دکتر محمد شعبانی راد

قلب سلیم، ارادۀ خدای مهربان خودشو میفهمه! وَ أَوْجَسَ‏ مِنْهُمْ خيفَةً!

The Best Gentle and Private Alarm!

«وجس» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«الْوَجْسُ: الصّوت الخفيّ، صداى بسيار ضعيف و پوشيده»
تاریکی قلب، یک آلارم خصوصی و لطیف قلبی است،
که اهل نور با قلب سلیم خود متوجه آن شده و پی به اشتباه خود میبرد!
+ «خوف و رجا»

قلب سلیم، ارادۀ خدای مهربان خودشو میفهمه! وَ أَوْجَسَ‏ مِنْهُمْ خيفَةً!
توجّست الأذن إذا سمعت فزعا  
أوجس القلب فزعا.
گوش صدای آلارم رو میشنوه، قلب هم آلارم رو می فهمه!
«الْوَجْسُ‏: الصّوت»
+ «سمع»
+ «نوس»
+ «خطر»
+ «نبه»
زنگ هشدار دهنده!
+ «ناقوس»
خانه‌ها برای پایان کار گرفتن، باید برای اطفاء حریق احتمالی، مجهز به سیستم مخصوص باشند و آلارم بزنند، اما قلبها نباید به هنگام اشتباه، هشدار بدهند و آلارم بزنند؟!
کدام حریق سوزاننده‌تر از حسد است؟!
+ «حسد»
قلب سلیم شاهکار خلقت است!
«اللَّهُمَّ خَلَقْتَ الْقُلُوبَ عَلَى إِرَادَتِكَ»
قلب سلیم جوری آلارم میزنه که کاملا اختصاصی است!
سیستم‌های آلارم الکترونیکی که این همه مثلا پیشرفته است، در مقابل اون هیچه!
آلارم قلبی!
[قبض و بسط – آلارم «وجس»]:
قلب بیدار اهل یقین مجهز به سیستم قبض و بسط نوره و آلارم میزنه!
کسی که آلارم خطر رو میشنوه، چجوری دلنگرانه و به فکر چاره است، اما اونیکه زنگ خطر رو نشنیده بیخیاله! قلب اهل شک، بیخیاله، اما قلب اهل یقین، اوجس!
«alarmed»: مضطرب، پر التهاب.
اون چراغ قرمز دوّار اورژانس بیمارستان، وقتی که نگهبان درب بیمارستان آژیر آمبولانس رو میشنوه و اونو روشن میکنه، به پرسنل اورژانس خبر آماده‌باش میده.

