دکتر محمد شعبانی راد

تراوشات نورانی علم! الْمَنَّ وَ السَّلْوى‏!

The light exposure!
It seems that the guardian angel reveals the extract of the science of the divine tree for the use of the one whose heart sees this guiding light.
This beautiful concept is inferred from the word “منن”.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #Angel&Devil #InnerVoice #blessing #lightexposure

«منن» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«منّن الشّجر: شیره بر درخت برآمد.»
+ «سلو: دلداریِ نور، تسلّای خاطر!»

تراوشات نورانی علم!
قرار گرفتن در معرض نور!
به نظر می رسد که فرشته نگهبان عصاره علم درخت الهی را برای استفاده کسی که مکانیسم نورانی قلبش فعال شده و این نور هدایت را می بیند ، آشکار می کند.
این مفهوم زیبا از کلمه “منن” استنباط می شود.
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم
# زبان احساسی # حسادت # فرشته و شیطان # صدای داخلی # برکت # نورپردازی

[سورة سبإ (34): الآيات 15 الى 19]

لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمِينٍ وَ شِمالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ (15)
قطعاً براى [مردم‏] سبا در محلّ سكونتشان نشانه [رحمتى‏] بود: دو باغستان از راست و چپ [به آنان گفتيم:] از روزىِ پروردگارتان بخوريد و او را شكر كنيد. شهرى است خوش و خدايى آمرزنده.
فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَيْ‏ءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ (16)
پس روى گردانيدند، و بر آن سيل [سدّ] عَرِم را روانه كرديم، و دو باغستان آنها را به دو باغ كه ميوه‌‏هاى تلخ و شوره‏‌گز و نوعى از كُنارِ تُنُك داشت تبديل كرديم.
ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِي إِلاَّ الْكَفُورَ (17)
اين [عقوبت‏] را به [سزاى‏] آنكه كفران كردند به آنان جزا داديم؛ و آيا جز ناسپاس را به مجازات مى‌‏رسانيم؟
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ (18)
و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بوديم، و در ميان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بوديم. در اين [راه‏]ها، شبان و روزان آسوده‏‌خاطر بگرديد.
فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ وَ مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (19)
تا گفتند: «پروردگارا، ميان [منزلهاى‏] سفرهايمان فاصله انداز.» و بر خويشتن ستم كردند. پس آنها را [براى آيندگان، موضوعِ‏] حكايتها گردانيديم، و سخت تارومارشان كرديم؛ قطعاً در اين [ماجرا] براى هر شكيباى سپاسگزارى عبرتهاست.

[سورة القصص (28): الآيات 1 الى 6] : « وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ »

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
طسم (1)
طا، سين، ميم.
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ (2)
اين است آيات كتاب روشنگر.
نَتْلُوا عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسى‏ وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (3)
[بخشى‏] از گزارش [حال‏] موسى و فرعون را براى [آگاهى‏] مردمى كه ايمان مى‌‏آورند، به درستى بر تو مى‏‌خوانيم:
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ (4)
فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت، و مردمِ آن را طبقه طبقه ساخت؛ طبقه‏‌اى از آنان را زبون مى‌‏داشت: پسرانشان را سر مى‌‏بريد، و زنانشان را [براى بهره‌‏كشى‏] زنده بر جاى مى‏‌گذاشت، كه وى از فسادكاران بود.
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ (5)
و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم‏] گردانيم، و ايشان را وارث [زمين‏] كنيم،
وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ (6)
و در زمين قدرتشان دهيم و [از طرفى‏] به فرعون و هامان و لشكريانشان آنچه را كه از جانب آنان بيمناك بودند، بنمايانيم.

[سورة البقرة (2): آية 57] : « وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‏»

وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‏ كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (57)
و بر شما ابر را سايه‌‏گستر كرديم؛ و بر شما «گزانگبين» و «بلدرچين» فرو فرستاديم؛ [و گفتيم:] «از خوراكيهاى پاكيزه‏‌اى كه به شما روزى داده‏‌ايم، بخوريد.» و[لى آنان‏] بر ما ستم نكردند، بلكه بر خويشتن ستم روا مى‏‌داشتند.

الصحيفة السجادية ؛ ص192 : « فَذَكَرُوكَ بِمَنِّكَ »
(45) وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي وَدَاعِ شَهْرِ رَمَضَانَ:

… (16) فَذَكَرُوكَ بِمَنِّكَ، وَ شَكَرُوكَ بِفَضْلِكَ، وَ دَعَوْكَ بِأَمْرِكَ، وَ تَصَدَّقُوا لَكَ طَلَباً لِمَزِيدِكَ، وَ فِيهَا كَانَتْ نَجَاتُهُمْ مِنْ غَضَبِكَ، وَ فَوْزُهُمْ بِرِضَاكَ.
پس (از اين رو بندگانت) تو را بنعمت و بخششت ياد كردند، و بفضل و احسانت تو را سپاس گزاردند، و بسبب امر و فرمانت تو را خواندند، و از جهت درخواست افزودن نعمتت براى (بدست آوردن رضاى) تو (نه از روى رئاء و خودنمائى، بفقراء و درويشان) صدقه و بخشش دادند، و در آن يادآورى و سپاسگزارى و خواندن آنها تو را و صدقه دادن براى تو نجات و رهائى ايشان است از خشمت (دورى از رحمتت) و فيروزى و دست يافتن آنان است برضا و خوشنوديت.

[سورة آل‏‌عمران (3): آية 164] : « لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ »

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ (164)
به يقين، خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه‏] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد، قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.

+ « مِنَّتُكَ ابْتِدَاءٌ »
+ «ِّ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ‏ اسْتِحْقَاقِهَا»
+ « يَا مَنْ … أَسْبَغَ عَلَيْنَا مِنَّتَكَ »
+ « اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِي … وَفَّقْتَنَا بِمَنِّكَ لَهُ »
+ « مَا مِنْ قَبْضٍ وَ لَا بَسْطٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهِ الْمَنُّ وَ الِابْتِلَاءُ.»

امام صادق عليه السلام:
ما مِن قَبضٍ و لا بَسطٍ إلاّ و للّه ِِ فيهِ المَنُّ و الابتِلاءُ.
هيچ گرفتگى و هيچ گشايشى نيست، مگر اين كه خدا را در آن نواختن و آزمودن است.

ما مِن قَبضٍ و لا بَسطٍ إلاّ و للّه ِِ فيهِ مَشِيَّةٌ و قَضاءٌ و ابتِلاءٌ .
هيچ گرفتارى و هيچ گشايشى نيست، مگر اين كه خدا را در آن خواست و حكم و آزمايشى است.

ليسَ شيءٌ فيهِ قَبضٌ أو بَسطٌ مِمّا أمَرَ اللّه ُ بهِ أو نَهى عَنهُ إلاّ و فيهِ مِن اللّه ِ عَزَّ و جلَّ ابتِلاءٌ و قَضاءٌ .
هيچ گرفتگى يا گشايشى در آنچه خدا بدان امر كرده يا از آن نهى نموده است صورت نگيرد، مگر اين كه خداوند عزّ و جلّ را از اين كار آزمايش و حُكمى است.

ليسَ للعَبدِ قَبضٌ و لا بَسطٌ مِمّا أمَرَ اللّه ُ بهِ أو نَهَى اللّه ُ عَنهُ إلاّ و مِن اللّه ِ فيهِ ابتِلاءٌ.
در آنچه خداوند بدان امر فرموده يا از آن نهى كرده است، براى بنده هيچ گرفتگى و گشايشى صورت ندهد، مگر اين كه خدا را در اين كار آزمايشى است .
اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی