The jealous heart is covered over!
«غلف» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«غِلَافُ السَّيف و السِّكّين»
وقتی که رو به تمنای خودت هستی و پشت به نور،
خُب معلومه که قبض و بسط نورتو نمیفهمی!
حسود، درک شنیداری ندارد!
«قلب أغلف: لا يعي لعدم فهمه، كأنّه حجب عن الفهم كما يحجب السكّين و نحوه بالغلاف»
«قلب أغلف: كأنّما اغشى غلافا فهو لا يعي شيئا»
«گوئى به قلب غلافى پوشاندهاند كه چيزى نمىفهمد و آنرا در خود جاى نميدهد.»
«وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ»: أى أغشيت شيئا فهي لا تعى»
+ «کنن»، «وقر»، «حجب»:
«وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ»
[سورة البقرة (۲): آية ۸۸]
وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ
بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ
فَقَلِيلاً ما يُؤْمِنُونَ (۸۸)
و گفتند: «دلهاى ما در غلاف است.»
[نه، چنين نيست] بلكه خدا به سزاى كفرشان، لعنتشان كرده است.
پس آنان كه ايمان مىآورند چه اندكشمارهاند.
امام عسکری علیه السلام:
أَوْعِیَهًٌْ لِلْخَیْرِ وَ الْعُلُومُ قَدْ أَحَاطَتْ بِهَا وَ اشْتَمَلَتْ عَلَیْهَا ثُمَّ هِیَ مَعَ ذَلِکَ لَا نَعْرِفُ لَکَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) فَضْلًا مَذْکُوراً فِی شَیْءٍ مِنْ کُتُبِ اللَّهِ وَ لَا عَلَی لِسَانِ أَحَدٍ مِنْ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ.
[منظور این است که آنها گفتند:]
دلهای ما منبع خیرات و علومی است که به آنها احاطه داریم و [دل ما] همۀ آن علوم را دربرگرفته؛ امّا ای محمّد ص، با اینحال هیچ فضیلتی و شخصیّتی برای تو نه در کتب الهی و نه از زبان یکی از پیامبران (علیهم السلام) نمیشناسیم.
امام عسکری علیه السلام:
فِی غِطَاءٍ فَلَا نَفْهَمُ کَلَامَکَ وَ حَدِیثَکَ
نَحْوَ مَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی
وَ قالُوا قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ وَ فِی آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَیْنِنا وَ بَیْنِکَ حِجابٌ.
منظورشان این است که دلهای ما در پس پردهایست و گفتار و کلام تو را نمیفهمیم؛
شبیه این آیه است که خداوند میفرماید:
آنها گفتند: «قلبهای ما نسبت به آنچه ما را به آن دعوت میکنی در پوششهایی قرارگرفته و در گوشهای ما سنگینی است و میان ما و تو حجابی وجود دارد.
[سورة النساء (۴): الآيات ۱۵۵ الى ۱۵۸]
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ
بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ
فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً (۱۵۵)
پس به [سزاى] پيمانشكنىشان، و انكارشان نسبت به آيات خدا، و كشتار ناحقّ آنان [از] انبيا، و گفتارشان كه: «دلهاى ما در غلاف است» [لعنتشان كرديم]
بلكه خدا به خاطر كفرشان بر دلهايشان مُهر زده
و در نتيجه جز شمارى اندك [از ايشان] ايمان نمىآورند.
امام رضا علیه السلام:
عَنْ إِبْرَاهِیمَبْنِأَبِیمَحْمُودٍ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَاالْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ
خَتَمَ اللهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ
قَالَ الْخَتْمُ هُوَ الطَّبْعُ عَلَی قُلُوبِ الْکُفَّارِ عُقُوبَهًًْ عَلَی کُفْرِهِمْ
کَمَا قَالَ تَعَالَی
بَلْ طَبَعَ اللهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ فَلا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلا.
ابراهیمبنابیمحمود گوید:
از امام رضا (علیه السلام) دربارهی این کلام حق تعالی:
خدا بر دلهایشان و بر گوششان مهر نهاده. پرسیدم.
فرمود:
«خَتَمَ همان سرپوشنهادن بر قلبهای کافران است که بهعنوان مجازات کفر ورزیدن ایشان است؛
همچنانکه خداوند میفرماید:
بَلْ طَبَع اللهُ علَیْهَا بِکُفْرِهِمْ فَلاَ یُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِیلاً».
علیّبنابراهیم رحمة الله علیه:
وَ قَوْلُهُ:
فَبِما نَقْضِهِمْ مِیثاقَهُمْ
یَعْنِی فَبِنَقْضِهِمْ مِیثاقَهُمْ
وَ کُفْرِهِمْ بِآیَاتِ اللهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ
قَالَ:
هَؤُلَاءِ لَمْ یَقْتُلُوا الْأَنْبِیَاءَ وَ إِنَّمَا قَتَلَهُمْ أَجْدَادُهُمْ وَ أَجْدَادُ أَجْدَادِهِمْ فَرَضُوا هَؤُلَاءِ بِذَلِکَ فَأَلْزَمَهُمُ اللَّهُ الْقَتْلَ بِفِعْلِ أَجْدَادِهِمْ،
فَکَذَلِکَ مَنْ رَضِیَ بِفِعْلٍ فَقَدْ لَزِمَهُ وَ إِنْ لَمْ یَفْعَلْهُ،
وَ الدَّلِیلُ عَلَی ذَلِکَ أَیْضاً قَوْلُهُ فِی سُوَرهًِْ الْبَقَرَهًِْ:
فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیَاءَ اللهَ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ
فَهَؤُلَاءِ لَمْ یَقْتُلُوهُمْ وَ لَکِنَّهُمْ رَضُوا بِقَتْلِ آبَائِهِمْ فَأَلْزَمَهُمُ فِعْلَهُمْ.
فَبِنَقْضِهِمْ مِیثاقَهُمْ یعنی به خاطر پیمان شکنیشان.
وَ کُفْرِهِمْ بِآیاتِ اللهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ
اینان پیامبران را نکشتند، بلکه نیاکانشان و نیاکان نیاکانشان پیامبران را کشته بودند، و اینان نیز بدان تصمیم راضی شدند
و خداوند با این کار نیاکانشان، قتل را به پای ایشان نیز نوشت
و بر این منوال، هرکه به کاری رضایت داشته باشد، آن امر پاگیر وی نیز هست، هرچند که فاعل آن نباشد.
دلیل بر این حکم، همچنین کلام الهی در سورهی بقره است که میفرماید:
فَلِمَ تَقْتُلُونَ انبیاء اللهِ مِن قَبْلُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
با اینکه اینان خود، پیامبران را نکشته بودند، بلکه به کردار پدرانشان در حقّ پیامبران خشنود بودند و خداوند، قتل ایشان را به پای اینان نیز نوشت».