Jealousy Blinds!
Jealousy blinds us and affects how we see the world.
Jealousy induces insecurity.
Jealousy can actually distract a person so much that they miss what’s right in front of their eyes.
«زرق» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الزَّوْرَق: كشتى كوچك»
«المزراق: رمح قصير»
«الذكر أزرق: میکرو پنیس»
مفهوم «نقص، قصير، میکرو، كوچك» در این واژه مهم است!
نقصی که در عملکرد عضو یا وسیله ایجاد اختلال نماید!
«عين زرقاء»
«إن الزُّرْقَةَ أبغض شيء من ألوان العيون عند العرب»
عرب این رنگ چشم رو عیب میدونه! چون «العين إذا ذهب نورها ازْرَقَّتْ»
+ «من النقص ان تکون شفیعک کان شیء خارجا عن ذاتک و صفاتک»
«Jealousy Blinds»: پردههای حسادت!
«Living Revelations»: چشمههای حیات! مکاشفههای زنده!
چشم حسود، کور است!
چرا؟
چون پشت به نور است!
وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً!
چشم حسود، کور! وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً!
«عدوٌّ أَزْرَق: دشمنى سخت و آشكار»
+ مفهوم «آشکار» در هزار واژۀ مترادف نور الولایة!
«نصلٌ أَزْرَق: پيكان درخشنده»
«ماءٌ أَزْرَق: آب صاف و زلال»
انگاری مفهوم این واژه در معنای مذموم، یعنی اینکه عداوت اهل شک حسود، در مورد اهل نور و صاحبان نور، مثل روز روشن، آشکار میشود و جرم اهل حسادت که اشتباه مرگبار آنهاست و پشت کردن به نور است واضح و آشکار خواهد شد، و صاحبان نور، اهل توسّم هستند «وسم» و با قبض و بسط نور قلبی خود- اگر آل محمد ع صلاح بدانند- بموقع خودش، دشمنانشان را که تاویلا، عین زرقاء هستند، میشناسند.
[زرق – قبض و بسط]:
وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً
گناهكاران را كبود چشم محشور ميكنيم.
یعنی قلوب تاریک اهل شک حسود!
«عين زرقاء»
«نطفة زرقاء»
«الزُّرْقَة: رنگ آبى آسماني»
«إن الزُّرْقَةَ أبغض شيء من ألوان العيون عند العرب»
«امالة لعضو أو تنحيته في الجملة أو امالة ما هو بمنزلة عضو»:
شنیدی میگن: از بس چشم انتظار شدیم و به در چشم دوختیم که چشمانمان سفید شد!
جناب طریحی در مجمع البیان اینو آورده اند:
«زَرَقَتْ عينه نحوي إذا تقلبت فظهر بياضها»
«أَزْرَقَتِ الناقةُ حملَها: ماده شتر بچه خود را به عقب انداخت.»
«أَزْرَقَتْ عينُهُ نحويى: چشم او بسوى من دوخته و سفيدى آن آشكار شد.»
یعنی چشم بینایی خودشو از دست داد.
عین زرقا اشاره به قلوب اهل شک حسودی داره که نسبت به نور ولایت، یعنی فهم قبض و بسط، نابینا هستند «زُرْقاً يَتَخافَتُونَ؛ أي: عميا عيونهم لا نور لها، يعنى: ديدگانشان كور است و نورى ندارد.»
«الذكر أزرق: میکرو پنیس»، مثل «رمح قصير» که به درد نمیخوره، چون کاری از پیش نمیبره!
برای قلبی که سلیم نیست، نمیشه نطفهگذاری بنمایی! این قلب معیوب است!
عیب حسد، چشم قلب را نابینا میکند!
عبارت «کوری عصاکش کوری دگر شود!» به زیبایی تاویل همجنسگرایی قوم لوط را بیان میکند.
اهل شک، از پشت زین صاحبان نور افتادند! + «کفل – کفیلة»
«انْزَرَقَ: به عقب برگشت، عقب افتاد، از پشت بر زمين خوابيد.»
+ «سلخ»
داستان تکراری:
دو نفر که سوار اسب اند و پشت سری بی مبالاتی می کنه و دستشو از کمر جلویی نمی گیره و در اولین پرش اسب می افته!
«زَرَقَ الطائرُ: پرنده فضله افكند.»
«کفل – زرق – شفا جرف»
[نگاه شک آلود – نگاه حسدآلود]:
«زَرَقَ الرَّجُلَ بِبَصِرهِ: بر آن مرد چشم دوخت.»
انگاری اهل شک حسود با چشم قلب شک آلود خود، مدام دارن به معالم ربانی صاحبان نور، گوش میکنن و نگاه میکنن و به این نور خیره شدن و چشم دوختن، اما متاسفانه با شک و تردید!
لذا علیرغم اینکه نور علم و بوی خوش وجود آل محمد ع را از این نور استشمام مینمایند، اما یقین و باور نمیکنند و حسد و شک قلبی، اونها رو بیچاره میکنه و آخرش هم میذارن میرن!
به این چشمِ دلِ نابینا، عین زرقاء اطلاق میشه و جرمشون هم ترک صاحبان نور است.
[جرم – زرق]:
«يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً»:
خیلی زیبا مفهوم واژه جرم و زرق، همدیگرو کامل میکنن، یعنی کسی که از نورش بریده، مجرم است و این مجرم، مثلش مثل مزراق (رمح قصیر) و مثلشون مثل «الذکر ازرق» و مثلشون مثل عین زرقاء نابینا و سفید است، یعنی حالا بخوبی معلوم میشه و فهمیده میشه که قطع رابطه با نور چه معنای وحشتناکی داره! اونیکه لبه پرتگاهه و دستشو از توی دست تنها ناجی خودش- که اینهمه قبول خطر کرده و بخاطر او تا اینجا اومده و دستشو دراز کرده «شفا جرف»- در میاره و این جرم بزرگ و اشتباه مرگبار رو مرتکب میشه (به این میگن گناه کبیره!)
قطعا حشر و نشر و قبر و قیامتشون واویلاست!
[دنیا – زرق]:
امام كاظم عليه السلام:
تَمَثَّلَتِ الدُّنْيَا لِعِيسَى ع فِي صُورَةِ امْرَأَةٍ زَرْقَاءَ
فَقَالَ لَهَا كَمْ تَزَوَّجْتِ
قَالَتْ كَثِيراً
قَالَ فَكُلٌّ طَلَّقَكِ
قَالَتْ بلى [بَلْ] كُلًّا قَتَلْتُ
قَالَ فَوَيْحُ أَزْوَاجِكِ الْبَاقِينَ كَيْفَ لَا يَعْتَبِرُونَ بِالْمَاضِينَ.
دنيا به صورت زنى چشم آبى در برابر مسيح عليه السلام مجسّم شد.
به او فرمود: چند شوهر كردهاى؟
گفت: زياد.
مسيح عليه السلام فرمود:
همه آنها تو را طلاق دادند؟
دنيا گفت: نه، بلكه همه را كشتم.
مسيح عليه السلام فرمود:
پس، واى بر شوهران باقيمانده تو؛ چگونه از گذشتگان عبرت نمىگيرند؟
امام صادق عَلَيْهِ السَّلَامُ:
مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْبَحْرِ الْمَالِحِ كُلَّمَا شَرِبَ الْعَطْشَانُ مِنْهُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى يَقْتُلَهُ.
مثال دنيا همانند درياى شورى است، كه تشنه لب، هر چه از آب آن بنوشد تشنهتر گردد (و آنقدر بنوشد) تا آنكه هلاك و كشته شود.
[معنای ممدوح واژۀ زرق]:
وَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ:
تَزَوَّجُوا الزُّرْقَ فَإِنَّ فِيهِنَّ يُمْناً.
با زنان چشم آبی ازدواج کنید که دارای میمنتاند.