Light, the universal grace of compassionate God, encompasses everything! 🌟
«عمم» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می نویسند:
«عَمَ المَطَرُ الأَرضَ: باران همه جا را فرا گرفت.»
Light, the universal grace of compassionate God, encompasses everything! 🌟
In its radiant embrace, worlds awaken, colors dance, and hearts find solace. ✨
From the dew-kissed petals at dawn to the starry tapestry of night, light weaves its sublime symphony across existence. 🌸🌠
Eternal light, guiding souls, illuminating paths, whisper secrets to the hearts that are night vigilant. 🕊️
Infinite and tender, light cradles hope, forgives shadows, and paints dawn’s canvas anew. 🎨
So let us bask in its gentle warmth, reverence its mystery, and become the luminous notes in this grand celestial song. 🎶✨
نور، نعمت همگانی خدای مهربان، همه چیز را فرا گرفته است! 🌟
در آغوش درخشانش، دنیاها، در آفاق و در انفس، بیدار میشوند، رنگها میرقصند و دلها آرامش می یابند. ✨
از گلبرگهای شبنمبوسیده، در سپیدهدم گرفته تا ملیله پر ستاره شب، نور، سمفونی عالی خود را در سراسر هستی میبافد. 🌸🌠
نور جاویدان، روحهای هدایتگر، راههای نورانی، اسرار را برای دلهایی که شبزندهدارند، زمزمه میکند. 🕊️
این نور بینهایتِ لطیف، امید را مهد قلبها میکند، به سایهها معنا میبخشد، و بوم سحر را از نو نقاشی میکند. 🎨
پس بیایید در گرمای ملایم آن غوطهور شویم، به راز آن احترام بگذاریم و نتهای درخشان این آواز آسمانی باشکوه باشیم. 🎶✨
Light, the universal grace of a compassionate God, encompasses everything.
It dances through the cosmos, weaving its luminescent threads across the fabric of existence.
From the distant stars to the dew-kissed petals of a morning flower, light whispers secrets of eternity.
In the quiet of dawn, it paints the sky with hues of rose and gold, inviting us to witness the birth of a new day.
It bathes the ancient forests,
illuminating the veins of leaves and the moss-covered stones.
Even in the darkest corners, light persists—a flicker of hope, a promise of renewal.
Light, those ethereal messengers, traverse vast distances to touch our eyes.
They carry stories of distant galaxies, fiery novae, and collapsing stars.
When we gaze at the night sky,
we are not merely stargazers.
we are time travelers, glimpsing the past in the present moment.
And within us, too, light dances. It courses through our veins, animating our cells. It sparks synapses in our minds, igniting thoughts and dreams. Our eyes, those delicate windows to the soul, drink in the world’s radiance, translating it into wonder and understanding.
Love, too, is light. It warms our hearts, casting out shadows of fear and loneliness. It binds us together, creating constellations of shared experiences. When we love, we become beacons, guiding each other through life’s labyrinthine paths.
So let us honor this luminous gift.
Let us seek the light within ourselves.
Let us be mirrors, reflecting its brilliance,
and prisms, refracting its colors.
In light, we find solace, inspiration, and the promise of something greater.
A celestial embrace transcending time and space.
May your days be bathed in light, dear seeker. 🌟✨
نور، فیض جهانی خدای مهربان، همه چیز را فرا می گیرد.
در میان کیهان میرقصد و رشتههای درخشان خود را در تار و پود هستی میبافد.
از ستارگان دور تا گلبرگهای شبنم بوسیده صبحگاهی،
نور رازهای ابدیت را زمزمه می کند.
در سکوت سپیدهدم، آسمان را با رنگهای رز و طلا رنگآمیزی میکند،
و ما را دعوت می کند تا شاهد تولد یک روز جدید باشیم.
جنگلها را شستشو میدهد و برگها و سنگهای پوشیده از خزه را روشن میکند.
حتی در تاریکترین گوشهها، نور ادامه دارد: سوسو زدن امید، نوید تجدید.
نور، این پیامرسان الهی، مسافت زیادی را طی میکند تا چشمان قلب ما را لمس کند.
نور، داستانهای تکراری از کهکشانهای دوردست، از قلبهای آتشین و ستارگان در حال فروپاشی را حمل میکند و باطلاع ما میرساند.
وقتی به آسمان شب قلب خود خیره میشویم، در جستجوی فهم موارد اشتباه خود هستم.
ما مسافران زمان هستیم و مصادیق داستانهای تکراری اقوام گذشته را در لحظه حال، میبینیم.
رقص نور یعنی قبض و بسط نور، از دنیای پنهان درون ما، عبور میکند و جان ما را زنده میکند.
این جرقۀ نورانی، سیناپسهایی در ذهن ما ایجاد میکند و افکار بکر را شعلهور میکند.
چشمان قلب ما، این پنجرههای ظریف روح، درخشش جهان را مینوشد و آن را به شگفتی و درک تبدیل میکند.
عشق نیز نور است.
قلب ما را گرم میکند و سایههای ترس و تنهایی را از بین میبرد.
ما را به هم پیوند میدهد و مجموعههایی از تجربیات مشترک را ایجاد می کند.
+ «ورکلایفها»
وقتی عشق میورزیم، به چراغهایی تبدیل میشویم که یکدیگر را در مسیرهای پر پیچ و خم زندگی هدایت میکنند.
پس بیایید این هدیه مقدس نورانی را گرامی بداریم.
نور را در درون خود جستجو کنیم.
بیایید آینهای باشیم که درخشندگی نور را منعکس میکنیم.
بیایید منشورهایی باشیم که نور را میشکنند و آن را به علوم نورانی رنگارنگ ترجمه میکنند.
زیرا در معنای این نور است که ما آرامش، الهام و نوید چیزی بزرگتر را می یابیم.
آغوشی آسمانی که از زمان و مکان فراتر میرود.
روزگارت غرق نور باشد ای عزیزِ سالکِ راه نورانی. 🌟✨
«عمم» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می نویسند:
«عَمَ المَطَرُ الأَرضَ: باران همه جا را فرا گرفت.»
نور، نعمت همگانی خدای مهربان، همه جا را فرا میگیرد!
«عَمَ المَطَرُ الأَرضَ: باران همه جا را فرا گرفت.»
+ مفهوم سخاوت و بخشندگی در این واژه زیباست.
«عَمَّمَهُ الامرَ : كار را به او سپرد.»
«عُمِّمَ الرجُلُ : عمامه بر سر او نهاده شد و بزرگ و جلودار شد، زيرا عمامهها تاجهاى عرب مىباشند.»
«رَجُلٌ عَمَمٌ»: آنكه خير يا خرد او شامل همگان و عام باشد.
«همگانی – عمومی»:
این سخاوت علمی آل محمد ع رو می رسونه که عنایات علمی آنها همگانی است و همه (اهل یقین و اهل شک) در معرض این باران رحمت قرار می گیرند.
+ «ظهر»
+ «اخراج»
+ «ذبح نور – ذبح علم و معلّم»
+ هزار واژه مترادف نور الولایة.
المُعَمَّم : مرد بزرگوار و مهتر قوم.
نور، همه جا را فرا میگیرد! نور همگانی! نور عامّ!
+ «کَوَرَ»
«معمّم» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است که آل محمد ع این ماموریت خطیر ذبح عظیم را به آنها سپردهاند «عَمَّمَهُ الامرَ: كار را به او سپرد.».
ما نیز باید با یاد این معالم ربانی در امورات روزمرۀ زندگی خود، اینگونه با عمل به معالم ربانی، کانه کارها را به خدا و آل محمد ع بسپاریم.
+ «صلی – دومی نور ت باش!»:
«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً»
واژه صلی نیز همین مفهوم واژۀ «عمم» است، یعنی خدای مهربان، علم رو به آل محمد ع سپرده! ای مردم چرا شما با اخذ علم از این انوار مقدس و عمل به آن، کاراتونو به این خاندان کرامت نمیسپارید و با توکل بر این اندیشه زندگی نمی کنید و این شیوه را در زندگی خود رایج و همگانی «عَمَ المَطَرُ الأَرضَ» نمینمایید.
مثلا میگن: امروزه گسترش فرهنگ «راهپیمایی همگانی!» داریم، اما …
«عمم – عمّامة» + مقالۀ «توج – تاج نورانی!»
مفهوم سر و مافوق و نور ولایت در این واژهها وجود دارد.
«وَ عَلَى رَأْسِهَا تَاجٌ مِنْ نُورٍ –
فَمَا هَذَا التَّاجُ الَّذِي عَلَى رَأْسِهَا؟
قَالَ بَعْلُهَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع» تاج نورانی ولایت!
«عمم» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشۀ آنهاست:
باید نحوه زندگی و روش آل محمد ع بین همه، عمومیت و رواج پیدا کند و متداول و همگانى گردد. «اللُّغة الْعَامِّيَّة: زبان متداول و رايج»
+ «أصل ذلك من الْعُمُومِ، و هو الشّمول و ذلك باعتبار الكثرة»
[سفر – عمامه]:
عمامه و سفر، نامهای زیبای معالم ربانی و آیات است، پس زندگی، مسافرتی است که با یاد معالم ربانی باید انجام شود و با آیاتش روبرو شویم.
+ «سفر انفرادی با نور!»
این سبک زندگی باید «تعمیم» پیدا کند.
+ «فشو»: «افشاء السلام فی العالم»
+ «إِذَا دَعَا أَحَدُكُمْ فَلْيُعِمَّ فَإِنَّهُ أَوْجَبُ لِلدُّعَاءِ»
« أَنَا ضَامِنٌ لِمَنْ خَرَجَ يُرِيدُ سَفَراً مُعْتَمّاً تَحْتَ حَنَكِهِ ثَلَاثاً لَا يُصِيبُهُ السَّرَقُ وَ الْغَرَقُ وَ الْحَرَقُ »
« ضَمِنْتُ لِمَنْ يَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهِ مُعْتَمّاً أَنْ يَرْجِعَ إِلَيْهِ سَالِماً »
[تعمیم معالم ربانی در عمل بعهده اهل یقین است!]:
« وَ قَالَ عِنْدَهُ رَجُلٌ إِنَّ الْمَعْرُوفَ إِذَا أُسْدِيَ إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ ضَاعَ
فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع لَيْسَ كَذَلِكَ وَ لَكِنْ تَكُونُ الصَّنِيعَةُ مِثْلَ وَابِلِ الْمَطَرِ تُصِيبُ الْبَرَّ وَ الْفَاجِرَ »
+ قولوا للناس کلهم حسنی …
[تاج برای اهل یقین نام زیبای معالم ربانی و آیات محکم است] :
« وَ قَوْلُهُ ص لِسَلْمَانَ سَيُوضَعُ عَلَى رَأْسِكَ تَاجُ كِسْرَى فَوُضِعَ التَّاجُ عَلَى رَأْسِهِ عِنْدَ الْفَتْحِ »
مشتقات ریشۀ «عمم» در آیات قرآن:
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتي في حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً (23)
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (61)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ اللاَّتي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَكَتْ يَمينُكَ مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ بَناتِ عَمِّكَ وَ بَناتِ عَمَّاتِكَ وَ بَناتِ خالِكَ وَ بَناتِ خالاتِكَ اللاَّتي هاجَرْنَ مَعَكَ وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَيْهِمْ في أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ لِكَيْلا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً (50)