Jealousy, a powerful emotion, can indeed hinder the blessings bestowed upon us by God.
where jealousy and selfish ambition exist, there will be disorder and every vile practice.
Those who envy will not inherit the kingdom of God.
All the books of heaven contain several verses that address this destructive feeling, emphasizing the importance of contentment and trust in God’s providence.
Remember that jealousy can corrode relationships and spiritual well-being.
Instead, let us seek contentment, trust, and gratitude for the blessings God provides. 🙏🌟
حسادت، یک حس قدرتمند و خطرناک است که میتواند مانع برکاتی شود که خداوند به ما عطا کرده است.
جایی که حسادت و جاهطلبی خودخواهانه وجود دارد، بینظمی و هر عمل زشتی وجود خواهد داشت.
کسانی که حسادت میکنند وارث نور علم در ملکوت خدای مهربان نمیشوند.
تمام کتب آسمانی دارای آیات متعددی است که به این احساس ویرانگر پرداخته و بر اهمیت قناعت و توکل به عنایت خداوند تأکید دارد.
به یاد داشته باشید که حسادت میتواند روابط و رفاه معنوی را خراب کند.
در عوض، بیایید به دنبال رضایت، اعتماد و شکرگزاری برای نعمتهایی باشیم که خداوند عنایت میکند. 🙏🌟
«سفح» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«سَفَحْتُ الماء: هَرَقْتُه»
«سَفَحْتُ دَمَه: سفكته»
«سفح الدّمَ: إذا صبَّه»
«ریختن: خون ریخت، آب ریخت، اشک ریخت.»
«السِّفاح: صبُّ الماء بلا عَقد نكاح، فهو كالشىء يُسفَح ضَياعا.»
+ «ضیع»
«السِّفَاح: الزِنَى»
+ «زنأ»
از این واژه این مفهوم استنباط میشود:
«الصبّ فيما من شأنه المحفوظيّة،
و هو يقابل الحصانة و هو الحفظ المطلق في الظاهر و المعنى»
«سفح ≠ حصن»:
«مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ – مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ»
+ «حصن»
+ «ظلم – ظلمت الارض»
حسود آب حیاتشو به هدر میده!
حسود، نورشو به هدر میده! دَماً مَسْفُوحاً!
اهل نور، « مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ » و « مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ » هستند!
اگه یک لیوان آب رو که باید بنوشی و تشنگیات برطرف بشه، بریزی روی زمین و اونو به هدر بدی «يصب الماء باطلا»، این میشه «سَفَحْتُ الماء»
فکر کن حسود چقدر بدبخته و چه بیماری بدی است واقعا این حسد که توی هوای گرمی که بشدت تشنهای و صاحب نورت یه لیوان آب خنک و گوارا برای تو ریخته توی یه لیوان، این آب گوارا رو بریزی توی سطل آشغال و ننوشی و هم تشنگیات برطرف نشه و هم آب رو به هدر بدهی!
این مفهوم واژه سفح است.
+ «فرص – فَرَصت الشّىء: أى قطعتُه»:
حسود فرصتهای آیاتی و رسلی را یکی پس از دیگری به هدر میدهد. این یعنی سفح!
یعنی زنأ! یعنی قطع رابطه با نور ولایت محمد و آل محمد ع.
+ «تکرار آیات»
[سفح – زنأ]:
+ «زنی – زنأ: زنأ البول»:
مفهوم «disconnection»:
+ «مبتلا به گناه – معتقد به گناه»
«سَافَحَ الرَّجُلَ الْمَرْأَةَ: الْمُزَانَاةُ»
«السِّفَاحُ و المُسَافَحَةُ: أن تُقِيم امرأةٌ مع رَجُل على فجور من غير تزويج صحيح»:
وقتی به ترجمه دقت میکنیم معلوم میشه کسی که این لیوان آب رو به هدر میده، معنی کارش چیه!
[سورة النساء (4): آية 25]:
«مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ … پاكدامن باشند نه زناكار»
[یعنی قلبی که + صاحب نور است نه + لیدر سوء!
دو اعتقاد بیشتر وجود نداره و گزینۀ سومی در کار نیست!
یا نور ولایت و یا حسادت!
اگه آب حیات نورانی ولایت رو به هدر بدهی یعنی حسودی و چشمت دنبال لیدر سوء و آب لجن اوست که این لیوان آب گوارا رو توی سطل آشغال خالی میکنی!
انگاری قلب اهل نور ولایت با حفظ نطفههای علمی صاحبان نور و عمل به آنها، پاکدامن اند،
و قلب اهل حسادت با عدم حفظ نطفههای علمی صاحبان نور و عمل ننمودن به آن، تاویلا زناکارند!
داستان خیلی جدی است!
[حدیث مهم]:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا كُلُّ بِرٍّ
فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِيدُ وَ الصَّلَاةُ وَ الصِّيَامُ وَ كَظْمُ الْغَيْظِ وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسِيءِ وَ رَحْمَةُ الْفَقِيرِ وَ تَعَهُّدُ الْجَارِ وَ الْإِقْرَارُ بِالْفَضْلِ لِأَهْلِهِ [هزار واژه مترادف ولایت]
وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ كُلُّ قَبِيحٍ وَ فَاحِشَةٍ
فَمِنْهُمُ الْكَذِبُ وَ الْبُخْلُ وَ النَّمِيمَةُ وَ الْقَطِيعَةُ وَ أَكْلُ الرِّبَا وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ بِغَيْرِ حَقِّهِ وَ تَعَدِّي الْحُدُودِ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ وَ رُكُوبُ الْفَوَاحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الزِّنَا وَ السَّرِقَةُ وَ كُلُّ مَا وَافَقَ ذَلِكَ مِنَ الْقَبِيحِ [هزار واژه مترادف حسادت]
فَكَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مَعَنَا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُرُوعِ غَيْرِنَا.
+ «سرق» + «شقّ» + «حرص» + هزار واژه مترادف حسادت یعنی متضاد نور ولایت.
«سَفَحْتُ الماء: إذا هرقته»:
انگاری وظیفه این بود که با شنیدن مطالب علمی از صاحبان نور، بعد از سمعنا، اطعنا گفته شود،
اما متاسفانه اهل حسادت بعد از شنیدن مطالب علمی آل محمد ع از زبان صاحبان نور، بعد از گفتن سمعنا، در دل شرایط گفتند و عمل نمودند که: عصینا! و این میشه سفح:
«الصبّ فيما من شأنه المحفوظيّة»
یعنی حقش بود که شخص با عمل به نور ولایت و «اقرضهم من عرضک» موجب گسترش نور ولایت به یتیم بداخلاق گردد، اما حسود بخل می ورزد و موجب نشر نور ولایت که این کلام نورانی رو از صاحبان نور شنیده، نمیشود، و بجای سخاوت و برّ و نیکوکاری، متاسفانه عامل حیات «life» رو در این فرصت طلایی، به یتیم بداخلاق نرسانده و موجب قتل تاویلی او می شود.
+ [سفح – سرف]
+ [سورة المائدة (5): آية 32]:
مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ (32)
[داستان قتل هابیل به دست برادر حسودش قابیل]:
[سورة المائدة (5): آية 27]:
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ …
هر نا آرامی و عدم رضایت به تقدیرات میشه یک قتل نفس تاویلی! میشه اسراف! میشه سفح! میشه زنأ! … میشه هزار واژه مترادف حسادت که معنایی متضاد فرایند ولایت دارند.
« الجَرُّ أصْلُ الجبل و السَّفْحُ أسفله»: سفح مفهوم مادون و بی ارزش میده!
«سفح» یکی از هزار واژه مترادف حسادت است.
«حصن» یکی از هزار واژه مترادف نور ولایت است.
+ «حصن – درع حصین».
[حصن – سفح]:
«دِرْعٌ حَصِين»:
«حصن»: نام زیبای معالم ربانی و آیات محکم است.
«سفح»: نام لیدرهای سوء و آیات متشابه است.
پس «مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ» و «مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ»
یعنی اهل نور ولایتی که حسادتشونو کنار گذاشتند!
داستان تکراری حسودی که اشتباه مرگبار رو مرتکب شده این واژه هاست:
مَيْتَةً
أَوْ دَماً مَسْفُوحاً
أَوْ لَحْمَ خِنزيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ
أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ
مشتقات ریشۀ «سفح» در آیات قرآن:
وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ كِتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً (24)
وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ (25)
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ (5)
قُلْ لا أَجِدُ في ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحيمٌ (145)