Let’s Fix our eyes on the Light!
All eyes are fixed on the Light!
I have a crush on my Light!!!
«ریع» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«رَاعَتِ الْحِنْطَةُ: زَكَتْ وَ نَمَتْ»
«راعَ الزرْعُ: كِشت رُشد و نمو كرد.»
«أَرْضٌ مَرِيعَةٌ: خِصْبَةٌ»
«الرِّيعُ: الْمَكَانُ الْمُرْتَفِعُ»
«ريع البَذْر: فضل ما يخرج من النُزْل على أصل البَذْر»
مفهوم «الارتفاع و العلُوّ و الرُّجوع» از این واژه استنباط میشود. «Supervisor»
+ «أوى: عبارة عن كلّ ما يكون موردا للتوجّه و القصد في اراءة المقصود و السير اليه»
«هربتِ الابِلُ فصاحَ لها الراعي فَرَاعَتْ اليه:
شتران گريختند پس ساربان بر آنها نهيب داد و آنها به سوى او برگشتند.»
«ریع» در معنای ممدوح، نام آیات محکم و در معنای مذموم، نام آیات متشابه میباشد!
«ریع» در معنای ممدوح، نام صاحبان نور و در معنای مذموم، نام لیدرهای سوء میباشد!
اهل نور، چشم از صاحبان نورشون بر نمیدارند!
اهل حسادت هم دست از لیدرهای سوء خودساختهشان بر نمیدارند!
+ «نوری که نمیتونی ازش دل بکنی! چشمانِ خیره به نور!»
+ «بوء – امّ – در آروزی چهرههای نورانی!»
مثل عقابی که چشم از طعمه خودش برنمیداره!
مثل نوزادی که چشم از مادرش برنمیداره!
+ «عکوف»
+ «طواف»
+ «تلو»
+ «تبع»
+ «شکر»
[سورة الشعراء (۲۶): الآيات ۱۲۳ الى ۱۴۰]
أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ (۱۲۸)
آيا بر هر تپّهاى بنايى مىسازيد كه [در آن] دست به بيهودهكارى زنيد؟
وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (۱۲۹)
و كاخهاى استوار مىگيريد به اميد آنكه جاودانه بمانيد؟
+ «بتپرستی!»
تراشیدن و ساختن بت!
اهل حسادت، آیت متشابه میسازند!
+ «حسود از انتخاب خودش راضی و خوشحاله و به این انتخاب خودش میباله!
وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً فارِهِينَ!»
اهل حسادت، این آیت متشابه را بمنظور خاصی میسازند! «آيَةً تَعْبَثُونَ»
لیدر سوء، بت دستساز و آیت متشابه اهل حسادتی است که قرار است تمناهای آنان را تایید نماید!
این آیه از قرآن، به زیبایی و در کنایه، اشاره به لیدرهای سوئی دارد که دستساز اهل حسادتند و با رای و نظر آنها منسوب شده تا دست اهل حسادت را برای رسیدن به تمناها و ارتکاب گناه، باز بگذارند. انگاری به آنها جرات گناه کردن بدهند. اهل حسادت خیال میکنن با این کار و این انتخاب، به آرامش میرسند و به خلود میرسند «لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ»! هیهات!
داستان تکراری ساختن مسجد ضرار در مقابل مسجد قبا!
داستان تکراری سامری و گوسالهاش بعنوان اله برای پرستش اهل حسادت!
بتهای دستساز، کاری عبث است بمنظور سرگرمی به تمناهای پوچ و بی ارزش دنیا، در واقع برای انجام لهو و لعب، باید بتی تراشیده شود!
امام باقر علیه السلام:
یَعْنِی بِکُلِّ طَرِیقٍ آیَةً
وَ الْآیَهًُْ عَلِیٌّ تَعْبَثُونَ.
یعنی در هر راهی نشانهایست
و منظور از نشانه علی ع میباشد که تَعْبَثُونَ یعنی آن را بیهوده میانگارید.
ابنعبّاس:
آیَةً تَعْبَثُونَ أَیْ مَا لَا تَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ لِسُکْنَاکُمْ
وَ إِنَّمَا تُرِیدُونَ الْعَبَثَ بِذَلِکَ وَ اللَّعِبَ وَ اللَّهْوَ
کَأَنَّهُ جَعَلَ بَنَاهُمْ مَا یَسْتَغْنُونَ عَنْهُ عَبَثاً مِنْهُمْ.
تَعْبَثُونَ یعنی عمارتی میسازید که برای سکونتکردن به آن احتیاج ندارید،
بلکه هدفتان انجام کار بیهوده، بازیچه و سرگرمی است.
گویا خداوند ساختن بنایی که از آن بینیازند را انجام کاری بیهوده از جانب آنها دانسته است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
عَنْ أَنَسِبْنِمَالِکٍ
أَنَّ رَسُولَ الله ص خَرَجَ فَرَأَی قُبَّهًًْ فَقَالَ: مَا هَذِهِ؟
فَقَالَ لَهُ أَصْحَابُهُ: هَذَا لِرَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ
فَمَکَثَ حَتَّی إِذَا جَاءَ صَاحِبُهَا فَسَلَّمَ فِی النَّاسِ أَعْرَضَ عَنْهُ
وَ صَنَعَ ذَلِکَ مِرَاراً حَتَّی عَرَفَ الرَّجُلُ الْغَضَبَ بِهِ وَ الْإِعْرَاضَ عَنْهُ
فَشَکَی ذَلِکَ إِلَی أَصْحَابِهِ وَ قَالَ:
وَ اللَّهِ إِنِّی لَا أَنْکَرُ رَسُولَ الله ص مَا أَدْرِی مَا حَدَثَ فِیَّ وَ مَا صَنَعْتُ؟
قالُوا: خَرَجَ رَسُولُ الله ص فَرَأَی قُبَّتَکَ فَقَالَ: لِمَنْ هَذِهِ؟ فََأَخْبَرْنَاهُ
فَرَجَعَ إِلَی قُبَّتِهِ فَسَوَّاهَا بِالْأَرْضِ!
فَخَرَجَ رَسُولُ اللهِ ص ذَاتَ یَوْمٍ فَلَمْ یَرَ الْقُبَّهًَْ
فَقَالَ: مَا فُعِلَتِ الْقُبَّهًُْ الَّتِی کَانَتْ هیهُنَا؟
قالُوا: شَکَا إِلَیْنَا صَاحِبُهَا إِعْرَاضَکَ عَنْهُ
فَأَخْبَرْنَاهُ فَهَدِمَهَا.
فَقَالَ:
إِنَّ کُلَّ مَا یُبْنَی وَبَالٌ عَلَی صَاحِبِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ إِلَّا مَا لَا بُدَّ مِنْهُ.
انسبنمالک نقل میکند:
روزی رسولخدا ص آمد، و بر سر ساختمانی، قبّهای بلند دید.
پرسید: «این چیست»؟
اصحاب گفتند: «این ساختمان از آن یکی از انصار است».
پیامبر ص درنگ کرد تا صاحب آن آمد و در میان مردم سلام کرد،
پیامبر ص از او روی گرداند.
و این کار را چند بار در حقّ او تکرار کرد، تا آن مرد سرانجام از خشم و اعراض رسولخدا ص از خودش آگاه شد، و نزد اصحاب گله کرد و گفت:
«من متوجّه نظر تند رسول خدا ص شدهام، لیکن نمیدانم چه شده است و من چه کردهام»؟
گفتند: «پیامبر ص بیرون آمد و قبّهی تو را دید. و پرسید: «این از آن کیست؟ و ما به او گفتیم که مال توست».
پس آن مرد رفت و قبّه را [ویران و] با زمین یکسان کرد.
سپس رسول خدا ص روزی بیرون آمد و آن قبّه را ندید،
پرسید: «قبّهای که اینجا بود چه شد»؟
گفتند: «صاحب آن علّت اعراض شما را از ما جویا شد و ما او را آگاه کردیم، و او آن را ویران ساخت».
در اینجا پیامبر ص فرمود:
«هر بنایی که ساخته شود، برای صاحب خود در روز قیامت وبالی خواهد بود، مگر ساختمانی که بهاندازهی نیاز باشد».
«ريع: ارض مریعة»
+ «خصب»
مفهوم «کثر» و «فضل»
نور زیبا، همۀ چشمها رو به خودش خیره میکنه! أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ!
+ «شکر»
[ریع – فضل – مزیت] :
[الرَّيْعُ فَضْلُ كُلِّ شَىءٍ عَلَى أَصْلِهِ نَحْوُ رَيْعِ الدَّقِيقِ وَ هُوَ فَضْلُهُ عَلَى كَيْلِ البُرِّ ]
مثلا میگن : فلانی یکی از شاخهای اینستاگرامه که خیلی فالوئر داره!
این میشه مثال زیبایی برای فهم واژه ریع، یعنی مفهوم کثرت و فضل و زیادی و بلندتر از بقیه رو داره که همه اونو ببینن و بهش رجوع کنن و اونو فالو کنن « الرُّجوع إلى الشىء » مثلا فلانی چند هزار نفر فالوئر داره! اون جاده وسیعی که همه ترجیح میدن توی اون راه مسافرت کنن! اون سرابی که مدام داره برق میزنه و چشمک میزنه و این مزیت رو داره که توجه همه رو به خودش جلب کنه! اون زمین حاصلخیزی که خیلی محصول میده و محصول خوب و فراوانش همه رو به سمت خودش میکشه!
