Make Room For The Light!
Crack Your Heart Wide Open
and Let the Light Shine In!
«فسح» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«فَسَّحْتُ مجلسَهُ فَتَفَسَّحَ فيه:
جايش را باز كردم و با فراخى در آنجا، جاى گرفت.»
«فَسَّحْتُ لفلان أن يفعل كذا: فرصتى به او دادم كه آن را انجام دهد.»
«الفَسْح: اجازه مسافرت بخارج، پروانه خروج.»
برای نورت جا باز کن یعنی:
به نورت فرصت بده! به نورت اجازه بده! دومی نورت باش!
تا این علوم نورانی به تو عملکرد صحیح در قبال آیات و تقدیرات رو یاد بدهند.
مفهوم «فرصت دادن» معنای قشنگی برای واژه «فسح» است.
+ «جلس»
+ «نجو»
[«فسح – قبض و بسط نور قلب]:
انگاری با درک قبض و بسط نور قلبی، اهل یقین فرصتی پیدا میکنند تا با نور یاد معالم ربانی، اجازه پرواز و خروج از تاریکی حسادت، و ورود به حریم امن نور علم آل محمد ع را داشته باشند.
لذا «فسح» نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که اهل یقین در دل شرایط عرضه آیات و تقدیرات با استعمال اندیشه و فنون علمی حکیمانه این معلمین درس نور الولایة، فرصتی توام با آرامش و نورانیت برای خود و دیگران ایجاد مینمایند و این مفهوم زیبا از معنای اسم «فسح» استخراج و استنباط میشود.
+ «فرص»
[تفکر و غفلت – قبض و بسط]:
«الْفِكْرَةُ تُورِثُ نُوراً وَ الْغَفْلَةُ ظُلْمَةٌ»
فُسْحَةُ الْخَلْقِ!
خوشخویی و سعۀ صدر، محصول درک نور الولایة با قلب سلیم است!
عبادت خدا بدون درک نور و ظلمت دنیای قلب، غیر ممکن است!
برای درک این نور، توی قلبت جا باز کن! پشت به تمنا کن!
+ «فرغ»
[« فسح – بسط قلبی]:
[«فسح – فُسْحَةُ الْخَلْقِ » – قبض و بسط]:
[وَ الْفِكْرَةُ … ضِيَاءُ الْقُلُوبِ وَ فُسْحَةُ الْخَلْقِ]:
«وَ الْفِكْرَةُ … ضِيَاءُ الْقُلُوبِ … وَ اسْتِزَادَةٌ فِي الْعِلْمِ وَ هِيَ خَصْلَةٌ لَا يُعْبَدُ اللَّهُ بِمِثْلِهَا»
از آب به آب شبیهتر!
داستان تکراری هزاربارۀ تاریخ!
فَكَذَلِكَ مَا لَمْ يَأْتِ مِنْهَا بِمَا مَضَى أَشْبَهُ مِنَ الْمَاءِ بِالْمَاءِ
تفکّر، یعنی فهم قبض و بسط نور قلب،
همۀ بضاعت و بودجۀ نورانی قلب سلیم اهل نور است!
«وَ لَا يَنَالُ مَنْزِلَةَ التَّفَكُّرِ إِلَّا مَنْ قَدْ خَصَّهُ اللَّهُ بِنُورِ الْمَعْرِفَةِ وَ التَّوْحِيد»
بدون فهم قبض و بسط نور قلب، تفکر، معنا و مفهومی ندارد!
+ «الفکر، النّور الولایة، النّور المعرفة»
امام صادق علیه السلام:
اعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْيَا
هَلْ مَا بَقِيَ عَلَى أَحَدٍ
هَلْ أَحَدٌ فِيهَا بَاقٍ مِنَ الشَّرِيفِ وَ الْوَضِيعِ وَ الْغَنِيِّ وَ الْفَقِيرِ وَ الْوَلِيِّ وَ الْعَدُوِّ
فَكَذَلِكَ مَا لَمْ يَأْتِ مِنْهَا بِمَا مَضَى أَشْبَهُ مِنَ الْمَاءِ بِالْمَاءِ
از جريانهاى گذشته و وقايع تاريخى دنيا پند بگير،
آيا زندگى دنيوى براى كسى باقى مانده است؟
و آيا كسى در دنيا هميشگى و پايدار بوده است؟
و آيا از لحاظ زوال زندگى دنيوى،
فرقى در ميان فرد شريف و حقير و ثروتمند و فقير و دوست و دشمن ديده مىشود؟
و بايد متوجه شد كه آينده دنيا به گذشته شبيهتر است،
چنانكه آبى را اگر دو قسمت كنيم از هر جهت شبيه يك ديگر مىشوند.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
كَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظاً
وَ بِالْعَقْلِ دَلِيلًا
وَ بِالتَّقْوَى زَاداً
وَ بِالْعِبَادَةِ شُغُلًا
وَ بِاللَّهِ مُونِساً
وَ بِالْقُرْآنِ بَيَاناً
حضرت رسول اكرم (ص) فرمود:
مردن براى مردم بهترين واعظ است،
و عقل بهترين رهنما است،
و پرهيزكارى بهترين سرمايه است
و عبادت كردن بهترين اشتغال است،
و خداوند بهترين مونس است،
و قرآن بهترين بيان و كاملترين گوينده است،
و با داشتن اينها انسان از هر واعظ و رهنما و سرمايه و شغل و مونس و بيانى مستغنى مىشود.
وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا بَلَاءٌ وَ فِتْنَةٌ
وَ مَا نَجَا مَنْ نَجَا إِلَّا بِصِدْقِ الِالْتِجَاء
و باز آن حضرت فرمود:
باقى نمانده است از دنيا مگر گرفتارى و ابتلائات،
و كسى نجات و خلاصى پيدا نمىكند،
مگر آنكه روى صدق و اخلاص متوسل و پناهنده به پروردگار متعال گردد.
وَ قَالَ نُوحٌ ع
وَجَدْتُ الدُّنْيَا كَبَيْتٍ لَهُ بَابَانِ
دَخَلْتُ مِنْ إِحْدَاهُمَا وَ خَرَجْتُ مِنَ الْآخَرِ.
و حضرت نوح (ع) فرمود:
دنيا را چون خانهاى يافتم كه داراى دو درب باشد،
و من از يكى وارد آن خانه شده و از ديگرى بيرون رفتم.
هَذَا حَالُ نَجِيِّ اللَّهِ ع
فَكَيْفَ حَالُ مَنِ اطْمَأَنَّ فِيهَا وَ رَكَنَ إِلَيْهَا
وَ ضَيَّعَ عُمُرَهُ فِي عِمَارَتِهَا
وَ مَزَّقَ دِينَهُ فِي طَلَبِهَا
وَ الْفِكْرَةُ مِرْآةُ الْحَسَنَاتِ
وَ كَفَّارَةُ السَّيِّئَاتِ
وَ ضِيَاءُ الْقَلْبِ
وَ فُسْحَةٌ لِلْخَلْقِ
وَ إِصَابَةٌ فِي إِصْلَاحِ الْمَعَادِ
وَ اطِّلَاعٌ عَلَى الْعَوَاقِبِ
وَ اسْتَزَادَةٌ فِي الْعِلْمِ
وَ هِيَ خَصْلَةٌ لَا يُعْبَدُ اللَّهُ بِمِثْلِهَا
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
فِكْرَةُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ
وَ لَا يَنَالُ مَنْزِلَةَ التَّفَكُّرِ إِلَّا مَنْ قَدْ خَصَّهُ اللَّهُ بِنُورِ الْمَعْرِفَةِ وَ التَّوْحِيد.
اين وضع و حال و برداشت نوح صفى الله و برگزيدۀ خدا است.
چگونه خواهد بود وضع و حال كسى كه به دنيا تكيه و اعتماد كند
و عمر گرانبها را در تعمير و مرتب ساختن آن صرف نمايد
و در دستيابى به آن، دين خود را از دست بدهد؟
«فكر و انديشه، آئينه خوبيها و پوشاننده بديها
و روشنى بخش دلها و موجب خوشخويى و سعه صدر میشود.
به وسيله تفكّر، انسان به صلاح روز رستاخيز و پايان كارش آگاه میشود
و بر علم و دانشش افزوده میگردد
و هيچ عبادتى بالاتر از تفكّر نيست.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
يك ساعت تفكّر بهتر از يك سال عبادت است
و تنها كسانى به اين مقام میرسند كه خداوند آنان را به نور معرفت و توحيد ويژگى داده باشد.»
«وَ لَا يَنَالُ مَنْزِلَةَ التَّفَكُّرِ إِلَّا مَنْ قَدْ خَصَّهُ اللَّهُ بِنُورِ الْمَعْرِفَةِ وَ التَّوْحِيد»
بدون فهم قبض و بسط نور قلب، تفکر، معنا و مفهومی ندارد!
+ «الفکر، النّور الولایة»
«آیه نجوی»
[سورة المجادلة (۵۸): الآيات ۱۱ الى ۱۵] :
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ
وَ إِذا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا
يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ
وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (۱۱)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون به شما گفته شود:
«در مجالس جاى باز كنيد»، پس جاى باز كنيد تا خدا براى شما گشايش حاصل كند،
و چون گفته شود: «برخيزيد»، پس برخيزيد.
تا خدا [رتبه] كسانى از شما را كه گرويده و كسانى را كه دانشمندند [بر حسب] درجات بلند گرداند،
و خدا به آنچه مىكنيد آگاه است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۱۲)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هرگاه با پيامبر [خدا] گفتگوى محرمانه مىكنيد، پيش از گفتگوى محرمانه خود صدقهاى تقديم بداريد. اين [كار] براى شما بهتر و پاكيزهتر است؛ و اگر چيزى نيافتيد بدانيد كه خدا آمرزنده مهربان است.
أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ (۱۳)
آيا ترسيديد كه پيش از گفتگوى محرمانه خود صدقههايى تقديم داريد؟ و چون نكرديد و خدا [هم] بر شما بخشود، پس نماز را برپا داريد و زكات را بدهيد و از خدا و پيامبر او فرمان بريد، و خدا به آنچه مىكنيد آگاه است.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ وَ يَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (۱۴)
آيا نديدهاى كسانى را كه قومى را كه مورد خشم خدايند به دوستى گرفتهاند؟ آنها نه از شمايند و نه از ايشان، و به دروغ سوگند ياد مىكنند و خودشان [هم] مىدانند.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذاباً شَدِيداً إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۱۵)
خدا براى آنان عذابى سخت آماده كرده است. راستى كه چه بد مىكردند.