✨ The Eternal Green of the Heart: Khidr and the Living Knowledge That Revives!
The Radiant Light of Seven Green Clusters — Shajar Akhdar, “Allāh, Exalted, created the heart green; and every being inclines toward its own likeness.”
In the luminous tradition of the Ahl al-Bayt, the heart is not imagined as a cold stone but as something alive, tender, and verdant. Imām al-Ṣādiq (peace be upon him) tells us:
“Allah, the Exalted, created the heart green; and it is the nature of a thing to incline toward that which resembles it.”
(al-Kāfī, Kitāb al-Īmān wa al-Kufr)
Just as the eyes find rest in the color green and the soul breathes ease in gardens, the heart too inclines toward what resembles its own essence — the freshness of divine knowledge and the life-giving shade of faith.
This is where the figure of Khidr becomes more than a prophet hidden in the Qur’ānic narrative. Khidr — literally, the Green One — is the symbol of perennial youth, of wisdom that never withers. In the cave, the Qur’ān describes the young men (فتية) whose hearts were filled with faith:
“They were young men who believed in their Lord, and We increased them in guidance.” (Qur’an 18:13)
The word “Fatīyah” (youths) here is not merely about age; it is about the heart’s freshness and courage to choose truth over conformity. Thus, Khidr and the Fatā of the Cave share the same spiritual color — the green of life, hope, and fidelity to God.
To keep the heart green is to keep it young in trust, alive in love, and ever-growing in knowledge. This greenness is the soul’s eternal springtime — a state where the fire of divine light does not consume, but illuminates; where the heart, like the shajar akhdar (the green tree), carries within itself both flame and freshness.
🌱 So, the secret of the eternal greenness of the heart is this:
Whoever walks with Khidr, whoever drinks from the spring of living knowledge, remains forever a fatā — eternally youthful, eternally alive, eternally green.
«خضر» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«قيل للرجل إذا مات شابّا غضّا: قد اختضر»
جوان ناکام! سبز نشده، خشکید و پژمرده شد.
از واژه «خضر» مفهوم نو شدن و آرامش و دلنشین استنباط میشود.»
«الْخَضِيرَةُ: نخلة ينتثر بسرها أخضر،
خرمابنى كه خرمايش هنوز زرد نشده مىريزد.»
«اخْتَضَرَ الفاكهةَ: ميوه كال خورد.»
«اخْتَضَرَ العُشبَ: گياه سبز را چيد.»
«اخْتُضِرَ: در جوانى مرد.»
«اخْتُضِرَ الشيءُ: آن چيز را تازه و رسيده گرفت.»
«الخَضَار: اولين گياه كه بر آيد.»
«وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ»
+ «طرو»
+ «فتی»
+ «نورِ نوبرانه! نوآوری نورانی!»
+ «نور جدید! خلقا جدیدا!»
+ «نور»
«نوُرسته: الحديثة الاخضرار، يانع، غَض (ینع)»
+ «قبض و بسط»
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً»
+ «الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ»
+ «شجرة طیبة»
قلب اهل یقین، نور خود را از شجرة طیبة، ارث میبرد! «ارّثت النار»
+ «وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ في ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»
اللغة:
خضر بمعنى أخضر يقال أخضر فهو خضر و أخضر و أعور فهو عور و أعور
و في الحديث: أن الدنيا حلوة خضرة،
أي غضة ناعمة
و ذهب دمه خضرا مضرا أي باطلا
و أخذ الشيء خضرا مضرا أي مجانا بغير ثمن و قيل غضا طريا
و فلان أخضر الجلدة و أخضر المنكب أي ذو سعة و خصب
و كتيبة خضراء إذا كان عليها سواد الحديد
و العرب تسمي الأسود أخضر و يسمى سواد العراق سوادا لكثرة خضرته.
خضر: سبز.
در حديث است كه «ان الدنيا حلوة خضرة» يعنى: دنيا ظاهرى آراسته و دلنشين دارد.
«اخضر» نيز بهمين معنى است.
هر گاه در جايى سبزه زياد باشد، عرب آنجا را «اسود» يعنى سياه مىنامد.
عراق را بواسطه اينكه سبزه زياد دارد، «سواد عراق» مىنامد.
نور دلنشین هفت خوشۀ سبز!
شجر اخضر! الَّذي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً!
معنای لغوی «خضر»
واژۀ «خضر» در زبان عربی به معنای سبزی، تازگی و طراوت است.
در فرهنگ لغات آمده است:
«الخَضَار»: اولین گیاه سبزی که از زمین میروید.
«اخْتَضَرَ العُشبَ»: گیاه تازه را چید.
«اخْتَضَرَ الفاكهةَ»: میوه را نارس و تازه برداشت.
«اخْتُضِرَ»: در جوانی از دنیا رفت (یعنی سبز نشده خشکید).
«الخَضِيرَةُ»: درخت خرمایی که خوشههای سبزش هنوز نرسیده میریزد.
پس «خضر» به معنای حیات و تازگی است.
کاربرد قرآنی «خضر»
یس، ۸۰:
«الَّذي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً»
خداوند از چوب سبز و تر، آتش پدید آورد. یعنی از دل حیات، انرژی و نور برمیخیزد.یوسف، ۴۳:
«وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ»
سنبلهای سبز نماد روزی فراوان و پر از برکتاند، در برابر سنبلهای خشکیده که نماد قحطی و تنگی هستند.
خضر در باطن و تاویل
در تاویل قرآنی، «خضر» فراتر از سبزی گیاهان است.
«خضر» یعنی معلم ربانی؛ همان کسی که قلب را در لحظۀ زندگی (ورکلایف) تر و تازه میکند.
«خضر» یعنی فرشتهٔ مهربان؛ نوری که از آسمان میتابد و قلب خسته را سرسبز میکند.
همانطور که گیاه با نور خورشید سبز میشود، قلب هم با نور ولایت سبز میگردد.
داستان خضر و موسی (ع)
خضر در قرآن نماد معلم پنهان الهی است؛
کسی که اعمالش در ظاهر عجیب و غیرقابل فهم است، اما در باطن سرشار از حکمت ربانی.
این داستان نشان میدهد که سبزی و تازگی علم، از جایی میآید که با عقل ظاهری درک نمیشود، بلکه با نور ولایت قابل فهم است.
«خضر» یعنی:
تازگی، طراوت و آرامش.
علم آنلاین و لحظهای که در قلب مینشیند.
معلمی که همانند سبزی زمین، دل را زنده میکند.
فرشتهای که نور را به قلب میآورد و آن را سبز و شکوفا میسازد.
خضر یعنی نور تازهای که در دل میروید و حیات دوباره میبخشد!
نور دلنشین هفت خوشۀ سبز! شجر اخضر!
الَّذي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً
وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ في ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (99)
وَ قالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُوني في رُءْيايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّءْيا تَعْبُرُونَ (43)
يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنا في سَبْعِ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعِ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ (46)
أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئينَ فيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً (31)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطيفٌ خَبيرٌ (63)
الَّذي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ (80)
مُتَّكِئينَ عَلى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِيٍّ حِسانٍ (76)
عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً (21)
أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ الْقَلْبَ أَخْضَرَ!
طراوت و سرسبزی قلب به فهم نور ولایت است!
+ «فتی – اکسیر جوانی!»
بيان:
لعل الخضرة في القلب كناية عن كونه مأمورا بالعلم و الحكمة و محلا لإزهار المعرفة.
و قد مر في كتاب التوحيد أن الخضرة صورة و مثال للمعرفة.
«خضرت قلب»:
این کنایه به این معناست که
قلب انسان محل علم و حکمت است و زمینهی رشد و شکوفایی معرفت را دارد.
المناقب لابن شهرآشوب يُونُسُ فِي حَدِيثِهِ قَالَ:
سَأَلَ ابْنُ أَبِي الْعَوْجَاءِ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع
لِمَا اخْتَلَفَتْ مَنِيَّاتُ النَّاسِ فَمَاتَ بَعْضُهُمْ بِالْبَطَنِ وَ بَعْضُهُمْ بِالسِّلِّ
فَقَالَ ع
لَوْ كَانَتِ الْعِلَّةُ وَاحِدَةً أَمِنَ النَّاسُ حَتَّى تَجِيءَ تِلْكَ الْعِلَّةُ بِعَيْنِهَا
فَأَحَبَّ اللَّهُ أَنْ لَا يُؤْمَنَ عَلَى حَالٍ
قَالَ
وَ لِمَ يَمِيلُ الْقَلْبُ إِلَى الْخُضْرَةِ أَكْثَرَ مِمَّا يَمِيلُ إِلَى غَيْرِهَا
قَالَ مِنْ قِبَلِ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ الْقَلْبَ أَخْضَرَ
وَ مِنْ شَأْنِ الشَّيْءِ أَنْ يَمِيلَ إِلَى شَكْلِهِ.
این روایت که از امام صادق (ع) نقل شده است، به دو پرسش اساسی که توسط ابن أبی العوجاء مطرح شده، پاسخ میدهد:
۱. چرا مرگ انسانها با علل مختلفی رخ میدهد؟
🔹 سؤال: چرا برخی با بیماریهای گوارشی، برخی با سل، و برخی به طرق دیگر از دنیا میروند؟
🔹 پاسخ امام (ع):
اگر علت مرگ همه یکی بود، مردم تا زمانی که آن علت ظاهر نشود، احساس امنیت میکردند.
🔹 تحلیل:
• امام (ع) اشاره دارد که تعدد اسباب مرگ، حکمت الهی است تا مردم در هیچ حالتی احساس امنیت مطلق نکنند.
• این احساس ناامنی باعث میشود که انسان همیشه متوجه وابستگی خود به خداوند باشد و غفلت نکند.
• اگر همه از یک علت خاص میمردند، انسانها تا قبل از بروز آن علت، از مرگ احساس ایمنی میکردند و این موجب غفلت میشد.
۲. چرا قلب انسان بیشتر به رنگ سبز متمایل است؟
🔹 سؤال: چرا انسان به رنگ سبز علاقه بیشتری دارد؟
🔹 پاسخ امام (ع):
چون خداوند قلب را به رنگ سبز آفریده است و هر چیزی به سوی همشکل خود متمایل میشود.
…
رنگ سبز نشانه طراوت، حیات و برکت است.
(بهشت، پوشش پیامبران، و بسیاری از نمادهای مقدس به این رنگ توصیف شدهاند).
خضر و طراوت قلب
در حدیثی زیبا، امام صادق علیهالسلام فرمودند:
أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ الْقَلْبَ أَخْضَرَ
خداوند قلب را سبز آفریده است!
این روایت نکتهای لطیف را آشکار میکند:
همانطور که رنگ سبز در طبیعت نشانهٔ زندگی، آرامش و رشد است، سبزی قلب نشانهٔ آمادگی آن برای معرفت و حکمت الهی است.
خضرت قلب یعنی دل جایگاه نور ولایت است، محلی برای رویش معرفت و شکوفایی علم.
الخضرة في القلب كناية عن كونه مأمورا بالعلم و الحكمة → سبزی قلب کنایه از آن است که مأمور به پذیرش علم و حکمت باشد.
الخضرة صورة و مثال للمعرفة → سبزی، مثالی از معرفت است؛ یعنی همانطور که سبزی نشانه حیات است، معرفت نشانه زندگی روحانی انسان است.
از اینرو وقتی گفته میشود: «خَضُرَت قلب»، معنایش این است که دل زنده به نور ولایت شده و طراوتی تازه یافته است.
میل طبیعی قلب به رنگ سبزی
در همان روایت آمده است:
ابن ابیالعوجاء پرسید: چرا قلب انسان به رنگ سبز بیشتر متمایل میشود؟
امام صادق علیهالسلام پاسخ دادند:
مِنْ قِبَلِ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ الْقَلْبَ أَخْضَرَ
وَ مِنْ شَأْنِ الشَّيْءِ أَنْ يَمِيلَ إِلَى شَكْلِهِ
زیرا خداوند قلب را سبز آفریده، و طبیعت هر چیز این است که به همشکل خود میل کند.
این یعنی:
دل انسان ذاتاً به سوی معرفت و نور الهی کشش دارد.
همانطور که جوانی و طراوت (فتوّت) در جسم نشانه شادابی است، فتی بودن دل نشانه حیات معرفتی است.
«فتی» در حقیقت همان اکسیر جوانیِ قلب است؛ جوانیای که با نور ولایت همیشه تازه میماند.
پس وقتی میگوییم «خضر»، منظور فقط سبزی طبیعت نیست؛ بلکه:
خضر قلب: طراوت دل با نور ولایت.
خضر علم: معرفتی که هر لحظه تازه و جوان میماند.
خضر معلم: معلم ربانی و فرشته مهربانی که قلب شاگرد را همیشه سبز و زنده نگه میدارند.
دل سبز، همان دلی است که از معلم نورانی علم میگیرد و با ولایت الهی همیشه تازه و جوان میماند.
