Hearts in the captivity of the Light!
Luminous family!
خانوادهی نورانی!
«اسر» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«أَسَرْتُ القَتَب: پالان شتر را به شتر بستم.»
«الأسر أصله الشد، و منه قتب مأسور أي مشدود»
«و منه الأسير لأنهم كانوا يشدونه بالقدّ،
قولهم خذ بأسره أي بشدة قبل أن يحل ثم كثر حتى صار بمعنى خذ جميعه،
الاسر: اصل و ريشه آن بستن است
و از آنست قتب مأسور اى مشدود يعنى پالان شتر كه بسته به شتر است.
و از آنست اسير براى اينكه او را محكم با قيد و بند، مىبستند.
و عبارت: خذ باسره: يعنى بگير كمر او را پيش از آنكه فرار كند،
سپس استعمال آن زياد شد تا بمعناى تمامش را بگير شد.»
«أُسْرَة الرجل: من يتقوّى به، خانواده» «family»
«نَحْنُ خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ»
با نور، یک خانواده تمام و کمال میشی!
(∞ = 1+1)
«اهل نور + صاحبان نور = این میشه یک خانواده، خانواده نورانی! امة واحدة!»
+ «سفر انفرادی با نور!»
«الإسَار: بند چرمى يا دوال»
«القِدُّ: الذي يُؤْسَرُ به القَتَب يسمى الإسار»
«وَقَعَ فى اسَارِهِ: دنبالهرو او شد.»
+ «شد»: «وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ»
+ «اخو»: «interconnection»
«تَحتاجُ الإِخوَةُ فيما بَينَهُم إلى … نَفيُ الحَسَدِ!»
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»
+ «تلو – بدنبال نور!»
+ «بدنبال نور علم! بدنبال معلم نورانی!»
+ «زوج – جفت نورانی!»
«وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً»
+ «شفع – نور همراه! پایان تنهایی!»
«مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ»
+ «فرض» : «VPN»
+ «ضرب المثل – ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلاً مِنْ أَنْفُسِكُمْ»
«أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ»
+ «حدق – قلبی در احاطهی نور!»
+ «شفا»: «وَ جَعَلْتَهُ نُوراً … وَ شِفَاءً»
+ «رفق – آتل نورانی!»: «یَا رَفِیق!»
«وَ يُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقاً»
درناژ دائمی حسادت، نیازمند فرایند رفق صاحبان نور با دلشکستگانِ اسیر نور است.
عبور موفق از مرز تفتیش و ورود به سرزمین نورانی فوز و فلاح و رستگاری،
مستلزم تداوم درناژ دائمی حسادت تا آخرین لحظه عمر ماست.
یک مثال: کسی که مشکل دیسک کمر داره از کمربندهای مخصوصی استفاده میکنه که دارای تسمههای فلزی و بندهای چرمی محکمه و در واقع کمرش در اسارت این کمربند قرار میگیره، و این نه تنها جای ناراحتی نداره، بلکه این کمر، خیلی از اینکه به اسارت این کمربند درآمده،
خوشحال هم هست چون معیوبه و این کمربند هست که به اون کمک میکنه تا بتونه کارهاشو به نحو احسن انجام بده (+ «رفق» و مثال زیبای آتل).
پس با بستن کمربند در واقع به زحمت و سختی و مشقت نمیافته بلکه کار خودشو راحت میکنه، همون مفهومی که در بحث تکلیف و تکلف جناب لقمان حکیم گفته شد. مطلب این بود که وقتی فعل امر اطیعوا را معنی میکنیم، اینجوری معنی میکنیم که با اطاعت از کلام نورانی، تکلیف خودتونو بدونید و کار خودتونو راحت کنید و با ادعای ربوبیت، خودتونو به سختی و تکلّف و مشقت نیندازید.
در واقع اسیر محبت آل محمد ع از مصونیت حصن آنها برخوردار است
«الأُسرة: الدِّرع الحصينة»
و کار خودش را محکم میکند و مدعی ربوبیت نیست!
یا باید اسیر هوای نفس حسود بود و ادعای ربوبیت نمود (وسق: دیفالت مُد همینه)
و یا باید اسیر عقل تابع نور آل محمد ع (اتّسق: این توفیق، تلاش زیادی میخواهد)،
که آدم عاقل و زرنگ، این اسارت نورانی را بر هر بیقید و بندی، قطعا ترجیح میدهد.
در واقع این اسارت اختیاری و آگاهانه،
معنی دنبالهروی از اعتقاد و بینش والای آل محمد ع میباشد «صلی»،
پس معنی صلوات یعنی:
خدایا من را اسیر نور عشق آل محمد ع بگردان!
دلها در اسارت نور!
نور بر قلبها حکومت میکند!
اَنَا اِمامُ الْقُلُوبِ!
امام کاظم علیه السلام خطاب به هارون الرشید:
اَنَا اِمامُ الْقُلُوبِ وَ اَنْتَ اِمامُ الْجُسُومِ!
وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً
إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً
و به [پاس] دوستىِ [خدا]، بينوا و يتيم و اسير را خوراك مىدادند.
«ما براى خشنودى خداست كه به شما مىخورانيم
و پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم.
رویکرد صاحبان نور، اطعام علمی اهل نور است!
دلهای این خانوادهی نورانی در اسارت نور است!
[سورة الإنسان (۷۶): الآيات ۱ الى ۱۰]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً (۱)
آيا انسان را آن هنگام از روزگار [به ياد] آيد كه چيزى درخورِ يادكرد نبود؟
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً (۲)
ما انسان را از نطفهاى اندرآميخته آفريديم تا او را بيازماييم و وى را شنوا و بينا گردانيديم.
إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً (۳)
ما راه را بدو نموديم؛ يا سپاسگزار خواهد بود و يا ناسپاسگزار.
إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعِيراً (۴)
ما براى كافران زنجيرها و غلّها و آتشى فروزان آماده كردهايم.
إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً (۵)
همانا نيكان از جامى نوشند كه آميزهاى از كافور دارد،
عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً (۶)
چشمهاى كه بندگان خدا از آن مىنوشند و [به دلخواه خويش] جاريش مىكنند.
يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً (۷)
[همان بندگانى كه] به نذر خود وفا مىكردند، و از روزى كه گزندِ آن فراگيرنده است مىترسيدند.
وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً (۸)
و به [پاس] دوستىِ [خدا]، بينوا و يتيم و اسير را خوراك مىدادند.
إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً (۹)
«ما براى خشنودى خداست كه به شما مىخورانيم و پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم.
إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً (۱۰)
ما از پروردگارمان از روز عبوسى سخت، هراسناكيم.»
[سورة الإنسان (۷۶): الآيات ۱۱ الى ۲۲]
فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً (۱۱)
پس خدا [هم] آنان را از آسيب آن روز نگاه داشت و شادابى و شادمانى به آنان ارزانى داشت.
وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً (۱۲)
و به [پاس] آنكه صبر كردند، بهشت و پرنيان پاداششان داد.
مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً (۱۳)
در آن [بهشت] بر تختها[ى خويش] تكيه زنند. در آنجا نه آفتابى بينند و نه سرمايى.
وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً (۱۴)
و سايهها[ى درختان] به آنان نزديك است، و ميوههايش [براى چيدن] رام.
وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا (۱۵)
و ظروف سيمين و جامهاى بلورين، پيرامون آنان گردانده مىشود.
قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً (۱۶)
جامهايى از سيم كه درست به اندازه [و با كمال ظرافت] آنها را از كار در آوردهاند.
وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً (۱۷)
و در آنجا از جامى كه آميزه زنجبيل دارد به آنان مىنوشانند.
عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً (۱۸)
از چشمهاى در آنجا كه «سلسبيل» ناميده مىشود.
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً (۱۹)
و بر گردِ آنان پسرانى جاودانى مىگردند. چون آنها را ببينى، گويى كه مرواريدهايى پراكندهاند.
وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً (۲۰)
و چون بدانجا نگرى [سرزمينى از] نعمت و كشورى پهناور مىبينى.
عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً (۲۱)
[بهشتيان را] جامههاى ابريشمى سبز و ديباى ستبر دربَر است و پيرايه آنان دستبندهاى سيمين است و پروردگارشان بادهاى پاك به آنان مىنوشاند.
إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً (۲۲)
اين [پاداش] براى شماست و كوشش شما مقبول افتاده است.
نَحْنُ خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ
[سورة الإنسان (۷۶): الآيات ۲۳ الى ۳۱]
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنْزِيلاً (۲۳)
در حقيقت، ما قرآن را بر تو به تدريج فرو فرستاديم.
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراً (۲۴)
پس در برابر فرمان پروردگارت شكيبايى كن، و از آنان گناهكار يا ناسپاسگزار را فرمان مَبَر.
وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً (۲۵)
و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان ياد كن.
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَوِيلاً (۲۶)
و بخشى از شب را در برابر او سجده كن و شب[هاى] دراز، او را به پاكى بستاى.
إِنَّ هؤُلاءِ يُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ يَذَرُونَ وَراءَهُمْ يَوْماً ثَقِيلاً (۲۷)
اينان دنياى زودگذر را دوست دارند، و روزى گرانبار را [به غفلت] پشت سر مىافكنند.
نَحْنُ خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ
وَ إِذا شِئْنا بَدَّلْنا أَمْثالَهُمْ تَبْدِيلاً (۲۸)
ماييم كه آنان را آفريده و پيوند مفاصل آنها را استوار كردهايم،
و چون بخواهيم، [آنان را] به نظايرشان تبديل مىكنيم.
إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلاً (۲۹)
اين [آيات،] پندنامهاى است. تا هر كه خواهد، راهى به سوى پروردگار خود پيش گيرد.
وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً (۳۰)
و تا خدا نخواهد، [شما] نخواهيد خواست؛ قطعاً خدا داناى حكيم است.
يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً (۳۱)
هر كه را خواهد، به رحمت خويش درمىآوَرَد، و براى ظالمان عذابى پردرد آماده كرده است.