دکتر محمد شعبانی راد

نور اشتباه نمیکنه! حسود به متشابهات می‌افته!

I’m Never Wrong
when I follow my Light!

«شبه»
«الشَّبَهُ‏ من الجواهر: ما يشبه لونه لون الذّهب.
شَبَه‏: نوعى از سنگهاى معدنى است كه رنگش به رنگ طلا شبيه است.»
[مس – طلا]:
«الشَّبَه – ج اشْبَاه: مس زرد يا فلز برنج.»
«الشّبَهَان‏: مس زرد يا برنج.»
عرب به مس زرد یا فلز برنج میگه شبه، چون رنگش خیلی شبیه طلاست.
خیال میکنی طلاست ولی طلا نیست!
«الشَّبَه‏: ضَربٌ من النُّحاس يُلقَى عليه دواءٌ فيصفرّ،
و سُمِّي‏ بالشَّبَه‏ لأنه‏ شُبِّه‏ بالذَّهَب»
بدلیجات!
«الشّبَهُ من الجواهر: الذى‏ يشبه‏ الذّهَب»:
اینجوری بگیم که واژه اشتباه از بدلیجات گرفته شده، چون خیلی شبیه جواهرات اصلی هستن و اصلا نمیشه تشخیص داد این گردنبند اصلی است یا بدلی.
+ «اشتباه حتمیه!»
+ «وهج»

اینقدر به هم شبیه هستند که با هم اشتباه میشن!

حسادت کار رو مشتبه میکنه:
«اشْتَبَهَ في الأمرِ: در راستى و درستى آن امر شك كرد.»
«اشْتَبَهَ الأمرُ عليهِ: كار بر او پوشيده شد.»
حسادت، آدمو به اشتباه میندازه!
«المُشْتَبه من الأُمور: مُشكِل، مورد اشتباه»

+ «تا حالا چند بار مردیمو زنده شدیم؟!»
+ «هر کسی مسوول جبران اشتباهات خودشه!»

+ «اشتباه – خطا – خطیئه»
+ «شبه – اشتباه – عقل و هوا»
+ «نبه – انتباه – بیداری»

قلب سلیم، متوجّه اشتباهش میشه!

«عثر» + «اقرضهم من عرضک»:
فضیلت و مزیت و مروت و فتوت و 1000 واژه مترادف دیگه برای نور ولایت اینه که:
به خطای خطاکار کاری نداشته باشی و عملا بهش نور ولایت رو یاد بدهی تا بتونه با الگو گرفتن عملی از تو، متوجه بشه که نور ولایت چه فرایند شیرین و مهم و با ارزشی است.
«أَفْضَلُ الْفَضَائِلِ صِلَةُ الْهَاجِرِ وَ إِينَاسُ النَّافِرِ وَ الْأَخْذُ بِيَدِ الْعَاثِرِ»
«نِظَامُ الْفُتُوَّةِ احْتِمَالُ عَثَرَاتِ الْإِخْوَانِ وَ حُسْنُ تَعَهُّدَاتِ الْجِيرَانِ»
«مُرُوَّةُ الرَّجُلِ فِي احْتِمَالِ [احْتِمَالِهِ‏] عَثَرَاتِ إِخْوَانِهِ»
اما این کار سختیه و یه قلبی میخواد که حسادتو گذاشته باشه کنار و راضی به تمام تقدیرات ذات اقدس الهی شده باشه:
«أَيْنَ الْقُلُوبُ الَّتِي وُهِبَتْ لِلَّهِ وَ عُوقِدَتْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ»
پس تا میتونی باید حواست به حالت حسادت قلبیت باشه:
«حَارِبُوا هَذِهِ الْقُلُوبَ فَإِنَّهَا سَرِيعَةُ الْعِثَارِ»
اگه حواست به بدجنسی‌ها و حسادتهای قلبت نباشه، این سیئه زود کار دستت میده!
 عبارت «سَرِيعَةُ الْعِثَارِ» ویژگی مهم حسادت رو داره گوشزد میکنه،
که اگه چشم از محاسبه قلبت برداری، حسد فوری زمینت میزنه.
اگه نور و ظلمت قلبتو بفهمی و حواست بهش باشه، بخوبی و با کمک و اشارۀ این نور هدایت و ولایت، راهتو پیدا میکنی:
«نَاظِرُ قَلْبِ اللَّبِيبِ بِهِ يُبْصِرُ رُشْدَهُ وَ يَعْرِفُ غَوْرَهُ وَ نَجْدَهُ»
وقتی که خیلی دقیق نگاه کنی، حسادت پنهان در زوایا و گوشه‌های مخفی قلبتو در دل شرایط عرضه آیات، میتونی بخوبی ببینی و بفهمی که چقدر بدجنس هستی!
«تَكَادُ ضَمَائِرُ الْقُلُوبِ تَطَّلِعُ عَلَى سَرَائِرِ الْعُيُوبِ»
این بدجنسی کردنها «خَوَاطِرَ سُوءٍ» همون حسادت وامونده است:
«إِنَّ لِلْقُلُوبِ خَوَاطِرَ سُوءٍ وَ الْعُقُولُ تَزْجُرُ مِنْهَا»
که باید با یاد نور معالم ربانی، یعنی عقل نور علی نور شده، جلوی این حسادتو بگیری و غیر فعالش کنی و مسدودش کنی و درناژش کنی، ان شاء الله تعالی.
واژۀ عقل، از این عبارت گرفته شده: «تعقیل النبات»:
یعنی چیزی است که باید به نور ولایت پیوند بخوره تا خوب کار کنه و وقتی پیوند خورد، کارش اینه که پای حسادتو میبنده
و اسم کاری که عقل میکنه رو روی طنابی که پای شتر رو میبندند و از حرکت باز میدارند گذاشته‌اند
و به این طناب میگن عقال.
دنیای ناپیدای درون ما چیز عجیبی است که هزار اسم برایش گذاشتن:
قلب، نفس، باطن، عقل، فکر، هوی و …
ویژگی مهم این قلب اینه که هر چی ببینه، هوس میکنه و میخواد،
به همین دلیل یکی از اسامی‌اش هوی است:
«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تُمَلُّ كَمَا تُمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكَمِ»
شنیدی میگن دلم هواتو کرده؟! یعنی دلم تو رو میخواد!
سعی کن از روی قبض و بسط قلبت بفهمی چیزایی رو که هوس میکنی خوب‌اند یا بد!
از نور و ظلمت قلبت باید خوب و بد رو تشخیص بدهی.
قلبت وقتی به نور حکمت شارژ میشه، سبک میشی و آرامش، وجودتو میگیره
و وقتی حسادت فرمان قلبتو بدست میگیره، تاریک و ظلمانی، غضب آلود و ترش و بیخود میشی!
از همین علائم قلبت، مثل روز روشن یا شب تاریک، میتونی بفهمی، الآن کی داره توی قلبت حکومت میکنه! خدا یا شیطان! آل محمد ع یا غیر آل محمد ع! ولایت یا حسادت!
پس میل قلبی‌ات به هر سوئی باشه، قلبت همون رنگ و بو رو به خودش میگیره و این کار قبض و بسط نور قلبتو، خدای مهربان برای تو جهت اطلاعت انجام میده که این فکری که تو ذهنته یا حرفی که زدی و یا کاری که کردی، بوی بهشت میده یا بوی جهنم.
کارهای از روی حسادت بوی جهنم میده و کارهای از روی نور ولایت، بوی بهشت میده!
کافیه یه ذره نسبت به تقدیرات خدا ناراضی بشی،
فورا قلبت تاریک میشه و این علامت خداست به صاحب قلب سلیم
که چرا نسبت به این تقدیری که به صلاح توست و من مقدر کردم، کراهت نشون میدی
«فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ»
مگه کوری نمیبینی این به صلاح توست، نه اونیکه خودت خیال میکنی:
«إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ كَرَاهَةً وَ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً
فَأْتُوهَا مِنْ إِقْبَالِهَا وَ شَهْوَتِهَا فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ»
کور بشه چشمی که فرق روز و شب رو نتونه تشخیص بده!
قلبی که نوسان نورانیتشو نفهمه، قلب مفید نیست.
قلب سلیم همیشه بهت راستشو میگه:
«لَا يَصْدُرُ عَنِ الْقَلْبِ السَّلِيمِ إِلَّا الْمَعْنَى الْمُسْتَقِيمُ»
پس قدر این قلب رو بدون.
خدا باید خیلی دوستت داشته باشه که یه همچین قلبی بهت عنایت کرده:
«إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ سُبْحَانَهُ عَبْداً رَزَقَهُ قَلْباً سَلِيماً وَ خُلُقاً قَوِيماً»
ارزش و اهمیت هر کسی به قلبشه:
«الرَّجُلُ بِجَنَانِهِ»
که چقدر متوجه هشدارهای ولیّ خدا در ملکوت قلبش میشه یا نمیشه!
چقدر مواظب و مراقب حالاتش هست!
اهل محاسبه نفس هست یا بیخیالشه!
این قلب توست که مواظب بدن توست:
«الصَّدْرُ رَقِيبُ الْبَدَنِ»
پس خیلی مراقبش باش! کافیه همیشه گوشۀ چشمت گنبد امام رضا ع رو داشته باشی:
«لَحْظُ الْإِنْسَانِ رَائِدُ قَلْبِهِ»
+ «لحظ»

امام على عليه السلام:
لا يَصدُرُ عنِ القَلبِ السَّليمِ إلّا المَعنى‏ المُستَقيمُ.
از دل سالم، جز معنا [و رفتار] راست و درست سر نمى‌‏زند.

امام على عليه السلام:
إذا أحَبَّ اللَّهُ عَبداً رَزَقَهُ قَلباً سَليماً و خُلُقاً قَويماً.
هر گاه خداوند بنده‌‏اى را دوست داشته باشد، دلى سالم و خُلقى نيك و درست روزيش فرمايد.

این وایت‌بورد قلب توست که اشارات لیزر نورانی عالَم بالا رو قراره نشونت بده: 
«الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْفِكْرِ»
 + «قرأ – قرائت»
پس خیلی مراقبش باش که پاک و طیب و طاهر از عیب حسادت باشه
وگرنه سهو قلب، کاراتو خراب میکنه.
قلب ناپاک حسود جایگاه مناسبی برای اخذ نطفه‌های علمی صاحبان نور نیست.
خوشا به حال کسی که حسادتشو بذاره کنار:
«طُوبَى لِمَنْ خَلَا مِنَ الْغِلِّ صَدْرُهُ وَ سَلِمَ مِنَ الْغِشِّ قَلْبُهُ»
«طَهِّرُوا قُلُوبَكُمْ مِنْ دَرَنِ السَّيِّئَاتِ تُضَاعَفْ لَكُمُ الْحَسَنَاتُ»
«قُلُوبُ الْعِبَادِ الطَّاهِرَةُ مَوَاضِعُ نَظَرِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَمَنْ طَهَّرَ قَلْبَهُ نَظَرَ إِلَيْهِ»
«مَنْ عَرَّى مِنَ الشَّرِّ قَلْبَهُ سَلِمَ لَهُ دِينُهُ وَ صَدَقَ يَقِينُهُ»
اگه قلبتو از ناپاکی حسادت سالم نگه داری، یهو از آب چشمه زمزم توی قلبت شُرّی میکنه میریزه!
[عثر – لقط]
«الْقَلْبُ يَنْبُوعُ الْحِكْمَةِ وَ الْأُذُنُ مَغِيضُهَا»
و خودت متوجه نمیشی، چرا و چجوری و کی، اما یهو می‌فهمی قلبت نورانی شده!
و این پیدا کردن سر نخ نورانی علم، دست خودت نیست، و بهت عنایت میشه، و این همون قلب دیمه است که آبیاریش دست ابرهای آسمان معالم ربانی قلب توست و واژه های زیبای عذی و سحح و عثر و لقط و صور … اینو به ما یاد دادند که داستان فرایند نور ولایت، چگونه داستانی است.
چه چیز عجیبیه این قلب ما و چه دنیای ناشناخته‌ای درون خود داریم که یکی یکی در دل شرایط و حوادث، دستمون برای خودمون رو میشه که چقدر بدجنس و حسودیم و اگه دستمون توی دست صاحبان نور در مُلک و مَلکوت قرار نگیره، چه بلایی سرمون میاد:

امام علی علیه السلام:
لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ
وَ ذَلِكَ الْقَلْبُ
لَهُ مَوَادٌّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَادٌ مِنْ خِلَافِهَا
فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَزَلَّهُ الطَّمَعُ
وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ
وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ
وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ
وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَا نَسِيَ التَّحَفُّظَ
وَ إِنْ عَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ‏ الْحَذَرُ
وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْنُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ
وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ
وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى
وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ
وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ
وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ
فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ
وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.
به رگ‌هاى درونى انسان پاره گوشتى آويخته كه شگرف‌ترين اعضاى درونى اوست،
و آن قلب است،
كه چيزهايى از حكمت، و چيزهايى متفاوت با آن، در او وجود دارد.
پس اگر در دل اميدى پديد آيد، طمع آن را خوار گرداند،
و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد،
و اگر نوميدى بر آن چيره شود، تأسّف خوردن آن را از پاى در آورد،
اگر خشمناك شود كينه توزى آن فزونى يابد و آرام نگيرد،
اگر به خشنودى دست يابد، خويشتن دارى را از ياد برد،
و اگر ترس آن را فراگيرد پرهيز كردن آن را مشغول سازد.
و اگر به گشايشى برسد، دچار غفلت زدگى شود،
و اگر مالى به دست آورد، بى نيازى آن را به سركشى كشاند،
و اگر مصيبت ناگوارى به آن رسد، بى صبرى رسوايش كند،
و اگر به تهيدستى مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد،
و اگر گرسنگى بى‌تابش كند، ناتوانى آن را از پاى درآورد،
و اگر زيادى سير شود، سيرى آن را زيان رساند.
پس هر گونه كندروى براى آن زيانبار،
و هر گونه تندروى براى آن فساد آفرين است.

قلب سلیم به همه خوبی میکنه، حتی به اونایی که بهش بدی کردن:
+ «با نور، خدایی کن!»
«أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِجَمِيعِ النَّاسِ وَ الْإِحْسَانَ إِلَيْهِمْ وَ لَا تُنِلْهُمْ حَيْفاً وَ لَا تَكُنْ عَلَيْهِمْ سَيْفاً [سَفِيهاً]»
چون میدونه قراره پلی باشه برای انتقال نور ولایت، در ملک و در ملکوت، یعنی قراره اسمش جزء نیکوکاران و اهل برّ، ثبت و ضبط بشه،
+ «فیلم زیبای مقالۀ تغافل»
اهل نور، بدیهایی که بهش میشه رو، اصلا به روی خودش نمیاره، انگاری ندیده و نشنیده و این هنر اهل نور ولایت است که با فن تغافل، اینجوری برای خودشون و دیگران امنیت ایجاد میکنن و دست به کارهایی که اهل حسادت در این قبیل موارد میزنن، نمیزنن یعنی نه دست به تهمت میزنن و نه دست به قتل میزنن و نه فحش میدن و نه سیلی میزنن و نه چشم غره میرن «رشق» و نه غیبت میکنن و نه هزار کار دیگه‌ای که حسود برای رسیدن به آرامش خیالی، انجامش میده، اینا انجام نمیدن و فقط به یاد معالم ربانی خودشونو آروم میکنن:
«که مبادا کاری کنی که از ذلت کوچک دربیای اما به ذلت بزرگ گرفتار بشی»
و این یعنی تولید اعمال صالح.
 این مواعظ و پندهای گرانبهاست که ما را در دل شرایط، از فجایعی که حاصل حسادت قلبهای ماست محفوظ و مصون نگه میدارد:
«أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ وَ قَوِّهِ بِالْيَقِينِ
وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ الدُّنْيَا»
پس با یاد نور، قلب ما به حیات جاویدان دست پیدا میکند و دیگر موتی برای این قلب نیست، الا الموتة الاولی که این موت دنیائی، سنت خداست برای همه.
اگه دیدی قلبت این چیزا رو میفهمه، بدان که با نورت در ملکوت، رابطه‌ای و سَر و سرّی داری!
«أَفْضَلُ الْقُلُوبِ قَلْبٌ حُشِيَ بِالْفَهْمِ»
و این قلب از بقیه قلبها یه سر و گردن بالاتره و دارای مزیت و فضیلتی است که به سبب نور ولایت برایش حاصل شده.
+ «حشو – حشی – حشا»
اما داستان قلبی که این چیزا رو نمی‌فهمه اینجوریه:
«انْتِبَاهُ الْعُيُونِ لَا يَنْفَعُ مَعَ غَفْلَةِ الْقُلُوبِ»
«خُلُوُّ الْقَلْبِ مِنَ التَّقْوَى يَمْلَؤُهُ مِنْ فِتَنِ الدُّنْيَا»
«سَمْعُ الْأُذُنِ لَا يَنْفَعُ مَعَ غَفْلَةِ الْقَلْبِ»
«شَرُّ الْقُلُوبِ الشَّاكُّ فِي إِيمَانِهِ»
«عِظَمُ الْجَسَدِ وَ طُولُهُ لَا يَنْفَعُ إِذَا كَانَ الْقَلْبُ خَاوِياً»
+ «خوی – قلب پوک»
«مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ»
«وَقِرَ قَلْبٌ لَمْ يَكُنْ لَهُ أُذُنٌ وَاعِيَةٌ»

[قبض و بسط – محکم و متشابه – آیات محکم و آیات متشابه]:
قلب سلیم، قبل از اینکه اشتباه کنه، متوجه اشتباهش میشه!
انگاری قلب سلیم اشتباه نمیکنه!
انگاری قلب سلیم به اشتباه نمی‌افته!
قلب سلیم مبتلا به آیات متشابه نمیشه!
با اونا روبرو میشه، اما گولشونو نمی‌خوره!
قلب سلیم در فهم قبض و بسط نورش، دچار اشتباه نمیشه!
منظور اینه، وقتی اشتباه کرد و استعمال حسد نمود، و در نتیجه قلبش تاریک شد،
حالا در فهم این تاریکی اشتباه نمیکنه و تاریکی رو با قلبش می‌فهمه،
یعنی می فهمه اشتباه کرده، که ازش ایراد گرفتند لذا در صدد رفعش بر میاد.
فرق آیات محکم و متشابه برای قلب سلیم مثل فرق بین روز و شب است!
قلب سلیم از روی نور و ظلمت درون خودش، فرق بین محکم و متشابه را متوجه می‌شود!
آیاتی که عرضه میشن، یا محکم‌اند یا متشابه!
باید زرنگ باشی!
یا راستشو می‌فهمی، یا به اشتباه میندازنت!
اگه حواست نباشه، به اشتباه می افتی!
اگه قلبت حواسش نباشه، به اشتباه می‌افتی!
اگه قلب نتونه کلام نور و ظلمت مافوقشو درک کنه، حتما به اشتباه خواهی افتاد.
لذا در فهم آیات به اینکه محکم است یعنی دستور ولیّ خدا را از روی این آیت می‌فهمی، یا متشابه است و داره تو رو برای فهم حق و باطل به اشتباه میندازه، چی لازمه؟
اینجا قلب سلیم یعنی سلم من حب الدنیا لازم است.

كجايند دل‏هاى به خدا پيش‌كش‌شده؟!

امام علی علیه السلام:

أَيْنَ الْعُقُولُ الْمُسْتَصْبِحَةُ بِمَصَابِيحِ الْهُدَى‏
وَ الْأَبْصَارُ اللَّامِحَةُ إِلَى مَنَارِ التَّقْوَى‏

كجايند عقل‏هاى روشنى خواه از چراغ هدايت؟
و كجايند چشم‏هاى دوخته شده بر نشانه‌‏هاى پرهيزكارى؟
أَيْنَ الْقُلُوبُ الَّتِي وُهِبَتْ لِلَّهِ‏
وَ عُوقِدَتْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ‏

كجايند دل‏هاى به خدا پيش‌كش‌شده
و در اطاعت خدا، پيمان بسته؟
ازْدَحَمُوا عَلَى الْحُطَامِ
افسوس كه دنياپرستان بر متاع پست دنيا هجوم آوردند،
وَ تَشَاحُّوا عَلَى الْحَرَامِ‏
و براى به دست آوردن حرام يورش آورده يكديگر را پس زدند،
وَ رُفِعَ لَهُمْ عَلَمُ‏ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ
نشانه بهشت و جهنّم براى آنان بر افراشته،
فَصَرَفُوا عَنِ الْجَنَّةِ وُجُوهَهُمْ‏ وَ أَقْبَلُوا إِلَى النَّارِ بِأَعْمَالِهِمْ‏
اما از بهشت روى گردان و با كردار زشت خود به طرف آتش روى آوردند،
وَ دَعَاهُمْ رَبُّهُمْ فَنَفَرُوا وَ وَلَّوْا
پروردگارشان آنان را فراخواند امّا پشت كرده، فرار كردند،
وَ دَعَاهُمُ الشَّيْطَانُ فَاسْتَجَابُوا وَ أَقْبَلُوا.
و شيطان آنان را دعوت كرد، پذيرفته به سوى او شتابان حركت كردند.

إزاحَةً لِلشُّبُهاتِ، و احتِجاجاً بِالبَيِّناتِ!
امام على عليه السلام:
و أشهَدُ أنَّ محمّدا عَبدُهُ و رسولُهُ ، أرسَلَهُ بِالدِّينِ المَشهورِ ، و العَلَمِ المَأثُورِ ، و الكِتابِ المَسطورِ ، و النُّورِ الساطِعِ ، و الضِّياءِ اللاّمِعِ ، و الأمرِ الصّادِعِ ؛ إزاحَةً لِلشُّبُهاتِ ، و احتِجاجا بِالبَيِّناتِ ، و تَحذِيرا بِالآياتِ.
گواهى مى‌دهم كه محمّد، بنده و فرستاده خداست،
 او را با دينِ بلند آوازه و نشانۀ برگزيده و كتابِ نبشته و نورِ درخشان و پرتو تابان و فرمانِ آشكار و جدا كننده حق از باطل فرستاد
تا شبهات را بزدايد و با دليل و برهان ، استدلال كند و با آيات هشدار دهد.

مشتقات ریشۀ «شبه» در آیات قرآن:

وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فيها خالِدُونَ (25)
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ‏ عَلَيْنا وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ (70)
وَ قالَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ لَوْ لا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتينا آيَةٌ كَذلِكَ قالَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ‏ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآياتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (118)
هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ‏ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ‏ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (7)
وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ‏ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فيهِ لَفي‏ شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقيناً (157)
وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ‏ انْظُرُوا إِلى‏ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ في‏ ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (99)
وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ‏ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ (141)
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ‏ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (16)
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (23)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی