دکتر محمد شعبانی راد

با نور، همه خوبی‌ها به سرعت گسترش می‌یابد!

The language of light, the process of expanding all goodness!
Knowing beauty and goodness will be possible only with Knowing the language of light. The language of light is the process of inspiring a healthy heart to do good deeds. One who does not understand the language of light cannot spread any goodness.
outer world examples- inner world feeling
And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #DynamicHeart #GoodDeeds

خِرْتُ‏ الرجلَ على صاحبه‏ : إذا فضّلته عليه
ملاک انتخابت چیه؟
ملاک انتخاب – ملاک فضیلت

زبان نور، فرایند گسترش همه خوبی‌ها!
شناخت زیبایی‌ها و خوبی‌ها، تنها با دانستن زبان نور امکان پذیر خواهد بود. زبان نور همان فرایند الهام بخشیدن به قلب سالم برای انجام کارهای خوب است. کسی که زبان نور را نفهمد، نمی‌تواند هیچ خوبی را درک نموده، انتخاب کرده و گسترش دهد.

[سورة يونس (10): الآيات 1 الى 2] : « أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنا إِلى‏ رَجُلٍ مِنْهُمْ »

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ (1)
الف، لام، راء. اين است آياتِ كتابِ حكمت‌‏آموز.
أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنا إِلى‏ رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قالَ الْكافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِينٌ (2)
آيا براى مردم شگفت‌‏آور است كه به مردى از خودشان وحى كرديم كه: مردم را بيم ده و به كسانى كه ايمان آورده‏‌اند مژده ده كه براى آنان نزد پروردگارشان سابقه نيك است؟ كافران گفتند: «اين [مرد] قطعاً افسونگرى آشكار است.»

«وحی» یکی از هزار واژه مترادف «نور».
سرعت انتقال علوم نورانی اینقدر بالاست که زمان و مکان کم می‌آورند!
این مفهوم از واژه «وحی» استنباط می شود.
وَحَّى‏ فلان ذبيحته: إِذا ذَبَحها ذَبْحاً سَرِيعاً وَحِيّاً

البرّ - النّور - الوحی

[سورة البقرة (2): آية 177] :

لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ السَّائِلِينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (177)
نيكوكارى آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق و [يا] مغرب بگردانيد، بلكه نيكى آن است كه كسى به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [آسمانى‏] و پيامبران ايمان آوَرَد، و مال [خود] را با وجودِ دوست داشتنش، به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه‏‌ماندگان و گدايان و در [راهِ آزاد كردن‏] بندگان بدهد، و نماز را برپاى دارد، و زكات را بدهد، و آنان كه چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند؛ و در سختى و زيان، و به هنگام جنگ شكيبايانند؛ آنانند كسانى كه راست گفته‏‌اند، و آنان همان پرهيزگارانند.

الفعل - الخیر - النّور- الوحی

[سورة الأنبياء (21): الآيات 71 الى 75] : « وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ »

وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِينَ (71)
و او و لوط را [براى رفتن‏] به سوى آن سرزمينى كه براى جهانيان در آن بركت نهاده بوديم، رهانيديم.
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحِينَ (72)
و اسحاق و يعقوب را [به عنوان نعمتى‏] افزون به او بخشوديم و همه را از شايستگان قرار داديم.
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ (73) و
آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى‌‏كردند، و به ايشان انجام دادن كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و دادن زكات را وحى كرديم و آنان پرستنده ما بودند.
وَ لُوطاً آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ (74)
و به لوط حكمت و دانش عطا كرديم و او را از آن شهرى كه [مردمش‏] كارهاى پليد [جنسى‏] مى‏‌كردند نجات داديم. به راستى آنها گروه بد و منحرفى بودند.
وَ أَدْخَلْناهُ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ (75) و او را در رحمت خويش داخل كرديم، زيرا او از شايستگان بود.

[سورة الحج (22): الآيات 76 الى 78] : «وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ»

يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (76)
آنچه در دسترس آنان و آنچه پشت سرشان است مى‏‌داند و [همه‏] كارها به خدا بازگردانيده مى‌‏شود.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (77)
اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، ركوع و سجود كنيد و پروردگارتان را بپرستيد و كار خوب انجام دهيد، باشد كه رستگار شويد.
وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَ فِي هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصِيرُ (78)
و در راه خدا چنانكه حق جهاد [در راه‏] اوست جهاد كنيد، اوست كه شما را [براى خود] برگزيده و در دين بر شما سختى قرار نداده است. آيين پدرتان ابراهيم [نيز چنين بوده است‏] او بود كه قبلاً شما را مسلمان ناميد، و در اين [قرآن نيز همين مطلب آمده است‏] تا اين پيامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشيد. پس نماز را برپا داريد و زكات بدهيد و به پناه خدا رويد. او مولاى شماست؛ چه نيكو مولايى و چه نيكو ياورى.

[سورة النحل (16): الآيات 66 الى 70] : « وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ »

وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ (66)
و در دامها قطعاً براى شما عبرتى است: از آنچه در [لابلاى‏] شكم آنهاست، از ميان سرگين و خون، شيرى ناب به شما مى‏‌نوشانيم كه براى نوشندگان گواراست.
وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (67)
و از ميوه درختان خرما و انگور، باده مستى‌‏بخش و خوراكى نيكو براى خود مى گيريد. قطعاً در اين‏[ها] براى مردمى كه تعقل مى‌‏كنند نشانه‌‏اى است.
وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ (68)
و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [= الهام غريزى‏] كرد كه از پاره‌‏اى كوهها و از برخى درختان و از آنچه داربست [و چفته‏‌سازى‏] مى‌‏كنند، خانه‏‌هايى براى خود درست كن،
ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (69)
سپس از همه ميوه‏‌ها بخور، و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه، بپوى. [آنگاه‏] از درون [شكم‏] آن، شهدى كه به رنگهاى گوناگون است بيرون مى‏‌آيد. در آن، براى مردم درمانى است. راستى در اين [زندگى زنبوران‏] براى مردمى كه تفكر مى‌‏كنند نشانه [قدرت الهى‏] است. 
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى‏ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (70)
و خدا شما را آفريد، سپس [جان‏] شما را مى‌‏گيرد، و بعضى از شما تا خوارترين [دوره‏] سالهاى زندگى [فرتوتى‏] بازگردانده مى‌‏شود، به طورى كه بعد از [آن همه‏] دانستن، [ديگر] چيزى نمى‏‌دانند. قطعاً خدا داناىِ تواناست.

مَخْرَجاً وَحِيّاً

« مَخْرَجاً وَحِيّاً » :
يَا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ … وَ جَرَى بِقُدْرَتِكَ الْقَضَاءُ … لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ … اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً … يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ …

«وحی» و «طور» از هزار واژه مترادف «نور»

الطّور النّور

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی