The Rainbow of Science!
«عهن» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الْعِهْنُ: الصّوف المصبوغ، پشم رنگى»
«العِهْنُ: المصبوغ ألوانا من الصوف»
«لا يقال: عِهْنٌ إلا إذا كان مَصْبُوغاً، و إلَّا فهو صُوف»
مفهوم «اللين و الاسترخاء»، «لين و سهولة و قلّة غذاء في الشيء»
انگاری علوم وحشی، اینجوری اهلی و در دسترس قرار گرفتهاند.
«قال ابنُ الأعرابىّ: يقال عاهن، إذا كان فى يدك تَقدِر عليه»
«العاهن: المال الّذى يتروّح على أهله، و هو العتيد الحاضر»
یعنی علمی که صاحبان نور برای اهل نور حاضر و آماده میکنند!
«العاهن: الطعام الحاضر، و الشراب الحاضر»
مثل شاخهای که شخص از درخت میکنه برای انجام کاری:
«القضيب المنكسر ما لم يبن عن الشجرة»
مثل پشمی که از گوسفند چیده میشه برای درست کردن نخ!
«الصوف من الحيوان لكونه مسترخيا ليّنا من بين أعضائه»
مفهوم این واژه یعنی شرایطی که میشه این علوم رو منتشر کرد!
+ «نفش»
وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ يَا كَرِيمُ يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوش.
رنگینکمان علوم نورانی! وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ!
مثال «كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوش»:
پشم رنگی حلاجی شده، علوم آل محمد ع هستند که صاحبان نور (جبال) این پشم ها را برای تولید نخ و نهایتا لباسهای پشمی گرم در شرایط سرد زمستانی آماده میکنند.
فقه اللغة ؛ … لا يقال: عِهْنٌ إلا إذا كان مَصْبُوغاً، و إلَّا فهو صُوف .
+ «صبغ»
[نفش – فرش]
[سورة القارعة (101): الآيات 1 الى 11]
يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ (4) اینو بگیریم قلوب اهل یقین
وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ (5) اینم بگیریم کلام صاحبان نور
حالا این دو تا رو با هم مخلوط کنیم «مرج»، چی میشه؟! عمل صالح!
برای اهل شک هم این مرج صورت میگیره «سمعنا»، اما به عمل صالح منتهی نمیشه «عصینا».
نور ولایت فرایند علوم رنگارنگ و زیبایی است که باید بهش عمل کنیم، ان شاء الله تعالی.
[سورة المعارج (70): الآيات 1 الى 10]
وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ (9)
[سورة القارعة (101): الآيات 1 الى 11]
وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ (5)