How does Satan deceive?
He beautifies the false path to make it appear as the true one!
This method of deception—adorning worthless things to mislead others—is rooted in the meanings of the Qur’anic terms «سول» and «زین».
«سول» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«سوَّلَت لهُ الشّیءَ: زَیّنتُهُ»
+ «زین»
+ «مکر – تاریکی نیرنگ حسادت!»
+ «ازز»
+ «غفل»: «داستان تکراری تاسف برانگیز بیاعتنایی به دانستهها! شیطان هم میخواهد تمرکزت را بهم بزند! أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ!»
تلاش تاریکی برای غلبه بر نور!
شیطان چگونه انسان را فریب میدهد؟
او مسیر باطل را چنان میآراید که شبیه راه حق به نظر برسد.
این شیوهی فریب، یعنی زینتبخشی به امور بیارزش برای گمراه ساختن انسان، در مفاهیم دو واژهی قرآنی «سَوَّلَ» و «زَیَّنَ» ریشه دارد.
سامری، شیطان زمان موسی ع بود!
شیطان مسیر انحرافی را تزئین میکند تا مسیری درست به نظر برسد.
«وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»
«الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ»
مفهوم تزئین کالاهای بیارزش برای فریب دیگران از کلمات «سول» و «زین» استنباط میشود.
«السُّؤْلُ: مَا يُسْأَلُ»
«السُؤْلُ: الحاجة»:
شیطان میگه نمیخوای گناه کنی؟! نمیخوای حسدتو استعمال کنی؟! حالا یه کاری میکنم تا تو خودت با دست خودت استعمال حسد خودتو بکنی و گناه کنی !!!
ببین شیطان نمیتونه ما رو مجبور کنه گناه کنیم فقط روی دلخواههای بی ارزش تا میتونه مانور میده و اونا رو جلوه میده تا بالاخره رای ما رو بزنه و ما خودمون گناه را بپسندیم (راضی بشیم – وَ لِيَرْضَوْهُ) و بخواهیم.
برای حسود دلخواههای دنیایی رنگ داره و ارزش داره و شیطان اینو خوب میدونه لذا کاری میکنه حسادت حسود رو با این کار برانگیزد!
انگاری یه کاریش میکنه تا تو بخوای! یه جوری صحنه رو جور میکنه تا تو رو به اون نیازمند جلوه بده! بهت بقبولونه که تو بهش نیاز داری! تو فقیر اونی! اون نیاز و حاجت توست! تو به اون محتاجی! بالاخره یه جوری راضیت میکنه گناه کنی!
+ «حسود راضی به تقدیرات نیست.»
عبارت «أَفْئِدَةُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» یعنی همان قلب حسود اهل شک که راضی به تقدیرات نیستند و دلشون میخواد یه جوری آیات رو دور بزنند!
+ [سورة الأنعام (6): الآيات 112 الى 113]:
… وَ لِتَصْغى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ (113)
… و [چنين مقرر شده است] تا دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند به آن [سخن باطل] بگرايد و آن را بپسندد، و تا اينكه آنچه را بايد به دست بياورند، به دست آورند.
کتاب لغت المصباح المنیر ذیل واژه سول اینجوری آورده:
«سَوَّلْتُ لَهُ الشَّىْءَ: زَيَّنْتُهُ» یعنی زینتش کردم.
[زینتش کردم تا مجبورت کنم که بهش حاجت داشته باشی – هر جوری هست میخوام سرت کلاه بذارم و بهت بقبولونم که محتاج گناهی نه محتاج نور ولایت – این همه آرایش کردن خانمها و بد پوشی اونها (مدلهای لباس جورواجور) همه تسویل شیطان است تا همه گناه رو بخواهند و نور ولایت را رها کنند!
شیطان کارش زینت کردن دنیای بی ارزش است تا با ارزش جلوه کند! تا مورد پسند واقع شود! تا همه دست از با ارزش واقعی یعنی نور ولایت بردارند و سراغ گناه بروند «سهو»، لذا روز به روز شیطان مِتُدهای جدیدشو رو میکنه تا بتونه سیئه بخل و حسد اهل شک رو ارضاء کنه!
+ [تعریف بخل و حسد و شکر با توجه به مبحث با ارزش و بی ارزش]
… مفهوم واژه سوال یعنی طلب و خواستن ، لذا تسویل نفس این میشه که نفس (و شیطان) ، دلخواهها رو جوری زینتش میده تا بالاخره به تو بقبولونه که گناه خوبه و بد نیست تا تو بپسندی و راضی بشی و گناه کنی!
[ التَّسْوِيلُ: تزيين النّفس لما تحرص عليه، و تصوير القبيح منه بصورة الحسن.
التّسويل: جلوه دادن چيزهايى كه نفس بر آنها حريص است و تصوير نمودن قبح و زشتى به صورت حسن و خوبى براى او است.]
این میشه مکر و خدعه نفس اماره به سوء و شیطان وسواس خناس!
در واقع تا قلب قبض و بسط رو نفهمه نمی تونه تسویل شیطان و تسویل نفسشو تشخیص بده ! اینکه شیطان با خوب جلوه دادن گناه، امر به معاصی می کند، میشه تسویل شیطان.
+ «بحار 67 باب 44 القلب و صلاحه و فساده و معنى السمع و البصر و النطق و الحياة الحقيقيات»
+ «قبض و بسط»
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مَا مِنْ قَلْبٍ إِلَّا وَ لَهُ أُذُنَانِ عَلَى إِحْدَاهُمَا مَلَكٌ مُرْشِدٌ وَ عَلَى الْأُخْرَى شَيْطَانٌ مُفْتِنٌ هَذَا يَأْمُرُهُ وَ هَذَا يَزْجُرُهُ الشَّيْطَانُ يَأْمُرُهُ بِالْمَعَاصِي وَ الْمَلَكُ يَزْجُرُهُ عَنْهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:
عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ.
+ «لمم»
… انگاری شیطان و نفس اماره دست به دست هم میدن تا بالاخره نذارن کسی با نور ولایت بتونه به آرامش برسه ! تا کسی نباشه شهادت بده میشه با نور ولایت به آرامش رسید ! تا کسی مدرک علیه اونا جور نکنه !
+ «شهد»
[فرح و حزن – ملک وشیطان] :
عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
قُلْتُ لَهُ إِنِّي أَفْرَحُ مِنْ غَيْرِ فَرَحٍ أَرَاهُ فِي نَفْسِي وَ لَا فِي مَالِي وَ لَا فِي صَدِيقِي
وَ أَحْزَنُ مِنْ غَيْرِ حَزَنٍ أَرَاهُ فِي نَفْسِي وَ لَا فِي مَالِي وَ لَا فِي صَدِيقِي
قَالَ نَعَمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ يُلِمُّ بِالْقَلْبِ فَيَقُولُ لَوْ كَانَ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مَا أَدَالَ عَلَيْكَ عَدُوَّكَ وَ لَا جَعَلَ بِكَ إِلَيْهِ حَاجَةً هَلْ تَنْتَظِرُ إِلَّا مِثْلَ الَّذِي انْتَظَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ فَهَلْ قَالُوا شَيْئاً فَذَاكَ الَّذِي يَحْزَنُ مِنْ غَيْرِ حَزَنٍ
وَ أَمَّا الْفَرَحُ فَإِنَّ الْمَلَكَ يُلِمُّ بِالْقَلْبِ فَيَقُولُ إِنْ كَانَ اللَّهُ أَدَالَ عَلَيْكَ عَدُوَّكَ وَ جَعَلَ بِكَ إِلَيْهِ حَاجَةً فَإِنَّمَا هِيَ أَيَّامٌ قَلَائِلُ أَبْشِرْ بِمَغْفِرَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ
وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ
الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا.
+ [سورة البقرة (2): آية 268]
علل الشرائع ج1 ص93
[إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ مَعَهُ مَلَكٌ وَ شَيْطَانٌ] :
عَنْ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع
أبى عبد الرحمن گفت: به امام صادق عليه السّلام عرض کردم
رُبَّمَا حَزِنْتُ فَلَا أَعْرِفُ فِي أَهْلٍ وَ لَا مَالٍ وَ لَا وَلَدٍ وَ رُبَّمَا فَرِحْتُ فَلَا أَعْرِفُ فِي أَهْلٍ وَ لَا مَالٍ وَ لَا وَلَدٍ
بسا بىدليل غمگين شوم و بسا بىدليل شاد شوم، یعنی علتش در خاندان و مال و فرزند نیست.
فَقَالَ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ مَعَهُ مَلَكٌ وَ شَيْطَانٌ
فرمود: كسى نباشد جز اینکه با او فرشته يا شيطانيست،
فَإِذَا كَانَ فَرَحُهُ كَانَ دُنُوُّ الْمَلَكِ مِنْهُ وَ إِذَا كَانَ حُزْنُهُ كَانَ دُنُوُّ الشَّيْطَانِ مِنْهُ
و شادى او نزديك شدن فرشته است با او، و غمش نزديك شدن شيطان است به او
وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى
و اين است قول خدا:
الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيم »
شيطان به شما نويد فقر دهد و شما را به زشتی وادارد،
ولى خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش مىدهد،
و خداوند گشايشگر داناست.
اللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ!
تسویل شیطان:
الصحيفة السجادية ص84
(17) وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا ذُكِرَ الشَّيْطَانُ فَاسْتَعَاذَ مِنْهُ وَ مِنْ عَدَاوَتِهِ وَ كَيْدِهِ:
دعاى هفدهم از دعاهاى امام عليه السّلام است هنگاميكه گفتگوى شيطان ميشد و از او و دشمنى و مكر او بخدا پناه ميبرد:
(1) اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكَايِدِهِ، وَ مِنَ الثِّقَةِ بِأَمَانِيِّهِ وَ مَوَاعِيدِهِ وَ غُرُورِهِ وَ مَصَايِدِهِ.
[1 بار خدايا ما (خداپرستان) بتو پناه ميبريم از تبهكاريها (يا وسوسهها) ى شيطان (آفريده شده از آتش) رانده شده (از رحمت) و از حيله و چارهجوئى و مكرهاى (گوناگون) او، و از اطمينان بآرزوها (يا دروغها) و وعدهها و فريب و دامهاى او-]
(2) وَ أَنْ يُطْمِعَ نَفْسَهُ فِي إِضْلَالِنَا عَنْ طَاعَتِكَ، وَ امْتِهَانِنَا بِمَعْصِيَتِكَ، أَوْ أَنْ يَحْسُنَ عِنْدَنَا مَا حَسَّنَ لَنَا، أَوْ أَنْ يَثْقُلَ عَلَيْنَا مَا كَرَّهَ إِلَيْنَا.
[2 و از اينكه در گمراه نمودن ما از طاعتت و خوار ساختن ما بمعصيتت طمع كند، يا نزد ما نيكو باشد چيزى (گناهان) كه او براى ما نيكو مينمايد، يا بر ما سنگين آيد چيزى (طاعات) را كه او در نظر ما زشت گرداند-]
(3) اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِكَ، وَ اكْبِتْهُ بِدُءوبِنَا فِي مَحَبَّتِكَ، وَ اجْعَلْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ سِتْراً لَا يَهْتِكُهُ، وَ رَدْماً مُصْمِتاً لَا يَفْتُقُهُ.
[3 بار خدايا او را از ما بسبب عبادت و بندگيت دور كن، و با كوشش ما در دوستيت ذليل و خوار فرما، و ميان ما و او پردهاى قرار ده كه آن را ندرد، و سدّ ميانپر (استوار) ى كه آن را نشكافد-]
(4) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اشْغَلْهُ عَنَّا بِبَعْضِ أَعْدَائِكَ، وَ اعْصِمْنَا مِنْهُ بِحُسْنِ رِعَايَتِكَ، وَ اكْفِنَا خَتْرَهُ، وَ وَلِّنَا ظَهْرَهُ، وَ اقْطَعْ عَنَّا إِثْرَهُ.
[4 بار خدايا بر محمّد و آل او درود فرست، و او را بجاى ما ببعضى دشمنانت مشغول ساز، و با نيكى نگهداريت ما را از او نگهدار، و مكر او را از ما دور دار، و او را از ما فرار ده، و نشانه پايش را از ما ببر (او را از آمدن نزد ما جلوگيرى فرما)-]
(5) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَمْتِعْنَا مِنَ الْهُدَى بِمِثْلِ ضَلَالَتِهِ، وَ زَوِّدْنَا مِنَ الْتَّقْوَى ضِدَّ غَوَايَتِهِ، وَ اسْلُكْ بِنَا مِنَ التُّقَى خِلَافَ سَبِيلِهِ مِنَ الرَّدَى.
[5 بار خدايا بر محمّد و آل او درود فرست، و ما را از رستگارى، در برابر گمراهى او بهرهمند گردان، و ما را خلاف گمراهى او از تقوى و پرهيزكارى توشه ده، و خلاف راه او كه راه تباهى است ما را براه پرهيزگارى ببر-]
(6) اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ لَهُ فِي قُلُوبِنَا مَدْخَلًا وَ لَا تُوطِنَنَّ لَهُ فِيمَا لَدَيْنَا مَنْزِلًا.
[6 بار خدايا براى او در دلهاى ما جائى قرار مده، و در آنچه نزد ما است جايگاهى آماده مساز-]
(7) اللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ، وَ إِذَا عَرَّفْتَنَاهُ فَقِنَاهُ، وَ بَصِّرْنَا مَا نُكَايِدُهُ بِهِ، وَ أَلْهِمْنَا مَا نُعِدُّهُ لَهُ، وَ أَيْقِظْنَا عَنْ سِنَةِ الْغَفْلَةِ بِالرُّكُونِ إِلَيْهِ، وَ أَحْسِنْ بِتَوْفِيقِكَ عَوْنَنَا عَلَيْهِ.
[7 بار خدايا باطل و نادرستى را كه براى ما ميآرايد بما بشناسان، و چون آن را بما شناساندى ما را از آن نگهدارى كن، و ما را بآنچه كه او را بفريبيم بينا فرما، و بدل ما بيافكن چيزى كه براى دور ساختن او آماده سازيم، و از خواب غفلت كه بسبب آن اعتماد و ميل باو است بيدارمان گردان، و بتوفيق خود ما را بر مخالفت او نيكو يارى نما-]
(8) اللَّهُمَّ وَ أَشْرِبْ قُلُوبَنَا إِنْكَارَ عَمَلِهِ، وَ الْطُفْ لَنَا فِي نَقْضِ حِيَلِهِ.
[8 بار خدايا و زير بار نرفتن كردار او را در دلهاى ما آبيارى كن، و در شكستن (از بين بردن) چارهجوئيهاى او ما را توفيق عطا فرما-]
(9) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَوِّلْ سُلْطَانَهُ عَنَّا، وَ اقْطَعْ رَجَاءَهُ مِنَّا، وَ ادْرَأْهُ عَنِ الْوُلُوعِ بِنَا.
[9 بار خدايا بر محمّد و آل او درود فرست، و تسلّط او را از ما بگردان، و اميد او را از ما ببر، و او را از حرص به (معصيت واداشتن) ما باز دار-]
(10) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَوْلَادَنَا وَ أَهَالِيَنَا وَ ذَوِي أَرْحَامِنَا وَ قَرَابَاتِنَا وَ جِيرَانَنَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنْهُ فِي حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ، وَ كَهْفٍ مَانِعٍ، وَ أَلْبِسْهُمْ مِنْهُ جُنَناً وَاقِيَةً، وَ أَعْطِهِمْ عَلَيْهِ أَسْلِحَةً مَاضِيَةً.
[10 بار خدايا بر محمّد و آل او درود فرست، و پدران و مادران و فرزندان و قبيلهها و خويشان و نزديكان و همسايگان ما را از مردان و زنان اهل ايمان از شر او در جاى استوار و قلعه نگهدارنده و پناهگاه باز دارنده قرار ده، و ايشان را براى دور كردن شرّ او زرههاى حفظ كننده بپوشان، و براى زد و خورد با او سلاحهاى برّنده بآنان عطا فرما (آنها را بتقواى و عمل صالح توفيق ده)-]
(11) اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِكَ مَنْ شَهِدَ لَكَ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَ أَخْلَصَ لَكَ بِالْوَحْدَانِيَّةِ، وَ عَادَاهُ لَكَ بِحَقِيقَةِ الْعُبُودِيَّةِ، وَ اسْتَظْهَرَ بِكَ عَلَيْهِ فِي مَعْرِفَةِ الْعُلُومِ الرَّبَّانِيَّةِ.
[11 بار خدايا مشمول اين درخواست من گردان هر كه را كه بپروردگاريت گواهى دهد، و بيگانگيت اخلاص داشته باشد و ببندگى از روى حقيقت با شيطان دشمنى نمايد، و در آموختن علمهاى خدائى (اصول عقائد) احكام و مكارم اخلاق) بر دشمنى با او از تو كمك بطلبد-]
(12) اللَّهُمَّ احْلُلْ مَا عَقَدَ، وَ افْتُقْ مَا رَتَقَ، وَ افْسَخْ مَا دَبَّرَ، وَ ثَبِّطْهُ إِذَا عَزَمَ، وَ انْقُضْ مَا أَبْرَمَ.
[12 بار خدايا آنچه شيطان گره زند باز كن، و آنچه ببندد بگشا و آنچه بيانديشد برهم زن، و چون تصميم گيرد باز دار، و آنچه استوار نمايد بشكن-]
(13) اللَّهُمَّ وَ اهْزِمْ جُنْدَهُ، وَ أَبْطِلْ كَيْدَهُ وَ اهْدِمْ كَهْفَهُ، وَ أَرْغِمْ أَنْفَهُ
[13 بار خدايا لشگرش (كارگردانانش از انس و جنّ) را شكست ده، و مكرش را بىبهره گردان، و پناهگاهش را ويران ساز، و بينيش را بخاك مال (خوارش گردان)-]
(14) اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِي نَظْمِ أَعْدَائِهِ، وَ اعْزِلْنَا عَنْ عِدَادِ أَوْلِيَائِهِ، لَا نُطِيعُ لَهُ إِذَا اسْتَهْوَانَا، وَ لَا نَسْتَجِيبُ لَهُ إِذَا دَعَانَا، نَأْمُرُ بِمُنَاوَأَتِهِ، مَنْ أَطَاعَ أَمْرَنَا، وَ نَعِظُ عَنْ مُتَابَعَتِهِ مَنِ اتَّبَعَ زَجْرَنَا.
[14 بار خدايا ما را در رشته دشمنان او قرار ده و از شمار دوستانش بر كنار فرما كه او را پيروى نكنيم هر گاه فريبمان دهد، و اجابتش ننمائيم هر گاه بخواند، هر كه فرمان ما را پيروى كند بدشمنى شيطان امر كنيم، و از پيروى او دور داريم كسى را كه نهى ما بپذيرد-]
(15) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، وَ أَعِذْنَا وَ أَهَالِيَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ، وَ أَجِرْنَا مِمَّا اسْتَجَرْنَا بِكَ مِنْ خَوْفِهِ
[15 بار خدايا بر محمّد آخر پيغمبران و مهتر فرستادگان و بر خانواده او كه پاك و پاكيزهاند درود فرست، و ما و كسان و برادران ما و همه مردان و زنان اهل ايمان را پناه ده از آنچه از آن پناه بردهايم، و رهائيمان ده از آنچه از ترس آن از تو رهائى طلبيدهايم-]
(16) وَ اسْمَعْ لَنَا مَا دَعَوْنَا بِهِ، وَ أَعْطِنَا مَا أَغْفَلْنَاهُ، وَ احْفَظْ لَنَا مَا نَسِينَاهُ، وَ صَيِّرْنَا بِذَلِكَ فِي دَرَجَاتِ الصَّالِحِينَ وَ مَرَاتِبِ الْمُؤْمِنِينَ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ. [16 و آنچه درخواست نموديم روا ساز، و آنچه از دست داديم عطا فرما، و آنچه فراموش كرديم براى ما نگهدار، و بوسيله آن ما را در جاهاى نيكوكاران و اهل ايمان قرار ده، و پروردگار جهانيان (دعاى ما را) اجابت فرما.-]
[رمی جمرات – تسویل شیطان]:
وقتی شیطان بهت اشانتیون نشون میده، واینستا ببین اشانتیونش چیه و چقدر میارزه! فورا سنگش بزنو از خودت دورش کن و باهاش وارد مذاکره نشو!
+ «رمی و رجم»
[«وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي»
… و همانطور نفسم به من نيك وا نمود.]:
+ «خدعة»
نفس اهل حسادت و شک، کارهای بدشونو و بدجنسی هاشونو ، بهشون خوب جلوه میده ، بنظر خودشون کار بدی نمی کنن ! کارشون عیبی نداره ایرادی اشکالی تو کارشون نیست ! از نظر خودشون عیبی نداره اما وقتی با میزان آل محمد ع سنجیده میشه سراپا اشکاله ! نکته هم همینجاست که اونا نمیخوان با میزان آل محمد ع سنجیده بشن ! اونا خودشونو قبول دارن نه آل محمد ع رو !!! تسویل نفس یعنی بخاطر دلخواههات قید آیاتی و رسلی رو بزن «فشل» !!! بخاطر دلخواههات دست از آل محمد ع برداری ! اهل یقین هیچوقت کوتاه نمیان ! هیچوقت با ارزش رو رها نمی کنن دنبال بی ارزش نمی رن ! اهل شک بی ارزش ها رو با ارزش می بینن لذا بخاطر این بی ارزشهای دروغین نسبت به اون چیزی که زبانا ادعا میکردن دوست آل محمد ع هستند حالا کوتاه میان «فشل – جنگ احد» ! بالاخره راهشونو کج میکنن و میرن … « وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي » این ویژگی خوب جلوه دادن بدی رو میگن «تسویل نفس» : شیطان هم اینو براشون تایید میکنه و بیشتر جلوه میده و آیات متشابه هم تاییدش میکنن ! اینجوری اهل شک با تسویل نفسشون به اشتباه می افتن !!! همه اش این سوال تو ذهن میاد که واقعا چجوری یه نفر میتونه بدی رو خوبی ببینه !!! یا خوبی رو بدی ببینه ! چجوری کارهای بدشون بهشون خوش میاد ؟!!! جواب این سوالها در واژه «سول» و تسویل نفس است و 5 مورد آیاتی که در قرآن این واژه اونجا اومده !!!
« خوب جلوه دادن بدی » – وانمود : نمایش دروغی ، خدعه «خدع» …
تسویل نفس میشه این حالت که وقتی راضی به تقدیرات نمیشی [الحاسد جاحد لانه لم یرض بقضاء الله] ، شیطان و قلب حسودت ، اینو یه جوری برات خوب جلوه میدن و میگن آره به این دلیل حق با توست که راضی به تقدیرات نشوی !!! این میشه تسویل نفس ! برادران یوسف ع نیز دچار تسویل نفس شدند و به خودشون حق دادند که دروغ بگویند و نسبت به یوسف ع و برادرش بنیامین، از روی حسادت رفتار نمایند.
اکثر بازیهای کودکانه یه جور وانمود کردن است ! لباس دکتر می پوشه وانمود میکنه دکتره ! لباس پلیس میپوشه وانمود میکنه پلیسه ! با وسایل پلاستیکی و أسباب بازی آشپزی میکنه وانمود میکنه آشپزه ! تو هم باید مثلا غذاشو بخوری بگی به به چه غذای خوبی پختی !!! … اهل شک انگاری بچگانه فکر میکنن ! خیال میکنن دکترن لذا برای خودشون نسخه میپیچن ! خیال میکنن بلدن خوب زندگی بکنن لذا در امورات مهمشون خودشون تصمیم میگیرن ! این تسویل نفس اونهاست که خیال می کنن بدون نور ولایت میشه خوب زندگی کرد ! این قلب معیوب اونهاست که میل به گناه داره لذا در مورد عمل به نور ولایت چشم پوشی میکنه و در مقابل کلام شیطان کوتاه میاد و قبول میکنه روش غیر آل محمد ع روش خوبی است برای رسیدن به لذت و آرامش ! این گولخوردن، هنر اهل شک حسود است! هم نفسشون اینو میخواد هم شیطان گولشون میزنه چون شیطان می فهمه که او از چه گناهی خوشش میاد همونو براش زینت میده لذا از گناه نه تنها نفرت نداره بلکه شدیدا میل هم داره.
+ «میل و نفرت»
خوب جلوه دادن بدی، کار لیدر سوء است! اگه همه شرایط زندگی بد و افتضاح است اما چنان به اطلاع می رساند که از این بهتر دیگه نمیشه !!! همه هم که کور !!! قلبی که کور است و بینا به نور معرفت آل محمد ع نشده حتما گول میخوره که همه چیز خوب و آرومه و همه خوشحالن !!!
اینکه بطور مجازی، «سیمیولیشن» کنیم و خیال کنیم اهل بهشتیم «طفف» !!!
لیدر سوء از کوری دیگران سوء استفاده کرده و جهنم را برایشان بصورت بهشت سیمیولیت میکنه و قالب میکنه و میره !!! بدا به حال کوردلان اهل شک حسود !!! یه عینکهای سه بعدی هست میزنن به چشمها و فیلم نشونش میدن !!! … داستان لیدرهای سوء همینه، میبردت وسط جهنم اما از نابینایی تو سوء استفاده میکنه، میگه اینجا همان بهشت برین خداوند است !!!
زندگی یک واقعیت است که نمیشه شوخی گرفت ! نمیشه این فرصتها رو سیمیولیشن فرض کرد ! هر آیت یک فرصت زندگی است ! هر آیت، یک ماکت انسان برای آموزش دروس پزشکی نیست که مهم نباشه کارتو درست انجام بدی یا نه !!! فرصتهای آیاتی و رسلی رو جدی بگیر ! شوخی نیست ! اما لیدر سوء میگه همه چیزو شوخی بگیر ! میگه «دنیا دروغه !!!» میگه اصلا حقیقتی برای دنیا و آخرت نیست ! اصلا نور ولایت رو که حقیقت زندگی است قبول نداره ! بهشت و جهنم رو قبول نداره ! اینه که دستتو باز میذاره هر چی میخوای گناه کن ! کی به کیه ؟!!! …
کار شیطان همینه … کار لیدر سوء همینه ! خواست اهل حسد و شک هم همینه ! دلشون میخواد یکی براشون یه حرامی رو حلال کنه اونا هم بگن ایوالله چه دکتر خوبی هر چی میگی مینویسه ! دکتر هم که میخواد مطبش شلوغ باشه ، حالا به هر قیمتی که شده، عیبی از نظر او نداره ! اداره نظارت بر درمان هم که … قربونش برم !!! لیدر سوء و اهل شک حسود خیال میکنن نظارت بر کارها نیست ! لذا تا میتونن اسبشونو میتازونن ! اما غافل از اینکه در دوران مهلت قرار گرفته اند و دارن امتحان پس میدن فردا که گوششونو گرفتن بردن جهنم نگن خدایا عدالتت کو ؟!!!
بد (حرام) هیچوقت خوب (حلال) نمیشه !!! اینو بدان !
اما اگه یه وقت چیزای بدو خوب میبینی باید چشماتو ببری چشم پزشک ! اونم نه هر چشم پزشکی ! بیمارستان چشم پزشکی آل محمد ع ! چشم قلبتو بسپار دست معلم در ملک و ملکوت ! چشم قلبتو بسپار دست آیاتی و رسلی … وقتی درمان شد میبینی که گول چه چیزایی رو میخوردی !!!
می بینی در پشت این چشمان زیبایی که قبلا تو رو به خودش میخوند، حالا هیولای شیطانی اونو می بینی و دیگه گولشو نمیخوری ! تمامی نعمتهای بی ارزش دنیا همینجوری هستند تا چشمت بصیر نشه به برکت نور ولایت ، حتما گول میخوری و برات خدعه میکنن و می افتی توی متشابهات ! تسویل نفس برای اهل شک همینه که چون چشم بصیرت نداره این دندانهای شیطانی رو ببینه ، گول چشم و ابرو رو میخوره ! لذا هر چی میگی بابا پسرم این کار بده ! میگه از نظر شما بده ! من که توی این روش زندگی که دارم هیچ بدی نمی بینم ! فعلا میگه من درست فکر می کنم و روش من بنظر خودم درسته!
ببین دلش نمیخواد اونجوری که پدر و مادرش میگن عمل کنه ها ! لذا سعی میکنه فعلا حرمت نگه داره، نگه روش شما در زندگی غلطه ! فعلا اینجوری میگه که بنظر خودم درسته ، دقیقا همون چیزی که بنظر شما نادرسته!
سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق !
والدین فقط میتونن دعا کنن خدایا قلب این فرزند رو با نور ولایت روشن کن [همسویی با تقدیرات – الرضا بالقضا] ! تا ببینه خوب واقعی چیه و بد واقعی کدام است !!! اصلا پدر و مادر نمی تونن نقشی در اصلاح و تربیت فرزند داشته باشند ! تنها ابزار اصلاح و تربیت نور ولایت آل محمد ع است یعنی آیاتی و رسلی !!! اگه خدا بخواد این فرزند رو اصلاح کنه خودش بلده چجوری اصلاحش کنه ! هزار بار در مضرات استفاده نابجا از موبایل بهش بگی به اندازه یه بار افتادن گوشی در توالت به قلبش کارساز نیست ! اون حادثه پیش اومد تا [قس سهوه بسهوک] … یکی از فوایدش اینه رفق و مدارا و همراهی با فرزند بیشتر میشه ! تا میای یه چیزی بگی ملک موکل اینو به خاطرت میاره که تو خودت چجوری بودی ؟ لذا خدا خودش بلده چجوری اصلاح و تربیتشون کنه ! تو باید «خلّوا بینی و بین ناقتی» رو فراموش نکنی و گوش کنی !
آیات به موقع خودش درستشون میکنن ان شاء الله تعالی در عافیت !!!
ان شاء الله عاقبت هممون ختم به خیر باشد …
میخواهیم مبحث تسویل نفس رو بفهمیم داستان چیه ؟ چرا باید یه نفر بد رو خوب ببینه !!! چرا باید یه نفر بی ارزش رو با ارزش تلقی کنه و بخاطرش جونشو هم بده، عصبانی شدن و محزون شدن که جای خود داره !!!
اینکه « دلخواهها، انسان را مجبور به تغییر و تبدیل می کنند.» کدام انسان ؟ اهل شک حسودی که میزانی بنام نور ولایت رو قبول نداره ؟ یا اهل یقینی که چشم از میزان بر نمیداره ؟! قطعا اهل شک دلخواههاشونو که با ارزش می بینن ول نمی کنن تا به معلم و آیاتی بچسبن که براش اونها پشیزی ارزش نداره ! لذا تا مدتی که آیاتی و رسلی پا روی دم دلخواههای اونا نذاره طینتا احترام میذارن اما همینکه سر دوراهی انتخاب بین یکی از این دو گزینه یعنی نور ولایت یا معصیت قرار می گیرن [دوراهی حسادت و نور ولایت] خوب معلومه باید پشت به نور ولایت کنی تا رو به معصیت باشی!
کنار هر عدم گذشت از دلخواه یک سر بریده است (کربلا).
تغییر و تبدیل و دگرگونی بزرگ اینجاست. اهل یقین با فهم قبض و بسط قلبی تا میاد رو به دلخواه کنه قلبش تاریک میشه می فهمه پشت به نور کرده فورا برمیگرده و استغفار میکنه ! چه زبان خوبی است این زبان آنلاین اهل بهشت ! زبانی خوبه که همونجا که میخوای گناه کنی بهت بگه تصمیم بدی گرفتی ! منصرف شو ! اما اگه قلب سمیع نباشه و گوش شنوا نداشته باشه و چشم بینا به نورمعرفت امام ع نداشته باشه قطعا نمی فهمه پشت به نور ولایت کرده لذا تسویل نفس حتمی است و تاریکی گناه رو نمی بینه که انتخابش میکنه خیال میکنه رو به چلچراغ وایستاده !!! پس اتیولوژی تسویل نفس ، معلوم شد !!! کوری چشم !!! بیماری حسادت !!! شک وامونده !!! معلومه وقتی چشمت زشتی کاری رو که داری انجامش میدی نبینه نه تنها ازش بدت نمیاد که خوشت هم میاد و حتی به کسی که بهت بگه داری کار بدی میکنی ، تندی هم خواهی نمود ! …
[تسویل = مفهوم خواسته ، نفس = دل] – [دل خواسته = دلخواه = تمنا]
عرب به گدا میگه سائل! هر کسی گدای نفس خودشه ! اگه نفسش با ارزش باشه و نور ولایت رو انتخاب کنه چی از این بهتر که گدای بارگاه ملکوتی آل محمد ع باشی ؟ اما اهل شک در انتخاب و تمایل به دلخواه متاسفانه راه رو اشتباه رفته اند و بی ارزش را پسندیده و به آن راضی شده اند و با ارزش را ناپسند دانسته و به آن پشت نموده اند !
موسی ع چیز با ارزش میخواست:
« رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي » لذا بهش داده شد « قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى » …
اهل شک و اهل حسد (برادران یوسف ع) :
« بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً – الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ » …
خوارج نهروان خودشونو خیلی دیندار و متشرع احساس میکردند! [+ پوشه ریا و تزویر] و حتی صاحب دین ، یعنی علی ع رو هم قبول نداشتند! این دیگه خیلی عجیبه ! اینکه خیال کنی روزه و نماز و حج و … دستتو میگیره اما نور ولایت رو نفهمی و قبول نداشته باشی، خیلی کار احمقانه و جاهلانه ای است.
س: چرا اشتباه می کنیم ؟!
[ وَ الشُّبْهَةُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ :]
ج :
(1) إِعْجَابٍ بِالزِّينَةِ
(2) وَ تَسْوِيلِ النَّفْسِ
(3) وَ تَأَوُّلِ الْعِوَجِ
(4) وَ لَبْسِ الْحَقِّ بِالْبَاطِلِ
[نبذ – سول] :
داستان سامری در هر زمان تکرار میشه [لیدرهای سوء]!
گزینه هایی که خیلی دور و پر معلم میپلکن اما با حالت قلبی شک نسبت به او ، باید از این داستان سر عقل بیایند ! چون قبض آثار رسول (اخذ علم از او) کار دست اهل شک داده و میده !!! اتفاقا این گزینه ها هم ضلوا و هم اضلوا !!! یعنی گزینه هایی هستند که چون شک به معلم دارند گمراه اند و دیگران رو با مطالب علمی که از او گرفته اند – اما نفهمیده اند – به شدت گول زده و به اشتباه می اندازند … در هر زمان که یک معلم هست ، یکی هم نقش سامری و شیطان مُلک رو بازی میکنه !!!
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة …
[اعتراف سامری خیلی جالبه « قالَ » : به وجود معلم بصیر شده « بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ » ! از معالم او یک مقداری گرفته « فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ » ! آن را با اعتقاد باطل مخلوط کرده تا خیلی ها را گمراه کند و این را با واژه « فَنَبَذْتُها » انجام داده یعنی برای این معالم ارزش واقعی خودش را رعایت نکرده « لقلّة الاعتداد به » که کجا باید از این معالم استفاده کند آنهم با اجازه معلم، لذا اقرار می کند که این بی ارزش دانستن معالم ربانی و بالطبع خود معلم که در حکم عدم اقرار به فضل آل محمد ع می باشد موجب تسویل نفسم شد « وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي» ! سامری داره یاد میده من اینجوری شد که اشتباه کردم شما کلاهتونو سفت بگیرید « قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي » ! «تسویل» همون اشتباهی که برادران یوسف هم انجام دادند یعنی برای یوسف ارزشی قائل نشده و او را به بهایی ناچیز فروختند « بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً [اشتباه برادران یوسف] » ظاهرا یک جریانی یا بهانه ای به دست معارین می افته که نسبت به معلم «شُل میشه!» دیگه اونجور که قبلا قبولش داشت نداره این در واژه سول است « استرخاء مع غرور » ! دیدی یه نفر چشمش به پول که می افته شل میشه و از نظرش بر می گرده [اینایی که رشوه میدن رشوه میگیرن اینو خوب میفهمن] یا به هر عاملی غیر از معلم تکیه کنه و نسبت به او بی تفاوت بشه !!! مبادا یک وقت گول هیکلتو بخوری و دستتو از دست معلم رها کنی ! قصه کار همه معارین همینه « إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ …. الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ » در واقع واژه «سول» ریشه همون کلمه سوال معروف در زبان فارسی است یعنی پرسیدن و خواستن و حاجت « السُؤْلُ : الحاجة التي تحرص النّفس عليها » ] کما اینکه به فقیر و گدا میگن سائل …
+ بحار 74 باب 11 وصيته ع لكميل بن زياد النخعي
عَنْ كُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع:
أَنَّهُ قَالَ فِي كَلَامٍ لَهُ فِي تَسْوِيلِ الشَّيَاطِينِ
إِنَّهُمْ يَخْدَعُوكَ بِأَنْفُسِهِمْ
فَإِذَا لَمْ تُجِبْهُمْ مَكَرُوا بِكَ وَ بِنَفْسِكَ بِتَحْبِيبِهِمْ إِلَيْكَ شَهَوَاتِكَ وَ إِعْطَائِكَ أَمَانِيَّكَ وَ إِرَادَتَكَ وَ يُسَوِّلُونَ لَكَ وَ يُنْسُونَكَ وَ يَنْهَوْنَكَ وَ يَأْمُرُونَكَ
وَ يُحَسِّنُونَ ظَنَّكَ بِاللَّهِ حَتَّى تَرْجُوَهُ فَتَغْتَرَّ بِذَلِكَ فَتَعْصِيَهُ وَ جَزَاءُ الْعَاصِي لَظَى.
يَا كُمَيْلُ
احْفَظْ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ وَ الْمُسَوِّلُ الشَّيْطَانُ وَ الْمُمْلِي اللَّهُ تَعَالَى
+ (22/52 آیه نسخ القای شیطان) …
از کُمَیل بن زیاد نقل شده که
امیرالمؤمنین علیهالسلام در ضمن سخنی دربارهٔ فریبکاریهای شیطان فرمود:
همانا شیاطین با وسوسههای خودشان تو را میفریبند؛ پس اگر به آنها پاسخ ندهی (و از وسوسههایشان پیروی نکنی)، به تو نیرنگ میزنند؛
با این شیوه که شهوتهایت را برایت دوستداشتنی جلوه میدهند،
و آرزوهایت را به تو میدهند،
و خواستههایت را تأیید میکنند،
و تزیین میکنند برایت (کار زشت را خوب جلوه میدهند)،
و یادت را میبرند (یاد خدا یا آخرت را از تو میگیرند)،
و نهیات میکنند (از خیر)،
و به تو فرمان میدهند (به شر)،
و گمانت را به خدا نیکو میکنند،
تا آنجا که امیدت را به او بالا میبرند، پس فریب میخوری و او را نافرمانی میکنی،
در حالی که پاداش نافرمان، آتشِ سوزان (لَظَى) است.
سپس فرمود:
ای کمیل! سخن خداوند عزّوجل را حفظ کن که فرمود:
«شیطان آنها را وسوسه کرد (سَوَّلَ لَهُمْ) و در دلشان آرزو انداخت (أَمْلى لَهُمْ).»
و بدان که وسوسهکننده، شیطان است؛ و مهلتدهنده، خداوند متعال است.
+ [سورة محمد (47): الآيات 21 الى 25]
امام علی علیه السلام:
النَّفْسُ الْأَمَّارَةُ الْمُسَوِّلَةُ
تَتَمَلَّقُ تَمَلُّقَ الْمُنَافِقِ وَ تَتَصَنَّعُ بِشِيمَةِ الصَّدِيقِ الْمُوَافِقِ
حَتَّى إِذَا خَدَعَتْ وَ تَمَكَّنَتْ تَسَلَّطَتْ تَسَلُّطَ الْعَدُوِّ وَ تَحَكَّمَتْ تَحَكُّمَ الْعُتُوِّ
فَأَوْرَدَتْ مَوَارِدَ السَّوْءِ.
نفس امّارهٔ وسوسهگر،
خود را با چاپلوسی و تملّق، مانند یک منافق جلوه میدهد،
و ظاهر خود را با رفتارِ دوستی وفادار و راستین، آراسته میسازد.
اما چون فریبت داد و بر تو چیره شد،
همچون دشمنی سرکش، سلطه مییابد،
و مانند مستکبری طغیانگر، فرمان میراند،
تا آنجا که تو را به منابع و جایگاههای هلاکت و بدی میکشاند.
اللهم إليك أرفع عجري و بجري
و بك أستعين في عسري و يسري
و إياك أدعو رَغَباً وَ رَهَباً
فإنك العالم بتسويل النفس و فتنة الشيطان و زينة الهوى و صرف الدهر و تلون الصديق و بائقة الثقة و قنوط القلب و ضعف المنة و سوء الجزع.
بار الها، دلآشفتهام را پیشِ تو میگسترانم؛
با همه رنجها و درماندگیهایم،
ناتوانیها، دردهای پنهان و پیدا،
و حاجتهایی که تنها تو از آنها باخبری.
و تنها به تو پناه میبرم در سختی و آسانی،
و تنها تو را با شوق و ترس میخوانم،
زیرا تویی که آگاهی از:
نیرنگهای نفس،
فتنههای شیطان،
زینتنماییِ هوا و هوس،
دگرگونیهای روزگار،
رنگبهرنگ شدنِ دوستان،
خیانتِ اعتمادشدهها،
ناامیدی دل،
ناتوانی اراده،
و بد بودنِ جزع (بیتابی و بیصبری).
#مناجات
درد دلی در پناه نور و گفتوگوی آهستۀ دلی خسته با خدای مهربانش!
وقتی که دلم فقط با تو درد دل میکند:
«إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ»
«السَّلَامُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَشَاكِي نُورِ اللَّهِ»
ای خدای مهربانم،
دل خستهام را به آستان تو میآورم؛
با تمام رنجهایی که در جانم خانه کرده،
با درماندگیهایی که جز تو پناهی برایشان نیست،
و با آرزوهایی که زبان از گفتنشان قاصر است و تنها در سکوتِ دلم نجوا میشوند و فقط خودت از آنها خبر داری و تو بهتر از همه میدانی.
در سختیها و راحتیها، تنها به تو پناه میبرم،
و با امید و بیم، تو را میخوانم،
چون تویی که از همه چیز آگاهی:
از فریبهای نفس،
و وسوسههای شیطان،
از زرق و برق هوسها،
و بازیهای روزگار،
از رنگ عوض کردن دوستان،👉
و خیانت کسانی که به آنها دل بسته بودم،👉
از ناامیدیهایی که دل را میگیرد،
و ضعفهایی که توانم را میگیرد،
و از بیتابیهایی که مرا از صبر دور میکند.
ای دانای پنهان و پیدای من،
دستم را بگیر،
که بیتو گم میشوم.
+ مقالۀ: «با نور، دردِدل کن! مشکات نورانی! مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ!»
اینجاست که باید از نفس خودت و لیدر سوء و شیطان و اطرافیان اهل شک حسود بترسی و خودتو به خدا بسپاری و بگویی:
«أعاذنا الله و سائر المؤمنين من تسويلات المضلين»
«وسوسههای نفس + وسوسههای شیطان» چه شود!!!
امام علی علیه السلام:
الْعَاقِلُ مَنِ اتَّهَمَ رَأْيَهُ وَ لَمْ يَثِقْ بِكُلِّ مَا تَسَوَّلَ لَهُ نَفْسُهُ.
عاقل کسی است که نظر خود را مورد تهمت قرار میدهد
و به تمام وسوسههایی که نفسش به او القا میکند، اعتماد نمیکند.
مشتقات ریشۀ «سول – سال» 5 بار در آیات قرآن تکرار شده است.
وَ جاؤُ عَلى قَميصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ (18)
قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَني بِهِمْ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَليمُ الْحَكيمُ (83)
قالَ قَدْ أُوتيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى (36)
قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لي نَفْسي (96)
إِنَّ الَّذينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ (25)