The Light, endless forgiveness!
Forgiveness is a powerful and transformative act.
Forgiveness is a beacon of light that illuminates our hearts.
It allows us to release resentment and find peace within ourselves.
نور، بخشش بیپایان!
بخشش یک عمل قدرتمند و دگرگونکننده است.
بخشش چراغی از نور است که قلب ما را روشن میکند.
نور بخشش، به ما این امکان را میدهد که رنجش را رها کنیم و در درون خود آرامش پیدا کنیم.
«جذذ» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می نویسند:
«الجذ: القطع»
«جذ الله دابرهم»
مفهوم: «الاستيصال و تفريق الأجزاء حتّى تنمحي الهيئة التركيبيّة»
«جذّ: شكستن، پراكندهكردن، بريدن.»
«الْجَذُّ: كسر الشيء و تفتيته،
شكستن چيزى و ريز ريز كردن آن است.»
«و يقال لحجارة الذهب المكسورة و لفتات الذهب: جُذَاذٌ،
به ريزهها و خردههاى طلاى شكسته هم جُذَاذ گويند.»
شکستنی است! با احتیاط حمل شود!
(کنایه از ناتوانی اهل شک در رسیدن به آرامش است چون مجهز به نور یاد معالم ربانی نشدهاند.)
لذا عبارت «شکستنی است! با احتیاط حمل شود!» برای قلوب اهل شک حسود است.
اهل یقین شکستنی نیستند که با یک آیت عرضه شده، بشکنند و از بین بروند چون قلبشان منور به نور یاد معالم ربانی است و نحوه برخورد با نمودارها را در دل شرایط متوجه میشوند «قبض و بسط» + «فلق – قل اعوذ برب الفلق» و عمل نموده و هیچ نموداری قادر به شکستن آنها نیست، پس اهل یقین مشمول علم الهی آل محمد ع که همان عطاء غیر مجذوذ می باشد شده اند، اما لیدرهای سوء مثلشان مثل بتهایی است که به دست مردم تراشیده میشوند و به دست صاحبان نور شکسته و خورد میشوند و مصداق فجعلهم جذاذا میشود. داستان تکراری باقی گذاشتن بت اعظم توسط حضرت ابراهیم ع که تا مدتی باقی میماند و ماموریتی دارد که از اصول و اسرار است. دوران مهلتی است برای امتحان قلوب مخاطبین، چه کسانی که آب به آسیاب سامری میریزند و در ساختن عجل سهیم میشوند و چه کسانی که در پیروی از موسی ع ثابتقدم میمانند.
نور علم و حکمت آل محمد ع تمام ندارد: «عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ»
این لیدرهای سوء هستند که مثل کالای شکستنی میمونن: «فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً»
+ «اسم و معنی»:
صاحب نور، اسم با معناست، ولی لیدرهای سوء، اسامی بیمعنا و بیمحتوا هستند.
کلام صاحب نور تولید آرامش میکنه.
کلام لیدر سوء، شر بپا میکنه.
اللغة:
… و الجذ القطع يقال جذه يجذه و جذ الله دابرهم
و يقال جذها جذ البعير الصليانة و هي نبت.
مشتقات ریشۀ «جذذ» در آیات قرآن:
وَ أَمَّا الَّذينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدينَ فيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ (108)
فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلاَّ كَبيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ (58)