The envious person is intensely infatuated with their desires!
Ah, the envious person—a complex character indeed!
Their infatuation with desires leads to resentment.
It’s as if they’re caught in a perpetual dance between longing and frustration.
envy can be quite destructive.
Perhaps the envious person needs a gentle reminder that contentment lies in appreciating what they have, rather than fixating on what they lack.
شخص حسود به شدت شیفته خواستههای خود است!
آه، شخص حسود واقعاً یک شخصیت پیچیده است!
شیفتگی او به خواستههایش منجر به رنجش خاطر او میشود.
گویی حسود بین اشتیاق و ناامیدی گرفتار شده است.
این حسادت میتواند کاملا مخرب باشد.
در واقع شخص حسود به یادآوری ملایمی نیاز دارد که رضایت به تقدیرات در قدردانی از داشتههای خود اوست و نه تمركز بر آنچه كه ندارد و دیگران دارند.
«شغف» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می نویسند:
«الشَّغَافُ: غلاف القلب»
حسود، شدیدا خاطرخواه تمناهای خودشه! قَدْ شَغَفَها حُبًّا!
الشَّغَافُ: غلاف القلب
انگاری تمنا، قلب رو به تسخیر خودش در آورده! فیلم زیبای نیلوفر مرداب!
+ «شعف»:
«شَعَفَهُ الحُبُّ: عشق، دل او را ناآرام كرد، دل او را گرفت.»
حب آل محمد ع یعنی نور قلب!
وقتی نور علم آل محمد ع به درون قلب میاد توام با آرامش است، اما چرا نا آرامی؟!
پس معلوم میشه زلیخا که قد شغفها حبا یا شعفها حبا شده قصه اینه که قلب به نور آرامش علم آل محمد ع نرسیده چون خاصیت این نور، آرامشه اما نا آرامی نشانه سوء استفاده و سوء برداشت از نور ولایت آل محمد ع است و نور ولایت برای همدردی با ما نیست، بلکه برای اصلاح عیوب ماست و اصلاح عیوب، توام با خشونت است «النصیحة خشنة».
انگاری در واژه شغف و شعف هنوز درون قلب به نور علم آل محمد ع آرام نشده و قلب، توسط غشاء و غلافی بنام تمنا محصور شده و لذا نور، به درون قلب ورود پیدا نکرده است.
مشتقات ریشۀ «شغف» در آیات قرآن:
[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۳۰ الى ۳۵]
وَ قالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ
امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَها حُبًّا
إِنَّا لَنَراها فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (۳۰)
و [دستهاى از] زنان در شهر گفتند:
«زن عزيز از غلام خود، كام خواسته و سخت خاطرخواه او شده است.
به راستى ما او را در گمراهى آشكارى مىبينيم.»