دکتر محمد شعبانی راد

لحظۀ اشتباه مرگبار حسود، لحظۀ جدا شدن نور عاریۀ از اوست، یعنی لحظۀ آشکار شدن جهنمی بودن اوست! حَصَبُ جَهَنَّمَ!

the envious person’s fatal mistake is when the borrowed light is taken away from them, revealing their hellish nature.
Indeed, the envious person’s predicament is akin to a moth drawn to a flame. They bask in borrowed glory, but their true nature emerges when that light is extinguished—a darkness that consumes them. It’s a cautionary tale of misplaced desires and the perils of envy. 🌟🔥

اشتباه مهلک شخص حسود زمانی است که نور قرضی، از او گرفته می‌شود
و طبیعت جهنّمی او، اینک آشکار می‌گردد. به این میگن: «حَصَبُ جَهَنَّمَ‏»

در واقع، گرفتاری شخص حسود شبیه پروانه‌ای است که به سوی شعله آتش کشیده شده است.
او در این مهلت دنیا، با نور جلال عاریتی خود آشنا می‌شود،
اما ماهیت واقعی او زمانی آشکار می‌شود که آن نور خاموش شود و تاریکی، او را ببلعد.
این یک داستان هشدار دهنده از آرزوهای نابجا و خطرات حسادت است. 🌟🔥

«حصب» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«حَصَبْتُهُ‏: رَمَيْتُهُ‏ بالْحَصْبَاءِ»
+ «عذب»

الحَصَب [حصب] 
قال الفراء في قوله: إِنَّكُمْ‌ وَ مٰا تَعْبُدُونَ‌ مِنْ‌ دُونِ‌ اَللّٰهِ‌ حَصَبُ‌ جَهَنَّمَ‌ [الأنبيَاء: 98]
ذُكِرَ أنَّ‌ الحَصَبَ‌ في لغة أهلِ‌ اليمنِ‌ الحَطَب.
قلت معنى قوله: حَصَبُ‌ جَهَنَّمَ‌ [الأنبيَاء: 98] أي يُلْقَوْنَ‌ فيها كما يُلْقَى الحَطَبُ‌ في النار.

تهذیب اللغة، جلد 4، صفحه 152

أي وقودها، و يقال حطب جهنم بلغة الحبشة، و قرئ حضب جهنم بالضاد المعجمة،
و عن الفراء: أن “الحضب” في لغة أهل اليمن الحطب و كل ما هيجت به النار و أوقدتها.

مجمع البحرين، جلد 2، صفحه 43

 [حصب جهنّم: هیزم جهنم].

ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن، جلد 1، صفحه 505

الحصب به صاد؛ يعنى گداختن و افروختن آتش و هر چيزى كه آتش را شعله‌ور سازد.

ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن، جلد 1، صفحه 505

الحَصَبُ‌: كُلُّ‌ ما أَلقَيْتَه في النَّار من حَطَب و غيره.
قال الفرَّاءُ: ذكر أَن الحَصَبَ‌ في لغة أَهل اليمن الحَطَبُ…
و كلُّ‌ ما أَلْقَيْتَه في النار، فقد حَصَبْتَها به، و لا يكون الحَصَبُ‌ حَصَباً، حتى يُسْجَر به.
و قيل: الحَصَبُ‌: الحَطَبُ‌ عامّةً.
و حَصَبَ‌ النارَ بالحَصَبِ‌ يَحْصُبها حَصْباً: أَضْرَمَها.
الأَزهري: الحَصَبُ‌: الحَطَبُ‌ الذي يُلْقَى في تَنُّور، أَو في وَقُودٍ، فأَمّا ما دام غير مستعمل للسُّجُورِ، فلا يسمى حَصَباً .
و حَصَبْتُه أَحْصِبُه: رمَيْته بالحَصْباءِ .
و الحَجرُ المَرْمِيُّ‌ به: حَصَبٌ‌، كما يقال: نَفَضْتُ‌ الشيءَ نَفْضاً، و المنفوضُ‌ نَفَضٌ‌،
فمعنى قوله حَصَبُ‌ جَهَنَّمَ‌ أَي يُلْقَوْن فيها، كما يُلْقَى الحَطَبُ‌ في النارِ.
و قال الفرّاءُ: الحَصَبُ‌ في لغة أَهل نجد: ما رَمَيْتَ‌ به في النار.
و قال عكرمة: حَصَبُ‌ جَهَنَّمَ‌: هو حَطَبُ‌ جهنم بالحَبَشية.
و قال ابن عرفة: إن كان أَراد أَن العرب تكلمت به فصار عَرَبيةً‌، و إلا فليس في القرآن غيرُ العربيةِ.

لسان العرب، جلد 1، صفحه 320

حصب: سنگريزه انداختن
مجمع البيان ذيل آيۀ 98 انبياء گويد:
اصل حصب بمعنى انداختن است.
اقرب الموارد گويد: اصل آن انداختن سنگريزه است:
«حَصَبَهُ‌ حَصْباً: رَمَاهُ‌ بِالْحَصْبَاءِ»
سپس در هر انداختن بكار رفته است.
إِنَّكُمْ‌ وَ مٰا تَعْبُدُونَ‌ مِنْ‌ دُونِ‌ اَللّٰهِ‌ حَصَبُ‌ جَهَنَّمَ‌ انبياء: 98
شما و آنچه جز خدا مى‌پرستيد انداخته شده جهنّم و هيزم آن هستيد.
«حَصَب» (مثل اسد) را هيزم و آنچه در آتش انداخته ميشود معنى كرده‌اند.
طبرسى گويد مراد آنست كه همچون انداخته شدن سنگريزه، بآتش انداخته ميشوند.

قاموس قرآن، جلد 2، صفحه 146

[الحَصَب : كل شيء ألقيته فى النار كالحطب و غيره.]
اَلْحَضَبُ‌: الوقود، و يقال لما تسعّر به النار: مِحْضَبٌ ، قرئ: ( حَضَبُ‌ جهنّم).

مفردات ألفاظ القرآن، جلد 1، صفحه 241

قال الليث: الحَصَبُ‌: الحَطَبُ‌ الذي يُلْقَى في تَنُّور أو في وَقُودٍ، فأمَّا ما دام غير مستعمل لِلسُّجُورِ فلا يُسمَّى حَصَباً. قلت: و يقال: حَصَبْتُه أحْصِبُه حَصْباً إذا رَمَيْتَه بالحصْباء، و الحجَرُ المرْمِيّ‌ به حَصَب، كما يقال: نَفَضْتُ‌ الشيء نَفْضاً، و المنْفُوضُ‌ نَفَضٌ.
و قال الفرّاء: الحَصَبُ‌ في لغة أهل نجد: ما رَمَيْتَ‌ به في النار، و حَصَبْتُ‌ الرجلَ‌ حصْباً إذا رمَيْتَه.

تهذیب اللغة، جلد 4، صفحه 152

[الحَصَب]: ما حُصب به في النار من الحطب: أي رُمي به.

شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، جلد 3، صفحه 1463

الحَصَبُ‌ كلُّ‌ ما ألْقَيْتَه فى النارِ من حَطَبٍ‌ و غيرِه. لا يكونُ‌ الحطَبُ‌ حَصَبا حتى يُسْجَرَ به.
و قيل: الحَصَب، الحطَبُ‌ عامَّةً. و حَصَب النَّارَ بالحَصَبِ‌ يَحْصُبُها حَصْبا، أضْرَمَها.

