The light cries out that it is the only savior of hearts.
the hearts that believe in their light!
Believing in our light can indeed be a powerful force.
نور فریاد میزند که تنها نجاتدهندۀ دلهاست.
دلهایی که به نورشان ایمان دارند!
ایمان به نور قلب خود، در واقع میتواند نیروی قدرتمندی باشد.
«صرخ» در معنای ممدوح یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الصَّارُوخ: موشك»
«الصاروخ: القذيفة، القذيفة الموجهة»: «missile»
«الصَّرَّاخ: الطَّاوُوسُ، لكثرةِ صياحِهِ»
+ «صیح»
«الصّارِخ: الدّيك، خروس»
«الصُّرَاخِ: الصياح باستغاثة و جد و شدة.»
«الصَّرْخةُ صيْحَةٌ شديدةٌ عند فَزْعَةٍ أو مُصيبةٍ»
«صرَخ: صوّت، فریاد زد.»
مفهوم «آشکار» از این واژه استنباط میشود.
+ «ظهر – ذبح – خرج»
صرخ:
نور فریاد میزنه که تنها فریادرس قلوب اهل یقینه! ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَ!
نور فریاد میزند که تنها فریادرس قلوب، نور است، نه شیطان!
تکلمات شیطان، مصرخ و فریادرس قلوب نیست!
اینو خود شیطان اقرار میکنه و میگه، اما زمانی میگه که دیگه کار از کار گذشته!
فقط نور، فریادرس قلوب اهل یقین است! ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَ!
مفهوم «آشکار» از این واژه استنباط میشود.
«يَا مُوسَى صَرَخَ الْكِتَابُ إِلَيْكَ صُرَاخاً بِمَا أَنْتَ إِلَيْهِ صَائِرٌ:
اى موسى كتاب (تورات يا نامه أعمال) بطور آشكار براى تو بيان كرده كه چه سرنوشتى در پيش دارى.»
صیح – ندا – دعا – استغاث – نقذ – نجات – هتف
ندای صاحبان نور، دعوت و فراخوان صاحبان نور، فریاد صاحبان نور در گوش زمان!
فریادرس ما «مُصرِخ = صریخ» همان کسی است که فریاد و ندای آسمانی او را در دعوت به نور ولایت با گوش جان خود شنیدهایم.
***
میدونی چه موقع شیطان این حرف راست رو بهت میزنه؟
«ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَ:
من فريادرس شما نيستم و شما هم فريادرس من نيستيد.»
وقتی دیگه کار از کار گذشته باشه: «لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ»
+ «فوت و خیب»
«فوت: فَاتَتِ الصَّلَاةُ: إِذَا خَرَجَ وَقْتُهَا وَ لَمْ تُفْعَلْ فِيهِ»
فاتَهُ الأَمرُ : فُرصت از دستش رفت و نتوانست آن كار را انجام دهد.
فرصتها و شانسها «missed» شد!
شنیدی میگن:
دیگه کار از کار گذشت!
دیگه نمیشه کاری برایش انجام داد!
دیگه شانسی نداره! کار تمومه!
اینجاست که شیطان راستشو بهت میگه، اما دیگه دیر شده!
مفهوم «آشکار» از این واژه استنباط میشود.
[صَرَخَ الْكِتَابُ إِلَيْكَ صُرَاخاً] :
+ [صیر – سرنوشت] :
يَا مُوسَى صَرَخَ الْكِتَابُ إِلَيْكَ صُرَاخاً بِمَا أَنْتَ إِلَيْهِ صَائِرٌ
اى موسى كتاب (تورات يا نامه أعمال) بطور آشكار براى تو بيان كرده كه چه سرنوشتى در پيش دارى
فَكَيْفَ تَرْقُدُ عَلَى هَذَا الْعُيُونُ
و با اين وضع چگونه چشمان بخواب ميرود
أَمْ كَيْفَ يَجِدُ قَوْمٌ لَذَّةَ الْعَيْشِ لَوْ لَا التَّمَادِي فِي الْغَفْلَةِ وَ الِاتِّبَاعُ لِلشِّقْوَةِ وَ التَّتَابُعُ لِلشَّهْوَةِ
يا اگر نبود غفلت ممتد و پيروى از شقاوت و شهوت، چگونه (با اين تذكار) مردمى بودند كه ميتوانستند لذت زندگى را بچشند؟
وَ مِنْ دُونِ هَذَا يَجْزَعُ الصِّدِّيقُون
و مردمان راستپيشه به كمتر از اين (تذكار) بىتابى كنند.
مشتقات ریشۀ «صرخ» در آیات قرآن:
وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي فَلا تَلُومُوني وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَ إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمينَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (22)
فَأَصْبَحَ فِي الْمَدينَةِ خائِفاً يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قالَ لَهُ مُوسى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبينٌ (18)
وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمينَ مِنْ نَصيرٍ (37)
وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَريخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ (43)