The surge of envy!
Ah, envy—the monster that creeps into our hearts!
It’s a complex emotion.
This fire of jealousy ignites when we see others as threatening our desires.
But remember, envy can also be a catalyst for growth.
Instead of letting it consume you, channel that energy into self-improvement or celebrating others’ successes.
موج حسادت!
آه، حسادت، هیولایی که در قلب ما میخزد!
این یک احساس پیچیده است.
این آتش حسادت وقتی شعلهور میشود که دیگران را تهدیدکنندهای برای تمناهای خود ببینیم.
اما به یاد داشته باشید، حسادت میتواند کاتالیزوری برای رشد نیز باشد.
به جای اینکه اجازه دهید شما را ناآرام کند، آن انرژی را به سمت خودسازی یا جشن گرفتن برای موفقیتهای دیگران مصرف کنید.
«غلی» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«غَلَى الْقِدْرُ ، غَلَتِ القدر: إذا اشتد فورانها، ديگ جوشيد و بالا آمد.»
«boiling pot»: قابلمه جوش
«غلا السعر»
«غَلَاء: گرانى هزينه زندگى»
«غلا في الدين: تصلّب و شدّد حتّى جاوز الحدّ»
«غَلْوَاءُ الشّباب: غرور و سركشى جوانی»
«غالَى في الأمر: در كار مبالغه و زياده روى كرد.»
«غَلَا بِالدِّين: در امر دين بيش از حد خود سختگيرى كرد.»
مفهوم: «اگزاجره»: «exaggeration»!
اغراق ، مبالغه ، غلو ، گزافه گویی
«hyperbole» – «overstatement»
غلیان حسد! إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ طَعامُ الْأَثِيمِ كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ كَغَلْيِ الْحَمِيمِ!
+ «جهنم»
غليان حسد !
معارین کسانی هستند که نسبت به معالم ربانی «جوش میارن!»
غلى : غليان : جوشيدن «غَلَى الْقِدْرُ غَلْياً وَ غَلَيَاناً» يعنى ديگ جوشيد و بالا آمد.
غَلَتِ القدر غَلْياً من باب ضرب و غَلَيَاناً: إذا اشتد فورانها
(رادیات ماشین که گاهی جوش میآورد!)
إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ. طَعامُ الْأَثِيمِ. كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ. كَغَلْيِ الْحَمِيمِ دخان: 43- 46.
وَ ضِغْنٌ غَلَا فِي صَدْرِهَا كَمِرْجَلِ الْقَيْنِ
كينهاى در سينهاش مثل ديگ آهنگر جوشيد.
تمام واژههای مترادف حسد: غلی – لظی – لهب …
اللغة:
أصل الغلو مجاوزة الحد
يقال غلا في الدين يغلو غلوا أو غلا بالجارية لحمها و عظمها إذا أسرعت الشباب و تجاوزت لداتها تغلو غلوا و غلاء
و غلا بسهمه غلوا إذا رمى به أقصى الغاية و تغالى الرجلان تفاعلا من ذلك
غلو: تجاوز از حدّ.
«غلا بالجارية لحمها و عظمها» يعنى: كنيز بدوران بلوغ و جوانى و رشد اندام، زود نائل گرديد.
[لا تَغْلُوا في دينِكُمْ]:
«لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ» أي لا تفرطوا في دينكم و لا تجاوزوا الحق فيه.
(در باره دين خود افراط نكنيد و از حق نگذريد.)
(1) يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكيلاً (نساء 171)
(2) قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في دينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبيلِ (مائده 77)
+ بحار 25 باب 10 نفي الغلو في النبي و الأئمة صلوات الله عليه و عليهم و بيان معاني التفويض و ما لا ينبغي أن ينسب إليهم منها و ما ينبغي.
[غلو – ادعای ربوبیت]:
« وَ الْغُلُوُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ
عَلَى التَّعَمُّقِ بِالرَّأْيِ وَ التَّنَازُعِ فِيهِ وَ الزَّيْغِ وَ الشِّقَاقِ
فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ إِلَى الْحَقِّ وَ لَمْ يَزْدَدْ إِلَّا غَرَقاً فِي الْغَمَرَاتِ وَ لَمْ تَنْحَسِرْ عَنْهُ فِتْنَةٌ إِلَّا غَشِيَتْهُ أُخْرَى وَ انْخَرَقَ دِينُهُ فَهُوَ يَهْوِي فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ
وَ مَنْ نَازَعَ فِي الرَّأْيِ وَ خَاصَمَ شُهِرَ بِالْعَثَلِ مِنْ طُولِ اللَّجَاجِ
وَ مَنْ زَاغَ قَبُحَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ
وَ مَنْ شَاقَّ اعْوَرَّتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ وَ اعْتَرَضَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ فَضَاقَ مَخْرَجُهُ إِذَا لَمْ يَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُؤْمِنِين »
[غلوّ (غلیان حسد) = بینش یهود ]:
چه بگیم مافوق ، و چه بگیم دستورات مافوق ، هیچ فرقی با هم نمی کنند.
