دکتر محمد شعبانی راد

قلب سلیم، محل سرازیر شدن علوم نورانی! أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا!

Do You Have a Smart Loading Dock in Your Heart?

«صبب» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«المَصَبّ: جاى فرو ريختن آب، مصبّ رودخانه»
مفهوم زیبای عبارت انگلیسی: «Loading Dock»

«تصابَبْتُ الإناء: إذا شربتَ صُبَابَتَه»
«الصبابةُ: البَقِيَّةُ اليسيرةُ تَبقَى في الإناء من الشّراب؛ فإذا شَرِبها الرجل قال: تَصابَبْتُها»
تصویر نوشیدن باقیماندۀ آبِ تهِ لیوان.
+ «فتی»
«المَصَبّ: جاى فرو ريختن آب.»
قلب اهل یقین، مصبّ نور ولایت علمی صاحبان نور است.
«مصبّ رودخانه»
قلب سلیم، مصبّ نور! أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا!
قلب سلیم، محل سرازیر شدن علوم نورانی! أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا!
+ «قلب سلیم، مهد آفرینش نور!»
محل بارانداز علوم نورانی!
«Do You Have a Smart Loading Dock in Your Heart»
«المِصَبّ‏- [صبب‏]: دستگاه حروف چينى.»
+ «مفاهیم تحویل و انتقال و انتشار و گسترش و انفاق و نشر و … »
صبب، فرایند گسترش علم است از مافوق به مادون:
«أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا»
[صبّ – حبّ]:
«∞=1+1»
«صَبَا إلى كذا صبابة: مالت نفسه نحوه محبّة له،
و خصّ اسم الفاعل منه‏ بِالصَّبِ‏،
فقيل: فلان‏ صَبٌ‏ بكذا.»
«صبا الى كذا صَبَابَة: جانش با محبّت به او متمايل شد،
كه اسم فاعلش- صَبٌ‏- است.
چنانكه گفته مى‌‏شود- فلان‏ صَبُ‏ كذا: او دوستدار آن است.»
«تَصَابَبْتُ‏ الإناء: شربت صُبَابَتَهُ: تتمّه آب و شير را از ظرف خوردم.»
«الصبّ، النّور الولایة»
وقتی به دقت کتب لغت رو بررسی میکنیم، می‌فهمیم که مفهوم واژه صب، همان نور ولایت است.
در دو بعد معنا پیدا می کند:
(1) مصب مذموم: عذاب
(2) مصب ممدوح: علم
ولی در هر دو حالت، ریشه و علت، عشق و علاقه و دلبستگی و دلباختگی عاشق به معشوق است،
تا معشوقت چه باشد و که باشد؟!
+ «سجل» …
«انْصَبَ‏ النَّاسُ عَلَى الْمَاءِ اجْتَمَعُوا عَلَيْهِ»:
+ «حبب»
+ «عشق»
+ هزار واژه مترادف نور الولایة.

انْصَبَ‏ النَّاسُ عَلَى الْمَاءِ: اجْتَمَعُوا عَلَيْهِ

به این میگن: «Loading Dock»

+ «بقیة الله»
«الصُّبَّةُ و الصُّبَابَةُ: بَقِيَّةُ الْمَاءِ فِى الْإِنَاءِ»:
بقیة الله یا ته‌مانده علم آل محمد ع برای ما، میشه «آیاتی و رسلی»! میشه نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنها که عطش علمی ما فقط با همین علوم و تقدیرات و آیات برطرف می‌شود و اصلاح و تربیت ما جز به سبب این آیات، ممکن نخواهد بود.
+ «عشق»: عاشق شد.
«صبّ الرجل إذا عشق» عاشق دلباخته!
«صَبَا إلیه: مالت نفسه نحوه محبّة له»
«الصُّبَابَةُ: لوعة العشق و حرارته»
«الصَّبَابَة: الشَّوق، و رِقَّتُه، و حرارته، و رِقّة الهوَى»
مغلوب هوای نفسش شد: «رجل صبّ: إذا غلبه الهوى».
دلشو باخت! داروندارشو بپاش ریخت!
دور اون جمع شدند: «انصبّ الناس على الماء: اجتمعوا عليه»
«أَصَبَ‏ القومُ: آن قوم به زمين گود سرازير شدند.»
«تَصَبَّبَ‏ العَرَقَ من جَبِينِهِ: عرق از پيشانى وى ريخت و سرازير شد.»
عرب میگه: چه روز گرمیه! از آسمون داره آتیش میباره:
«تصبّب الحرّ: اشتدّ، كأنّه شي‏ء صبّ على الأرض صبّا»
چرا برای نزول عذاب به سر منکرین آل محمد ع از این واژه استفاده شده؟
چون اونا خودشون قلبا اینو خواستن، «صبّ»، یعنی قلبا عاشق گوساله بودند نه موسی ع و هارون ع، «و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم»، قلبا هوای نفسشون بر عقلشون غالب بود و دلباخته لیدر سوئی بنام سامری بودند و داروندار خودشونو به پای او ریخته بودند و دور این گوساله‌ جمع شده بودند.
و اینا همه از واژه «صبّ» استنباط میشه که چرا باید عذاب، اینجوری به سرشون بریزه.
جرمشان این بود که اشتباه مرگبار مرتکب شدند،
یعنی پشت به نور موسی ع و هارون ع کردند و رو به تمناهایی نمودند،
که سامری در ملک و شیطان در ملکوت قلبشان، آن تمناها رو برایشان تایید کردند!
هوای نفس ناآرام سامری بر عقل نداشته‌اش، غلبه نمود، لذا زد به سرش و دیوانه و احمق شد و کاری کرد که دیوانه‌ها نمی‌کنند! چکار کرد؟ دستشو از توی دست صاحب نورش در آورد!
عرب به این حماقتی که این مرد (نامرد) انجام میده میگه «صبّ الرجل» یعنی یهو ناقص العقل شد و تصمیم ناجوری گرفت «صبّ الرجل و الشي‏ء: إذا محق» در صورتیکه اگه دستشو از توی دست نورش در نمی‌آورد، غلبه نور عقل بر هوای نفس، برای او آرامش و برکت می‌آورد نه ناآرامی:
«وَ الْبَرَكَةُ وَ ضِدَّهَا الْمَحْقَ».

[چرا بجای نزل از صبب استفاده شده؟!]:
در آیه «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا»:
اگه عاشق دلباختۀ نورت شدی، حالا نور علم آل محمد ع نیز بغیر حساب به قلبت واریز «صب الماء» میشه: «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا، أَنزلناه من السماءِ إِنزالًا عجيباً»!
اینکه از واژه «صبّ» برای نگاه نورانی آل محمد ع بر قلب اهل یقینی که نورشونو باور قلبی دارند، استفاده شده، اشاره به عشق و علاقه عالَم بالا بطور زاید الوصف نسبت به مادون دارد که از مادر مهربانتر بوده و به زبان الکن من، عاشق‌تر از مادر مهربان، دیوانه‌وار آغوش گرم علمی‌اش را به روی دوستان اهل یقینش می‌گشاید.
اشتیاق و عشق آل محمد ع به اهل نور، به مراتب بیشتر از اشتیاق و عشق اهل نور به آل محمد ع است. سند این مطلب مهم، این حدیث زیباست:
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
«إِنَّ الْجَنَّةَ لَأَشْوَقُ‏ إِلَى سَلْمَانَ‏ مِنْ سَلْمَانَ إِلَى الْجَنَّةِ
وَ إِنَّ الْجَنَّةَ لَأَعْشَقُ لِسَلْمَانَ مِنْ سَلْمَانَ لِلْجَنَّة.
بهشت مشتاق‌تر است به سلمان، از سلمان به بهشت،
و بهشت عاشق‌تر است از سلمان به او، نسبت به عشق سلمان به بهشت».
حالا نور علم است که از عالَم بالا بر قلب صاحبان نور «سرازیر» می‌شود!
«صبّ الماء – سرازیر شدن علم»
«المَصَبّ‏: جاى فرو ريختن آب»
انگاری صاحب نور «مَصَبّ‏» علم آل محمد ع برای اهل نور است!
پس « مَصَبّ‏ » نام زیبای دیگری برای معالم ربانی صاحبان نور است.
+ «شعب – فرانچایز»
همانطور که آل محمد ع برای حسودی که قلبش رو به «من دون الله» است و لیدرهای سوء را بر «اسماء الله الحسنی نورانی» ترجیح داده، مصبّ عذاب هستند، برای کسی که نور خود را با هیچ چیز عوض نمی‌کنند، مصبّ علمی خواهند بود: «فِي وَصْفِ عَلِيٍّ (ع): كُنْتُ عَلَى الْكَافِرِينَ عَذَاباً صَبّاً أي‏ مَصْبُوباً»

در کتاب الفروق اشاره زیبایی به تفاوت معنی صبّ با بقیه واژه‌های مترادفش شده:
[البته باید بدانیم که بین این واژه‌ها، تفاوت در اصل معنا وجود ندارد و همه، مترادف نور الولایة هستند و از اسم کتاب، که الفروق است، نباید به اشتباه بیفتیم و خیال کنیم که هزار واژۀ مترادف نور الولایة با هم فرق دارند، بلکه هر واژه به زبان خودش میخواهد این فرایند را جوری معنا کند که ما بیشتر و بهتر با یک چیز یعنی نور الولایة آشنا شویم و انگاری همۀ واژه‌ها سعی میکنن به ما نور ولایت رو آموزش بدهند.] 
«و الصب يكون دفعة واحدة، و لهذا يقال صبه في القالب و لا يقال سكبه فيه لأن ما يصب في القالب يصب دفعة واحدة» با این بیان بخوبی معلوم میشه که افاضات علمی آل محمد ع به قالب قلب صاحبان نور با توجه به آیۀ «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا» دارای این ویژگی است که: یه دفعه متوجهش میکنن «صبه في القالب»!
+ «وحی»
+ «ذکو»
نور ولایت، فرایندی سریع است، درست مثل آمدن پیامک به گوشی موبایل که صداشو میشنوی و یک متن پیام دفعتا برای تو میاد. آل محمد ع می‌فرمایند ما از علم خود هر زمان که بخواهیم به این سرعت، آناً در قالب سالم بی‌عیب و نقص قلب صاحبان نور سرازیر می‌کنیم «صبه في القالب» و او می‌فهمد که منظور و خواسته و مطلوب ما چیست و توفیق عمل به آن را نیز به او می‌دهیم، ان شاء الله تعالی.

عرب به سفره میگه «صُبَّة»، چون انگاری مصبّ غذاست:
«سُمِّيت السُّفْرَة صُبَّة لأنّ الطّعام‏ يُصَبّ‏ فيها»
«∞=1+1»
در واقع معالم ربانی صاحبان نور برای ما حکم سفرۀ غذای اعتقادی آل محمد ع رو داره که برای ما پهن شده و ما از این سفرۀ رنگین علمی، می‌خوریم و می‌نوشیم و لذت می‌بریم، الحمد لله الذی هدانا لهذا.
انگاری غذای علمی آل محمد ع هم دوست دارند فقط و فقط در این سفره نازل شوند و در معرض دید ما قرار بگیرند، پس این سفره چه جایگاه  و منزلت بالایی نزد آل محمد ع دارد و ما باید این منزلت والا را پاس بداریم، «اکرمی مثواه»، ان شاء الله تعالی.

[صبب – بقی]:
«الصبابة: البقيّة من الماء في الإناء»

مشتقات ریشۀ «صبب» در آیات قرآن:

هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا في‏ رَبِّهِمْ فَالَّذينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ يُصَبُ‏ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَميمُ (19)
ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَميمِ (48)
أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا (25)
فَصَبَ‏ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ (13)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی