Just Do Your Duty!
الفبای نورانی، نسخه های نورانی
(ر ک ب – فقط وظیفهتو انجام بده! ارکبوا فیها! ارکب معنا)
برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید
«رکب» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«رِكَابٌ السرج: هو ما توضع رجل الرَّاكِبِ فيه»
ارتکاب: اجرا کردن، انجام دادن، عمل کردن، مبادرت ورزیدن، دست بکارشدن، گناه کردن.
حسود، چشمش به تمناهاش که میافته، فورا دست بکار میشه! و انجامش میده!
اهل نور، چشمش به تمناهاش که میافته، مرتکب گناه نمیشه!
صبر میکنه «صوم»، تا نورش برای او تصمیمگیری کنه «صلی»!
نماز یعنی: نفر دوم باش!«be the second one»
+ «ثنی»: اسم «صلاة»، «نماز»، «ثانیه»!
نمازگزار یعنی دوّمی، نه اولی!
دوّمیِ نورت باش!
نور، قبله توست!
رو به قبلۀ نورانیات باش!
دوّمیِ نور اوّل خودت باش و به این نور اوّل خودت سلام بده و بگو:
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَوَّلُ» + «خلقا جدیدا»
اهل نور، چشمش به نورش که میافته، فورا دست بکار میشه!
اهل نور، دست بکار میشه و تولید اعمال صالح میکنه!
اما حسود، چشمش که به تمناش میافته، پشت به نورش میکنه و دست بکار میشه و گناه میکنه!
گناه یعنی نور تقدیرات رو فدای تمناها کردن!
فقط وظیفهتو انجام بده! ارکبوا فیها! ارکب معنا!
وظیفۀ ما مراقبت از خودمونه!
مراقبت از قلبمونه!
هر کسی خودش باید روانشناس و روانپزشک قلب خودش باشه!
مراقبت از قلب میشه، محاسبۀ نفس! مجاهدۀ قلبی! ریاضت نفس!
مدام روانشناس و روانپزشک قلب خودت باش!
یعنی مدام قلبتو چک کن! قلبتو محاسبه کن!
روانشناسی یعنی محاسبۀ نفس!
که کار سختیه، پس میشه مجاهده! میشه مراقبة! میشه ریاضت!
ما تنها یک وظیفه داریم و اونم اینه که:
مواظب نور قلب خودمون باشیم که خاموش نشه! «اله»
+ «اولویّت!»
وظیفۀ ما اینه که مدام مواظب حالات قلبی خودمون باشیم!
اگه یهو تاریک میشی! حالت بد میشه! حس خوبی نداری!
اینجا باید بدونی که در یک مورد، با خدای خودت اختلاف پیدا کردی!
یا توی افکارت چیزی گذشته یا حرفی زدی یا کاری کردی که خدای مهربان، خوشش نیومده! و داری با این تاریکی قلب باهات صحبت میکنه و ازت ایراد میگیره! وظیفه اینه این کلام رو ببینیم و بشنویم و بفهمیم و بهش ترتیب اثر بدهیم.
بی توجهی به حالات قلبی، بی توجهی به کلام خدای مهربان است!
قطع رابطه با کلام نورانی خدای مهربان است!
پشتتو به نورت نکن!
رو به قبله نورانی، متوجه وظیفۀ خودت شو و انجامش بده!
ارکبوا فیها! ارکب معنا!
ارْكَبُوا فيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها
يا بُنَيَ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ
+ «غبر»: بپّا از جاماندگان نباشی!
مرتکب نور شو «ارْكَبْ مَعَنا»!
مرتکب گناه نشو «وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ»!
با نورت ترکیب شو! (1+1)
تولید عمل صالح کن!
با آتش گناه، بازی نکن!
[سورة هود (۱۱): الآيات ۴۰ الى ۴۳]
حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنا احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ (۴۰)
تا آنگاه كه فرمان ما دررسيد و تنور فوران كرد، فرموديم: «در آن [كشتى] از هر حيوانى يك جفت، با كسانت -مگر كسى كه قبلاً در باره او سخن رفته است- و كسانى كه ايمان آوردهاند، حمل كن.» و با او جز [عدّه] اندكى ايمان نياورده بودند.
وَ قالَ ارْكَبُوا فِيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (۴۱)
و [نوح] گفت:
«در آن سوار شويد.
به نام خداست روانشدنش و لنگرانداختنش،
بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است.»
وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ
وَ نادى نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ فِي مَعْزِلٍ
يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ (۴۲)
و آن [كِشتى] ايشان را در ميان موجى كوهآسا مىبُرد،
و نوح پسرش را كه در كنارى بود بانگ درداد:
«اى پسرك من، با ما سوار شو و با كافران مباش.»
قالَ سَآوِي إِلى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْماءِ
قالَ لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ
وَ حالَ بَيْنَهُما الْمَوْجُ فَكانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ (۴۳)
گفت: «به زودى به كوهى پناه مىجويم كه مرا از آب در امان نگاه مىدارد.»