کسی که به دروغ بگوید مافوق را دوست دارم اما از دستورات مافوق سرپیچی نماید او بینش یهود دارد « أَهْلَ الْكِتابِ » و محتکر است، + (احتکار- ید الله مغلولۀ) و غالی است « لا تَغْلُوا في دينِكُمْ » و مدعی ربوبیت « اخْتَصَمُوا في رَبِّهِم » است .
آیات دستورات مافوق و امر الله در هر زمان و متناسب با امر اصلاح و تربیت هر کس تنظیم شده از سوی مافوق علمی یعنی آل محمد ع می باشند (سوره قدر) ، کسی که در برابر آیات سر تعظیم فرود نیاورد « لا تَغْلُوا في دينِكُمْ » عملا از دستورات مافوق سر باز زده و از حریم خودش پایش را فراتر گذاشته است و این یعنی غلو « لا تَغْلُوا في دينِكُمْ » ، یعنی اینکه بگویی تو بهتر از مافوق می فهمی ! و با او یکی به دو بکنی ! و نخواهی قبول ذلت نموده و از حق خود و یا بهتر بگوییم از دلخواه خود به نفع ایجاد آرامش و مهربانی (ثمره عمل به نور ولایت آل محمد ع) چشمپوشی نموده و موجبات امنیت و آرامش که خواست و اراده خداوند از خلقت می باشد را فراهم نمایی.
[غلیان اعتقادات معارین « يَغْلِي فِي الْبُطُونِ »] :
اعتقادات کثیف معارین و حسد قلبی آنها نسبت به معالم ربانی ، بالاخره کارشان بالا گرفت و حسد قلبیشان غلیان نمود و ظرف قلب کثیفشان بالاخره سرریز نمود و هر چه پنهان می نمودند برای همگان آشکار شد «مثل غرور جوانی – غَلْوَاءُ الشّباب » که نسبت به نور خود اقداماتی را مرتکب شدند و حماقتها نمودند «تکذیب آیات» و دستشان رو شد! و كينهاى که در سينه کثیفشان مثل ديگ آهنگر می جوشيد « وَ ضِغْنٌ غَلَا فِي صَدْرِهَا كَمِرْجَلِ الْقَيْنِ » بالاخره کار دستشان داد.
لذا باید حسد را قبل از غلیان « غليان الحسد و الغضب » درمان نمود وگرنه عاقبت شومی در پی خواهد داشت .
کسانی که حرمت صاحبان نور را حفظ نکردند و آن را زیر پا گذاشتند ، در واقع از حق گذشتند !
«لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ» أي لا تفرطوا في دينكم و لا تجاوزوا الحق فيه: در باره دين خود افراط نكنيد و از حق نگذريد.
[« اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ » + « الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ مَا قَصُرَ مِنَ الْغُلُوِّ »]:
غلیان حسد «الغلوّ» در دنیا، حسود را از صراط مستقیم (نور ولایت آل محمد ع) باز میدارد ! و در آخرت، این حسود سر از آتش در می آورد .
« الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ صِرَاطَانِ :
صِرَاطٌ فِي الدُّنْيَا وَ صِرَاطٌ فِي الْآخِرَةِ
فَأَمَّا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ مَا قَصُرَ مِنَ الْغُلُوِّ وَ ارْتَفَعَ عَنِ التَّقْصِيرِ وَ اسْتَقَامَ فَلَمْ يَعْدِلْ إِلَى شَيْءٍ مِنَ الْبَاطِلِ
وَ أَمَّا الصِّرَاطُ فِي الْآخِرَةِ فَهُوَ طَرِيقُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْجَنَّةِ الَّذِي هُوَ مُسْتَقِيمٌ لَا يَعْدِلُونَ عَنِ الْجَنَّةِ إِلَى النَّارِ وَ لَا إِلَى غَيْرِ النَّارِ سِوَى الْجَنَّةِ »
[صادقین نسبت به معالم ربانی صاحبان نور … لَا يَغُلُّونَ ] :
کسی که قلبا معالم ربانی رو تصدیق میکنه حالش نسبت به صاحبان نور اینجوریه که « لَا يَسْتَكْبِرُونَ وَ لَا يَعْلُونَ وَ لَا يَغُلُّونَ وَ لَا يُفْسِدُونَ قُلُوبُهُمْ فِي الْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِي الْعَمَلِ » ولی معارین با قلبی که در آن حسد غلیان نموده ، در هر زمان حتی وقتی معجزه رسول خدا ص در مورد درختی که به فرمان ایشان حرکت نمود و جابجا شد و نصف شد و باز به نیمه خودش چسبید را دیدند باز هم باور نکردند و گفتند ساحر کذاب ! و همینطور است قصه صاحبان نور !!!
علت فساد جسم « وَ لَا يُفْسِدُونَ … أَجْسَادُهُمْ فِي الْعَمَلِ » (بیماری) هم اینست که نسبت به مافوق خود پایت را از گلیمت درازتر میکنی !!! درواقع فساد جسم از فساد قلب نشات می گیرد
« وَ لَا يُفْسِدُونَ قُلُوبُهُمْ فِي الْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِي الْعَمَلِ » !
قلب و جسمی که دارای اراده علو و ادعای ربوبیت نباشد هیچوقت نمی پوسد !!!
[غلوّ – ادعای ربوبیت] :
« … بَلَغَنِي أَنَّ قَوْماً يَغْلُونَ فِيكُمْ وَ يَتَجَاوَزُونَ فِيكُمُ الْحَدَّ …
… لَا تَرْفَعُونِي فَوْقَ حَقِّي
… فَمَنِ ادَّعَى لِلْأَنْبِيَاءِ رُبُوبِيَّةً أَوِ ادَّعَى لِلْأَئِمَّةِ رُبُوبِيَّةً أَوْ نُبُوَّةً أَوْ لِغَيْرِ الْأَئِمَّةِ إِمَامَةً فَنَحْنُ بُرَآءُ مِنْهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.»
[غلوّ – دسیسه معارین برای افک به صاحب نور] :
« فَكُلُّ مَا كَانَ فِي كُتُبِ أَصْحَابِ أَبِي ع مِنَ الْغُلُوِّ فَذَاكَ مِمَّا دَسَّهُ الْمُغِيرَةُ بْنُ سَعِيدٍ فِي كُتُبِهِمْ »
معارین حسود با نشر اکاذیب و دسیسه و شایعات دروغ غمانگیز، به صاحب نور خود تهمت و افتراء میزنند و در حق او غلو میکنند، و این اقدام و کاری تکراری از سوی معارین در هر زمان برای زیر سوال بردن کارهای بحق صاحبان نور است.
« فَكُلُّ مَا كَانَ … مِنَ الْغُلُوِّ فَذَاكَ مِمَّا دَسَّهُ … »
لذا بهوش باشیم که هر جا نسبت به صاحبان نور غلو می کنند، شاید نیت نهفته خبیثشان این باشد که روزی آن را پیراهن عثمان کنند و بر علیه صاحبان نور اینگونه دسیسهچینی کنند! خدا لعنتشان کند!
اینها مصداق « هُمْ شَرٌّ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا » هستند .
دستشان به نور معالم ربانی نرسید یعنی قلبشان به نور علم آل محمد ع که از زبان مبارک صاحبان نور جاری می شد وصل نگردید لذا چون به گَردش نرسیدند خواستند اینگونه غیظ قلبی خود را شفا دهند و علم او را در بیتش احتکار و محبوس نمایند و همه را از این نعمت الهی بی نصیب و بی بهره گردانند «صدّ سبیل» اما زهی خیال باطل که نور همواره ناطق و گویا به علم آل محمد ع بوده و هست و خواهد بود ان شاء الله تعالی .
غلو نسبت به معالم ربانی و آل محمد ع دسیسه خطرناک بینش یهود است که وقتی میخواهند زیراب کسی را بزنند اول هندوانه می دهند زیر بغلش ، بعدا که باد به غبغب انداخت و جلوی پاشو نگاه نکرد زیر پاشو میکشن تا با مخ بخوره زمین !!! این سیاست کثیف یهود صفتان برای از بین بردن هر کسی است که نسبت به او حسادت داشته باشند . عزیر ع تظاهر داد که اگر لحظه ای در ذهنت این بینش خطور کند چه خواهد شد « وَ إِنَّ عُزَيْراً جَالَ فِي صَدْرِهِ مَا قَالَتِ الْيَهُودُ فَمُحِيَ اسْمُهُ مِنَ النُّبُوَّةِ » کما اینکه یونس ع تظاهر داد که اگر کسی نسبت به علی ع یک لحظه پایش بلغزد چه می شود و چه باید بکند!
اینقدر غلو نکنید !!!
[مافوق ، بیگناه چوب میخوره تا در حقش غلو نکنیم !!! اما کو گوش شنوا !!!] :
اصلا خدا برای اینکه در حق مافوق های ما که عبد او هستند غلو نکنیم بعضا بنگان خدا رو بی گناه مبتلا میکنه !!!
« فِي حَالٍ غَالِبِينَ وَ فِي أُخْرَى مَغْلُوبِينَ وَ فِي حَالٍ قَاهِرِينَ وَ فِي حَالٍ مَقْهُورِينَ …
… وَ لِيَعْلَمَ الْعِبَادُ أَنَّ لَهُمْ ع إِلَهاً هُوَ خَالِقُهُمْ وَ مُدَبِّرُهُمْ فَيَعْبُدُوهُ وَ يُطِيعُوا رُسُلَهُ وَ تَكُونَ حُجَّةُ اللَّهِ تَعَالَى ثَابِتَةً عَلَى مَنْ تَجَاوَزَ الْحَدَّ فِيهِمْ وَ ادَّعَى لَهُمُ الرُّبُوبِيَّةَ أَوْ عَانَدَ وَ خَالَفَ وَ عَصَى وَ جَحَدَ بِمَا أَتَتْ بِهِ الْأَنْبِيَاءُ وَ الرُّسُلُ وَ لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ.
[تنها مافوقی که مافوق ندارد خداست ، آل محمد ع که مافوق هر چیزی هستند ، خود بندگان مکرم خدایند] :
+ «قنن – عبد قنّ»
امام صادق ع در پاسخ به شبهه ای که از اهل غلو به دل دوستانش افتاده بود فرمودند : نه « لَا » غلو نکنید ، بلکه ما عباد مکرمون طبق این آیه از قرآن هستیم « بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ »
« فَتَكَلَّمْنَا فِيمَا يَتَكَلَّمُ فِيهِ أَهْلُ الْغُلُوِّ … لَا بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ »
[غلو – غیی] :
« الغلوة: الغاية، و هي رمية سهم أبعد ما يقدر عليه »
+ «غایة»
[+ «نفی»] :
عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ، قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ):
احْذَرُوا عَلَى شَبَابِكُمْ الْغُلَاةَ لَا يُفْسِدُونَهُمْ، فَإِنَّ الْغُلَاةَ شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ، يُصَغِّرُونَ عَظَمَةَ اللَّهِ، وَ يَدَّعُونَ الرُّبُوبِيَّةَ لِعِبَادِ اللَّهِ، وَ اللَّهِ إِنَّ الْغُلَاةَ شَرٌّ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا.
ثُمَّ قَالَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ):
إِلَيْنَا يَرْجِعُ الْغَالِي فَلَا نَقْبَلُهُ، وَ بِنَا يَلْحَقُ الْمُقَصِّرُ فَنَقْبَلُهُ.
فَقِيلَ لَهُ: كَيْفَ ذَلِكَ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
قَالَ: لِأَنَّ الْغَالِيَ قَدِ اعْتَادَ تَرْكَ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الْحَجِّ،
فَلَا يَقْدِرُ عَلَى تَرْكِ عَادَتِهِ، وَ عَلَى الرُّجُوعِ إِلَى طَاعَةِ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَبَداً،
وَ إِنَّ الْمُقَصِّرُ إِذَا عَرَفَ عَمِلَ وَ أَطَاعَ.
مشتق ریشه «غلی» در آیات قرآن:
كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ كَغَلْيِ الْحَمِيمِ
[سورة الدخان (۴۴): الآيات ۴۱ الى ۵۰]
إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ (۴۳)
آرى! درخت زقّوم،
طَعامُ الْأَثِيمِ (۴۴)
خوراك گناه پيشه است.
كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ (۴۵)
چون مسِ گداخته در شكمها مىگدازد؛
كَغَلْيِ الْحَمِيمِ (۴۶)
همانند جوشش آب جوشان.