Hatching day!
The hatching process for chicks is a fascinating journey!
… The chick’s beak is poised to start pecking through the shell,
… The chick emerges, wet and exhausted, into the world.
Congratulations, you’ve witnessed the miracle of life! 🐣
Remember, patience is key during this process.
Let God’s will take its course, and soon you’ll meet your adorable new chicks! 🌟🐥
«نقر» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«نَقَرَ الطّائرُ البَيْضةَ عَن الْفَرْخ: پرنده تخم را سوراخ كرد تا از آن جوجه در آيد.»
«منقار الطائر»
+ «فلق»
+ مفهوم زیبای «ظهر – آشکار»
+ «ذبح»
+ «خرج»
+ «فرج»
+ «عَيْن نَجْلاءُ»
«نَقَّرَ على فُلانٍ: بر او عيب گرفت و به او ناروا گفت.»
+ «عیب یابی»
انگاری منقار علوم نورانی اومده تا از قلب ما عیب بگیره! حسد رو آشکار کنه و درناژش کنه.
+ «نقد»:
نور، قلب رو نقادی میکند. از قلب انتقاد میکند.
+ «نفش»
«نقر السهم الهدف نقرا: أصابه»
منقار الطائر
وقتی که علوم نورانی سرپوشیده، آشکار میشود! فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ!
مثل وقتی که جوجه از تخم بیرون میآید!
« منقار» + «ناقور» نام زیبای معالم ربانی و آیات محکم است که در دل شرایط در قلوب اهل یقین با یاد این معالم ربانی کانه منقاری به این قلب نوک می زند [پیجر] و یهو قلب روشن می شود « نقّرت عن الأمر حتّى علمته » ، و این کلام تاثیر گذار صاحبان نور است « ينقر به الشيء حتّى يؤثّر فيه »
[نقر – دعا – ندا – فراخوان – درر – پیجر – قبض و بسط] :
ولی خدا کانه با قبض و بسط قلبی اهل یقین را مورد ندا و خطاب قرار می دهد و این فراخوان علمی یکنوع دعوت محترمانه برای گذشت از دلخواه و ایجاد آرامش است.
این یک دعوت اختصاصی برای عده بخصوصی است.
و به این دعوت ویژه با کیفیت قبض و بسط قلبی «نقری» می گویند.
نَقَرْتُ الرَّجُلَ: إذا صَوَّتَّ له بلسانِكَ، آن مرد را با فرياد صدا زدم.
و ذلك بأن تُلْصِقَ لسانَك بنُقْرَةِ حَنَكِكَ،
نَقَرْتُ الرَّجُلَ: إذا خَصَصْتَهُ بالدَّعْوَةِ، كأَنَّك نَقَّرْتَ له بلسانِكَ مُشِيراً إليه، و يقال لتلك الدَّعْوَةِ: النَّقَرَى.
دعوت كردن و خواندن او با زبان ، كه اين دعوت را نَقْرَى گويند.
دَعَوتُهم النَّقَرَى : دعوت خصوصى از آنها نمودم.
مقابل اين كلمه (الجَفَلَى) است بمعناى دعوت عمومى.
[یک مثال زیبا برای « يقال لتلك الدَّعْوَةِ : النَّقَرَى »] :
+ مثال زیبای پیجر …
من برای شماره های بیماران مطب که در گوشی موبایلم ذخیره شده یک زنگ اختصاصی تعیین کردم بطوریکه وقتی بیمارانم به مطب زنگ می زنند و این شماره به گوشی موبایلم دایورت میشه زنگ اختصاصی اون به گوشم میرسه و حتی در حال رانندگی که نمی تونم به گوشی نگاه کنم و جواب بدم از روی نوع زنگش می فهمم یه بیمار با من کار داره ! این مثال رو زدم که بگم قبض و بسط قلبی هم یک ندا و دعوت اختصاصی است که هیچ کس دیگری در اون دخل و تصرفی نداره و به محض قبض و بسط شدن می فهمم ولی خدا با من کار داره و صحبت داره و امر و نهی داره میکنه و باید اینو بفهمم و انجامش بدم.
در آیه « وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً » منظور اینه هر کی قراره دعوت بشه ، میشه !
در حق هیچکسی ظلمی نخواهد شد و اونیکه باید با معالم ربانی آشنا بشه یه جوری اونو سر راهش قرار می دهند .
+ «لقط – یلتقطه بعض السیارة»
« النَّقْرُ: قَرْعُ الشَّيْءِ المُفْضِي إِلَى النَّقْبِ »
+ «اثر» : آثار علمی تاثیرگذار معالم ربانی.
« هو كريم النقير أي: كَرِيمٌ إذا نُقِرَ عنه. أي: بُحِثَ،
او بخشندهايست كه هر وقت جستجويش كنى او را مىيابى. »
کافیه به یاد معالم ربانی بیفتی ! اونو کریم خواهی یافت!
«نقیر» نام زیبای معالم ربانی و آیات محکم است که در دل شرایط که قلب میره که تاریک بشه به محض اینکه به یاد معالم ربانی می افتی یهو روشن میشی
« ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون »
« انْتَقَرَهُ : آنرا برگزيد. » معنیش اینه که وقتی توفیق فهم قبض و بسط قلبی رو به تو عنایت کردند بدان تو را برای این کار مهم برگزیدهاند و این «هذا عطائنا» است که اهل یقین را مشمول کرم و لطف خود نموده و به این وادی بکر وارد نموده اند.
فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقيرا
لیدرهای سوء نمی تونن در قلوب ایجاد «قبض و بسط» نمایند:
« لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقيرا » یعنی همین.
[عیب – وادی غیر ذی زرع – ادعای ربوبیت] :
بواسطه عیب قلبی حسد ، همیشه قلب ما وادی غیر ذی زرع است و نمی تواند ابتدا به ساکن مولد آرامش باشد پس ادعای ربوبیت برای چه؟ ثانیا تا دنیا دنیاست باید چشم به نگاه نورانی آل محمد ع برای ایجاد آرامش قلب خود داشته باشیم و اقرار به فضل و ربوبیت آن مخلوق بی عیب داشته باشیم و چه از این بهتر که همیشه گدای در این خانه بودن؟ خلقت قلب ما بواسطه عیب حسد همیشه غیر ذی زرع خواهد بود و این خود رد ادعای ربوبیت از هر غیر معصوم می نماید . و فقط راه رسیدن به آرامش این قلب ناآرام رزق علمی آل محمد ع است که باید مدام به این قلب بیمار و گرسنه برسد تا سر انجام روزی به حیات طیبه دست پیدا نماید .
[از بینش یهود چی و چقدر گیر مردم بیاد خوبه ؟ مثالش کدومه ؟] :
اگه بخوای بی ارزشی اعتقاد و فرهنگ یهود رو در ایجاد آرامش برای یکی مثل بزنی ، مثلی که قرآن برای این منظور زده بزن : « لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيراً يَعْنِي النُّقْطَةَ الَّتِي فِي ظَهْرِ النَّوَاةِ » یعنی به اندازه این نقطه هم نخواهد بود و چیزی گیر کسی نخواهد آمد [یعنی به اندازه سر سوزن براتون عیب یابی نمیکند.]
علامت شدت بخل و حسد در این بینش و فرهنگ باطل است.
(التمثيل للتافه : مثالی از چیزی بی ارزش«تفه»)
هر کس نتواند با فرهنگ آل محمد ع آرامش برای خود و دیگران به اندازه این نقطه بی ارزش هم ایجاد کند دست کمی از یهود ندارد!
« تفسير القمي:
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا قَالَ نَزَلَتْ فِي الْيَهُودِ حِينَ سَأَلَهُمْ مُشْرِكُو الْعَرَبِ فَقَالُوا أَ دِينُنُا أَفْضَلُ أَمْ دِينُ مُحَمَّدٍ قَالُوا بَلْ دِينُكُمْ أَفْضَلُ وَ قَدْ رُوِيَ فِيهِ أَيْضاً أَنَّهَا نَزَلَتْ فِي الَّذِينَ غَصَبُوا آلَ مُحَمَّدٍ ص حَقَّهُمْ وَ حَسَدُوا مَنْزِلَتَهُمْ فَقَالَ اللَّهُ أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيراً أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيراً يَعْنِي النُّقْطَةَ الَّتِي فِي ظَهْرِ النَّوَاةِ ثُمَّ قَالَ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ يَعْنِي بِالنَّاسِ هَاهُنَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةَ ع عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً وَ هِيَ الْخِلَافَةُ بَعْدَ النُّبُوَّةِ وَ هُمُ الْأَئِمَّةُ ع » .
فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ (8)
پس چون در صور دميده شود،
[نقر – قبض و بسط] :
« عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ تَفْسِيرِ جَابِرٍ فَقَالَ لَا تُحَدِّثْ بِهِ السُّفَّلَ فَيُذِيعُوهُ أَ مَا تَقْرَأُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ إِنَّ مِنَّا إِمَاماً مُسْتَتِراً فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِظْهَارَ أَمْرِهِ نَكَتَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةً فَظَهَرَ وَ أَمَرَ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»
آشکار شدن مبحث علمی قبض و بسط برای «سُفَّل» باذن الله، و برای اتمام حجت است.
« السِّفْلَةُ: من ادعى الإمامة و ليس لها بأهل »
+ «سفل – [كَلِمَةَ السُّفْلى – كَلِمَةُ الْعُلْيا ]»
یعنی برای اهل شک و معارین و لیدرهای سوء صرفا بمنظور اتمام حجت، علم آشکار میشود.
« لَا تُحَدِّثْ بِهِ السُّفَّلَ فَيُذِيعُوهُ »
افق مبحث علمی قبض و بسط افق بالایی است و فقط به درد اهل یقین میخورد.
[ نقر – قبض و بسط – ملک سلیمان – عمل صالح – ذکر – … ] :
أَمْ لَهُمْ نَصيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقيراً (53)
کسی میتونه قدرت فهم قبض و بسط قلبش را داشته باشد که دارای ملک سلیمان از جانب آل محمد ع باشد.
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً (124)
[عمل صالح – نقر] :
این آیه معلوم میکنه جز با قبض و بسط قلبی راهی بسوی تولید عمل صالح نیست.
فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ (8)
+ «ذکر- یاد معالم ربانی»
مشتقات ریشۀ «نقر» در آیات قرآن:
أَمْ لَهُمْ نَصيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقيراً (53)
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً (124)
فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ (8)