۱۰. خضر و فتی (جوانمردی قلب)
در قرآن، واژهٔ فتی بارها آمده است؛
از جمله:
«إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ فَزِدْناهُمْ هُدىً» (کهف، ۱۳)
«يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنا»(یوسف، ۴۶)
فتی یعنی: جوانِ دل، کسی که قلبش تازه، سرسبز و آمادهٔ پذیرش نور است.
پیوند خضر و فتی
خضر نماد سبزی و طراوت است؛
فتی نماد جوانی و تازگی ایمان است.
هر دو واژه بر محور یک حقیقت میچرخند:
قلبی که سبز است و همیشه در مسیر تازهشدن با نور الهی حرکت میکند.
همانطور که اصحاب کهف بهخاطر «فتی» بودن، هدایت افزون یافتند، قلب هم وقتی «اخضر» میشود، آمادۀ رویش معرفت تازه است.
همانطور که حضرت خضر (ع) معلم پنهان و نورانی بود، «فتی یوسف» هم واسطهٔ نجات دربار فرعون شد.
فتی؛ اکسیر جوانی قلب
وقتی روایت میفرماید: «خداوند قلب را سبز آفریده»، در حقیقت معنای «فتی» را توضیح میدهد:
فتی یعنی قلب همیشه جوان، سبز و تازه.
فتی بودنِ دل، وابسته به نور ولایت است؛ هر دلی که از این نور جدا شود، خشکیده و پژمرده خواهد شد.
فتی بودن یعنی همان اکسیر جاودانگی قلب؛ جوانیای که نه با گذر سالها پیر میشود و نه با سختیها پژمرده.
«خضر» و «فتی»:
خضر = سبزی و طراوت علم.
فتی = جوانی و سرزندگی قلب.
و هر دو تنها در سایهٔ نور ولایت معنا پیدا میکنند.
پس دل اگر به معلم ربانی متصل شود، همواره «اخضر» و «فتی» باقی خواهد ماند؛
دل سبز، دل جوان، دل نورانی.
سبزیِ جاودانهٔ دل
وقتی قرآن از خضر سخن میگوید، فقط رنگ سبز درخت و خوشه را نمیبیند؛
از حیات درونی حرف میزند، از قلبی که همیشه جوان و تازه است.
دل انسان اگر با نور ولایت پیوند نخورد، مثل خوشههای خشک میشود: بیثمر، خسته و بیجان.
اما اگر به «خضر» برسد ـ همان معلم ربانی و فرشتهٔ راه ـ
در هر لحظهٔ زندگی (ورکلایف) نوری تازه در آن میروید؛
آتش امید از دل سبزی شعلهور میشود، و حکمت چون باران بهاری بر آن فرو میبارد.
فتی بودن یعنی همین:
که دل، سبز بماند و به نور متمایل شود؛
که در سختیها پژمرده نشود؛
که علم و معرفت در آن جوانه بزند و همواره نو شود.
پس «خضر» یک شخص تاریخی نیست، یک حقیقت زنده است:
سبزیِ قلبها، طراوت ایمان و حضور دائمی آن معلم پنهان که راه را نشان میدهد.
خضر یعنی اکسیر جوانی دل!
هر جا نور ولایت بتابد، هر دلی خضر میشود؛
و هر که با ولایت همسفر شود،
هیچگاه پیر نمیگردد. 🌿✨
«خضر؛ رازِ سبزیِ جاودانۀ دل»
«سبزی جاودانۀ دل در آینهٔ واژۀ خضر»
«از شجر اخضر تا دل سبز: نگاهی به معنای باطنی خضر»
«خضر، فرشتۀ سبزیِ دل»
«سبزی جاودانۀ دل؛ خضر و علم آنلاینی که زنده میکند»
سبزیِ جاودانۀ دل؛
خضر و علمِ زندهای که حیات میبخشد!
نورِ دلنشینِ هفت خوشۀ سبز — شجرِ اخضر، «الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجْرِ الْأَخْضَرِ نَاراً!»
۱. معنای لغوی «خضر»
واژۀ «خضر» در زبان عربی به معنای سبزی، طراوت و خرّمی است.
سبزی، رنگِ زندگی است؛ رنگِ رویش و آرامش. همانطور که چشم با دیدن سبزه و باغ آرام میشود، دل انسان نیز با سبزی و نور زنده میماند.
۲. سبزیِ قلب در کلام امام صادق علیهالسلام
در روایتی نورانی از امام صادق علیهالسلام آمده است:
إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ الْقَلْبَ أَخْضَرَ، وَمِنْ شَأْنِ الشَّيْءِ أَنْ يَمِيلَ إِلَى شَكْلِهِ
«خداوند قلب را سبز آفرید، و طبیعت هر چیزی چنین است که به همشکل خود میل میکند.»
یعنی: دل بهطور طبیعی به سوی آنچه شبیه اوست مایل میشود؛ و چون ذات دل «اخضر» است، به سوی سبزی و حیات، یعنی به سوی معرفت و ولایت گرایش دارد.
۳. «فتی»؛ جوانیِ جاودانهٔ دل
قرآن کریم از جوانان اصحاب کهف چنین یاد میکند:
«إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ فَزِدْناهُمْ هُدىً» (کهف، ۱۳).
«فتی» تنها به معنای جوانِ سال نیست؛ بلکه نشانهٔ دلِ همیشه جوان است.
فتی بودن دل یعنی توان ایستادن در برابر فرسودگی گناه و کهنگی دنیا.
این همان اکسیر جوانیِ قلب است که جز در پرتو نور ولایت پایدار نمیماند.
۴. خضر و فتی؛ دو روی یک حقیقت
خضر یعنی سبزی و طراوتِ معرفت.
فتی یعنی جوانی و شجاعتِ قلب در راه ایمان.
هر دو از یک سرچشمه میجوشند: از دلی که خدا آن را «اخضر» آفرید.
دل سبز، دل جوان است؛ دلی که با نور زنده میماند،
و در پرتو معلم ربانی، هر روز تازهتر از دیروز میشود.
دلنوشته
«الَّذي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً»
دعای دلِ سبز
«اللَّهُمَّ اجعَلْ لَنا مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً»
ای خدای سبزی و روشنایی،
ای آنکه قلب را سبز آفریدی تا به سوی نور میل کند،
دلِ پژمردهٔ ما را دوباره سبز کن.
ما را در زمرۀ همان فتیه قرار ده؛
جوانمردانی که در غار تاریک زمانه،
چراغ ایمان را خاموش نکردند
و به روشنایی تو پناه بردند.
پروردگارا،
دلهای ما را «اخضر» بدار،
چنانکه درختان در بهار سبز میشوند،
و از میان شاخههای خشکِ غفلت،
خوشههای معرفت برویان.
ای معلم پنهانِ راهها،
ای خضرِ سبز،
ما را در پیچوخمهای این زندگی دست بگیر،
تا آتشی که در جانمان میافروزی،
به نور بدل شود، نه به خاکستر.
ای خدای دلها،
ما را از پیریِ دل، از سختیِ جان،
و از مردگیِ ایمان نگاه دار.
ما را در صف «فتی»ها بنویس؛
که جوانیشان از توست و سبزیشان از یاد توست،
و جاودانگیشان،
از پیوندشان با نور ولایت.
پروردگارا، دل ما را با نور ایمان، سبز و زنده نگهدار،
معرفتت را بر ما بیفزا،
و جوانی دل ما را با نور ولایتت جاودانه ساز.
امام رضا علیه السلام:
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ قَالَ:
كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَسْأَلُهُ عَنْ تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى
اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
إِلَى آخِرِ الْآيَةِ
فَكَتَبَ إِلَيَّ الْجَوَابَ
أَمَّا بَعْدُ
فَإِنَّ مُحَمَّداً ص كَانَ أَمِينَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ
فَلَمَّا قُبِضَ النَّبِيُّ ص كُنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَرَثَتَهُ
فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ
عِنْدَنَا عِلْمُ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ أَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ مَوْلِدِ الْإِسْلَامِ
وَ مَا مِنْ فِئَةٍ تُضِلُّ مِائَةً وَ تَهْدِي مِائَةً إِلَّا وَ نَحْنُ نَعْرِفُ سَائِقَهَا وَ قَائِدَهَا وَ نَاعِقَهَا
وَ إِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إِذَا رَأَيْنَاهُ بِحَقِيقَةِ الْإِيمَانِ وَ حَقِيقَةِ النِّفَاقِ
إِنَّ شِيعَتَنَا لَمَكْتُوبُونَ بِأَسَامِيهِمْ وَ أَسَامِي آبَائِهِمْ
أَخَذَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ يَرِدُونَ مَوْرِدَنَا وَ يَدْخُلُونَ مَدْخَلَنَا
لَيْسَ عَلَى جُمْلَةِ الْإِسْلَامِ غَيْرُنَا وَ غَيْرُهُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ
نَحْنُ آخِذُونَ بِحُجْزَةِ نَبِيِّنَا وَ نَبِيُّنَا آخِذٌ بِحُجْزَةِ رَبِّنَا
وَ الْحُجْزَةُ النُّورُ
وَ شِيعَتُنَا آخِذُونَ بِحُجْزَتِنَا
مَنْ فَارَقَنَا هَلَكَ وَ مَنْ تَبِعَنَا نَجَا
وَ مُفَارِقُنَا وَ الْجَاحِدُ لِوَلَايَتِنَا كَافِرٌ
وَ مُتَّبِعُنَا وَ تَابِعُ أَوْلِيَائِنَا مُؤْمِنٌ
لَا يُحِبُّنَا كَافِرٌ وَ لَا يُبْغِضُنَا مُؤْمِنٌ
وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ يُحِبُّنَا كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يَبْعَثَهُ مَعَنَا
نَحْنُ نُورٌ لِمَنْ تَبِعَنَا وَ هُدًى لِمَنِ اهْتَدَى بِنَا
وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ مِنَّا فَلَيْسَ مِنَ الْإِسْلَامِ فِي شَيْءٍ
بِنَا فَتَحَ اللَّهُ الدِّينَ وَ بِنَا يَخْتِمُهُ
وَ بِنَا أَطْعَمَكُمْ عُشْبَ الْأَرْضِ
وَ بِنَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَطْرَ السَّمَاءِ
وَ بِنَا آمَنَكُمُ اللَّهُ مِنَ الْغَرَقِ فِي بَحْرِكُمْ وَ مِنَ الْخَسْفِ فِي بَرِّكُمْ
وَ بِنَا نَفَعَكُمُ اللَّهُ فِي حَيَاتِكُمْ وَ فِي قُبُورِكُمْ وَ فِي مَحْشَرِكُمْ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ وَ عِنْدَ دُخُولِكُمُ الْجِنَانَ
مَثَلُنَا فِي كِتَابِ اللَّهِ كَمَثَلِ الْمِشْكَاةِ وَ الْمِشْكَاةُ فِي الْقِنْدِيلِ فَنَحْنُ الْمِشْكَاةُ فِيهَا الْمِصْبَاحُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ لَا دَعِيَّةٍ وَ لَا مُنْكَرَةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ الْقُرْآنُ نُورٌ عَلى نُورٍ إِمَامٌ بَعْدَ إِمَامٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
فَالنُّورُ عَلِيٌّ ع يَهْدِي اللَّهُ لِوَلَايَتِنَا مَنْ أَحَبَّ وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يَبْعَثَ وَلِيَّنَا مُشْرِقاً وَجْهُهُ نَيِّراً بُرْهَانُهُ ظَاهِرَةً عِنْدَ اللَّهِ حُجَّتُهُ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يَجْعَلَ وَلِيَّنَا مَعَ الْمُتَّقِينَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً فَشُهَدَاؤُنَا لَهُمْ فَضْلٌ عَلَى الشُّهَدَاءِ بِعَشْرِ دَرَجَاتٍ وَ لِشَهِيدِ شِيعَتِنَا فَضْلٌ عَلَى كُلِّ شَهِيدِ غَيْرِنَا بِتِسْعِ دَرَجَاتٍ نَحْنُ النُّجَبَاءُ وَ نَحْنُ أَفْرَاطُ الْأَنْبِيَاءِ وَ نَحْنُ أَبْنَاءُ الْأَوْصِيَاءِ وَ نَحْنُ الْمَخْصُوصُونَ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَوْلَى النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ
وَ نَحْنُ الَّذِينَ شَرَعَ اللَّهُ لَنَا دِينَهُ
فَقَالَ فِي كِتَابِهِ
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ يَا مُحَمَّدُ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى فَقَدْ عَلَّمَنَا وَ بَلَّغَنَا مَا عَلَّمَنَا وَ اسْتَوْدَعَنَا عِلْمَهُمْ
وَ نَحْنُ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ نَحْنُ وَرَثَةُ أُوْلِي الْعِلْمِ وَ الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ كَمَا قَالَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَنْ أَشْرَكَ بِوَلَايَةِ عَلِيٍ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ مِنْ وَلَايَةِ عَلِيٍ اللَّهُ يَا مُحَمَّدُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ مَنْ يُجِيبُكَ إِلَى وَلَايَةِ عَلِيٍّ ع وَ قَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكَ بِكِتَابٍ فِيهِ هُدًى فَتَدَبَّرْهُ وَ افْهَمْهُ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ وَ نُورٌ .
این حدیث پرمعنا از امام رضا علیهالسلام این مقالۀ خضر، سبزی دل، و نور ولایت را تکمیل میکند.
«نَحْنُ نُورٌ لِمَنْ تَبِعَنَا وَ هُدًى لِمَنِ اهْتَدَى بِنَا»
خضر و نور اهلبیت علیهمالسلام
وقتی از «خضر» سخن میگوییم، یعنی از سبزی جاودانۀ دل؛ همان دلی که با نور ولایت تازه و جوان میماند.
امام رضا علیهالسلام در این حدیث عظیم میفرمایند:
«ما اهلبیت، نور برای هر که از ما پیروی کند، و هدایت برای هر که با ما راه یابد هستیم.»
این سخن، تفسیر حقیقی آیه «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» است:
پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله چراغدان این نور است.
اهلبیت علیهمالسلام «مِشکاة» و «زجاجة»ای هستند که این نور در آن میدرخشد.
و شیعیان، کسانیاند که این نور را به دل گرفته و سبز میشوند.
سبزی دل در پرتو ولایت
حدیث امام رضا علیهالسلام دقیقاً همان چیزی را میگوید که ما در معنای «خضر» فهمیدیم:
دل به طور طبیعی به سوی سبزی و نور متمایل است (چون خدا آن را اخضر آفرید).
اما این سبزی حقیقی تنها با اتصال به نور اهلبیت ع باقی میماند.
هر که از ولایت جدا شود، پژمرده و خشک میشود؛ و هر که با آنان بماند، همیشه «اخضر» خواهد بود.
پیوند با آیه «شجر اخضر»
آیه فرمود:
«الَّذي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً» (یس/۸۰)
یعنی از درخت سبز، آتش آفرید.
درخت سبز همان قلبی است که به ولایت وصل است؛
و آتش همان نور هدایت است که از این دل سبز زبانه میکشد و اطراف را روشن میکند.
اهلبیت علیهمالسلام «شجرۀ اخضر»اند؛ و هر که با آنان باشد، از سبزیِ جاودانهٔ دل، به شعلهٔ هدایت میرسد.
پس:
خضر، سبزی دل است؛
فتی، جوانی و طراوت دل است؛
و این هر دو تنها در پرتو نور اهلبیت علیهمالسلام تحقق مییابد.
اهلبیت فرمودند:
«نحن نور لمن تبعنا و هدى لمن اهتدى بنا»
ما همان نوری هستیم که دلت را سبز میکند، همان هدایتی که قلبت را جوان نگه میدارد.
✨ اینجاست که دعای دل سبز معنای تازهای پیدا میکند:
«اللَّهُمَّ اجعَل لَنا مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً»
پروردگارا! دل ما را به شجرۀ سبز ولایت پیوند بزن، تا در پرتو آن آتشی روشن و نوری جاودانه بیابیم.
دلنوشته: با نور شما سبز میشوم 🌱✨
یا ربّ،
تو نوری هستی که آسمان و زمین را روشن کردهای،
و چراغ این نور را در وجود پیامبرت محمد صلیالله علیه و آله نهادی،
و آن را در قلبهای سبزِ اهلبیت علیهمالسلام به درخشش رساندی.
ای اهل نور، ای وارثان محمد،
شما امانتداران خدا در زمینید،
و دل ما به شما متمایل است؛
زیرا خدا دل را سبز آفریده،
و سبزی دل جز با سایۀ شما دوام نمیآورد.
مولای من، ای علی بن موسی الرضا،
فرمودی: «نَحْنُ نُورٌ لِمَنْ تَبِعَنَا وَ هُدًى لِمَنِ اهْتَدَى بِنَا».
پروردگارا! ما را از کسانی قرار ده که این نور را دنبال میکنند،
که در پرتو ولایت سبز میشوند،
و در شعاع هدایت جوان میمانند.
خدایا!
دل ما را با سبزی یادشان زنده نگه دار،
آتش عشقشان را در جانمان شعلهور کن،
و ما را از آنان جدا مکن،
که هر که جدا شود، پژمرده و هلاک است.
بارالها،
به حق نور اهلبیت ع،
دل ما را همیشه اخضر بدار؛
همیشه تازه، همیشه جوان، همیشه نورانی. 🌿✨
قلب سبز و قلب خشکیده
امام علیهالسلام فرمودند:
«الجاهلُ صَخرةٌ لا يَنفَجِرُ ماءُها، و شَجرةٌ لا يَخضَرُّ عُودُها، و أرضٌ لا يَظهَرُ عُشبُها.»
جاهل همانند صخرهای است که هیچ آبی از آن نمیجوشد،
همچون درختی است که هیچگاه سبز نمیشود،
و همانند زمینی است که هیچ گیاهی از آن نمیروید.
جاهل حسود و پشتکردن به نور
این حدیث، ترجمان همان حقیقتی است که در این بحث «خضر» گفتیم:
قلب اگر به نور معلم ربانی پشت کند، پژمرده میشود.
جاهلِ حسود، دلش مثل سنگ خشک و بیچشمه است؛
نه آبی در او جاری میشود، نه شاخهای در او سبز میگردد، نه گیاهی در او میروید.چنین دلی، هیچگاه «اخضر» نخواهد شد؛ همیشه خشک، همیشه بیثمر.
خضر؛ تفاوت دلها
قلب سبز (خضر): دلِ متصل به ولایت؛ با هر نسیم علم تازه میشود، سبز میماند و میوه میدهد.
قلب جاهل: دلِ پشتکرده به نور؛ صخرهای سخت، درختی خشک، زمینی بیعلف.
پس راز سبزی دل همان است که امام رضا علیهالسلام فرمود:
«نحن نور لمن تبعنا و هدى لمن اهتدى بنا»
هر که از ما پیروی کند، سبز میشود و هر که با ما راه یابد، هدایت میگیرد.