ريع البئر!
تريّع السراب!
رَيَعَانُ السَّرَابِ: جنبش سراب
[اتی – ریع] :
مفهوم فضل و مزیت و اتی « هذه أرض كثيرة الْإِتَاءِ أي: الرّيع » ارض مریعة.
[ریع – خصب] :
« ریع – أَرْضٌ مَرِيعَةٌ : خِصْبَةٌ »
+ «زکو» : « أرَاعَتِ الحنْطَةُ : أي زَكَتْ » – «خسا ام زکا» :
با هر چی میخوای جفت بشی، بشو! به هر جایی میخوای دست بندازی، بنداز! اما محاله که مشارکت با شرکای متشاکسون، جای سلما لرجل را بگیرد ، جفت شدن با نور یک توفیق و شرایط ممتاز و خاصی است.
پس در آیه « أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ » اشاره به تلاش مذبوحانه اهل شک برای دسترسی به آرامش با ارتکاب گناه دارد یعنی تا اهل شک از هر گناهی برای تسکین حال خود مایوس نشوند «فلما استیاسوا منه» هرگز روی آرامش و نور علم آل محمد ع را نخواهند دید.
« أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ » :
میخوای بشی درس عبرتی برای دیگران ؟! میخوای خودتو انگشت نما کنی ؟!
میخوای شهره خاص و عام بشی!
« الرِّيع جاى بلندى است كه از دور نمايان باشد »
خداوند جوری اهل حسادتو عقوبت میکنه که درس عبرتی برای عالمیان باشند! ان شاء الله تعالی.
خدا عقوبتشون میکنه تا درس عبرتی برای همه بشه «ریع»!
بنای اعتقادی پلید رو، لیدر سوء در مقابل و در مخالفت با صاحبان نور بنا میکنه.
برای اهل یقین، در این قبیل افراد یعنی لیدرهای سوء، آیات و علامات و نشانههایی است که از آن علائم پی به خیلی چیزها میبرند.
در واقع خلقت اهل شک هم عبث نبوده!
«أَ … تَعْبَثُونَ؟!»
اهل یقین از خلقت معارین و سرنوشتشون پند میگیرند.
اینها میشن همون بنایی که با دیدن اون همه باید پند بگیرن « أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً ». کدوم آیت؟
همون آیتی که قلب با سلب روح ایمان برای همیشه تاریک میشه درست مثل شبی که روز را از آن سلاخی کرده باشند! : « وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ » ، که آخر و عاقبت دشمنی و حسادت با معالم ربانی و آیاتی که در حقانیت نور عرضه می شوند ، چی از آب در میاد. این کوه نان استنجا شده « ريع البئر » که از دور توجه همه رو به خودش جلب میکنه همون ریعی « ريع البئر » است که اهل شک با عدم اقرار به معالم ربانی و بالطبع آیات عرضه شده ، اونو روی هم تلمبار کردن و حالا شدن درس عبرت دیگران!
در قصه مناجات موسی ع با خدا گفتیم :
… نور آرامش در جوف همین نار آیت مخفی است و توفیق اگه داشته باشی یه دفعه با یاد معالم ربانی چنان جواب سوال امتحانی رو در قلبت مثل نوری که جرقه می زنه درک می کنی که میخوای از خوشحالی بال در بیاری بپری.
پس فرار و اعراض از آیات، با رویگردانی از صاحب نور هیچ فرقی نداره و این دو لازم و ملزوم هم هستند بدون نور نمی دونی آیات یعنی چی و بدون آیات هم معلوم نمیشه آیا واقعا عاشق نورت هستی و به یاد اون هستی یا نه! اگه به یاد معالم ربانی باشی علامتش اینه قلبت روشن روشنه! بسط بسط ! مدّ مدّ ! نهار نهار ! مشرق مشرق ! حی حی ! …
در حالیکه اگه یاد معالم ربانی نباشی قلبت تاریکه و قبضه و جزرِ و لیل و مغربه و موت موت است.
در نتیجه میری و با آیت درگیر میشی و الی آخر …
« أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ » :
میخوای خودتو مثل سراب به همه نشون بدی « تريّع السراب » تا اهل شک با دیدن تو که آیتی متشابه هستی، به اشتباه بیفتن و دنبالت بیان؟ حال آنکه برای اهل یقین آیت و علامتی پندآموز خواهی بود و عاقل فرق سراب و آب را خوب می داند! اصلا عاقل با یاد معالم ربانی احساس تشنگی نمی کند تا با دیدن سراب لیدر سوء زود دستپاچه شود و به سوی او بشتابد.
عاقل می داند: کل علم لم یخرج من هذا البیت فهو وبال!