The envious harbors ill intentions toward the light to preserve their desires!
“This symbolic and impactful image is designed to depict the contrast between envy and light.
In the image, light shines softly and beautifully on one side, like a pure, calm flame creating a warm and bright atmosphere.
On the other side, a shadowy or obscure figure and a crowd of followers stand with a closed-off and dark demeanor, turning their backs to the light.
This figure and their followers convey a sense of envy or discontent as if they intend to block the glow of the light while remaining in their darkness.
This contrast illustrates the futility of efforts driven by envy against the purity and radiance of light, beautifully embodying the concept of ‘denial of signs.'”
«زفف» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«زَافَت الحمامة: إذا تهيأت للذكر»
کتاب فقه اللغة؛ فصل في تفصيل التهيؤ لأفعال و أحوال مختلفة:
«زَافَت الحمامة: إذا تهيأت للذكر»
+ «استندبای»: آمادگی!
این تصویر سمبولیک و تأثیرگذار طراحی شده، نشاندهنده تضاد بین حسادت و نور باشد.
در این تصویر، نور به شکل درخششی نرم و زیبا در یک طرف تصویر میدرخشد، مانند شعلهای پاک و آرام که فضایی گرم و روشن ایجاد میکند.
در مقابل، یک شخصیت سایهوار یا مبهم، با جمع کثیری از فالوئرهایش، با حالتی بسته و تیره در گوشۀ دیگر این تصویر قرار دارند و به نور پشت کرده اند. این شخصیت و پیروانش، بهنوعی چهرهای از حسادت یا نارضایتی را نشان میدهند و انگار قصد دارند مانع درخشش نور شوند، در حالیکه همچنان در تاریکی خود فرو رفته است.
این تضاد، حس تلاش بیفایدهای را به تصویر میکشد که حسادت در برابر روشنایی و پاکی نور دارد و به زیبایی مفهوم جمله «تکذیب آیات» را بیان میکند.
حسود برای حفظ تمناهای خودش، نسبت به نور قصد سوء میکنه! فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ!
این معنای مذموم زفف در این آیه در مورد اهل حسادت است.
اما معنای ممدوح زفف در مورد اهل نور این میشه:
قلبتو آمادۀ پذیرایی از نور کن!
قلبتو آمادۀ عمل به نور کن!
زَافَت الحمامة : إذا تهيأت للذكر!
هزار مفهوم در واژه زفف وجود داره! چون مترادف نور ولایت است!
مفاهیم زیبای آمادگی و استندبای و جفت شدن و قرین شدن و …
«زفيف النعام: هو حالة بين المشي و العدو»
(هم دلش میخواد زود برسه هم متانتشو حفظ میکنه!)
«زَفَفْتُ العروسَ إلى زوجها: إذا أهديتها»
+ «هدی – هدایت»
«زَفَ العروس: و استعارة ما يقتضي السّرعة لا لأجل مشيتها، و لكن للذّهاب بها على خفّة من السّرور.
به سوى شويش و همسرش رفت و استعارهاى كه اقتضاى معنى سرعت را در اين عبارت دارد نه به خاطر تند رفتن اوست بلكه از شادى و سبكبال رفتن به سوى شوهر است.»
«الزِّفَافُ: الإهداء»
«زَفَ الطائرُ : ترامى بنفسه»
اصلا پرنده کارش پروازه ! اما به راه رفتن روی زمین پرنده ها اگه دقت کنیم خیلی جالبه ! حرکت عروس به سمت داماد به این حالت تشبیه شده ! یعنی اولش به سمت داماد اینجوری حرکت می کنه « زَفَ الطائرُ » نه میدوه که بگن چه عروس سبکی! نه شل راه میره که بگن چقدر بیخیاله! خلاصه جاگینگ میکنه ! این حرکت شب زفافه!
دیدی پرنده در حال پرواز بالهاش بازه و بال نمیزنه و چجوری آروم میاد و سر جاش میشینه و بالهاشو می بنده «زَفِيفاً الطائرُ: پرنده با گستردن بالها خود را بر زمين افكند.»
خوب به این حرکت دقت کن اینا همش جای تامل داره!
اهل شک از اهل یقین خوششون نمیاد اما دلشونم نمیخواد جوری رفتار کنند که ناآرام جلوه نمایند، لذا قرآن حالتشونو با واژه زفّ در عبارت « يَزِفُّونَ » چقدر زیبا توصیف میکنه که لیدرهای سوء نسبت به صاحبان نور اینجوری هستند! نه بیخیالشن و نه ظاهرا تندروی می کنند اما بین دویدن و راه رفتن حرکت شترمرغی خودشونو برای رویارویی و مقابله با صاحب نور انجام می دهند. لذا بیکار نمی شینن و … شایعات دروغ غم انگیز بر علیه او راه میندازن.
جالب اینکه خودشونو هم بی گناه جلوه میدن و زیر بار نمیرن که ساختن این دروغ کار اونها بوده!
یعنی برای اینکه لو نروند، محتاطانه حرکت میکنند! به این میگن یزفّون.
لیدر سوء در دوئل علمی با صاحب نور کم میاره!
صاحب نور میگه: آخه آدم عاقل به کسی که با رای خودش اونو روی کار آورده، میگه منصوب از جانب خدا؟! میبینی که خودت رای دادی تا اون شده همین. حالا به خدا تهمت میزنی که اینو تو نصبش کردی؟! مثل مریض که میگه برام آمپول بنویس بعد که خوب نمیشه میگه دکتر جان آخه این چه دارویی بود برام نوشتی اصلا افاقه نکرد! در اقدام علمی (دوئل!)، لیدر سوء در مقابل صاحب نور کم میاره، لذا میره که ناجوانمردی کنه! لذا دست و پای صاحب نور رو میبندن و میندازنش داخل آتش، و این همان داستان تکراری تهمت زدن و دروغ بستن به صاحبان نور است، انگاری با این تهمت زدن، اونو توی آتیش میندازن غافل از اینکه خدای مهربان این آتش تهمت رو برای اونها بردا و سلاما میکنه! و البته صاحب نور این ماموریت کربلای خودشو خوب میدونه و این ماموریت را با چشم باز قبول کرده و نقش خودشو خوب بازی میکنه، ان شاء الله تعالی.
چه جریان زیبایی داره جناب ابراهیم ع … و اینجا با عنایت به معنای واژه زفّ یزفّون، حال لیدرهای سوء نسبت به صاحبان نور، بخوبی آشکار میشه، که چجوری مزوّرانه « سرعة المشي و الحركة مع دقّة و تفكّر » نسبت به او دید منفی دارند و رویشان نمی شود وگرنه …
«زفّ»: «أوّل عدو النعام»
تمناها، حسود رو با خودشون میکشن و میبرن! فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ!
نور هم قلب اهل نور رو با خودش میکشه و میبره! فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ!
حسود وقتی تمناهای خودشو در معرض خطر میبینه، نسبت به صاحب نورش عکس العمل نشون میده و برای اقدام علیه او یه کاری میکنه …
«فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ» أي أقبلوا بعد الفراغ من عيدهم إلى إبراهيم يسرعون.
و قيل يزفون زفيف النعام و هو حالة بين المشي و العدو.
و في هذا دليل أنهم أخبروا بصنيع إبراهيم بأصنامهم فقصدوه مسرعين و حملوه إلى بيت أصنامهم و قالوا له أنت فعلت هذا بإلهتنا؟
فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ (پس روى كردند به او شتاب مىكردند)،
يعنى پس از پايان برنامههاى جشن خود بسرعت بسوى ابراهيم آمدند،
و برخى گفتهاند: (يزفون) مىشتافتند مانند حركت شتر مرغ، و آن حالتى است ميان دويدن و راه رفتن معمولى.
در اين آيه اشاره است كه مردم از كار ابراهيم نسبت به بتها اطلاع پيدا كرده و به قصد ابراهيم به سراغ او شتافتند و او را بسوى بتخانه بردند و بر او گفتند: آيا تو به خدايان ما چنين كردى ؟
مشتقات ریشۀ «زفف» در آیات قرآن:
[سورة الصافات (۳۷): الآيات ۸۳ الى ۱۰۰]
فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ (۹۴)
تا دوان دوان سوى او روىآور شدند.