✨ بنابراین، نتیجه روشن است:
دلِ حسود و جاهل، خشک و بیثمر است؛
اما دلِ شاگردی که به معلم نورانیاش پشت نمیکند،
همیشه سبز و تازه است، همیشه «خضر» است. 🌿
ارْجِعِي بِإِذْنِ اللَّهِ خَضْرَاءَ مُثْمِرَةً
امام علی علیه السلام:
عَنِ الْحَرْثِ قَالَ:
خَرَجْنَا مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْعَاقُولِ
فَإِذَا هُوَ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ قَدْ وَقَعَ لِحَاؤُهَا وَ بَقِيَ عَمُودُهَا
فَضَرَبَهَا بِيَدِهِ ثُمَّ قَالَ
ارْجِعِي بِإِذْنِ اللَّهِ خَضْرَاءَ مُثْمِرَةً
فَإِذَا هِيَ تَهْتَزُّ بِأَغْصَانِهَا حَمْلَهَا الْكُمَّثْرَى
فَقَطَعْنَا وَ أَكَلْنَا وَ حَمَلْنَا مَعَنَا
فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ غَدَوْنَا فَإِذَا نَحْنُ بِهَا خَضْرَاءَ فِيهَا الْكُمَّثْرَى.
از حرث نقل شده است:
با امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بیرون رفتیم تا به منطقهٔ «عاقول» رسیدیم.
در آنجا به پایۀ درختی رسیدیم که پوستش ریخته و تنهاش خشکیده بود.
امیرالمؤمنین علیهالسلام با دست خود بر آن زد و فرمود:
«برگرد! به اذن خدا سبز و پرثمر شو!»
ناگهان درخت به حرکت درآمد، شاخههایش به اهتزاز افتاد، و پر از میوهٔ گلابی شد.
ما بریدیم و خوردیم و مقداری هم با خود برداشتیم.
فردای آن روز که دوباره گذشتیم، دیدیم همان درخت همچنان سبز است و در آن گلابی وجود دارد.
این واقعه، یک «تمثیل زنده» از حقیقتی است که دربارهٔ سبزی دل گفتیم:
درختی خشکیده = قلبی حسود و جاهل، که پوست معرفتش ریخته و ریشهاش بیآب شده است.
اشارهٔ دست امیرالمؤمنین علیهالسلام = اشارۀ نورانی معلم ربانی، که به اذن خدا قدرت دارد قلب خشکیده را زنده کند.
سبز شدن دوبارهٔ درخت = معجزۀ ولایت؛ همان چیزی که دل مرده و حسود را دوباره سبز میکند.
میوه دادن درخت = شکوفایی معرفت و اعمال صالح پس از اتصال به نور ولایت.
این داستان میخواهد بگوید:
حتی اگر دلی بر اثر حسد، غفلت و جهل خشکیده باشد، با لمس نور اهلبیت علیهمالسلام میتواند دوباره خضر شود:
سبز شود،
پرثمر گردد،
و به حیات بازگردد.
همانطور که خدا در قرآن فرمود:
«اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» (حدید/۱۷)
بدانید که خدا زمین مرده را پس از مرگش زنده میکند.
در حقیقت، زمین مرده همان دل حسود است، و زندهشدنش تنها با اشارهٔ نورانی آل محمد علیهمالسلام ممکن است.
«خضر» فقط نماد دلهای سالم نیست؛ بلکه معجزۀ ولایت میتواند دل حسود و خشکیده را هم دوباره سبز و بارور کند.
این، راز امیدبخشِ بازگشت است؛ هر دلی، هرچقدر خشک، اگر به شجرۀ اخضر ولایت تکیه کند، دوباره شکوفا میشود.
دلنوشته
ای سبزکنندۀ دلهای خشک، به گوش دلم بخوان:
«ارْجِعِي بِإِذْنِ اللَّهِ خَضْرَاءَ مُثْمِرَةً»
ای خدای مهربان،
ای زندهکنندۀ زمینهای مرده،
من دل خود را میبینم؛
گاهی چون درختی خشکیده است،
پوستش ریخته، شاخههایش بیثمر،
و حسد و غفلت، ریشۀ جانش را بریدهاند.
اما امید من به توست،
و به دستهای نورانی ولیّت،
که با یک اشاره،
میتواند همان دل خشکیده را سبز کند،
و در گوش جانش بخواند:
«برگرد! به اذن خدا سبز و پرثمر شو!»
یا علی،
ای دست خدا بر زمین،
ای شجرۀ اخضر ولایت،
نگاهت باران بهاری است،
نفست نسیم زندگی است،
و اشارتت معجزۀ سبز شدن دلهای ماست.
پروردگارا،
به حق محمد و آل محمد،
بر دل پژمردۀ ما نیز بخوان این ندا را:
«ارْجِعِي بِإِذْنِ اللَّهِ خَضْرَاءَ مُثْمِرَةً»،
تا درخت جانمان دوباره جان بگیرد،
شاخههایمان بلرزد،
و میوههای معرفت و محبت بر ما بروید.
خدایا،
ما را از خشکی حسد و مردگی غفلت برهان،
و سبزیِ جاودانۀ دل را
در سایۀ نور ولایتت نصیبمان گردان. 🌿✨
دعای روزانهٔ دل سبز
اللَّهُمَّ 🌱
دل خشکیدهام را به اذن خودت زنده کن.
در گوش جانم بخوان:
«ارْجِعِي بِإِذْنِ اللَّهِ خَضْرَاءَ مُثْمِرَةً»
ای شجرۀ اخضر ولایت،
بر جانم بوز و سبزم کن.
ای نسیم نگاه علی،
به شاخههای خشکیدهٔ قلبم حیات ببخش.
پروردگارا،
مرا از حسد و غفلت برهان،
و درخت جانم را همیشه سبز و پرثمر بدار،
به نور محمد و آل محمد علیهمالسلام. 🌿✨
ای سبزکنندۀ دلهای خشک، به گوش دلم بخوان:
«ارْجِعِي بِإِذْنِ اللَّهِ خَضْرَاءَ مُثْمِرَةً»
و این همان حقیقتی است که قرآن در یک جمله خلاصه کرده:
«إِنّا لِلَّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»
✨ رجوع، معنای سبز و جاودانه
وقتی دل خشک میشود، پژمرده و بیثمر میماند، تنها یک راه برای زندهشدن دارد: بازگشت.
بازگشت به ریشه،
بازگشت به نور،
بازگشت به صاحب اصلی حیات.
«انا لله» یعنی اصل ما از اوست؛
«و انا الیه راجعون» یعنی مقصد سبز ما هم سوی اوست.
این رجوع، فقط مرگ جسمانی نیست؛
بلکه بازگشت هر روزۀ دل به سرچشمۀ حیات است.
همان لحظهای که معلم ربانی یا فرشتهٔ مهربان، در گوش دل ما میخواند:
«ارْجِعِي بِإِذْنِ اللَّهِ خَضْرَاءَ مُثْمِرَةً»
🌱 معنای حیات طیبه
رجوع سبز یعنی دلی که از خشکی حسد و غفلت به سوی سبزی معرفت و ولایت بازگردد.
این بازگشت همان حیات طیبه است؛ حیاتی که قرآن وعده داده:
«فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» (نحل/۹۷)
حیات طیبه یعنی زندگی آنلاین، لحظهبهلحظه متصل به سرچشمۀ نور، نه زندگی آفلاین و جداافتاده از ریشه.
🔥 درخت سبز و آتش نور
آیه فرمود:
«الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً» (یس/۸۰)
از درخت سبز، آتش پدید آورد.
دل وقتی دوباره سبز شد، شعلهای از نور در آن زبانه میکشد؛
نه آتشی سوزنده، بلکه آتشی که روشن میکند،
زندگی را گرم میکند،
و مسیر را برای دیگران روشن میسازد.
🌿 جمعبندی
پس:
«إنا لله» یعنی ما ریشهدار در سبزی ولایتیم.
«و إنا الیه راجعون» یعنی سبزی دل ما دوباره در بازگشت به سوی خدا شکوفا میشود.
و این همان نغمهٔ جاودانه است که باید هر روز در گوش جانمان تکرار شود:
«ارْجِعِي بِإِذْنِ اللَّهِ خَضْرَاءَ مُثْمِرَةً»
دعای بازگشت سبز 🌱✨
ای سبزکنندۀ دلهای خشک،
به گوش دلم بخوان:
«ارْجِعِي بِإِذْنِ اللَّهِ خَضْرَاءَ مُثْمِرَةً»
پروردگارا،
مرا از خشکی حسد و مردگی غفلت بازگردان،
و درخت جانم را دوباره سبز و پرثمر کن.
یا ربّ،
مرا به سرچشمۀ نور برسان،
به حیاتی تازه، به حیات طیبه.
زیرا:
إِنّا لِلَّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ 🌿
🌱 رجوع سبز
خدایا!
من از خشکی و پژمردگی خستهام…
از دل بیثمر، از شاخههای شکسته،
از روزهایی که بینور میگذرند.
پروردگارا!
به گوش دلم بخوان همان نغمهٔ جاودانه را:
«ارْجِعِي بِإِذْنِ اللَّهِ خَضْرَاءَ مُثْمِرَةً»
تا دوباره سبز شوم،
تا دوباره برویم،
تا دوباره زندگی در رگهای خستهام جاری شود.
ای معلم نورانی،
ای دستِ سبز ولایت،
ای نسیم بهاریِ اهلبیت،
بیا و بر این دل خشکیده بوز،
که من جز در سایهٔ شما سبز نمیشوم.
خدایا!
تو وعده دادی:
«فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» 🌿
پس جانم را از نو زنده کن،
چشمم را روشن کن،
و قلبم را همیشه جوان و سبز بدار.
ای سبزکنندۀ دلهای خشک،
من به سوی تو بازمیگردم،
به رجوعی سبز، به حیاتی تازه،
به حیات طیبهای که از نور ولایت سرچشمه میگیرد.
خضر؛ عصای سبز ولایت
امام باقر علیهالسلام فرمود:
«كانت عصا موسى لآدمَ عليه السلام، فصارت إلى شعيب، ثم صارت إلى موسى بن عمران، و إنّها لَعِندَنا، و إنّ عهدي بها آنفاً و هي خضراء كهَيئَتِها حين انتُزِعَت مِن شَجرتِها، و إنّها لَتَنطِقُ إذا استُنتِقَت، أُعِدّت لقائِمِنا عليه السلام، يَصنَعُ بها ما كانَ يصنَعُ موسى، و إنّها لَتَروعُ و تَلقَفُ ما يَأفِكونَ، و تَصنَعُ ما تُؤمَرُ بِه و تُفعَلُ ما تُؤمَرُ بِه.»
(کافی، ج ۱، ص ۲۳۱)
یعنی:
«عصای موسی نزد آدم بود، سپس به شعیب رسید، آنگاه به دست موسی بنعمران رسید، و هماکنون نزد ماست. و من آن را هماکنون دیدهام که همچنان سبز است همانگونه که از درختش بریده شد. آن عصا هرگاه مأمور شود سخن میگوید، و برای قائم ما آماده گشته تا همان کند که موسی کرد. وقتی به چیزی نزدیک شود، آنچه را باطل است میبلعد و آنچه را مأمور باشد انجام میدهد.»
این بیان امام باقر علیهالسلام پرده از رازی بزرگ برمیدارد:
«عصای موسی» همان تجلی علم و ولایت الهی است.
این ودیعهٔ سبز از آدم به شعیب، از او به موسی، و سپس به دست اهلبیت رسیده است.
سبزی این عصا نشانهٔ حیات و طراوت جاودانۀ حقیقتی است که هرگز پژمرده نمیشود.
این عصا نماد علم زنده و جاری است؛
عصای موسی همان علم آنلاین است،
علمی که وقتی در دست ولیّ خدا قرار میگیرد، هم «نطق» میکند، هم باطل را میبلعد، و هم نشانههای حیات طیّبه را آشکار میسازد.
سبزی برای دلهای حسود و خشکیده
دل جاهل حسود، در این احادیث به «سنگ بیآب» و «شاخهٔ خشک» تشبیه شده است؛
قلبی که نور معلم ربانی را پشت سر میگذارد و در تاریکی میماند.
اما همین دل، اگر به دستهای سبز اهلبیت علیهمالسلام برسد،
اگر به نور آنان رجوع کند،
میتواند دوباره زنده شود؛
میتواند صدای آن نغمهٔ آسمانی را بشنود:
«ارْجِعِي بِإِذْنِ اللَّهِ خَضْرَاءَ مُثْمِرَةً»
آنگاه حتی دل حسود هم، که چون صخرهای خشک بود، به اذن خدا سبز میشود،
مثل عصای موسی که از خشکی به حیات بازگشت،
و درختی شد پر از برگ و بار.
دعای سبز دل 🌱
پروردگارا،
دلهای ما را در سایهٔ نور محمد و آل محمد زنده بدار.
ما را از پیروان نور قرار ده،
و در زمرۀ هدایتشدگان اهلبیت بنویس.
ای سبزکنندۀ دلهای خشک،
ای خدای نور،
به گوش دلمان بخوان:
«فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً»
و ما را به شجرۀ اخضر ولایت برسان،
تا درخت جانمان همیشه سبز و بارور بماند.
