دکتر محمد شعبانی راد

مجازات حسودی که فرصتهاشو از دست داده، از دست نخواهد رفت و فراموش نخواهد شد! فَلا فَوْتَ!

Punishment will not be forgotten!

«فوت» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«فَاتَتِ‏ الصَّلَاةُ: إِذَا خَرَجَ وَقْتُهَا وَ لَمْ تُفْعَلْ فِيهِ»

فوت:
فَاتَتِ‏ الصَّلَاةُ : إِذَا خَرَجَ وَقْتُهَا وَ لَمْ تُفْعَلْ فِيهِ
فاتَهُ الأَمرُ : فُرصت از دستش رفت و نتوانست آن كار را انجام دهد.
فرصت ها و شانس‌ها «missed» شد!
شنیدی میگن: دیگه کار از کار گذشت! دیگه نمیشه کاری برایش انجام داد! دیگه شانسی نداره! کار تمومه!
فرصتها درک نشدند!
+ مفهوم زیبای «درک – فرس درك الطريدة»
[درک – فوت]
هو منّي‏ فَوْتَ‏ الرّمح‏ ، أي: حيث لا يدركه الرّمح
الْفَوْتُ‏: بُعْدُ الشي‏ء عن الإنسان بحيث يتعذّر إدراكه.
[فوت – خیب – حسر]:
وادی محسّر – ناکامی بزرگ اهل شک.
فیلمهای مستند فوتبال، که بازیکن، فرصت گل زنی رو از دست میدهد!
[فوت – خیب]:
+ «خیب – قَدْحٌ‏ خَيَّابٌ‏: آتش زنه كه روشن نشود.»
هر فرصتی که از دست میره، انگاری نور یاد معالم ربانی برای شخص فوت میشه «فَاتَتِ‏ الصَّلَاةُ»!
« فَاتَ‏ الْأَمْرُ : فَاتَ‏ وَقْتُ فِعْلِهِ … فَاتَتِ‏ الصَّلَاةُ إِذَا خَرَجَ وَقْتُهَا وَ لَمْ تُفْعَلْ فِيهِ »
انگاری در هر عرضه آیت، باید کلام نورانی امام ع رو در جوف آیت درک کنی و اگه درک نکنی، فرصت بدست اومده «fail» میشه و معنای واژه زیبای «خیب – خیبة» همینجاست!
همین میشه ناکامی بزرگ!
کتاب لغت التحقیق این مفهوم رو برای واژه فوت میاره:
« خلافِ إدراكِ الشَّى‏ءِ و الوصولِ إليه »
پس فوت و خیبة و ناکامی میشه نتیجه بی‌معرفتی نسبت به نور معالم ربانی صاحبان نور در ملک و در ملکوت. قلبی که قبض و بسطش رو نفهمه ناکام میمونه!
فالوئری که ندونه لیدرش کیه، اصلا اتباعش از او بی‌معناست!
کتاب لغت مفردات:
الْفَوْتُ‏: بُعْدُ الشي‏ء عن الإنسان بحيث يتعذّر إدراكه،
دور شدن چيزى است از انسان، بطوريكه ادراكش و رسيدن به او برايش مشكل باشد و ميسور نباشد.
+ مفهوم «دور و نزدیک»
انگاری نور ولایت، میشه نزدیک،
فوت، میشه بعد و دوری از نور ولایت، لذا فوت مساوی با تاریکی قلب است!
[افتیات!]:
اهل یقین بی دستور مافوق کاری انجام نمیدن که فرصتشونو از دست بدهند.
این بدون اجازه کار انجام دادن، میشه افتیات، چون باعث فوت و از بین رفتن فرصت میشه!
همون مستبدّ به رای خود بودن اهل شک و معارین است:
« افْتَأَت فلانٌ بأَمره، إِذا اسْتَبَدَّ به – اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ »
که به معالم ربانی و آیات، توجهی ندارند و اصلا با احدی مشورت نمی‌کنن «و لم يَسْتَشِرْ أَحداً»!
الافتيات: افتعالٌ من‏ الفَوت‏، و هو السَّبق إلى الشَّى‏ء دون الائتمار
يقال: فلانٌ لا يُفْتاتُ‏ عليه، أى لا يُعْمَل شى‏ءٌ دون أمرِه
وَ مِنْهُ قِيلَ (افْتَاتَ‏) فُلَانٌ (افْتِيَاتاً) إِذَا سَبَقَ بِفِعْلٍ شَي‏ءٍ و اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ وَ لَمْ يُؤَامِرْ فِيهِ مَنْ هُوَ أَحَقُّ مِنْهُ بِالْأَمْرِ فِيهِ
وَ فُلَانٌ (لَا يُفْتَاتُ‏) عَلَيْهِ أَي لَا يُفْعَلُ شَي‏ءٌ دُونَ أَمْرِهِ
الافْتِيات‏ الفَراغ.
يقال: افْتاتَ‏ بأَمره أَي مَضى عليه، و لم يَسْتَشِرْ أَحداً؛
افْتَاتَ برأيِهِ : در رأى خود استبداد كرد،
افْتَاتَ بِامرهِ : كار خود را بدون مشورت با كسى انجام داد.
[تفاوت]:
این، اونو درک نمیکنه! اونم، اینو درک نمیکنه! لذا با هم اختلاف دارن! با هم تفاوت دارن!
(تَفَاوَتَ‏) الشَّيْئَانِ إِذَا اخْتَلَفَا
« ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت » یعنی همه کارای خدا، همو تایید میکنن و از روی حکمت‌اند و بینشون نقصی و جای مذمتی نمی بینی، همه اش جای حمد داره، این میشه نبودن تفاوت!
این میشه نداشتن فطور! «هل تری من فطور؟!».
فوت:
فَوْتُ الْحَاجَةِ خَيْرٌ مِنْ طَلَبِهَا مِنْ غَيْرِ أَهْلِهَا
عاقل به شیطان و خواسته‌های هوای نفس می‌گوید:
اگر قرار است از قِبَل هوای نفس به حاجتم برسم «طَلَبِهَا مِنْ غَيْرِ أَهْلِهَا»، دوست دارم هرگز به حاجتم نرسم « فَوْتُ الْحَاجَةِ » و دلم نمیخواد برای رسیدن به تمناهای بی ارزش دنیا، به کلام شیطان که دشمن آشکار است، عادت کنم و به پیشنهادات و خواسته هایش تن بدهم.
+ «اذا تمنی القی الشیطان فی امنیته».
کسی که هوای نفسش بر عقلش غالب است یکی از علائمش این است که:
«يَخْشَى الْمَوْتَ وَ لَا يَخَافُ الْفَوْتَ»
از مرگ می ترسد ولی از اینکه زمان می گذرد و مهلت برای غلبه عقل بر هوای نفس رو به اتمام است اصلا نگران نیست و ککش هم نمی گزد « وَ لَا يَخَافُ الْفَوْتَ »!
هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ
قَدْ فَاتَ مَا فَاتَ
وَ ذَهَبَ مَا ذَهَبَ
وَ مَضَتِ الدُّنْيَا لِحَالِ بَالِهَا
وَ قَالَ ع
فَوْتُ الْحَاجَةِ خَيْرٌ مِنْ طَلَبِهَا مِنْ غَيْرِ أَهْلِهَا
وَ أَشَدُّ مِنَ الْمُصِيبَةِ سُوءُ الْخُلُقِ مِنْهَا
يَخْشَى الْمَوْتَ
از مرگ ميترسد
وَ لَا يَخَافُ الْفَوْتَ
اما از فوت شدن وقت هراسى ندارد
+ «فرص»:
باید تا فرصت هست قدر «آیاتی و رسلی» را دانست و با عمل به معالم ربانی، از فرصت اعتاب و ری‌اجاستمنت بهره‌مند شد «عتب».
[فوت – خیب – عوز – عدم ]:
فَاتَهُ‏ الشَّي‏ءُ أَعْوَزَهُ :
« العَوَزُ : العدم »
[فوت – وادی محسر] :
اهل شک در وادی محسر سقوط می کنند و نشون میدن فرصتهای خودشونو میسد کردن ! فِیل کردن ! تمامی فرصتها فوت شده است !
مجازات حسود فراموش نخواهد شد! وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ!
مجازات حسودی که فرصتهاشو از دست داده، از دست نخواهد رفت و فراموش نخواهد شد! فَلا فَوْتَ!

مشتقات ریشۀ «فوت» در آیات قرآن:

إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى‏ أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ في‏ أُخْراكُمْ فَأَثابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى‏ ما فاتَكُمْ‏ وَ لا ما أَصابَكُمْ وَ اللَّهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ (153)
وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ‏ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَريبٍ (51)
لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ‏ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ (23)
وَ إِنْ فاتَكُمْ‏ شَيْ‏ءٌ مِنْ أَزْواجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذينَ ذَهَبَتْ أَزْواجُهُمْ مِثْلَ ما أَنْفَقُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ (11)
الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى‏ في‏ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ‏ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى‏ مِنْ فُطُورٍ (3)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی