Luminous Stationery!
«قرطس» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«القِرْطاسِيَّة: هي لفظ عام يطلق على جميع الأدوات المكتبية.»
«نوشتافزار یا لوازم تحریر»
«Stationery»
قرطس – قرطاس – قراطیس :
« أَنْزَلَ الْكِتابَ … تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ »
کتاب فقه اللغه زیبا آورده :
القِرْطَاسُ: ما وُضِعَ فيه لِيُرْمَى
+ «امم»
«قرطاس» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست.
+ «هدف»
[هدف – قرطس – امّ ] :
فقه اللغة – فصل في الهدف
الهَدَفُ: ما بُنِيَ و رُفِعَ من الأرض للنِّضال.
و القِرْطَاسُ: ما وُضِعَ فيه لِيُرْمَى.
و الغَرَضُ: ما يُنْصَبُ فيه شِبْهُ غِرْبَالٍ أو قطعة جلد.
الْقِرْطَاسُ : ما يكتب فيه : (كاغذ) و آنچه كه در آن مىنويسند.
مفهوم «سفید» در این واژه وجود دارد:
« دابَّةٌ قِرْطَاسِيَّةٌ ، إِذا كانت بَيْضَاءَ لا يُخَالِطُ بياضها شِيَةٌ
فإِذا ضَرَبَ بَياضُها إِلى الصُّفْرَة فهي نَرْجِسِيَّةٌ »
«قرطاسیة» : لوازم التحریر – نوشت افزار :
+ «حرر – لباس حریر»
[قرطس – برند] :
[قرطس – سحر] :
+ «سحر» :
کار لیدرهای سوء اینه که محکم و متشابه رو قاطی کنن و اینجوری واقعیت رو برای همه وارونه جلوه بدن و همه رو جادو (سحر) کنن.
+ « أَنْزَلَ الْكِتابَ … تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ »
« وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً في قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْديهِمْ لَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ »
لوازم التحریر نورانی! كِتاباً في قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْديهِمْ!
[کتاب – قرطاس – محکم و متشابه] :
در واقع همه کتب آسمانی و همه معلمین این کتب آسمانی، یکی هستند و از یک منبع و ماخذ تغذیه می شوند و کتاب بدون معلم، برای ما، بیمعنا و بیمفهوم خواهد بود و لذا در اعتقاد یهود کتاب به قرطاس تبدیل می شود یعنی بین اینها اختلاف ایجاد می کند و یهود تلاش می کند این کتاب و معلم واحد را تکهتکه کند تا خاصیت آن را از آن بگیرد و دیگر کسی نتواند با معالم ربانی صاحبان نور ارتباط علمی داشته باشد. در واقع همه کتب آسمانی یک چیز هستند و آن هم معالم ربانی است و میبینیم که معنای تمام واژهها به معالم ربانی برمیگردد و یهود که این را میداند، میخواهد با تکهتکه کردن کتاب، در واقع با ایجاد تفرقه در معانی اسماء الله الحسنی، خاصیت این کتاب که در معنای آن- یعنی عمل به علوم ماخوذ از معلم آن یعنی معالم ربانی صاحبان نور- است را بگیرد و این را در هر زمان انجام می دهند اما معالم ربانی در هر زمان باذن خدای مهربان آشکار میشود و با تفهیم معانی واژهها، این پازل از هم پاشیده را سرهم و مونتاژ نموده و حالا می فهمیم قرآن یعنی چه و چه به درد می خورد و جزءجزء کردن و خواندن قرآن، کار شیطانی یهود است که نمیخواهند معنای عمیق قرآن که همان فرایند نور الولایة است، از آن استنباط گردد، یعنی خلاصه می خواهند معالم ربانی آشکار شده را در خفا نگه دارند، تا خود جایگزین نامشروعی برای این منتخب آل محمد ع باشند، لذا عبارت « تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيرا » کار یهود است که کتاب نازل شده واحد را مبدل به قراطیس میکنند و این قسمتهای باب میل خود را که همان آیات متشابه باشد، آشکار و عَلَم نموده و محکمات را مخفی از دید دیگران می نمایند و این که با متشابهات، دیگران را به اشتباه می اندازند کار یهود است « أَنْزَلَ الْكِتابَ … تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها » یعنی کتاب و معلم، همه کامل نازل شده اما یهود اونو یه جور دیگه میکنن تا به مقصودشون برسن و اون اینه که کتاب رو قراطیس میکنند و متشابهات کتاب رو متمسک میشوند و همه را به اشتباه میاندازند.
در کتاب لغت مجمع البحرين، زیبا توضیح داده شده است:
« تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ : تجعلونه كتبا و صحفا متفرقة أو ذا قَرَاطِيسَ يودعونه إياها تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً أي تبدون بعضها و تكتمون بعضها »
کتاب لغت التحقیق:
«أى تضبطونه في قراطيس متشتّة تخفون بعضا منها و تبدون بعض هذه القراطيس على ما تشتهونه»
دلشون میخواد محکمات رو مخفی کنند و متشابهات رو به خورد دیگران بدهند!
تا از روی همین کتاب بتونن مردم رو گمراه کنند و این هنر کثیف فقط از یهود هذه الامة (معارین) بر می آید و بس. لیدرهای یهود که با معالم ربانی نیز آشنا شدهاند ولی سوراخ شک قلبشان نمیگذارد به معالم ربانی صاحبان نور یقین بیاورند و عاقبتبهخیر شوند، از روی حسد نسبت به معالم ربانی اینجوری جای آیات محکم و متشابه رو برای دیگران عوض می کنند و به مقصود خود میرسند که کسی به معالم ربانی و محکمات قرآن، دسترسی نداشته باشد.
+ «ناسخ و منسوخ»
لیدرهای سوء یهود: صدای خوار عجل!
قرآن بر سر نیزه کردن معاویه!
+ «عوامفریبی لیدرهای سوء!»
جزءجزء کردن قرآن، کاری غلط و از کارهای خبیثانه یهود است که اینجوری خیلیها درگیر آیات متشابه میشوند.
[قرطس « قَراطِيسَ » – عضو « عِضينَ »] :
+ « أَنْزَلَ الْكِتابَ … تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ »
+ «عضو»:
«كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ * الَّذينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضينَ:
قَسَمُوا الْقُرْآنَ وَ لَمْ يُؤَلِّفُوهُ عَلَى مَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ »
اهل شک با قرآن این کار رو می کنن: قراطیس و عضین.
در واقع با «آیاتی و رسلی» این برخورد زشت را انجام میدهند.
امام صادق علیه السلام:
عن عبد الله بن سنان قال سألت أبا عبد الله ع عن قول الله:
«قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها»
قال: كانوا يكتمون ما شاءوا و يبدون ما شاءوا.
[] :
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ و ما عرفوه حق معرفته و ما عظّموه حق عظمته و ما وصفوه بما هو أهل أن يوصف به من الرحمة على عباده و اللطف بهم.
عن الصادق عليه السلام:
إن اللَّه لا يوصف و كيف يوصف و قد قال في كتابه وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ فلا يوصف بقدر إلا كان أعظم من ذلك و يأتي فيه حديث آخر في سورة الزّمر إن شاء اللَّه تعالى إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ حين أنكروا الوحي و بعثة الرسل و ذلك من أعظم رحمته و أجلّ الطافه.
تفسیر القميّ:
هم قريش و اليهود قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً الزموا بما لا بدّ لهم من الإِقرار به مع توبيخهم بتحريفهم بابداءِ بعض و اخفاءِ بعض و جعلها ورقات متفرقة ليتمكّنوا بما حاولوه.
العياشي عن الصادق عليه السلام أنّه سئل عن هذه الآية قال كانوا يكتمون ما شاءوا و يبدون ما شاءوا و في رواية كانوا يكتبونه في القراطيس ثم يبدون ما شاءوا و يخفون ما شاءوا.
تفسیر القميّ:
يخفون يعني من أخبار رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلم و قرئ بالياءِ وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ أي أنزله اللَّه قيل أمره بأن يجيب عنهم اشعاراً بأنّ الجواب متعيّن لا يمكن غيره و تنبيهاً على أنهم بهتوا بحيث لا يقدرون على الجواب ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ القمي يعني ما خاضوا فيه من التكذيب.
[] :
تفسير القمي:
قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ قَالَ لَمْ يَبْلُغُوا مِنْ عَظَمَةِ اللَّهِ أَنْ يَصِفُوهُ بِصِفَتِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ وَ هُمْ قُرَيْشٌ وَ الْيَهُودُ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ احْتَجَّ وَ قَالَ قُلْ لَهُمْ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها يَعْنِي تُقِرُّونَ بِبَعْضِهَا وَ تُخْفُونَ كَثِيراً يَعْنِي مِنْ أَخْبَارِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ يَعْنِي فِيمَا خَاضُوا فِيهِ مِنَ التَّكْذِيبِ ثُمَّ قَالَ وَ هذا كِتابٌ يَعْنِي الْقُرْآنَ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ يَعْنِي التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها يَعْنِي مَكَّةَ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ أُمَّ الْقُرَى لِأَنَّهَا خُلِقَتْ أَوَّلَ بُقْعَةٍ وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ أَيْ بِالنَّبِيِّ وَ الْقُرْآنِ .
[] :
عَنْ أَبِي الْحَسَنِ قَالَ:
كَتَبْتُ فِي ظَهْرِ قِرْطَاسٍ أَنَّ الدُّنْيَا مُمَثَّلَةٌ لِلْإِمَامِ كَفِلْقَةِ الْجَوْزَةِ فَدَفَعْتُهُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع وَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ أَصْحَابَنَا رَوَوْا حَدِيثاً مَا أَنْكَرْتُهُ غَيْرَ أَنِّي أَحْبَبْتُ أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْكَ
قَالَ فَنَظَرَ فِيهِ ثُمَّ طَوَاهُ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ شَقَّ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ هُوَ حَقٌّ فَحَوِّلْهُ فِي أَدِيمٍ.
مشتقات ریشۀ «قرطس» در آیات قرآن:
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً في قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْديهِمْ لَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ (7)
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذي جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ في خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ (91)