این یک توجه دادن امنیتی است!
این چراغ فلاشر چرا مضطربه و داره آلارم می‌زنه؟
میگه متوجه چیزی شده و داره از یک رویداد و چیز مهمی خبر میده!
قلب عارف به نور وقتی شروع به آلارم زدن کرد، بدان بزودی خبرایی میشه که هنوز احدی ازش خبر نداره!
تایم آلارم، تایم رست نیست!
+ «آماده باش – صفن»
+ «تهجّد»
قلبی که زبان نورشو میفهمه، وقتیکه آلارم می‌زنه، از یه چیزی خبر داره که انگاری ما خبر نداریم!
و اینجوری داره ما رو خبردار میکنه!
قلبی که معرفت به نور ولایت پیدا کرده، انگاری معرفت به همه چیز پیدا کرده!
و هر چی صلاح باشه صاحب این قلب بداند، این آلارم نورانی، برایش به صدا در می‌آید.
همینکه قبله و جهت قلب از نور به تاریکی عوض بشه، قلب آلارم میزنه و میگه فوری برگرد!
+ «اوب – اولین دوربرگردون دور بزن»
[آلارم – قبض و بسط]
[کتاب لغت مفردات]:
الْوَجْسُ‏: الصّوت الخفيّ، صداى بسيار ضعيف و پوشيده
و التَّوَجُّسُ‏: التّسمّع، گوش فرا دادن
و الْإِيجَاسُ‏: وجود ذلك في النّفس. پيدايش اين حالات در نفس است.
قال تعالى: فَأَوْجَسَ‏ مِنْهُمْ خِيفَةً [الذاريات/ 28]
فَالْوَجْسُ‏ قالوا: هو حالة تحصل من النّفس بعد الهاجس،
لأنّ الهاجس مبتدأ التّفكير، ثم يكون‏ الْوَاجِسُ‏ الخاطر.
و نيز گفته‌‏اند: وَجْس‏ حالتى است كه در نفس انسان بعد از آن صداى خفيف و ضعيف حاصل ميشود زيرا آغاز تفكر است سپس‏ وَاجِس‏ در معنى خاطر است.
انگاری با فهم قبض و بسط قلبی، تازه یه چیزایی توی قلبت شروع میشه و میری تو فکر!
احساس دلشوره میگیری!
دلشوره داشتن!
تازه به فکر افتاد! رفت تو فکر!
میگه چی شد؟ رفتی تو فکر!
مگه چی در گوشِت گفت که اینجور رفتی تو خودت!
یه حس خاصی به دلش افتاد!
یه چیزی فهمید!
متوجه یه چیزی شد!
چراغ آلارم قلبش، هم روشن شده و هم میچرخه!
[وجس – قبض و بسط]:
أَوْجَسَ‏ الرجُلُ: آن مرد چيزى را در دل خود احساس كرد.
أَوْجَسَتِ الأُذُنُ : گوش صدائى شنيد.
صاحبان نور وقتی قلبشون آلارم می‌زنه، انگاری نسبت به اهل یقین و اهل شک، دلنگرانی و دلشوره داره که حالا که با معالم او آشنا میشن و از طرفی از اونطرف هم لیدرهای سوء دارن با تمام قوا تلاش میکنن تا نور ولایت رو نابود کنن، حالا تکلیف اینا این وسط چی میشه واقعا!
قصه موسی ع و ابراهیم ع با قومش همین داستانه که در قرآن از واژه  [وجس + خوف] استفاده شده.
دلشوره داشتن معلم نسبت به شاگردانش!
چقدر براشون دعا میکنه و چشمش دنبال اوناست که بتونن نمرۀ قبولی از تقدیراتشون بگیرن!
حتی اونایی که بهش بدی کردن، براشون میره حرم، تا جاییکه دیگه بهش ایراد میگیرن!!! 
الله اکبر!پرسنل اورژانس با شنیدن و دیدن صدا و نور چراغ آلارم چه حالی دارن؟!
بیمار سی پی آر در راه است! آیا این بیمار میماند یا میرود؟!
تلاش صاحب نور برای بداء اهل شک و معارین جواب میده یا نه؟!
اینو دیگه خودش هم انگاری خبر نداره، چون باید تلاششو بکنه و اگه خبر داشته باشه که اقدام درمانی بی‌نتیجه است، اونجور تلاشی که خدا میخواد رو نمیکنه و زحمت نمیکشه!
قلب با شنیدن صدای نور امر و نهی مافوق چه حالی داره؟! وجس!
شنیدی میگن: وقتی صدای ناله بچه گربه رو میشنوم دلم ریش میشه!
تاثیر کلام نورانی مافوق بر قلب اهل یقین چجوریه؟!
التحقیق این عبارت رو آورده: «إحساس خفىّ في القلب»
وقتی قبض و بسط رو می‌فهمی این حال بهت دست میده: وجس!
إحساس بشي‏ء و تسمّع له
یک احساس خاصی است.
انگاری یه چیزی میشنوی یا می‌بینی یا میفهمی!
با قلبت این احساس رو میکنی!
اما در عین حال چون یک کلام غیر دنیایی است حس خاصی داری و باورت نمیشه و نگرانی خاصی داری و ترس و دلهره و اضطراب خاصی داری، نه اینکه مذموم باشه‌ها! ممدوحه، ولی نمی‌دونی اسمشو چی بذاری، به کی بگی، چی بگی، کی باورش میشه!
«ما ذقت عنده أوجس، أى شيئا من الطعام»
وقتی یه سر قاشق از غذایی که طبخ شده و خیلی خوشمزه است میچشی میفهمی آشپز دانا چه کرده! اون حسّت که الآن این غذا بیاد سر سفره ببین چه غوغایی بپا بشه!
اونم یه عده شکموی گرسنه!
اهل یقین نسبت به نور علم آل محمد ع باید حال قلبیشون مدام حال شکموی گرسنه باشند!
+ «جوع»
+ «لیلة الرغائب»
این حس میشه حالت وجس «الوجس: الصوت الخفىّ»
+ «سمع»
+ «ذکر الله»
«الوجس: فزعة القلب»
این توضیح کتاب لغت، مطلب رو قشنگ به ذهن نزدیک میکنه!
«في حديث الحسن‏ في الرجل يجامع المرأة و الأخرى تسمّع، قال: كانوا يكرهون الوجس.»
وجس: شنیدن یک سری کلمات و اصوات نامفهوم!
فهم واژه‌ها احتیاج به مثال و تدبر و تفکر داره تا جان کلام در این واژه واضح و آشکار بشه!
قلب اهل یقین وقتی نور قبض و بسط رو میشنوه و میبینه، یه لذت خاص توام با یه اضطراب و دلنگرانی خاصی داره!
با قبض و بسط قلب اهل یقین، انگاری خود قلب شستش خبردار میشه قضیه از چه قراره اما نمیشه این نامرئی رو به رویت دیگران رساند.
و شاهدی که برای اثبات ادعای خودش مدرکی نداره، ترس تو دلش نیست؟!
بخصوص اگه بخواد لب تر کنه و از چیزی دم بزنه و بگه که وجود خارجی نداره!
دیده‌شدنی‌ها هم تکذیب میشن، اینکه که دیگه خودش داره میگه نامرئی است!
نور ولایت شاهکار آفرینش است که برای اهل شک نامرئی است اما برای اهل یقین، مرئی است ولی کار اونجایی سخت میشه که این اهل یقین بخواد این مرئی خودشو و نامرئی از دید اهل شک رو برای اونا بیان کنه و ابراز نماید، البته همینه که نباید بیان بشه و اظهار و آشکار بشه و در مباحث قبض و بسط، اون حدیث زیبا اشاره به همین داره که این مبحث قبض و بسط انگاری نباید لو بره!
خدا برای هر کسی اراده خیر کنه، خودش یه جوری جور میشه و میفهمه، ان شاء الله تعالی.

[سورة هود (11): الآيات 69 الى 76]
+ «قبض و بسط»
فَلَمَّا رَأى‏ أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ‏ مِنْهُمْ خيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمِ لُوطٍ (70)
«فَلَمَّا رَأى‏ … أَوْجَسَ‏ …»:
این حالت قلبی وجس بعد از رویت نور ولایت در دل آیات، به اهل یقین دست میده.
یادمه سال 66 داشتم برای کنکور درس میخوندم که پدرم به شدت بعد از عید مریض شد و نحیف و لاغر شد. ما اونو مرتب می‌بردیم بیمارستان قائم. مدارکشو یه روز تو خونه داشتم نگاه میکردم و به اصطلاح «carcinoma» در کارت شیمی‌درمانی اون توجهم جلب شد. نمیدونستم معنیش دقیقا چیه، لذا رفتم کتاب لغت رو برداشتم و تا معنیشو نگاه کردم، بند دلم پاره شد! اونجا فهمیدم پدرم کانسر ریه داره و اوضاعش اصلا خوب نیست و بعد بیشتر خوندم دیدم پیش آگهی اوت سل کارسینوما خیلی بده! اون حال کسی که نمی‌دونسته جریان چیه رو با زمانی که حالا آلارم به صدا در اومده و میدونه قصه چیه رو با هم مقایسه کن! واژه وجس میگه وقتی قلبت فهمید داستان چیه، تازه به جنب و جوش در میاد، خُب حالا که واقعا یه همچین خبراییه پس باید واقعا یه کاری کرد و یه چاره ای اندیشید و چاره فقط همینه که تا فرصت باقی است، باید با نور ولایت، دل از گناه کند و تولید عمل صالح نمود والسلام.
اگه قلبت بخوبی همه چیزو دیده باشه و درک کرده باشه و معرفت پیدا کرده باشه، علامتش اینه حتما از گناه دل می‌بُری و دیگه سراغش نمیری، چون با قلبت چیزی فهمیدی که فقط خودت یقین داری و نمیشه به دیگری گفت و منتقلش نمود.
وجس همون تاثیر قبض و بسط نور ولایت در قلب اهل یقین است که حالا که فهمید داستان چیه، میره تو فکر که چکار باید کرد و تا فرصت مونده، یه کاری بکنیم ان شاء الله تعالی.

[آلارم شیطان – آلارم رحمان]:
[وَ لَا خِيفَةً أُوجِسُ دُونَهَا]:
الهی کمکم کن قلبم با آلارم یادآوری معالم ربانی در دل تقدیرات و آیات «عِنْد تِلَاوَةِ آيَاتِكَ» به صدا در بیاد و بفهمم چکار باید بکنم!
الهی نشه که آلارم شیطان، مدام حسدمو سیخ بزنه «همز» و کاری بکنم که عقوبت بشم و نفهمم از کجا خوردم!
الهی قلب سلیمی عنایت بفرما که مدام قبض و بسط نورم رو بفهمم و طبق پیشنهاد آل محمد ع در دل شرایط قدم بردارم.

الصحيفة السجادية ؛ ص230
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي يَوْمِ عَرَفَةَ :
(122) وَ لَا تَرُعْنِي رَوْعَةً أُبْلِسُ بِهَا،
وَ لَا خِيفَةً أُوجِسُ دُونَهَا،
اجْعَلْ هَيْبَتِي فِي وَعِيدِكَ،
وَ حَذَرِي مِنْ إِعْذَارِكَ وَ إِنْذَارِكَ،
وَ رَهْبَتِي عِنْد تِلَاوَةِ آيَاتِكَ.
و (از عذابت) چنان مترسانم كه بوسيله آن (از عفوت) نوميد گردم،
و چنان بيمناكم مگردان كه در آن هنگام ترس در دل افكنم،
ترسم را در تهديدت (از عذاب روز رستاخيز) و بيمم را از مهلت دادنت (تا آنجا كه براى عذر و بهانه آوردنم حجت و دليلى نباشد) و انذار و ترساندنت (بوسيله پيغمبر و اوصياء آن حضرت عليهم السلام) و هراسم را هنگام خواندن جملات (قرآن) خود قرار ده.

[وَ أَوْجَسَ قَلْبُ آدَمَ بِالَّذِي فَعَلَ قَابِيلُ] :
خودتو بذار جای آدم ع وقتی پسر حسود، پسر مظلومشو به قتل می‌رسونه، قلبش آلارم میزنه و بهش میگه چه خبر شده! گر چه هنوز قابیل راستشو به پدر نگفته …
تفسير القمي ؛ ج‏1 ؛ ص165
و أما قوله‏
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ- إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ
قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع‏ يُحَدِّثُ رَجُلًا مِنْ قُرَيْشٍ قَالَ
لَمَّا قَرَّبَ ابْنَا آدَمَ الْقُرْبَانَ، قَرَّبَ أَحَدُهُمَا أَسْمَنَ كَبْشٍ كَانَ فِي ظانيته [ضَأْنِهِ‏]-
وَ قَرَّبَ الْآخَرُ ضِغْثاً مِنْ سُنْبُلٍ،
فَقُبِلَ مِنْ صَاحِبِ الْكَبْشِ وَ هُوَ هَابِيلُ‏ وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ
فَغَضِبَ قَابِيلُ فَقَالَ لِهَابِيلَ وَ اللَّهِ لَأَقْتُلَنَّكَ،
فَ قالَ‏ هَابِيلُ‏ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي
ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ
إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ- فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ-
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ‏ فَلَمْ يَدْرِ كَيْفَ يَقْتُلُهُ حَتَّى جَاءَ إِبْلِيسُ فَعَلَّمَهُ،
(شیطان به حسود یاد میده چجوری آدم بکشه و چجوری تهمت بزنه!)
فَقَالَ ضَعْ رَأْسَهُ بَيْنَ حَجَرَيْنِ ثُمَّ اشْدَخْهُ،
فَلَمَّا قَتَلَهُ لَمْ يَدْرِ مَا يَصْنَعُ بِهِ- فَجَاءَ غُرَابَانِ فَأَقْبَلَا يَتَضَارَبَانِ- حَتَّى قَتَلَ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ-
ثُمَّ حَفَرَ الَّذِي بَقِيَ الْأَرْضَ بِمَخَالِبِهِ- وَ دَفَنَ فِيهَا صَاحِبَهُ،
قَالَ قَابِيلُ‏ يا وَيْلَتى‏ أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ- فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخِي
فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ‏
فَحَفَرَ لَهُ حَفِيرَةً وَ دَفَنَهُ فِيهَا- فَصَارَتْ سُنَّةً يَدْفِنُونَ الْمَوْتَى-
فَرَجَعَ قَابِيلُ إِلَى أَبِيهِ فَلَمْ يَرَ مَعَهُ هَابِيلَ،
فَقَالَ لَهُ آدَمُ أَيْنَ تَرَكْتَ ابْنِي
قَالَ لَهُ قَابِيلُ
أَرْسَلْتَنِي عَلَيْهِ رَاعِياً
فَقَالَ آدَمُ انْطَلِقْ مَعِي إِلَى مَكَانِ الْقُرْبَانِ-
وَ أَوْجَسَ قَلْبُ آدَمَ بِالَّذِي فَعَلَ قَابِيلُ،
فَلَمَّا بَلَغَ الْمَكَانَ اسْتَبَانَ قَتْلُهُ، فَلَعَنَ آدَمُ الْأَرْضَ الَّتِي قَبِلَتْ دَمَ هَابِيلَ وَ أُمِرَ آدَمُ أَنْ يَلْعَنَ قَابِيلَ وَ نُودِيَ قَابِيلُ مِنَ السَّمَاءِ لُعِنْتَ كَمَا قَتَلْتَ أَخَاكَ- وَ لِذَلِكَ لَا تَشْرَبُ الْأَرْضُ الدَّمَ،
فَانْصَرَفَ آدَمُ فَبَكَى عَلَى هَابِيلَ أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ لَيْلَةً- فَلَمَّا جَزِعَ عَلَيْهِ شَكَا ذَلِكَ إِلَى اللَّهِ- فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنِّي وَاهِبٌ لَكَ ذَكَراً يَكُونُ خَلَفاً مِنْ هَابِيلَ، فَوَلَدَتْ حَوَّاءُ غُلَاماً زَكِيّاً مُبَارَكاً، فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ السَّابِعُ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا الْغُلَامَ هِبَةٌ مِنِّي لَكَ- فَسَمِّهِ هِبَةَ اللَّهِ، فَسَمَّاهُ آدَمُ هِبَةَ اللَّه‏.

[فَمَنْ أَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ مِنْهُنَّ شَيْئاً] :
اگه آلارم به صدا در اومد، فوری قلبتو بفرست در ملکوت نور معالم ربانی صاحبان نور منا اهل البیت ع که: ای آقایان کریم و بخشنده و مهربان! دستم به دامانتان: «اعْتَصَمْتُ بِكَ يَا رَبِّ»!
+ «عصم»
+ «اسم الله – بسم الله النور»
این دعا خیلی زیباست:
«اعْتَصَمْتُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ فِي نَفْسِي فَاعْصِمْنِي مِنْ ذَلِكَ»
باب ما يتشأم به المسافر
عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ:
الشُّؤْمُ لِلْمُسَافِرِ فِي طَرِيقِهِ خَمْسَةٌ
الْغُرَابُ النَّاعِقُ عَنْ يَمِينِهِ النَّاشِرُ لِذَنَبِهِ
وَ الذِّئْبُ الْعَاوِي الَّذِي يَعْوِي فِي وَجْهِ الرَّجُلِ وَ هُوَ مُقْعٍ عَلَى ذَنَبِهِ يَعْوِي ثُمَّ يَرْتَفِعُ ثُمَّ يَنْخَفِضُ ثَلَاثاً
وَ الظَّبْيُ السَّانِحُ مِنْ يَمِينٍ إِلَى شِمَالٍ
وَ الْبُومَةُ الصَّارِخَةُ
وَ الْمَرْأَةُ الشَّمْطَاءُ تِلْقَاءَ فَرْجِهَا
وَ الْأَتَانُ الْعَضْبَاءُ يَعْنِي الْجَدْعَاءَ
فَمَنْ أَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ مِنْهُنَّ شَيْئاً فَلْيَقُلْ
اعْتَصَمْتُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ فِي نَفْسِي فَاعْصِمْنِي مِنْ ذَلِكَ

قَالَ فَيُعْصَمُ مِنْ ذَلِكَ‏.
قبل از اینکه در آفاق شر بپا شود، قلب سلیم اهل یقین متوجه آلارم می‌شود:
«فَمَنْ أَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ مِنْهُنَّ شَيْئاً – مَا أَجِدُ فِي نَفْسِي»
و همانجا متوسل آل محمد ع می‌شود تا با نور ولایت از گناه و عقوبت مصون بماند.
+ «بحران حسادت و مدیریت بحران با نور ولایت»
+ اللهم انی اسالک ان تعصمنی بولایتک عن معصیتک.
مكارم الأخلاق ؛ ص242
عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ:
الشُّؤْمُ لِلْمُسَافِرِ فِي طَرِيقِهِ فِي سِتَّةٍ
الْغُرَابِ النَّاعِقِ عَنْ يَمِينِهِ
وَ الْكَلْبِ النَّاشِرِ لِذَنَبِهِ
وَ الذِّئْبِ الْعَاوِي الَّذِي يَعْوِي فِي وَجْهِ الرَّجُلِ وَ هُوَ مقطع [مُقْعٍ‏] عَلَى ذَنَبِهِ يَعْوِي ثُمَّ يَرْتَفِعُ ثُمَّ يَنْخَفِضُ ثَلَاثاً
وَ الظَّبْيِ السَّائِحِ مِنْ يَمِينٍ إِلَى شِمَالٍ
وَ الْبُومَةِ الصَّارِخَةِ
وَ الْمَرْأَةِ الشَّمْطَاءِ يَرَى وَجْهَهَا
وَ الْأَتَانِ الْعَضْبَاءِ يَعْنِي الْجَدْعَاءَ
فَمَنْ أَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ مِنْهُنَّ شَيْئاً فَلْيَقُلْ
اعْتَصَمْتُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ فِي نَفْسِي فَاعْصِمْنِي مِنْ ذَلِكَ

قَالَ فَيُعْصَمُ مِنْ ذَلِكَ.
از موسى بن جعفر (ع):
شومى براى مسافر در راه سفر در شش چيز است:
كلاغ كه طرف راست بانگ كند، و سگى كه دنب بجنباند، گرگ كه در برابر انسان زوزه كشد و بزمين نشيند و بانگ كند، آهويى كه از چپ و راست انسان در آيد، بومى كه بانگ زند، و زن خاكستر موى كه چهره نشان دهد، الاغ گوش بريده،
اگر كسى يكى از اينها را ببيند و در دل احساسى كند بگويد:
«خداوندا به تو از تو محافظت مى‌‏جويم، از شر آنچه در دل احساس ميكنم. خداوندا مرا نگهبانى كن» از شرور اين‏ها حفظ خواهد شد.

[وجس – محدثة]:
«فَيُوجَسُ فِي نَفْسِهِ أَنْ قَدْ أَصَبْتَ‏ بِالْجَوَابِ: ها یا نه؟!»
+ «قبض و بسط»
+ «قلب دانا»
+ «سمع»
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي قَالَ
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ الْبَاقِرُ ع :
إِنَّ الْأَوْصِيَاءَ مُحَدَّثُونَ يُحَدِّثُهُمْ رُوحُ الْقُدُسِ وَ لَا يَرَوْنَهُ
وَ كَانَ عَلِيٌّ ع يَعْرِضُ عَلَى رُوحِ الْقُدُسِ مَا يُسْأَلُ عَنْهُ
فَيُوجَسُ فِي نَفْسِهِ أَنْ قَدْ أَصَبْتَ‏ بِالْجَوَابِ
فَيُخْبِرُ فَيَكُونُ كَمَا قَالَ.
حضرت جواد از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه فرمود:
اوصياء محدث هستند، روح القدس با آنها صحبت ميكند ولى او را نمى‏‌بينند،
حضرت علي بر روح القدس عرضه ميداشت آنچه از او مى‌‏پرسيدند، در دل خود احساس ميكرد كه جواب صحيح است، جريان را نقل ميكرد، همان طور بود كه فرموده بود.

[از قلب سلیمت بپرس!]:
قلب سلیم با یادآوری معالم ربانی به نور ولایت علمی آل محمد ع وصل است و در موقع لزوم آلارم می‌زند.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏
تَبَحَّرُوا قُلُوبَكُمْ‏ فَإِنْ أَنْقَاهَا اللَّهُ مِنْ حَرَكَةِ الْوَاجِسِ لِسَخَطِ شَيْ‏ءٍ مِنْ صُنْعِهِ‏
فَإِذَا وَجَدْتُمُوهَا كَذَلِكَ فَاسْأَلُوهُ مَا شِئْتُمْ‏.

صالح بن يزيد گويد:
از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‌‏فرمود:
دلهاى خود را وارسى كنيد و اگر ديديد كه خداوند آن را از اضطراب و دهشت نسبت‏ بكارهاى خويش پاكيزه ساخته آنگه هر چه خواستيد از خداوند طلب كنيد (كه به شما داده خواهد شد).

[وَ أُحِسُّ وَجْسَكَ‏]:
وَ فِي الْحَدِيثِ عَنْهُ ص‏:
إِنَّ مُوسَى لَمَّا نُودِيَ مِنَ الشَّجَرَةِ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ‏ أَسْرَعَ الْإِجَابَةَ وَ تَابَعَ التَّلْبِيَةَ
وَ قَالَ إِنِّي أَسْمَعُ صَوْتَكَ وَ أُحِسُّ وَجْسَكَ‏ وَ لَا أَرَى مَكَانَكَ فَأَيْنَ أَنْتَ؟
فَقَالَ أَنَا فَوْقَكَ وَ تَحْتَكَ وَ أَمَامَكَ وَ خَلْفَكَ وَ مُحِيطٌ بِكَ وَ أَقْرَبُ إِلَيْكَ مِنْ نَفْسِكَ.
وقتی صدای آلارم در میاد، میگردی دنبال صاحب صدا، اما پیداش نمی‌کنی!
این نور معالم ربانی توی قلبته!
نزدیک تر از اون چیزی که بتونی تصورشو بکنی!
+ «سمع»

[وجس – عبودیت – ربوبیت]:
[وجس – عبد و رب]:
« اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّي وَ أَنَا عَبْدُكَ »
[وَ أَوْجَسَ بِالرُّبُوبِيَّةِ لَكَ الْخَائِفُونَ]:
البلد الأمين و الدرع الحصين ؛ النص ؛ ص378
دعاء لمولانا أمير المؤمنين ع و هو المفضل على كل دعاء له ع‏
وَ كَانَ يَدْعُو بِهِ الْبَاقِرَانِ ع ذَكَرَ ذَلِكَ ابْنُ طَاوُسٍ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي مُهَجِهِ‏ وَ هُوَ
اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّي وَ أَنَا عَبْدُكَ
آمَنْتُ بِكَ مُخْلِصاً لَكَ عَلَى عَهْدِكَ وَ وَعْدِكَ مَا اسْتَطَعْتُ أَتُوبُ إِلَيْكَ مِنْ سُوءِ عَمَلِي
وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِلذُّنُوبِ الَّتِي لَا يَغْفِرُهَا غَيْرُكَ
أَصْبَحَ ذُلِّي مُسْتَجِيراً بِعِزَّتِكَ
وَ أَصْبَحَ فَقْرِي مُسْتَجِيراً بِغِنَاكَ
وَ أَصْبَحَ جَهْلِي مُسْتَجِيراً بِحِلْمِكَ
وَ أَصْبَحَتْ قِلَّةُ حِيلَتِي مُسْتَجِيرَةً بِقُدْرَتِكَ
وَ أَصْبَحَ خَوْفِي مُسْتَجِيراً بِأَمَانِكَ
وَ أَصْبَحَ دَائِي مُسْتَجِيراً بِدَوَائِكَ
وَ أَصْبَحَ سُقْمِي مُسْتَجِيراً بِشِفَائِكَ
وَ أَصْبَحَ حَيْنِي مُسْتَجِيراً بِقَضَائِكَ
وَ أَصْبَحَ ضَعْفِي مُسْتَجِيراً بِقُوَّتِكَ
وَ أَصْبَحَ ذَنْبِي مُسْتَجِيراً بِمَغْفِرَتِكَ
وَ أَصْبَحَ وَجْهِي الْفَانِي الْبَالِي مُسْتَجِيراً بِوَجْهِكَ الْبَاقِي الدَّائِمِ الَّذِي لَا يَبْلَى وَ لَا يَفْنَى
يَا مَنْ لَا يُوَارِي مِنْهُ لَيْلٌ دَاجٍ وَ لَا سَمَاءٌ ذَاتُ أَبْرَاجٍ وَ لَا حُجُبٌ ذَاتُ أَرْتَاجٍ وَ لَا مَا فِي قَعْرِ بَحْرٍ عَجَّاجٍ
يَا دَافِعَ السَّطَوَاتِ يَا كَاشِفَ الْكُرُبَاتِ يَا مُنْزِلَ الْبَرَكَاتِ مِنْ فَوْقِ‏ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ
أَسْأَلُكَ يَا فَتَّاحُ يَا مُرْتَاحُ يَا نَفَّاحُ يَا مَنْ بِيَدِهِ خَزَائِنُ كُلِّ مِفْتَاحٍ
أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ أَنْ تَفْتَحَ لِي خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَنْ تَحْجُبَ عَنِّي فِتْنَةَ الْمُوَكَّلِ بِي وَ لَا تُسَلِّطْهُ عَلَيَّ فَيُهْلِكَنِي وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى أَحَدٍ طَرْفَةَ عَيْنٍ فَيُعْجِزَ عَنِّي وَ لَا تَحْرِمْنِي الْجَنَّةَ وَ ارْحَمْنِي وَ تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ‏ وَ اكْفُفْنِي بِالْحَلَالِ عَنِ الْحَرَامِ وَ بِالطَّيِّبِ عَنِ الْخَبِيثِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
اللَّهُمَّ خَلَقْتَ الْقُلُوبَ عَلَى إِرَادَتِكَ
وَ فَطَرْتَ الْعُقُولَ عَلَى مَعْرِفَتِكَ
فَتَمَلْمَلَتِ الْأَفْئِدَةُ مِنْ مَخَافَتِكَ
وَ صَرَخَتِ الْقُلُوبُ بِالْوَلَهِ إِلَيْكَ
وَ تَقَاصَرَ وُسْعُ قَدْرِ الْعُقُولِ عَنِ الثَّنَاءِ عَلَيْكَ
وَ انْقَطَعَتِ الْأَلْفَاظُ عَنْ مِقْدَارِ مَحَاسِنِكَ
وَ كَلَّتِ الْأَلْسُنُ عَنْ إِحْصَاءِ نِعَمِكَ
فَإِذَا وَلِجَتْ بِطُرُقِ الْبَحْثِ عَنْ نَعْتِكَ بَهَرَتْهَا حَيْرَةُ الْعَجْزِ عَنْ إِدْرَاكِ وَصْفِكَ وَ هِيَ تَتَرَدَّدُ فِي التَّقْصِيرِ عَنْ مُجَاوَزَةِ مَا حَدَدْتَ لَهَا إِذْ لَيْسَ لَهَا أَنْ تَتَجَاوَزَ مَا أَمَرْتَهَا فَهِيَ بِالاقْتِدَارِ عَلَى مَا مَكَّنْتَهَا تَحْمَدُكَ بِمَا أَنْهَيْتَ إِلَيْهَا وَ الْأَلْسُنُ مُنْبَسِطَةٌ بِمَا تُمْلِي عَلَيْهَا وَ لَكَ عَلَى كُلِّ مَنِ اسْتَعْبَدْتَ مِنْ خَلْقِكَ أَلَّا يَمَلُّوا مِنْ حَمْدِكَ وَ إِنْ قَصُرَتِ الْمَحَامِدُ عَنْ شُكْرِكَ بِمَا أَسْدَيْتَ إِلَيْهَا مِنْ نِعَمِكَ
فَحَمِدَكَ بِمَبْلَغِ طَاقَةِ جُهْدِهِمُ الْحَامِدُونَ
وَ اعْتَصَمَ بِرَجَاءِ عَفْوِكَ الْمُقَصِّرُونَ
وَ أَوْجَسَ بِالرُّبُوبِيَّةِ لَكَ الْخَائِفُونَ
وَ قَصَدَ بِالرَّغْبَةِ إِلَيْكَ الطَّالِبُونَ
وَ انْتَسَبَ إِلَى فَضْلِكَ الْمُحْسِنُونَ
وَ كُلٌّ يَتَفَيَّأُ فِي ظِلَالِ تَأْمِيلِ عَفْوِكَ
وَ يَتَضَاءَلُ بِالذُّلِّ لِخَوْفِكَ
وَ يَعْتَرِفُ بِالتَّقْصِيرِ فِي شُكْرِكَ
فَلَمْ يَمْنَعْكَ صُدُوفُ مَنْ صَدَفَ عَنْ طَاعَتِكَ وَ لَا عُكُوفُ مَنْ عَكَفَ عَلَى مَعْصِيَتِكَ أَنْ أَسْبَغْتَ عَلَيْهِمُ النِّعَمَ وَ أَجْزَلْتَ لَهُمُ الْقِسَمَ وَ صَرَفْتَ عَنْهُمُ النِّقَمَ وَ خَوَّفْتَهُمْ عَوَاقِبَ النَّدَمِ وَ ضَاعَفْتَ لِمَنْ أَحْسَنَ وَ أَوْجَبْتَ عَلَى الْمُحْسِنِ شُكْرَ تَوْفِيقِكَ لِلْإِحْسَانِ وَ عَلَى الْمُسِي‏ءِ شُكْرَ تَعَطُّفِكَ بِالامْتِنَانِ وَ وَعَدْتَ مُحْسِنَهُمُ الزِّيَادَةَ فِي الْإِحْسَانِ مِنْكَ
فَسُبْحَانَكَ تُثِيبُ عَلَى مَا بَدْؤُهُ مِنْكَ وَ انْتِسَابُهُ إِلَيْكَ وَ الْقُوَّةُ عَلَيْهِ بِكَ وَ الْإِحْسَانُ فِيهِ مِنْكَ وَ التَّوَكُّلُ فِي التَّوْفِيقِ لَهُ عَلَيْكَ
فَلَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ الْحَمْدَ لَكَ وَ أَنَّ بَدْأَهُ مِنْكَ وَ مَعَادَهُ إِلَيْكَ حَمْداً لَا يَقْصُرُ عَنْ بُلُوغِ الرِّضَا مِنْكَ حَمْدَ مَنْ قَصَدَكَ بِحَمْدِهِ وَ اسْتَحَقَّ الْمَزِيدَ لَهُ مِنْكَ فِي نِعَمِهِ
اللَّهُمَّ وَ لَكَ مُؤَيِّدَاتٌ مِنْ عَوْنِكَ وَ رَحْمَةٌ تُحْصِنُ بِهَا مَنْ أَحْبَبْتَ مِنْ خَلْقِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اخْصُصْنَا مِنْ رَحْمَتِكَ وَ مُؤَيِّدَاتِ لُطْفِكَ أَوْجَبَهَا لِلْإِقَالاتِ وَ أَعْصَمَهَا مِنَ الْإِضَاعَاتِ وَ أَنْجَاهَا مِنَ الْهَلَكَاتِ وَ أَرْشَدَهَا إِلَى الْهِدَايَاتِ وَ أَوْقَاهَا مِنَ الْآفَاتِ وَ أَوْفَرَهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ آثَرَهَا فِي الْبَرَكَاتِ وَ أَزْيَدَهَا فِي الْقِسَمِ وَ أَسْبَغَهَا لِلنِّعَمِ وَ أَسْتَرَهَا لِلْعُيُوبِ وَ أَسَرَّهَا لِلْغُيُوبِ وَ أَغْفَرَهَا لِلذُّنُوبِ إِنَّكَ قَرِيبٌ مُجِيبٌ وَ صَلِّ عَلَى خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ صَفْوَتِكَ مِنْ بَرِيَّتِكَ وَ أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ بِأَفْضَلِ الصَّلَوَاتِ وَ بَارِكْ عَلَيْهِمْ بِأَفْضَلِ الْبَرَكَاتِ بِمَا بَلَّغَ عَنْكَ مِنَ الرِّسَالاتِ وَ صَدَعَ بِأَمْرِكَ وَ دَعَا إِلَيْكَ وَ أَفْصَحَ بِالدَّلَائِلِ عَلَيْكَ بِالْحَقِّ الْمُبِينِ حَتَّى أَتَاهُ الْيَقِينُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ فِي الْأَوَّلِينَ وَ صَلَّى عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ وَ عَلَى آلِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ وَ اخْلُفْهُ فِيهِمْ بِأَحْسَنِ مَا خَلَفْتَ بِهِ أَحَداً مِنَ الْمُرْسَلِينَ بِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ اللَّهُمَّ وَ لَكَ إِرَادَاتٌ لَا تُعَارَضُ دُونَ بُلُوغِهَا الْغَايَاتِ قَدِ انْقَطَعَ مُعَارَضَتُهَا الْغَايَاتِ بِعَجْزِ الِاسْتِطَاعَاتِ عَنِ الرَّدِّ لَهَا دُونَ النِّهَايَاتِ فَأَيَّةُ إِرَادَةٍ جَعَلْتَهَا إِرَادَةً لِعَفْوِكَ وَ سَبَباً لِنَيْلِ فَضْلِكَ وَ اسْتِنْزَالًا لِخَيْرِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَ صِلْهَا اللَّهُمَّ بِدَوَامٍ وَ أَيِّدْهَا بِتَمَامٍ إِنَّكَ وَاسِعُ الْحَبَاءِ كَرِيمُ الْعَطَاءِ مُجِيبُ النِّدَاءِ سَمِيعُ الدُّعَاءِ.

مشتقات ریشۀ «وجس» در آیات قرآن:

فَلَمَّا رَأى‏ أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ‏ مِنْهُمْ خيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمِ لُوطٍ (70)
فَأَوْجَسَ‏ في‏ نَفْسِهِ خيفَةً مُوسى‏ (67)
فَأَوْجَسَ‏ مِنْهُمْ خيفَةً قالُوا لا تَخَفْ وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَليمٍ (28)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی