دکتر محمد شعبانی راد

حسود نطفه‌های نورانی را به ثمر نرساند! أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ‏ أَقْفالُها!

Jealous let so many great chances slip through his fingers!


«قفل» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«قَفَلَ‏ الفحلُ»
+ «فرص»: حسود، فرصتهای نورانی را از دست می‌دهد!
«missing opportunities»

قَفَلَ‏ الفحلُ : ذلك إذا اشتدّ هياجه فيبس من ذلك و هزل
وقتى است كه نرينه حيوان سخت به هيجان آيد و لقاح نتواند و ضعيف شود.
«ایمپوتنس»
«قَفَلَ‏ النّباتُ و قَفَلَ‏ الفحل»:
گیاه سبزی که قرار بود ثمر بده متاسفانه خشک شد!
قلب حسودی که با یاد معالم ربانی نورانی نشه، قفل شده و دیگه ارضاء نمیشه! کارش گره خورده و دیگه باز نمیشه، قفل شده!
حسود نطفه‌های نورانی را به ثمر نرساند! أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ‏ أَقْفالُها!
حسود قدر علوم نورانی آشکار شده را ندانست و به آنها بی‌توجهی کرد و بذرهای مرغوب را به هدر داد!
حسود از درک نور هدایت بازماند! أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ‏ أَقْفالُها!
+ «نکح – نکحه الدواء»
+ «رضا – ارضای علمی»
«مُقْفَل» نام اهل شک حسود و لیدرهای سوء است «قيل للبخيل: مُقْفَلُ‏ اليدين» که حسدشان و بخلشان نسبت به صاحب نور، آنها را بشدت ناآرام نموده، لذا این قلب ناآرام آنها نمی‌تواند پذیرای نطفه علمی صاحبان نور باشد و زمین این قلب اهل شک حسود نمی‌تواند بذر مرغوب معالم ربانی را عمل نموده و تولید نور عمل صالح نماید و اینجا واژه قفل اینجوری وضعیت لیدرهای سوء رو معلوم میکنه. لذا این قلب اهل شک از آنچه ادعا کرده بود، ادعای سیر و سفر با یاد معالم ربانی در دل آیات، برمی‌گردد «قَفَلَ‏: رجع» + «ثانی عطفه»، «أوبة من سفر»، «الْقَافِلَةُ: الرّاجعة من السّفر» پس قلوب اهل شک ظاهرا با معالم ربانی قصد سفر نموده «يقال للمبتدئة بالسفر أيضا تفاؤلا لها بالرجوع» اما با عیب حسد و ناآرامی حاصل از آن، این مطلب تحقق پیدا ننموده و پیوند علم و عمل در این قلب صورت نگرفته و فرزند آرامش متولد نخواهد شد و این سفر مهم را نصفه و نیمه رها کرده و بر می‌گردند «قَفَلَ‏ من سفره» و این حمل را به پایان نرسانده و سقط جنین می‌نمایند «فلانٌ‏ مُقْفَلٌ‏ عن كذا: او از آن كار بازمانده و به آن نرسيده»
+ «وادی محسّر»
[هدایت – قفل]:
[قفل – فتح – قبض و بسط – هدایت «إِذَا أَرَادَ أَنْ يَهْدِيَ عَبْداً»]:
+ «قفل – قَفَلَ‏ الفحلُ»
+ «فتح – فَتَحْتُ‏ القناةَ»
« عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:
قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع
يَا سُلَيْمَانُ
إِنَّ لَكَ قَلْباً وَ مَسَامِعَ
وَ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَهْدِيَ عَبْداً فَتَحَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ  
+ « الْبَابِ الَّذِي فَتَحَهُ اللَّهُ »
وَ إِذَا أَرَادَ بِهِ غَيْرَ ذَلِكَ خَتَمَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ فَلَا يَصْلُحُ أَبَداً
وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:
أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها.»
[قفل – سمع]:
+ «سمع»:
[این باب صادق رو کی باز میکنه؟!]:
« عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏
مَنْ دَانَ اللَّهَ بِغَيْرِ سَمَاعٍ عَنْ صَادِقٍ أَلْزَمَهُ اللَّهُ الْبَتَّةَ إِلَى الْعَنَاءِ
وَ مَنِ ادَّعَى سَمَاعاً مِنْ غَيْرِ الْبَابِ الَّذِي فَتَحَهُ اللَّهُ فَهُوَ مُشْرِكٌ
وَ ذَلِكَ الْبَابُ الْمَأْمُونُ عَلَى سِرِّ اللَّهِ الْمَكْنُونِ.»
اگه فکر کنی بدون یاد معالم ربانی میتونی به آرامش برسی کور خوندی!
اگه فکر کنی با کلام لیدر سوئی که خودت اونو برای خودت نصب کردی هم میتونی به آرامش برسی بازم کور خوندی!
این باب فقط به دست آل محمد ع برای هر کسی که اونها براش اراده خیر کرده باشن باز میشه و این از اسرار آل محمد ع است که این باب برای چه کسی باز میشه و برای چه کسی باز نمیشه!
پس گوش قلب صاحب نور، شنوا به گفتار زیبای آل محمد ع است و ما نیز با حرف‌شنوی از این رجل صادق الهی و بابی که بر سر راه ما مفتوح گردیده (+ «لقط – بچه سرراهی یوسف ع و موسی ع) – که رمز و رازش بر همه پوشیده است جز آل محمد ع «وَ ذَلِكَ الْبَابُ الْمَأْمُونُ عَلَى سِرِّ اللَّهِ الْمَكْنُونِ» – ان شاء الله عاقبت به خیر خواهیم شد.

مشتق ریشه‌ «قفل» در آیات قرآن:

[سورة محمد (۴۷): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها (۲۴)
آيا به آيات قرآن نمى‌‏انديشند؟ يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است؟

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی