The envious person washes their face with the fiery waters of Hell!
Envy, like a relentless flame, scorches the soul, leaving behind searing regret.
May we seek solace in compassion and extinguish the inferno within. 🔥
حسود صورت خود را با آبهای آتشین جهنم میشوید!
حسادت، مانند شعلهای بیامان، روح را میسوزاند و حسرتی سوزان را پشت سر میگذارد.
باشد که با دلسوزی، به دنبال آرامش و خلق مهربانی باشیم
و جهنم درون خود را با کمک نور خاموش کنیم.🔥
«شوی» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«شَوَيْتُ اللّحم: أنضجته بمباشرة النار»
«شوى: بريان كردن»
+ «فأد»
شوى:
شَوَيْتُ اللّحم: أنضجته بمباشرة النار
(شوى: بريان كردن)
حسود، صورت خود را با آب آتشین جهنمی میشوید!
وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ!
« وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ – كَلَّا إِنَّها لَظى. نَزَّاعَةً لِلشَّوى »
شوى : مال رذيل
این وجوه برگشته از نور به سمت تاریکی، ارزشی ندارد که بیارزش و رذل شده و این رذالت مستحق سوختن ابدی است و این مفهوم زیبا در واژه «شوی» در آیات زیبای قرآن « وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ – كَلَّا إِنَّها لَظى. نَزَّاعَةً لِلشَّوى » اشاره به وجوه اهل شک حسودی دارد که چهره نورانی با ارزش عالم ربانی را در دنیا دیدند «ظهر – ذبح – اخراج» و صدای ماندگارش را شنیدند «سمعنا» و شناختند «یعرفونه کما یعرفونه ابنائهم» و مدتی هم با او بودند اما قلبا به او اقرار به فضل ننمودند و این رویگردانی قلبی آنها «تکذیب آیات» از وجود مقدس و نورانی صاحبان نور، آنان را مستحق عذابی از جنس آتش جهنم نموده که واژه زیبای «شوی» این مفاهیم را یعنی رویگردانی اهل شک از قبله ای که سر راهشان قرار داده شد «لقط» و آن را دیدند و قبول ننمودند یعنی تغییر جهت از نور به تاریکی « یخرجونهم من النور الی الظلمات » سرنوشت شوم اهل شکی است که قلب خودشان را سرای تاریکی نمودند و نور را نپذیرفتند [خواهان آن دگرگونی بزرگ نشدند!] و حسد قلبشان آنها را به کالایی بیارزش تبدیل نموده و سوزاند و این سوختن دنیایی با استعمال حسد، عاقبت اخروی جز همین آیات زیبا «وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ – كَلَّا إِنَّها لَظى. نَزَّاعَةً لِلشَّوى» ندارد.
پس «شَوَيْتُ اللّحم: أنضجته بمباشرة النار» به مباشرت نار حسد قلوب اهل شک تا ابد در تاریکی و آتش خواهند بود، نعوذ بالله من ذلک. و به مباشرت نور ولایت «صلی» قلوب اهل یقین تا ابد در نور آرامش بهشت برین آل محمد ع خواهند بود، ان شاء الله تعالی اللهم ارزقنا.
«قلو- قلی»: سرخ کردن
+ مقالههای وابسته به واژه «صلی» و مثال کباب ترکی!
پروسه تحصیل علم از صاحبان نور یک پروسه تدریجی و ملایم و آهسته «الأمر الهيّن = شوی» مثل بریان شدن گوشت روی آتش «شويت اللحم» است که نه عجله خوب است و نه کندی!
«رفق»
+ «فید – فواد»
کتاب لغت التحقیق مفهوم «خروج شيء عن حالته الطبيعيّة بحرارة النار ماديّة أو معنويّة» را آورده که همان مفهوم زیبای «دگرگونی» است.
+ «حول»
+ «قلو»
وقتی یکی عصبانی میشه و تند و تیز میشه، دیگری اونو دعوت به آرامش میکنه و میگه:
شویّة … شوّیة …
یعنی این موضوع اینقدر ارزش نداره که تو خودتو براش اینجور ناآرام کنی:
« كلّ أمر هيّن شويّ »
روتو از این موضوع برگردان! با حسد و بخل نگاه نکن! با شکر نگاه کن! این ناآرامی ناشی از بخل و حسدته و ارزشی نداره خودتو رذل و پست نمایی!
این ناآرامی بقیهای از حسد قلبی توست:
«الشوايا: بقيّة قوم هلكوا، الواحد شويّة، و إنّما سمّيت بذلك: لقلّتها و هونها»
همانطور که نور یاد معالم ربانی، بقیت الله است، تاریکی قلب حسود در این حادثه نیز بقیهای از آن عامل هلاکت اصلی تمامی امتها یعنی حسد است «داء الامم».
پس مفهوم زیبایی داره و نشون میده که اصل حسد نامرئی و قابل درک برای ما نیست اما رذالت و خباثت و تاریکی و بدی این اندیشه رو الآن که قلبت تاریک شد چون استعمال حسد نمودی رو خوب ببین و بشناس که اون حسد گنده «لیدرهای سوء» با قلوب چه می کنند پس واژه «شوی» نیز به بحث قبض و بسط ما اضافه شد و پیوند زیبایی با بحث بقیت الله ایجاد شد!
در مقابل نور یاد معالم ربانی که بقیة الله است، تاریکی قلب الآن کسی که استعمال حسد نموده به او پیش پرداختی از نار جهنم است تا عاقبت شوم استعمال حسد را بفهمد و فورا از این قلب تاریک خود که خوب تاریکی را حس میکند پند گیرد و استغفار نموده و تجدید نظر کند و دوباره و این بار به نیابت از نور معالم ربانی با آیات برخورد نماید که این بار در قلب خود نور فراوان علم و حکمت آل محمد ع را خواهد دید ان شاء الله تعالی.
مثالهای تصویری زیبای مفاهیم:
[با ارزش – بی ارزش]:
[برند با ارزش!]:
+ «برند»: برند با ارزش فقط نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنها و اهل یقین عامل به این معالم ربانی هستند.
+ «قلک»
[فرصت های با ارزش]:
آیات خیلی با ارزش هستند و نباید فرصت طلایی آیات رو ا زدست بدیم چون اومدن تا ما تجدید نظر کنیم و نظرمونو از قبله بخل و حسد به قبله شکر تغییر بدیم.
+ «تحرّی»
+ «فرص»
+ «حوی»: محتوای با ارزش – بیمحتوا!
آیات بی محتوا نیستند!
آیات محتوی مدارک بسیار ارزشمندی هستند که اهل یقین با عمل به معالم ربانی و تولید نور آرامش عمل صالح در صدد جمع آوری این مدارک با ارزش و مهم برای اثبات حقانیت نور خود به نیابت از صاحبان نور با آیات روبرو می شوند.
مثالهای تصویری خیلی با ارزش هستند!
ببین همین مطالب رو از مثالهای تصویری میشه استنباط نمود!
زندگی روزمره ما پر از مثالهای تصویری زیباست که اگه خوب نگاه کنیم و در نگاه اولمون تجدید نظر کنیم و با نگاه دوم به قضیه نگاه کنیم خیلی اسرار محرمانه درِگوشی «رفث – رحیق مختوم» رو خواهیم شنید «سمع» که کاملا اختصاصی و منحصر به فرد و بکر است.
لذا این نحوه تمرین و آموزش مثالهای تصویری نمونههایی برای یادگیری تکنیک مطالعه و برخورد با آیات می باشد ان شاء الله تعالی.
+ «کِیس اِستادی»
+ «ورکلایف»
[مصطفی – با ارزش] :
انتخاب قلبی که با نور یاد معالم ربانی روشن شده و با ارزش شده با عالم بالاست.
هر اهل یقینی در دل آیات باید با نیابت از صاحب نور خودش انجام وظیفه کنه و قلبش که نورانی و روشن شد میفهمه داره پرواز میکنه و انگاری دستی از آسمان اونو بالا می بره.
[به نظر تو چی با ارزشه؟] :
اگه جوابت تمناهاست پس تجدید نظر کن !!!
ارزش هر چیز رو همونقدر واقعی خودش بدان !!!
نظر بخل و حسد در مورد چیزهای با ارزش اینایی که عکسشونو می بینی !!!
اما عبد شکور نگاهشو به چیز دیگه ای دوخته «الآخرة».
انگاری اونو فقط با ارزش میبینه و میدونه !
چشم ازش بر نمیداره !
به این چشم زیبا و عاقل و زرنگ میگن عین شکری.
[ای و ربی]:
اهل یقین در هر فرصتی که نصیبشون میشه یه جواب درست، یه «ok»، … و خلاصه یه تایید مثبت از عالم بالا با یاد معالم ربانی خودشون میگیرن و این علامت ایوالله رو در قلبشون بصورت تیک نورانی حس میکنن.
+ «شوی» و مفاهیم با ارزش – بی ارزش ، با محتوا – بی محتوا
+ «ای و ربی»
[شوی – ثقف]:
اهل یقین با ارزشها رو خوب نشانه میگیره! تیرانداز ماهریه! گزینه ها رو خوب پیدا میکنه!
بی ارزش جاش کجاست؟!
عزیز مصر به زلیخا گفت از بازار بردهفروشان برای تو یوسف ع خریدهام! قدرشو بدان «اکرمی مثواه»! اما همه کسانی که به نوعی یوسف ع سر راهشون قرار گرفت «لقط» هر کدوم یه جوری این کالای با ارزش رو زبانم لال تو سطل آشغال انداختند و رفتند!
+ «نسی»
اهل شک میاد که صاحب نورشو بندازه دور! اما خودش میافته توی سطل آشغال!
چون بیارزش، خودشه و اعتقادشه، و حسدش و بخلش مولد چیزهای بیارزش و تاریک هستند.
+ «soul : روح و ضمیر»
این عکس چی میگه؟
+ «فرص»
[شوی – با ارزش و بی ارزش – ثرثار] :
این عکس چی میگه ؟ میگه منو می بینی یاد چی می افتی ؟!
باید بگی یاد اون قومی می افتم که با نان استنجا می کردن !!!
[احساس پوچی و بی ارزش بودن ] :
چقدر این عکس زیبا و گویا است !!!
بدون شرح باید باشه تا هر کسی خودش یه دنیا بهش فکر کنه و ببینه تا حالا چقدر فرصتهای مهم رو از دست داده.
+ «ایوب ع»
صاحب نور راه برگشت این فرصتهای با ارزش از دست رفته رو به اهلش یاد میده !
عظمت بازیافته، برای اهل یقین نتیجه استعمال اندیشه معالم ربانی در دل شرایط است.
[شوی – قحط]:
هفت سال دوران قحطی برای برادران یوسف ع بخاطر استعمال حسد !!!
قرار بود چشم از یوسف ع برندارن !!! اما گفتن : قرار بی قرار !!! و با ارزشترین گوهر آل محمد ع رو فروختند به بهای اندک !!! … داستانش مفصله … بالاخره یه روزی اونجایی که قرآن میگه « فلما استیاسوا منه خلصوا نجیا » وقتی از بخل و حسد خودشون دیگه مایوس شدند و دانستند فقط گره با دستان زیبای نورانی یوسف ع گشوده می شود زمینه خلاصی و نجات آنها ا زدام عیب بخل و حسدشون فراهم شد و این چاره کار، کسی نبود جز همان یوسفی که ته چاه انداخته بودنش !!! همان با ارزشی که زبانم لال تو سطل آشغال انداخته بودنش! همونیکه به بهای مواجب ناچیز، فروخته شد!
+ «بقع – بقعه مبارکه»: گاو پیشانی سفید
گونه های نایاب پرندگان و حیوانات و …
بیماریهای نایاب «rare diseases» که بسیار کم دیده می شود.
خلاصه چیزای نایاب ، کم گیر میاد و نایاب هستند واقعا !!! قدرشو باید دونست !!!
+ « المومنة اعز من المومن »
پيامبر صلي الله عليه و آله:
خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لاَِهْلِهِ وَ اَنَا خَيْرُكُمْ لاَِهْلى.
ما اَكْرَمَ النِّساءَ اِلاّ كَريمٌ
وَ لا اَهانَهُنَّ اِلاّ لَئيمٌ.
بهترين شما كسى است كه براى خانوادهاش بهتر باشد، و من از همه شما براى خانواده ام بهترم.
زنان را گرامى نمى دارد، مگر انسان بزرگوار
و به آنان اهانت نمى كند، مگر شخص پَست و بى مقدار.
***
اعمال عبادی اهل شک با یاد لیدر سوء بیشتر به جرمشون اضافه میکنه تا اینکه دستشونو بگیره!
مشتقات ریشۀ «شوی» در آیات قرآن:
وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ يَسْتَغيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً (29)
نَزَّاعَةً لِلشَّوى (16)