رزق دنیای قلبت و عامل حیات جاویدان توست !
به نفع خودت کار کن!
جاهل نمیدونه چه نفعی در آیات و تقدیرات عرضه شده برای او وجود داره،
اما اهل یقین، اهل معرفت هستند و با قلب خود می‌دانند که در جوف نار آیت، نور ولایت و حکمت آل محمد ع به قلبش خواهد تابید، ان شاء الله تعالی.

امام صادق علیه السلام:
اعْرِفْ يَا مُفَضَّلُ مَا لِلْأَطْفَالِ فِي الْبُكَاءِ مِنَ 
الْمَنْفَعَةِ
وَ اعْلَمْ أَنَّ فِي أَدْمِغَةِ الْأَطْفَالِ رُطُوبَةً إِنْ بَقِيَتْ فِيهَا أَحْدَثَتْ عَلَيْهِمْ أَحْدَاثاً جَلِيلَةً وَ عِلَلًا عَظِيمَةً مِنْ ذَهَابِ الْبَصَرِ وَ غَيْرِهِ فَالْبُكَاءُ يُسِيلُ تِلْكَ الرُّطُوبَةَ مِنْ رُءُوسِهِمْ فَيُعْقِبُهُمْ ذَلِكَ الصِّحَّةَ فِي أَبْدَانِهِمْ وَ السَّلَامَةَ فِي أَبْصَارِهِمْ أَ فَلَيْسَ قَدْ جَازَ أَنْ يَكُونَ الطِّفْلُ يَنْتَفِعُ بِالْبُكَاءِ وَ وَالِدَاهُ لَا يَعْرِفَانِ ذَلِكَ فَهُمَا دَائِبَانِ لِيُسْكِتَاهُ وَ يَتَوَخَّيَانِ فِي الْأُمُورِ مَرْضَاتَهُ لِئَلَّا يَبْكِيَ وَ هُمَا لَا يَعْلَمَانِ أَنَّ الْبُكَاءَ أَصْلَحُ لَهُ وَ أَجْمَلُ عَاقِبَةً
فَهَكَذَا يَجُوزُ أَنْ يَكُونَ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَشْيَاءِ مَنَافِعُ لَا يَعْرِفُهَا الْقَائِلُونَ‏ بِالْإِهْمَالِ
وَ لَوْ عَرَفُوا ذَلِكَ لَمْ يَقْضُوا عَلَى الشَّيْ‏ءِ أَنَّهُ لَا مَنْفَعَةَ فِيهِ مِنْ أَجْلِ أَنَّهُمْ لَا يَعْرِفُونَهُ وَ لَا يَعْلَمُونَ السَّبَبَ فِيهِ فَإِنَّ كُلَّ مَا لَا يَعْرِفُهُ الْمُنْكِرُونَ يَعْلَمُهُ الْعَارِفُونَ‏ وَ كَثِيرٌ مِمَّا يَقْصُرُ عَنْهُ عِلْمُ الْمَخْلُوقِينَ مُحِيطٌ بِهِ عِلْمُ الْخَالِقِ جَلَّ قُدْسُهُ وَ عَلَتْ كَلِمَتُهُ
فَأَمَّا مَا يَسِيلُ مِنْ أَفْوَاهِ الْأَطْفَالِ مِنَ الرِّيقِ فَفِي ذَلِكَ خُرُوجُ الرُّطُوبَةِ الَّتِي لَوْ بَقِيَتْ فِي أَبْدَانِهِمْ لَأَحْدَثَتْ عَلَيْهِمُ الْأُمُورَ الْعَظِيمَةَ كَمَنْ تَرَاهُ قَدْ غَلَبَتْ عَلَيْهِ الرُّطُوبَةُ فَأَخْرَجَتْهُ إِلَى حَدِّ الْبَلَهِ‏ وَ الْجُنُونِ وَ التَّخْلِيطِ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ مِنَ الْأَمْرَاضِ الْمُخْتَلِفَةِ كَالْفَالِجِ وَ اللَّقْوَةِ وَ مَا أَشْبَهَهُمَا
فَجَعَلَ اللَّهُ تِلْكَ الرُّطُوبَةَ تَسِيلُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ فِي صِغَرِهِمْ لِمَا لَهُمْ فِي ذَلِكَ مِنَ الصِّحَّةِ فِي كِبَرِهِمْ
فَتَفَضَّلَ عَلَى خَلْقِهِ بِمَا جَهِلُوهُ وَ نَظَرَ لَهُمْ بِمَا لَمْ يَعْرِفُوهُ
وَ لَوْ عَرَفُوا نِعَمَهُ عَلَيْهِمْ لَشَغَلَهُمْ ذَلِكَ عَنِ التَّمَادِي فِي مَعْصِيَتِهِ
فَسُبْحَانَهُ مَا أَجَلَّ نِعْمَتَهُ وَ أَسْبَغَهَا عَلَى الْمُسْتَحِقِّينَ وَ غَيْرِهِمْ مِنْ خَلْقِهِ
وَ تَعَالَى عَمَّا يَقُولُ الْمُبْطِلُونَ عُلُوّاً كَبِيراً.
اى مفضّل!
از منافع گريه كودكان نيز آگاه باش،
بدان كه در مغز كودكان رطوبتى است كه اگر در آن بماند بيماريها و نارساييهاى سخت و ناگوار به او رساند؛ مانند نابينايى و جز آن.
گريه آن رطوبت را از سر كودكان سرازير و بيرون مى‌كند و بدين وسيله سلامتى تن و درستى ديدۀ ايشان را فراهم مى‌آورد.
پدر و مادر از اين راز آگاه نيستند و مانع آن مى‌شوند كه كودك از گريه‌اش سود ببرد.
اينان همواره در سختى مى‌افتند و مى‌كوشند كه او را ساكت كنند و با فراهم كردن خواسته‌هايش از گريه بازش دارند، ولى نمى‌دانند كه گريه كردن به سود اوست و سرانجام نيكى پيدا مى‌كند.
بدين ترتيب چه بسا كه در اشيا، منافعى نهفته باشد كه معتقدان به اهمال و بى‌تدبيرى در كار عالم از آن غافل‌اند و اگر مى‌دانستند، هيچ گاه نمى‌گفتند كه فلان چيز بى‌ثمر است؛ زيرا آنان از اسباب و علل آگاه نيستند.
براستى هر چه را كه منكران نمى‌دانند عارفان مى‌بينند.
چه بسيار است چيزهايى كه دانش اندك آفريدگان از آن كوتاه و خالق آفرينش با دانش بى‌پايانش از آن آگاه است.
قداستش عظيم و كلمه‌اش والاست.
و اما آبى كه از دهان كودكان سرازير مى‌شود و خارج مى‌گردد، رطوبتى است كه اگر در بدنهايشان بماند، آثار وخيمى برجاى مى‌گذارد.
چنانكه دانى گاه كه رطوبت بدن چيره مى‌شود [و بر ديگر عناصر،غلبه مى‌كند] شخص، دچار كودنى، ديوانگى، كم عقلى، فلج و لقوه و جز آن مى‌گردد.
خداوند جلّ‌ و علا تدبير چنان نمود كه اين رطوبت در دوران كودكى از دهانشان بيرون رود و در بزرگى از سلامت تن برخوردار گردند.
بدين ترتيب، پروردگار به خاطر نادانى آفريدگان بر آنان منت نهاد و تفضل نمود.
اگر اينان از داده‌ها و نعمتهاى بى‌شمار او آگاه بودند، هيچ‌گاه در معصيتى و لغزش از فرمانش فرو نمى‌افتادند.
پاك و منزه خدايى كه چه بزرگ است نعمتهاى او بر مستحقان و ديگر آفريدگان!
و چه والاتر است از آنچه باطل‌گرايان مى‌پندارند.

[وَ مَنْ رَضِيَ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ قَرَّتْ عَيْنُهُ]:
اون چیزی که قلبتو روشن میکنه، اون به نفعته!
دنبال اون باش!
قلبت، فقط به سبب یادآوری معالم ربانی آل محمد ع است که به نور علم و حکمت، در دل شرایط تقدیرات دست پیدا میکنه، و فقط اینجوری میتونی منتفع به این نور بشی و با استعمال اندیشه ماخوذ از صاحبان نور، و این نور علم و آیة محکم عنایت شده، متوجه امر و نهی مافوق شده و عامل شوی و تولید عمل صالح نمایی و اینجاست که به نفع خودت و آل محمد ع کار کرده‌ای، که البته منظور این نیست که نفع ما به درد آل محمد ع بخورد، بلکه این عمل به نور ولایت، آثار خوبش به خود ما برمی‌گردد. میخواهیم بگوییم اون چیزی که به نفع ماست فقط در دست آل محمد ع است ولا غیر.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
الدُّنْيَا دُوَلٌ
فَمَا كَانَ لَكَ مِنْهَا أَتَاكَ عَلَى ضَعْفِكَ
وَ مَا كَانَ عَلَيْكَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِكَ

وَ مَنِ انْقَطَعَ رَجَاهُ مِمَّا فَاتَ اسْتَرَاحَ بَدَنُهُ
وَ مَنْ رَضِيَ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ قَرَّتْ عَيْنُهُ‏
.
دنيا در حال نقل و انتقال و زوال مى‌‏باشد،
هر چه سهم در آن داشته باشى به تو خواهد رسيد، اگر چه ضعيف و ناتوان باشى.
اما اگر بر زيان تو باشد هر چه نيرو داشته باشى و بخواهى جلو زيان را بگيرى،
نخواهى توانست و آن زيان به تو خواهد رسيد،
و هر كس اميدش را از آنچه از دست او رفته قطع كند، بدنش در آسايش خواهد بود،
و هر كس راضى باشد به آنچه خدا روزى كرده ديدگانش روشن مى‌‏گردد.
+ «پشت به تمنا و راضی به نور تقدیرات»

مشتقات ریشۀ «نفع» در آیات قرآن:

وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطينُ عَلى‏ مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ‏ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (102)
وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (123)
إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتي‏ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ‏ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (164)
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ‏ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ (219)
يُوصيكُمُ اللَّهُ في‏ أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي‏ بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَريضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً (11)
قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (76)
قالَ اللَّهُ هذا يَوْمُ يَنْفَعُ‏ الصَّادِقينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (119)
قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا وَ نُرَدُّ عَلى‏ أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّياطينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرانَ لَهُ أَصْحابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‏ وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمينَ (71)
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتي‏ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ‏ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ في‏ إيمانِها خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (158)
قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسي‏ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ وَ بَشيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (188)
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ‏ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ (18)
قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسي‏ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ (49)
فَلَوْ لا كانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إيمانُها إِلاَّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى‏ حينٍ (98)
وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ‏ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمينَ (106)
وَ لا يَنْفَعُكُمْ‏ نُصْحي‏ إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كانَ اللَّهُ يُريدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (34)
وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمي‏ مَثْواهُ عَسى‏ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْويلِ الْأَحاديثِ وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى‏ أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (21)
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (16)
أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ‏ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ (17)
وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَكُمْ فيها دِفْ‏ءٌ وَ مَنافِعُ‏ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (5)
أَ فَلا يَرَوْنَ أَلاَّ يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلاً وَ لا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً (89)
يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ‏ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً (109)
قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكُمْ‏ شَيْئاً وَ لا يَضُرُّكُمْ (66)
يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ وَ ما لا يَنْفَعُهُ‏ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعيدُ (12)
يَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ‏ لَبِئْسَ الْمَوْلى‏ وَ لَبِئْسَ الْعَشيرُ (13)
لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ‏ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ في‏ أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى‏ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقيرَ (28)
لَكُمْ فيها مَنافِعُ‏ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّها إِلَى الْبَيْتِ الْعَتيقِ (33)
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقيكُمْ مِمَّا في‏ بُطُونِها وَ لَكُمْ فيها مَنافِعُ‏ كَثيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (21)
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ وَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ لا يَمْلِكُونَ مَوْتاً وَ لا حَياةً وَ لا نُشُوراً (3)
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُهُمْ‏ وَ لا يَضُرُّهُمْ وَ كانَ الْكافِرُ عَلى‏ رَبِّهِ ظَهيراً (55)
أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ‏ أَوْ يَضُرُّونَ (73)
يَوْمَ لا يَنْفَعُ‏ مالٌ وَ لا بَنُونَ (88)
وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لي‏ وَ لَكَ لا تَقْتُلُوهُ عَسى‏ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (9)
فَيَوْمَئِذٍ لا يَنْفَعُ‏ الَّذينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (57)
قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لا يَنْفَعُ‏ الَّذينَ كَفَرُوا إيمانُهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ (29)
قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ‏ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلاَّ قَليلاً (16)
وَ لا تَنْفَعُ‏ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبيرُ (23)
فَالْيَوْمَ لا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا وَ نَقُولُ لِلَّذينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّتي‏ كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ (42)
وَ لَهُمْ فيها مَنافِعُ‏ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ (73)
يَوْمَ لا يَنْفَعُ‏ الظَّالِمينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (52)
وَ لَكُمْ فيها مَنافِعُ‏ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً في‏ صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ (80)
فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ‏ إيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتي‏ قَدْ خَلَتْ في‏ عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ (85)
وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ‏ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (39)
سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ في‏ قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً (11)
وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى‏ تَنْفَعُ‏ الْمُؤْمِنينَ (55)
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ‏ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ (25)
لَنْ تَنْفَعَكُمْ‏ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ (3)
فَما تَنْفَعُهُمْ‏ شَفاعَةُ الشَّافِعينَ (48)
أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ‏ الذِّكْرى‏ (4)
فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ‏ الذِّكْرى‏ (9)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی