روانشناسی کودک
بازی کردن با داداش
تمنا : بازی کردن با داداش تقدیر: داداش حوصله نداره بازی نمیکنه کلام فرشته نگهبان : اشکالی نداره ولش کن علیرضا الان کلام شیطان: برو داداشت رو بزن بگو باید…
بیشتر بخوانیدتمام تست های آزمونم رو درست بزنم و بشم نفر اول مدرسه
تمنا: تمام تست های آزمونم رو درست بزنم و بشم نفر اول مدرسه تقدیر: ۳ تا غلط دارم و یکی از دوستام همه رو درست زده و میشه نفر اول…
بیشتر بخوانیدآروم بودن بچه ها و دعوا نکردن و سر به سر هم نذاشتن
توضیحات: ما دیروز مهمون داشتیم (پدر و مادرم) ، چون پدرم مریض هستن و بعد از یک ماه اومدن بیرون و امدن منزل ما دوست داشتم شرایط جوری باشه تا…
بیشتر بخوانیددوست داشتم عروسک تو مهمونی بیارمش خونمون
تمنا : تو مهمونی یه عروسک داشتن که من اونو خیلی دوست داشتم و دلم میخواست چند روزی بیارمش خونمون تقدیر : ( ...... جون ) میگه عروسکمو نمیدم ببری…
بیشتر بخوانیدمیریم استخر من تیوپ جوجه مو با خودم ببرم تو آب
تمنا : میریم استخر من تیوپ جوجه مو با خودم ببرم تو آب تقدیر : خلبان استخر (منظورش نجات غریقه ?) میگه نباید اونا رو بیارین تو آب خطرناکه ممکنه…
بیشتر بخوانیدفقط برای خودم آدامس بخرم
تمنا: فقط برای خودم آدامس بخرمتقدیر: بابا میگه برای مهدی هم بخریم؟کلام شیطان: الان که مهدی نیست. دیشب هم که یکی بهش آدامس داد به من نداد. به بابا بگو…
بیشتر بخوانیدرفتار معقول و شایسته همسر در برخورد با فرزندان، رعایت آداب مهمانداری
تقدیر: فرزند، در حضور میهمانان بیادبی میکند و پدر برخورد پر از خشونتی با فرزند میکند...بی احترامی به همه????تمنا: رفتار معقول و شایسته همسر در برخورد با فرزندان، رعایت آداب…
بیشتر بخوانیدمیخوام با مامان و بابام برم خرید
تمنا : میخوام با مامان و بابام برم خرید تقدیر : مامانم میگه مگر تو هم میخوای بیای؟ و میخواد منو نبره کلام فرشته نگهبان : ناراحت نباش قهر نکن…
بیشتر بخوانیدتو بازی آسیب نبینم
تمنا : تو بازی آسیب نبینمتقدیر : تو بازی بابا حواسش نبود و من افتادم روی زمین و دردم اومد خیلی زیادکلام فرشته نگهبان :حالا چیزی نشده علیرضا جون برو…
بیشتر بخوانیدعلاقه ی زیاد به ماژیک فانتزی
تمنا:علاقه ی زیاد به ماژیک فانتزی ،هدیه دوست صمیمیتقدیر : خواهر جون با ماژیک من نقاشی بکشهکلام شیطان: به هیچ عنوان اجازه نده کسی دست به ماژیکت بزنه،چه برسه به…
بیشتر بخوانید