گفت: «امروز در برابر فرمان خدا هيچ نگاهدارندهاى نيست، مگر كسى كه [خدا بر او] رحم كند.»
و موج ميان آن دو حايل شد و [پسر] از غرقشدگان گرديد.
بررسی واژۀ «رکب»:
«طَريقٌ رَكُوبٌ: راه هموار»
+ «عبد – طریق مُعَبَّد»
«بَعير رَكُوب: به آثارُ الدَّبَر و القَتَب»
+ «دبر»
+ «اثر»
+ «وقع»
علوّ شيء شيئا
استقرار شيء على شيء آخر (1+1)
«ركبت الدابّة»
«ركبني الدين»
«رِكَابٌ السرج: هو ما توضع رجل الرَّاكِبِ فيه»
«پدال – جاپایی»
+ «عروة الوثقی – سیناپس»
«استقرار شيء على شيء آخر»: میشه (1+1)
وقتی اهل یقین با معالم ربانی، جمع میشه به استقرار و آرامش میرسه،
این میشه واژۀ زیبای رکب.
رکاب نام زیبای معالم ربانی است!
در واژه رکب مفهوم تاثیرپذیری از معالم ربانی وجود دارد، مثل واژه های دبر و وقع و اثر و لهد و …
در زبان فارسی مشتقات زیادی از ریشۀ رکب را داریم:
مرکّب ، مرکب ، راکب ، رکاب ، ترکیب ، ارتکاب ، مرتکب ، …
«ارتكاب الذنوب: إتيانها»
در واقع همونجور که شخص مرتکب گناه میشه «ارتكاب الذنوب» یعنی اندیشه باطل رو بکار میبنده «کاربرد مذموم واژۀ رکب»، میتونه مرتکب نور ولایت «ركبني الدين» هم بشه «کاربرد ممدوح واژۀ رکب»، یعنی معالم ربانی رو استعمال کنه و این واژه «رکب» در اینجا و در آیاتی مانند «يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا» [1+1] معنیش اینه که ای اهل یقین و اهل شک که با معالم ربانی آشنا شدید حالا بجای ارتکاب معصیت، این اندیشۀ زیبا و این معالم ربانی را بکار ببندید «ارْكَبْ مَعَنا» کانه میگه چرا همونجور که میتونید مرتکب گناه بشید، چرا مرتکب نور ولایت نمیشید!
در واقع وقتی نور علم آل محمد ع از باب مستجار کعبۀ درون قلبت «صاحبان نور»، به قلبت بتابد، عقلت بر هوای نفس حسودت غالب میگردد «رکب»، حسد درناژ میشود و نور عقلت به نور علم آل محمد ع پیوند میخورد و نور علی نور میشود .
شنیدی میگن این قطعه رو که روی ماشین سوار کنی، اتوماتیک میشه! در واقع با عمل به معالم ربانی، در قلب ما، فرهنگ و اعتقاد و بینش آل محمد ع مستقر میشود و ما با این ترکیب اعتقادی «ضیف» توانایی ویژهای پیدا می کنیم «مکن» و آن آرامش لازم در دلِ شرایط است و این واژه همسو با بحث زوج و فرد است، یعنی قلب ما تنهاست و به محض اینکه به یاد معالم ربانی بیفتد از تنهایی در آمده و با این نور آرامبخش عالم ربانی، ترکیب میشود «ركبني الدين».
در فارسی میگیم فلانی خیلی به کارش وارده «بصر»، یا به کارش سواره و کارشو خوب بلده.
در واقع فرهنگ آل محمد ع رو خوب بلده و میدونه چجوری با یاد معالم ربانی در هر لحظه از زمان، عامل به این علوم بشه و راه برای او هموار شده و اینقدر آیت به آیت از دلخواهها و تمناهایش گذشته و قبول ذلت ممدوح کرده و جاخالی داده و تغافل نموده که این دروس و فنون رو فوت آبه و سوار بر کشتی نوح شده «ارکبوا فیها»!
[وسیلهای برای حمل و نقل وسایل سنگین و سرعت در کار و راحتی و انجام کارهای مشکل و غیر ممکن. بدان که این وسیله همان نور الولایة است که از مفهوم این واژه «رکب» استنباط میشود.]
«نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً» منظور چیست؟
+ «اعمال صالح – سبع سنابل.»
قوله: حَبًّا مُتَراكِباً أراد به السنبل.
+ واژههای «عمل – فعل – صنع»
[«ارْكَبْ مَعَنا» : استعمال اندیشه صاحبان نور]:
«يا بُنَيَ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ»:
انگاری صاحب نور به کسی که براش زحمت کشیده و این اندیشه رو یادش داده و به این اعتبار اسمش شده «بنیّ» میگه، من با تو همکاری کردم و اندیشه آل محمد ع رو یادت دادم، حالا نوبت توست که با من همکاری کنی و با استعمال این اندیشه، روش ناپسند حسادت رو بذاری کنار و خودت اختیارا سوار کشتی بشی و اینجا دیگه فقط و فقط خودت باید با یادآوری علوم من در دل شرایط آیات، راه رسیدن به آرامش رو اینجوری انتخاب کنی و سوار بشی و از این آیه میفهمیم مفهوم ارکب یعنی به اندیشه و معالم ربانی عمل کن و انجامش بده، لذا «رکب» یکی از هزار واژه مترادف نور ولایت است.
+ واژههای عمل و فعل و صنع و … »
در واقع با توجه به بحث «منا اهل البیت ع»، میشه اینجوری بیان کنیم که:
صاحب نور به شاگردانش، که این اندیشه رو از او آموختهاند، میگوید:
اگه میخواهید منا اهل البیت ع بشید باید از سوارشدگان این کشتی باشید تا منّا باشید، لذا ظاهرا اگر پسر نوح ع هم که باشی، اما قلبا اندیشۀ پدر رو باور نداشته باشی و به این اندیشه احترام نگذاری و بدان عمل ننمایی و دست از حسادتت برنداری، هیچی گیرت نمیاد!
معلوم میشه این پیامبر خدا، برای ساخت بیت اعتقادی پسرش خیلی زحمت کشیده و از اون انتظار داشته که با این همه معالم که به او آموخته، حالا بیت اعتقادی آل محمد ع رو برای رسیدن به آرامش انتخاب کنه «خیمه و بیت» و با انتخاب غیر آل محمد ع بر آنها خودشو در زمره کفار حسود قرار نده که متاسفانه علیرغم این همه مطالب که از صاحبان نور شنیدند و دیدند ولی در عمل، حرفشنوی نداشتند و در سیل اعتقادی اندیشۀ دانهدرشتهای قبیله شیطان، به کشتی نجات آل محمد ع پناهنده نشدند و خیال کردند با رها کردن دست صاحبان نور [جرم – خذل] چیزی وجود دارد که بهتر از او مراقبشان باشد [خیال کردند با کامجویی و ستیزهجویی، بیشتر بهشون خوش میگذره] اما زهی خیال باطل که در طوفان نوح ع غرق شدند و مثل همیشه، داستان تکرای، باز هم تکرار شد و یک عدۀ اندک، سوار سفینۀ علوم خود شده و به ساحل نجات رسیدند.
موضع حاجت در بیان این مطالب در مورد واژه «بُنَيَ» است که پدر (مافوق) با بنای اعتقادی که برای پسر (مادون) ساخته «بناء»، انتظار دارد از پس مشکلاتش برآید.
«يا بُنَيَ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ»
این در واقع کلام صاحبان نور به اهل حساد است که:
ای کسانی که من اینقدر برای شما زحمت کشیدم و صحبت کردم و فرایند نور ولایت را یادتون دادم، بیاید و «مَعَنا» بشید! و «منا اهل البیت ع» بشید و ناآرامی هاتونو با نور ولایت آروم کنید و مثل منِ نوح ع، و جمع دوستان محدودم، سوار کشتی نجات حسین ع شوید و نکنه خدای ناکرده با ردّ این اعتقاد و برگزیدن راه چاره کاذب و متشابه، یعنی حسادت «معصیت» بجای نور ولایت، خودتونو بدبخت کنید و به کافرهای عالَم بپیوندید «وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ»!
رکاب چیزی است که برای سوار شدن به اسب، باید پاتو بذاری اونجا و سوار و غالب بر این هوای نفست بشی، لذا رکاب نام زیبای اندیشه و معالم ربانی است که اگر پاتو بذاری تو این رکاب، براحتی عقلت بر هوای نفست غالب میشه و سوار بر هوای نفست میشی و افسار اونو بخوبی مهار کرده «حکم» و در اختیار خودت میگیری و قلب نورانیات نمیذاره که تن به ارتکاب معاصی بدهی.
مشتقات ریشۀ «رکب» در آیات قرآن:
فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُكْباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَما عَلَّمَكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ (239)
وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ في ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (99)
إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِي الْميعادِ وَ لكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولاً لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَميعٌ عَليمٌ (42)
وَ قالَ ارْكَبُوا فيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحيمٌ (41)
وَ هِيَ تَجْري بِهِمْ في مَوْجٍ كَالْجِبالِ وَ نادى نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ في مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرينَ (42)
وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَميرَ لِتَرْكَبُوها وَ زينَةً وَ يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ (8)
فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا رَكِبا فِي السَّفينَةِ خَرَقَها قالَ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً إِمْراً (71)
فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ (65)
وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ (42)
وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ (72)
اللَّهُ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (79)
وَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْكَبُونَ (12)
وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ (6)
في أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ (8)
لَتَرْكَبُنَ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ (19)