المحکم و المحیط الأعظم، جلد 3، صفحه 165

حصب:‏
حَصَبْتُهُ‏ : رَمَيْتُهُ‏ بالْحَصْبَاءِ
الْحَصْبَاءُ : صِغَارُ الْحَصَى ، سنگریزه
الْمُحَصَّبُ‏ : مَرْمَى الجِمَارِ بِمنًى – مکان رمی جمرات در منی
الحَصِبَةُ : بَثْرٌ يَخْرُجُ بالْجَسَدِ و يُقَالُ هِيَ الجُدَرىُّ:
بثورات جلدی بیماری سرخک
«measles»
+ «جدر»
الحَصْبَة (طب) : بيمارى سرخك.
المَحْصُوب‏ [حصب‏] : كسيكه سرخك در آورده باشد.
از این واژه چی باید یاد بگیریم؟
مفهوم بروز و ظهور آثار استعمال اندیشه لیدرهای سوء و حسد اهل شک یعنی عمل به آیات متشابه، میشه مفهوم واژه حصب. انگاری با توجه به واژه زیبای «جدر – جدار» نتیجه کارهای شوم اهل شک و گناهانی که مرتکب شدن، تازه اونجا رو میشه! شکوفا میشه! مشتشون باز میشه! دستشون رو میشه! عمق فاجعه اونجا معلوم میشه! اونجا می‌فهمی لیدرهای سوء چقدر خبیث هستند که شمعک تابوت جهنم اند!
هر زلّة و لغزش در دست‌اندازهای زندگی، یک پرتاب سنگریزه است که به کسی که گناه میکنه و کسانیکه راضی به فعل غلط او هستند اصابت میکند و در مقیاس گنده، میشه همون زلزله! همون عبارت حاصل المعاصی التلف است! یعنی اگه مبتلا به عقوبتی مثل سرخک یا زلزله بشی فرقی نمیکنه هر دو خبر از استعمال اندیشه غیر آل محمد ع میده!
تابلوی «خطر پرتاب سنگریزه» رو باید کنار هر اهل شکی نصب کرد و اهل شک باید مدام این تابلو رو دستش بگیره راه بره تا همه، ازش دوری کنن مبادا ترکش کاراش دامن اونا رو هم بگیره!
+ «حسود، جهنم متحرک»
الذّنب شؤم على غير فاعله إن عيّره ابتلي به و إن اغتابه أثم و إن رضي به شاركه.
گناه براى غير گنهكار نيز شوم است كه اگر او را عيب كند بدان مبتلا شود و اگر غيبت او كند گنهكار شود و اگر بدان رضا دهد شريك وى باشد.
أَحْصَبَ‏ الفرسُ في عدوه: اسب بهنگام دويدن سنگريزه پرتاب كرد،
شنیدی میگن : این کار تو تبعات بدی رو در پی داره! ترکشش بقیه رو هم میگیره! صداش بعدا در میاد!
واژه حصب از بیماری سرخک گرفته شده انگاری تمام پوست درگیر میشه و تبعات این بیماری عفونی ویروسی رو نشون میده!
لحظۀ اشتباه مرگبار حسود، لحظۀ جدا شدن نور عاریۀ از اوست، یعنی لحظۀ آشکار شدن جهنمی بودن اوست! حَصَبُ جَهَنَّمَ!
[حَصَبُ جَهَنَّمَ‏!]:
مفهوم برداشت شده در کتاب لغت التحقیق:
« نزع شي‏ء شديد متصلّب و شقّه و خروجه » :
انگاری میشه جدا شدن اهل شک از نور عاریه ای که بمنظور دستگیری از آنها در دوران مهلت به ایشان عنایت شده بود و از این دوران مهلت سوء استفاده نمودند لذا در پایان دوران مهلت خروج اینها از نور به ظلمت و جدا شدن اینها از عامل نجات خود یعنی معالم ربانی صاحبان نور که در لبه تاریکی به نجات آنها آمده بودند، میشه وضعیت صحب یعنی همینکه دستشو از دست نورش در ملک و در ملکوت در بیاره، میشه همون قطعه جدا شده ای که جاش حالا وسط جهنمه و اینو در دنیا با تاریکی قلبش وقتی پشت به نور و رو به حسدش میکنه متوجه میشه و زود با یاد معالم ربانی استغفار نمیکنه. پس برای فهمیدن واژه حصب اینو باید گفت که گزینه هایی که در پایان دوران رفق مشمول بداء نمی‌شوند و آیاتی و رسلی بالاخره با اونا اتمام حجت می کنن و دستشونو رو میکنن و لذا از جمع دوستان نورانی در ملک و ملکوت جدا میشن « الحصب: فهو الشي‏ء المنتزع الظاهر من حجر أو غيره » و سرنوشت شوم جهنمشون به امضای خدا میرسه و این گزینه ها خوراک آتش جهنم اند و به این خوراک جهنم میگن حصب و حطب! مواظب این سنگریزه های جدا شده باش که به هر جا بخوره نابودش میکنه! یعنی مواظب باش شدیدا قلبا این گزینه ها رو لعن کنی و از خودت اون حال مشابه اونها که کار دستشون داد رو دور کنی تا مبادا هنگام کنده شدن از معالم ربانی و هنگام لغزیدن «زلق» و «زلّة» تو رو هم با خودشون به ته جهنم ببرن! هر کسی گول اونها رو بخوره در آتشی که اونا دارن به سمتش میرن اونا رو همراهی خواهد نمود و اینجا اهمیت لعن گزینه هایی که به نور پشت کردند بخوبی درک میشه چرا باید اهل یقین از مرز لعن دشمنان آل محمد ع به سلامت عبور کنند و نمره قبولی بگیرند چون اگه دست و دلشون هنگام لعن این گزینه های آتشین جدا شده از مجموعه که راهی جهنم اند بلرزد، حتما سقوط می کنند و خطر جدی در کمینشان هست! هر که میخواد باشه باشه قلبا لعنش کن تا بتونی خودتو در جمع نورانی آل محمد ع حفظ کنی و با این گلوله های آتشینی که فرار گریز از مرکز به مقصد جهنم می کنند همراه نشی، ان شاء الله تعالی.
برای معارینی که دستشون رو شده، یکی از اسامی که وضعیت اونا رو خوب مشخص میکنه همین « حَصَبُ جَهَنَّمَ‏ » است یعنی افرادی که ناخالصی آنها در غربالگری آیات بخوبی رو شد و برملا گردید.
اهل یقین هم، همینکه قلبش آلارم تاریکی میزنه «قبض نور» میفهمه کاری کرده [قلبا یا …] که بوی جهنم ازش میاد! زودی استغفار میکنه و با یاد معالم ربانی طلب برگشت به وضعیت نورانی خودشو می‌طلبد. انگاری اشتباهشو زود میفهمه و نمیذاره کار به جاهای باریک بکشه! زودی حواسشو جمع میکنه! یک اشاره قلبی براش کافیه تا متوجه اشتباه خودش بشه  و متوجه کار غلط قلبش بشه که بجای اینکه امنیت و آرامش رو تداوم بده «ایمان»، با استعمال حسد و اندیشه غیر آل محمد ع روی این اندیشه نورانی رو پوشانده «کفر» و برای خودش و دیگران دردسر ایجاد میکنه! در این شرایط کلامش و حرکاتش برای خودش و دیگران تاریکی ایجاد می نماید.

[لَيْلَةِ الْحَصْبَةِ] :
الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام ؛ ص224
… فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ عَلَى جَبَلِ ثَبِيرٍ فَأَفِضْ مِنْهَا إِلَى مِنًى
وَ إِيَّاكَ أَنْ تُفِيضَ مِنْهَا قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ لَا مِنْ عَرَفَاتٍ قَبْلَ غُرُوبِهَا فَيَلْزَمَكَ الدَّمُ
وَ رُوِيَ أَنَّهُ يُفِيضُ مِنَ الْمَشْعَرِ إِذَا انْفَجَرَ الصُّبْحُ وَ بَانَ فِي الْأَرْضِ خِفَافُ الْبَعِيرِ وَ آثَارُ الْحَوَافِرِ
فَإِذَا بَلَغْتَ طَرَفَ وَادِي مُحَسِّرٍ فَاسْعَ فِيهِ مِقْدَارَ مِائَةِ خُطْوَةٍ وَ إِنْ كُنْتَ رَاكِباً فَحَرِّكْ رَاحِلَتَكَ قَلِيلًا
فَإِذَا أَتَيْتَ مِنًى فَاشْتَرِ هَدْيَكَ وَ اذْبَحْهُ
فَإِذَا أَرَدْتَ ذَبْحَهُ أَوْ نَحْرَهُ فَقُلْ‏
وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ‏ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ‏ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ
اللَّهُمَّ مِنْكَ وَ بِكَ وَ لَكَ وَ إِلَيْكَ‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ اللَّهُ أَكْبَرُ
اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّي كَمَا تَقَبَّلْتَ مِنْ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِكَ وَ مُوسَى كَلِيمِكَ وَ مُحَمَّدٍ حَبِيبِكَ ص
ثُمَّ أَمِرَّ السِّكِّينَ عَلَيْهَا وَ لَا تَنْخَعْهَا حَتَّى تَمُوتَ‏ وَ لَا يَجُوزُ فِي الْأَضَاحِيِّ مِنَ الْبُدْنِ إِلَّا الثَّنِيُّ وَ هُوَ الَّذِي تَمَّ لَهُ سَنَةٌ وَ دَخَلَ فِي الثَّانِيَةِ وَ مِنَ الضَّأْنِ الْجَذَعُ لِسَنَةٍ وَ تُجْزِي الْبَقَرَةُ عَنْ خَمْسَةٍ
وَ رُوِيَ عَنْ سَبْعَةٍ إِذَا كَانُوا مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ وَاحِدٍ وَ رُوِيَ أَنَّهَا لَا تُجْزِي إِلَّا عَنْ وَاحِدٍ فَإِذَا نَحَرْتَ أُضْحِيَّتَكَ أَكَلْتَ مِنْهَا وَ تَصَدَّقْتَ بِالْبَاقِي
وَ رُوِيَ أَنَّ شَاةً تُجْزِي عَنْ سَبْعِينَ إِذَا لَمْ يُوجَدْ شَيْ‏ءٌ وَ إِذَا عَجَزْتَ عَنِ الْهَدْيِ وَ لَمْ يُمْكِنْكَ صُمْتَ قَبْلَ التَّرْوِيَةِ بِيَوْمٍ وَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ وَ يَوْمَ عَرَفَةَ وَ سَبْعَةَ أَيَّامٍ إِذَا رَجَعْتَ إِلَى أَهْلِكَ وَ إِنْ فَاتَكَ صَوْمُ هَذِهِ الثَّلَاثَةِ أَيَّامٍ صُمْتَ صَبِيحَةَ لَيْلَةِ الْحَصْبَةِ وَ يَوْمَيْنِ بَعْدَهَا وَ إِنْ وَجَدْتَ ثَمَنَ الْهَدْيِ وَ لَمْ تَجِدِ الْهَدْيَ فَخَلِّفِ الثَّمَنَ عِنْدَ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ مَكَّةَ يَشْتَرِي ذَلِكَ فِي ذِي الْحِجَّةِ وَ يَذْبَحُ عَنْك‏.

[] :
وَ عَنْهُ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ:
«قَالَ أَبِي: قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:
فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِ‏
قَالَ: قَبْلَ التَّرْوِيَةِ بِيَوْمٍ، وَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ، وَ يَوْمَ عَرَفَةَ، فَمَنْ فَاتَتْهُ هَذِهِ الْأَيَّامُ فَلْيَتَسَحَّرْ لَيْلَةَ الْحَصْبَةِ وَ هِيَ لَيْلَةُ النَّفْرِ».
[يَوْمَ الْحَصْبَةِ وَ بَعْدَهُ يَوْمَيْنِ – فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِ‏] : روزه در سفر حج !!!
عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى‏ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُتَمَتِّعِ لَا يَجِدُ الْهَدْيَ
قَالَ يَصُومُ قَبْلَ التَّرْوِيَةِ بِيَوْمٍ وَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ وَ يَوْمَ عَرَفَةَ
قُلْتُ فَإِنَّهُ قَدِمَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ
قَالَ يَصُومُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ بَعْدَ التَّشْرِيقِ
قُلْتُ لَمْ يُقِمْ عَلَيْهِ جَمَّالُهُ
قَالَ يَصُومُ يَوْمَ الْحَصْبَةِ وَ بَعْدَهُ يَوْمَيْنِ
قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْحَصْبَةُ؟
قَالَ يَوْمُ نَفْرِهِ
قُلْتُ يَصُومُ وَ هُوَ مُسَافِرٌ
قَالَ نَعَمْ أَ لَيْسَ هُوَ يَوْمَ عَرَفَةَ مُسَافِراً إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ نَقُولُ ذَلِكَ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِ‏ يَقُولُ فِي ذِي الْحِجَّةِ.

مشتقات ریشۀ «حصب» در آیات قرآن:

أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ وَكيلاً (68)
إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ‏ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ (98)
فَكُلاًّ أَخَذْنا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِ حاصِباً وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا وَ ما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (40)
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلاَّ آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ (34)
أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذيرِ (17)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی