How to Create Our Own Happiness?
See the Humor Light of Your Heart!
This is your only path to a happy life!
«فکه» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الأُفْكُوهَة : لطيفه گوئى، بذلهگوئى.»
«الفكاهة المزاح»
«طيب في طبيعة شيء: خوش طبع بودن»
+ «إن لقوله لحلاوة: سخن دلربا»
«أفكَهَتِ النّاقةُ و الشّاةُ: إذا دَرَّتا عند أكل الرَّبيع و كانَ فى اللبن أدنَى خُثُورة؛ و هو أطيَبُ اللَّبن.»
«شیر بهاره، ماست و شیر گوسفندی که بهار میاد، چقدر خوشمزه و لطیف است!»
«خوشمزگی»: «Humor»
«شنیدی میگن فلانی خیلی خوشمزه صحبت میکنه؟!»
فاكِهَةٍ … إِنَّمَا هُوَ الْعَالِمُ وَ مَا يَخْرُجُ مِنْهُ!
امام صادق علیه السلام:
عَنْ نَصْرِ بْنِ قَابُوسَ قَالَ
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ وَ فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ
قَالَ يَا نَصْرُ إِنَّهُ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ النَّاسُ
إِنَّمَا هُوَ الْعَالِمُ وَ مَا يَخْرُجُ مِنْهُ.
«فکه»:
«فاكِهَةٍ» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست.
براستی که کلام نورانی حلاوتی انکار ناپذیر دارد.
«إن لقوله لحلاوة»
فكه: طيب في طبيعة شيء، (خوش طبع بودن)
« … قالوا:
فما نقول يا أبا عبد شمس؟
قال: و اللّه إن لقوله لحلاوة، و إن أصله لعذق، و إن فرعه لجناة
و ما أنتم بقائلين من هذا شيئا إلّا عرف أنّه باطل
و إنّ أقرب القول فيه لأن تقولوا ساحر »
[يُفَاكِهُونَ النِّسَاءَ]:
+ « إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ قَالَ اقْتِضَاضُ الْعَذَارَى
فاكِهُونَ قَالَ يُفَاكِهُونَ النِّسَاءَ وَ يُلَاعِبُونَهُنَّ »
برای اینکه معنی واژه فکه رو خوب بفهمیم و در نتیجه بهتر با فرایند نور ولایت آشنا بشیم:
فُکاهی!
الفاكهون اللاهون: شوخى و تفريح كردن از روى غفلت است و فكاهه شوخى كردن است.
شوخیآمیز، شوخ، شنگ، ظریف، … خندهدار، با مزه، خوشدماغ،
نور ولایت فرایندی است که باهاش کیف میکنی!
اصلا خسته کننده و کسالت آور نیست!
اصلا دلتو نمیزنه!
نور ولایت، نور شیرینی است که ابدی است و هیچوقت بی مزه و بی رنگ و بدرد نخور نمیشه.
«funny» – «humorous – jocose – jocular»
زمان قدیم مجلههای فکاهی بود [مجله فکاهی توفیق – مجله فکاهی بهلول] که مطالب خندهدار داشت و همه از خوندنش لذت میبردند!
حسابی سرگرم میشدی و میخندیدی!
نور ولایت فرایندی است که حسابی خوشحال و سرحال و سرزنده ات می کنه و چنان سرت به اون گرم میشه که اصلا نمی فهمی دور و برت (دنیا – حب دنیا) چه خبره.
میخوایم اینو بگیم که واژه فکه میخواد این ویژگی نور ولایت رو به ما یاد بده که خاصیت نور ولایت اینه، بقدری باهاش کیف میکنی و لذت میبری که اصلا وقت نمیکنی بری سراغ دلمشغولیهای دیگهای که دنیا برای دنیاخواهان ایجاد نموده است «تمناها»!
جز مطالعه در ملک و در ملکوت [آیاتی و رسلی] دیگه از چیز دیگری لذت نمیبری و باهاش کیف نمیکنی! فکر و ذکرت مشغول تدبر در آیاتی و رسلی است و اینجور مثل یک مجله فکاهی تو رو جذب خودش کرده و بهش معتاد شدی! دیدی این روزها همه موبایل از دستشون نمیافته؟!
چقدر موبایل همه رو به خودش مشغول و وابسته کرده؛ نور ولایت چیزی است که اگه با قلبت بهش معرفت پیدا کنی، مدام جلوی چشمت رژه میره و هیچوقت نور معالم ربانی از جلوی چشمت کنار نمیره و همش باهاش مشغولی و لذت می بری و معتادش میشی و اینو واژه فکه که یکی از هزاران واژه مترادف نور ولایت هست داره به ما یاد میده.
نور ولایت جوری قلبتو نورانی و شاد میکنه که هیچ چیزی جایگزینش نمیتونه باشه.
معرفت الامام بالنورانیة و معرفت به نور ولایت و درک فرایند نور ولایت یه چیزی است که هر کسی باید خودش تجربه کنه و با قلبش اینو بفهمه، اما واژهها هر کدام تلاش میکنن نور ولایت رو برای ما معنا کنن تا بتونیم تا حدودی حدس بزنی این پروسه و این عملیات و این فرایند چه ویژگیهایی داره مثل همین واژه فکه که نور ولایت رو اینجوری برای ما تفسیر میکنه!
وقتیکه آیتی عرضه شده و بشدت حال دلت گرفته است، اگه نور ولایت به قلبت یه اشاره ریزی داشته باشه، یهو چنان خوشحال میشی «فتی – اکسیر جوانی»، انگاری الآن یکی برات یه جُک خندهدار دم گوشِت تعریف کرده بطوریکه خودت و هر کسی که متوجه این جریان بشه براش خیلی عجیبه! داره با خودش میخنده! ببین با این آیت وحشتناک روبرو شده ولی داره میخنده!
او خبر نداره که در ملکوت قلبت نور فاکهة معالم ربانی «وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ»، تلخی این حادثه رو برات شیرین کرده و براحتی میتونی حالا روی نمودار رو ببوسی! کاری که هرگز نمیشد انجامش بدی! حالا چه اتفاقی افتاد که اینجور داری یتیم بداخلاق رو تحمل میکنی و روی آیات رو می بوسی! یه چیزی باید این وسط اتفاق افتاده باشه تا این کار تو رو توجیه کنه و اون اتفاق چیزی نیست جز اتفاقی که مثل شنیدن یک جک خنده دار تو رو از خود بیخود میکنه و اینو واژه فکه یادمون میده.
میوههای خوشمزۀ نورانی!
«وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ»
+ «فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ»
+ «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى»
+ «الله یقبض و یبصط»
«لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ:
به يقين اگر بخواهيم آن را ريز ريز كرده و خاشاك مىكنيم كه متأسف و شگفتزده مىشويد.»
و التفكه أصله تناول ضروب الفواكه للأكل
و الفكاهة المزاح و منه حديث زيد كان من أفكه الناس مع أهله و رجل فكه طيب النفس.
و التفكّه: اصلش تناول و رسيدن به اقسام ميوهجات است براى خوردن
و الفكاهه: مزاح و شوخى كردن است،
و از آنست حديث زيد «كان من افكه الناس مع اهله» از مزاحترين مردم بود با عيالش
(و رجل فكه): مرد پاك نفس.
«فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ»:
توضیح معنایی این آیه با توجه به معنای واژۀ فکه:
يعنى شما تعجّب مىكرديد از آنچه بر شما نازل شده در زراعتتان.
يعنى شما پشيمان شده و افسوس ميخورديد بر آنچه كه خرج نموديد درباره آن.
و اصل آن از تفكّه و مزاح كردن بحديث و آن شوخى كردن بآنست، پس مثل آنكه گويد:
پيوسته شما ابراز پشيمانى مىكرديد چنانچه شخص مزاح در حديث و سخنش مطلبى ابراز ميكند كه ازاله غصّه و غم نمايد.
ملامت و سرزنش ميكنيد يكديگر را، يعنى بعضى از شما برخى ديگر را ملامت و سرزنش ميكنيد بر تفريط و كوتاهى در طاعت خدا.
مشتقات ریشۀ «فکه» در آیات قرآن:
فَأَنْشَأْنا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ لَكُمْ فيها فَواكِهُ كَثيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (19)
إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ في شُغُلٍ فاكِهُونَ (55)
لَهُمْ فيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ (57)
فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ (42)
مُتَّكِئينَ فيها يَدْعُونَ فيها بِفاكِهَةٍ كَثيرَةٍ وَ شَرابٍ (51)
لَكُمْ فيها فاكِهَةٌ كَثيرَةٌ مِنْها تَأْكُلُونَ (73)
وَ نَعْمَةٍ كانُوا فيها فاكِهينَ (27)
يَدْعُونَ فيها بِكُلِّ فاكِهَةٍ آمِنينَ (55)
فاكِهينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ عَذابَ الْجَحيمِ (18)
وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ (22)
فيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ (11)
فيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ (52)
فيهِما فاكِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ (68)
وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ (20)
وَ فاكِهَةٍ كَثيرَةٍ (32)
لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ (65)
وَ فَواكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ (42)
وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا (31)
وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهينَ (31)