🌱 رجوع سبز با نور اهلبیت علیهمالسلام
یا ربّ نور السموات و الأرض،
تو همان خدایی که از درخت خشک، سبزی رویاندی
و از شجرۀ سبز، آتشی روشن ساختی.
تو همان نور ما هستی، و ما از آنِ نور توییم؛
إِنّا لِلَّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ.
ای فرزندان پیامبر، ای مشعلداران راه حقیقت،
شما همان نوری هستید برای هر که پیرویتان کند،
و همان هدایتی هستید برای هر که بهدنبال شما رود.
قلب من، بیولایت شما، سنگی خشک است
که نه آبی از آن میجوشد، نه سبزهای بر آن میروید.
اما به اذن خدا، با یک نگاه شما،
این صخره ترک میخورد،
این شاخهٔ خشک میلرزد،
و میوهٔ سبز ایمان بر آن مینشیند.
خدایا،
دل ما را در سایۀ اهلبیتت سبز نگه دار.
حسادت و غفلت را از ریشهٔ جانمان ببر،
و ما را در زمزمۀ نورانی آنان،
به حیات طیّبه برسان.
نَحْنُ نُورٌ لِمَنْ تَبِعَنَا
وَ هُدًى لِمَنْ اهْتَدَى بِنَا.
🌿 بازگشت ما به سوی تو،
یعنی بازگشت به همین سبزی،
به همین نور،
به همین حیات جاودان.
امام باقر علیه السلام:
عَنْ سَلَّامٍ الْخَثْعَمِيِّ قَالَ:
دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع فَقُلْتُ:
يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى:
أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ
قَالَ:
يَا سَلَّامُ
الشَّجَرَةُ مُحَمَّدٌ، وَ الْفَرْعُ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ، وَ الثَّمَرُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ! وَ الْغُصْنُ فَاطِمَةُ، وَ شُعَبُ ذَلِكَ الْغُصْنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ ع، وَ الْوَرَقُ شِيعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا أَهْلَ الْبَيْتِ،
فَإِذَا مَاتَ مِنْ شِيعَتِنَا رَجُلٌ تَنَاثَرَ مِنَ الشَّجَرَةِ وَرَقَةٌ،
وَ إِذَا وُلِدَ لِمُحِبِّينَا مَوْلُودٌ أَخْضَرُ مَكَانَ تِلْكَ الْوَرَقَةِ وَرَقَةٌ.
فَقُلْتُ:
يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى:
تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها
مَا يَعْنِي
قَالَ:
يَعْنِي الْأَئِمَّةَ تُفْتِي شِيعَتَهُمْ فِي الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فِي كُلِّ حَجٍّ وَ عُمْرَةٍ.
🌳 دلنوشته: شجرۀ سبز ولایت
پروردگارا،
آیهات را خواندم:
«أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِي السَّماءِ» (ابراهیم/۲۴)
و یاد سخن خورشید پنجم، امام باقر علیهالسلام افتادم؛
آنجا که فرمود:
«آن شجره، محمد است،
شاخهاش علی امیرالمؤمنین است،
ثمرهاش حسن و حسیناند،
و آن شاخهای که برگهایش میروید، فاطمه است،
و برگهایش، شیعیان و دوستداران مایند.
هرگاه یکی از شیعیان ما از دنیا برود، برگی از این شجره فرو میافتد،
و چون مولودی برای دوستان ما متولّد شود، برگی سبز میشود به جای آن.»
ای خدای مهربان،
دل ما را هم برگ سبزی در این شجره قرار ده.
مگذار از تنهٔ پیامبرت جدا شویم،
از شاخهٔ علی علیهالسلام فاصله بگیریم،
از ثمرۀ پاک حسن و حسین علیهماالسلام دور بمانیم،
و از سایهٔ فاطمهٔ زهرا سلاماللهعلیها محروم گردیم.
ای پروردگارِ حیات،
دلهای ما را «خضراء مثمرة» قرار ده؛
سبز در ایمان،
پرثمر در عمل،
و رو به آسمان در آرزوهای بلند.
ای نور آسمانها و زمین،
بازگشتمان را جز به سوی نور اهلبیتت قرار مده.
تا روزی که درخت عمر ما، برگی بر شاخهٔ آن شجرۀ طیبه باشد،
و در وزش نسیم ولایت، همیشه سبز بمانیم.
فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً 🌱✨
در حدیث امام صادق ع به داود رقّی فرمودند:
…فَقَالَ:
يَا دَاوُدُ إِنَّ الَّذِي يَحْفَظُكَ فِي الْبَرِّ هُوَ حَافِظُكَ فِي الْبَحْرِ
يَا دَاوُدُ لَوْ لَا اسْمِي وَ رُوحِي لَمَا اطَّرَدَتِ الْأَنْهَارُ وَ لَا أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ لَا اخْضَرَّتِ الْأَشْجَارُ.
«ای داوود! همان کسی که تو را در خشکی حفظ میکند، همان است که تو را در دریا نیز نگاه میدارد.
ای داوود! اگر نام من و روح من نبود، نه رودها روان میشدند، نه میوهها میرسیدند، و نه درختان سبز میشدند.»
این بیان شریف نشان میدهد:
سبزی درختان،
جوشش رودها،
و رسیدن میوهها،
همه به برکت نور ولایت اهلبیت علیهمالسلام است.
پس هر سبزیای که در عالم طبیعت میبینیم، انعکاسی از سبزی دلهایی است که با نام و روح اهلبیت زندهاند.
و هر خشکی و پژمردگی در زمین و در دلها، نتیجهٔ فاصلهگرفتن از همین نور است.
🌱 معنای سبز در دل
«خضر» بودن درختان نشانهای است از «خضر» بودن قلبها.
دلی که نام و روح اهلبیت را در خود جای دهد، مثل شجرهای سبز است: پرثمر، آرامبخش و زنده.
اما دلی که این نور را از خود دور کند، مانند درختی خشکیده است: بیثمر، بیآب و بیجان.
✨ دلنوشته
پروردگارا،
به حق نام و روح اهلبیتت،
دلهای ما را همیشه سبز نگه دار.
مگذار رودهای جانمان خشک شوند،
میوههای ایمانمان نرسند،
و درخت قلبمان پژمرده گردد.
خدایا،
ما را از برگهای سبز همان شجرۀ طیبه قرار ده؛
تا در هر وزش نسیم ولایت، بروییم،
و در هر نگاه اهلبیت، بارور شویم.
🌿 باور داشته باشیم… اگر نام و روح آنان نباشد، هیچ سبزیای در عالم نخواهد ماند!