From The Generation of Light!
The Residual Light!
«نسل» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«نُسَال الطَّير: ما تحاتَّ من أَرياشها»،
«النُّسَالَةُ: ما سَقَط من الشَّعر، و ما يتحاتُّ من الريش،
موى و پر و بالى كه از پرنده ميافتد و جدا ميشود.»
+ «ریش – پر نورانی!»
«نَسَلَ الريشَ: پر را افكند.»
«نسل: سلل»: «سَلِّ شيءٍ و انسلاله»
«النَّسْل: الولَد، لأنّه يُنْسل من والدته»
«الحرث الزرع و النسل العقب من الولد»
مفهوم: «خروج من متن شيء و حصول جريان.»
«الناس نسل آدم لخروجهم من ظهره»
«النَّسْلُ: الانفصالُ عن الشيءِ»
+ «بقیت الله»
«The Residual Light»
از نسل نور باش!
+ «از سلالهی نور!»
+ «ذرّیّهی نورانی!»
+ «ارث»
+ «وصی»
از نور موبایلت برای رسیدن به نور فجر استفاده کن!
+ «سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»
در دوران لیل، از نور ماه برای رسیدن به خورشید فردا استفاده کن!
+ «وسق – اتّسق»
لیل، تلاش میکنه که حرث و نسل رو نابود کنه!
«وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ»
وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ بِظُلْمِهِ لِسُوءِ سِيرَتِهِ
[سورة البقرة (۲): الآيات ۲۰۴ الى ۲۰۵]
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ
وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ (۲۰۴)
و از ميان مردم كسى است كه در زندگى اين دنيا سخنش تو را به تعجّب وامىدارد،
و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه مىگيرد، و حال آنكه او سختترين دشمنان است.
وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ
وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ (۲۰۵)
و چون برگردد [يا رياستى يابد] كوشش مىكند كه در زمين فساد نمايد و كشت و نسل را نابود سازد،
و خداوند تباهكارى را دوست ندارد.
امام باقر و امام صادق علیهما السلام:
«سَأَلْتُهُمَا عَنْ قَوْلِهِ وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ
فَقَالَ النَّسْلُ الْوَلَدُ وَ الْحَرْثُ الْأَرْضُ
وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحَرْثُ الذُّرِّيَّةُ .
… فِي قَوْلِهِ وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ بِظُلْمِهِ لِسُوءِ سِيرَتِهِ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ.»
در واقع اهل حسادت، اهل فساد هستند
و تلاش میکنند تا نور علم آل محمد ع را خاموش کنند.
حَتَّى إِذا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ
[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۹۶ الى ۱۰۳]
حَتَّى إِذا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ (۹۶)
تا وقتى كه يأجوج و مأجوج [راهشان] گشوده شود و آنها از هر پشتهاى بتازند،
وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ
فَإِذا هِيَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذِينَ كَفَرُوا
يا وَيْلَنا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا بَلْ كُنَّا ظالِمِينَ (۹۷)
و وعده حق نزديك گردد،
ناگهان ديدگان كسانى كه كفر ورزيدهاند خيره مىشود [و مىگويند:]
«اى واى بر ما كه از اين [روز] در غفلت بوديم، بلكه ما ستمگر بوديم.»
إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ (۹۸)
در حقيقت، شما و آنچه غير از خدا مىپرستيد، هيزم دوزخيد. شما در آن وارد خواهيد شد.
لَوْ كانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُلٌّ فِيها خالِدُونَ (۹۹)
اگر اينها خدايانى [واقعى] بودند در آن وارد نمىشدند، و حال آنكه جملگى در آن ماندگارند.
لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ هُمْ فِيها لا يَسْمَعُونَ (۱۰۰)
براى آنها در آنجا نالهاى زار است و در آنجا [چيزى] نمىشنوند.
إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ (۱۰۱)
بىگمان كسانى كه قبلا از جانب ما به آنان وعده نيكو داده شده است
از آن [آتش] دور داشته خواهند شد.
لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَها وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ (۱۰۲)
صداى آن را نمىشنوند، و آنان در ميان آنچه دلهايشان بخواهد جاودانند.
لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ
هذا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (۱۰۳)
دلهره بزرگ، آنان را غمگين نمىكند و فرشتگان از آنها استقبال مىكنند
[و به آنان مىگويند:] اين همان روزى است كه به شما وعده مىدادند.
«حدب» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
«حَدِبَ عليه: إذا عطف»
+ «گرایش و گزینش»
+ «حسود، ریگ توی کفششه!»
قلبی که به سمت نور محدّب باشه کجا،
و قلبی که به سمت تمناهای حسدآلود تاریک محدّب باشه کجا؟!
قلب محدّب اهل حسادت، به طرف تمناها و کسانی که تمناهای اونها رو تایید کنند، میل داره!
«من بعد موسی»، یک نفر بنام سامری به همه جرات گناه کردن میدهد و دست آنها را برای رسیدن به تمناهایشان باز میگذارد. لذا راه، برای تازاندن يأجوج و مأجوج گشوده میشود (تاویل الرّویا!) و آنها به هر قلبی- که با تمنای پنهان به سمت آنها میل داشته باشد- بتازند و این قلوب را به تسخیر شیطانی خود درآورند. اینجاست که اهل حسادت مثل مور و ملخ بیرون میریزن «يَنْسِلُونَ: يَخْرُجُون بسُرعة»، «النَّسْل: يُنشِّط و هو الإسراع في المَشْي» و به طرف تمناهاشون هجوم میبرن و هر کسی رو هم که مانع سر راهشون ببینن، به هر حیلهای شده (تهمت، سطوت، تبعید، و …)، از بین میبرن! این داستان تکراری قوم یاجوج و ماجوج است!
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ
[سورة السجده (۳۲): الآيات ۶ الى ۱۰]
ذلِكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (۶)
اوست داناىِ نهان و آشكار، كه شكوهمندِ مهربان است.
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ (۷)
همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده، و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد؛
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ (۸)
سپس [تداوم] نسل او را از چكيده آبى پست مقرّر فرمود؛
ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ
وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ
قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ (۹)
آنگاه او را درستاندام كرد، و از روح خويش در او دميد،
و براى شما گوش و ديدگان و دلها قرار داد؛
چه اندك سپاس مىگزاريد.
وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ (۱۰)
و گفتند: «آيا وقتى در [دلِ] زمين گم شديم، آيا [باز] ما در خلقت جديدى خواهيم بود؟»
[نه،] بلكه آنها به لقاى پروردگارشان [و حضور او] كافرند.
[سورة يس (۳۶): الآيات ۵۱ الى ۶۰]
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ (۵۱)
و در صور دميده خواهد شد،
پس بناگاه از گورهاى خود شتابان به سوىِ پروردگار خويش مىآيند.
قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا
هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (۵۲)
مىگويند: «اى واى بر ما، چه كسى ما را از آرامگاهمان برانگيخت؟
اين است همان وعده خداى رحمان، و پيامبران راست مىگفتند.»
إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (۵۳)
[باز هم] يك فرياد است و بس؛ و بناگاه همه در پيشگاه ما حاضر آيند.
فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۵۴)
امروز بر كسى هيچ ستم نمىرود، جز در برابر آنچه كردهايد پاداشى نخواهيد يافت.
إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ (۵۵)
در اين روز، اهل بهشت كار و بارى خوش در پيش دارند.
هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ (۵۶)
آنها با همسرانشان در زير سايهها بر تختها تكيه مىزنند.
لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ (۵۷)
در آنجا براى آنها [هر گونه] ميوه است و هر چه دلشان بخواهد.
سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ (۵۸)
از جانب پروردگار[ى] مهربان [به آنان] سلام گفته مىشود.
وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ (۵۹)
و اى گناهكاران، امروز [از بىگناهان] جدا شويد.
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (۶۰)
اى فرزندان آدم، مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد، زيرا وى دشمن آشكار شماست؟
الذَّرِّ قَبْلَ النَّسْلِ
این دنیای الآن ما، دنیای نسل است، یعنی هر کسی از نسل پدرش!
ولی در عالم ذر این رابطهی فامیلی نبوده و همه بصورت ذرة خلق شدند
و با هم هیچ ارتباط حَسَبی و نَسَبی نداشتهاند.
«عالم ذر قبل از عالم نسل»
ذرّات نورانی – نسل نورانی
امام علی علیه السلام:
إِنَّ اللَّهَ حِينَ شَاءَ تَقْدِيرَ الْخَلِيقَةِ وَ ذَرْءَ الْبَرِيَّةِ وَ إِبْدَاعَ الْمُبْدَعَاتِ
نَصَبَ الْخَلْقَ فِي صُوَرٍ كَالْهَبَاءِ قَبْلَ دَحْوِ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ السَّمَاءَ
وَ هُوَ فِي انْفِرَادِ مَلَكُوتِهِ وَ تَوَحُّدِ جَبَرُوتِهِ
چون خدا خواست خلق را بيافريند، و مردم را برآورد، و آفريدهها را هستى بخشد،
خلق را به صورتهائى مانند ذره واداشت پيش از كشش زمين و برافراشتن آسمان،
و خدا در ملكوت خود تنها بود، و در جبروتش يكتا،
فَأَتَاحَ نُوراً مِنْ نُورِهِ فَلَمَعَ وَ قَبَساً مِنْ ضِيَائِهِ فَسَطَعَ
ثُمَّ اجْتَمَعَ النُّورُ فِي وَسَطِ تِلْكَ الصُّوَرِ الْخَفِيَّةِ
فَوَافَقَ ذَلِكَ صُورَةَ نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ ص
پس از نور او پرتوى تافت و از روشنى او پارهاى درخشيد،
و آن نور در ميان اين صورتهاى نهانى گرد آمد
و با صورت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم موافق شد
فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ مِنْ قَائِلٍ أَنْتَ الْمُخْتَارُ الْمُنْتَخَبُ
وَ عِنْدَكَ أَسْتَوْدِعُ نُورِي وَ كُنُوزَ هِدَايَتِي
وَ مِنْ أَجْلِكَ أُسَطِّحُ الْبَطْحَاءَ وَ أَرْفَعُ السَّمَاءَ وَ أَمْزِجُ الْمَاءَ وَ أَجْعَلُ الثَّوَابَ وَ الْعَذَابَ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ
وَ أَنْصِبُ أَهْلَ بَيْتِكَ بِالْهِدَايَةِ
وَ أُوتِيهِمْ مِنْ مَكْنُونِ عِلْمِي مَا لَا يَخْفَى عَلَيْهِمْ دَقِيقٌ وَ لَا يَغِيبُهُمْ خَفِيٌّ
وَ أَجْعَلُهُمْ حُجَّةً عَلَى بَرِيَّتِي وَ الْمُنَبَّهِينَ عَلَى عِلْمِي وَ وَحْدَانِيَّتِي
و خدا فرمودش:
توئى برگزيده و انتخاب شده،
به تو بسپارم نورم را و گنجينههاى هدايتم را،
و بخاطر تو زمين را پهن كنم و آسمان را برافرازم، و آب را بياميزم، ثواب و عقاب مقرر سازم، و بهشت و دوزخ را، و خاندانت را به رهبرى برگمارم، و از دانش نهانم به آنها دهم تا به آنها نهان نماند هيچ نكته باريك و از آنها هيچ نهانى نديده نباشد، و آنها را حجّت بر خلقم سازم، و آگاهكننده بر دانشم و يگانگيم.
ثُمَّ أَخَذَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الشَّهَادَةَ لِلرُّبُوبِيَّةِ وَ الْإِخْلَاصَ لِلْوَحْدَانِيَّةِ
فَبَعْدَ أَخْذِ مَا أَخَذَ مِنْ ذَلِكَ شَاءَ بِبَصَائِرِ الْخَلْقِ انْتِخَابَ مُحَمَّدٍ
وَ أَرَاهُمْ أَنَّ الْهِدَايَةَ مَعَهُ وَ النُّورَ لَهُ وَ الْإِمَامَةَ فِي أَهْلِهِ
تَقْدِيماً لِسُنَّةِ الْعَدْلِ وَ لِيَكُونَ الْإِعْذَارُ مُتَقَدِّماً
سپس خدا گواه بر پروردگارى و خلوص در يگانگى را برگرفت،
و پس از اين تعهد انتخاب محمّد را بديد مردم نهاد،
و به آنها نمود كه هدايت با او است، و نور از او است و امامت در خاندان او باشد،
براى پيش داشتن روش عدالت، و تمام كردن حجّت
ثُمَّ أَخْفَى اللَّهُ الْخَلِيقَةَ فِي غَيْبِهِ وَ غَيَّبَهَا فِي مَكْنُونِ عِلْمِهِ
ثُمَّ نَصَبَ الْعَوَالِمَ وَ بَسَطَ الزَّمَانَ وَ مَرَجَ الْمَاءَ وَ أَثَارَ الزَّبَدَ وَ أَهَاجَ الدُّخَانَ
فَطَفَا عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ وَ سَطَحَ الْأَرْضَ عَلَى ظَهْرِ الْمَاءِ
ثُمَّ اسْتَجَابَهُمَا إِلَى الطَّاعَةِ فَأَذْعَنَتَا بِالاسْتِجَابَةِ
ثُمَّ أَنْشَأَ الْمَلَائِكَةَ مِنْ أَنْوَارِ نُبُوَّةٍ قَدِ ابْتَدَعَهَا وَ أَنْوَارٍ اخْتَرَعَهَا
وَ قَرَنَ بِتَوْحِيدِهِ نُبُوَّةَ نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ ص
فَشَهَرَتْ نُبُوَّتُهُ فِي السَّمَاءِ قَبْلَ بِعْثَتِهِ فِي الْأَرْضِ
سپس خداوند خلق را در غيب خود نهان ساخت و در مكنون علمش پنهان كرد،
سپس عوالم را برپا داشت، و زمان را گشود، و آب را برهم زد، و كف را برانگيخت و دود را برجهاند،
و عرشش بر روى آب قرار گرفت، و زمين را بر پشت آب پهن كرد
سپس آنها را به فرمانبرى خواند، و گردن بپذيرش نهادند،
سپس فرشتهها را از نور نبوّتى كه برآورده بود آفريد، و انوارى اختراع كرد،
و نبوّت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را قرين توحيد خود ساخت،
و نبوت او در آسمان شهرت گرفت پيش از آنكه در زمين مبعوث شود.
فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ أَبَانَ لَهُ فَضْلَهُ لِلْمَلَائِكَةِ
وَ أَرَاهُمْ مَا خَصَّهُ بِهِ مِنْ سَابِقِ الْعِلْمِ مِنْ حَيْثُ عَرَّفَهُمُ عِنْدَ اسْتِنْبَائِهِ إِيَّاهُ أَسْمَاءَ الْأَشْيَاءِ
فَجَعَلَ اللَّهُ آدَمَ مِحْرَاباً وَ كَعْبَةً وَ قِبْلَةً أَسْجَدَ إِلَيْهَا الْأَنْوَارَ وَ الرُّوحَانِيِّينَ وَ الْأَبْرَارَ
ثُمَّ نَبَّهَ آدَمَ عَلَى مُسْتَوْدَعِهِ وَ كَشَفَ لَهُ خَطَرَ مَا ائْتَمَنَهُ عَلَى أَنْ سَمَّاهُ إِمَاماً عِنْدَ الْمَلَائِكَةِ
فَكَانَ حَظُّ آدَمَ مِنَ الْخَبَرِ إِنْبَاءَهُ وَ نُطْقَهُ بِمُسْتَوْدَعِ نُورِنَا
و چون خدا آدم را آفريد برترى او را بر فرشتهها پديد كرد،
و به آنها نمود كه از پيش، دانش مخصوصى باو داده، از آن راه كه نام اشياء را از آنها جستجو كرد،
و خدا آدم را محراب و كعبه و قبله نمود،
و انوار و روحانيان و ابرار را به سجده او واداشت
سپس آدم را بر سپرده به او آگاه كرد:
و اهميت امانت كه بعهده او است روشن ساخت به اينكه او را نزد فرشتهها پيشوا ناميد،
و حظ آدم اين بود كه از پرده نورنمايش آگاه كرد و سخن گفت.
وَ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ تَعَالَى يَخْبَأُ النُّورَ تَحْتَ الزَّمَانِ إِلَى أَنْ فَصَلَ مُحَمَّداً ص فِي طَاهِرِ الْقَنَوَاتِ
فَدَعَا النَّاسَ ظَاهِراً وَ بَاطِناً وَ نَدَبَهُمْ سِرّاً وَ إِعْلَاناً
وَ اسْتَدْعَى التَّنْبِيهَ عَلَى الْعَهْدِ الَّذِي قَدَّمَهُ إِلَى الذَّرِّ قَبْلَ النَّسْلِ
وَ مَنْ وَافَقَهُ قَبَسَ مِنْ مِصْبَاحِ النُّورِ الْمُتَقَدِّمِ اهْتَدَى إِلَى سِرِّهِ وَ اسْتَبَانَ وَاضِحَ أَمْرِهِ
وَ مَنْ أَلْبَسَتْهُ الْغَفْلَةُ اسْتَحَقَّ السَّخْطَةَ لَمْ يَهْتَدِ إِلَى ذَلِكَ
و پيوسته خدا آن نور را در افق زمان نهان داشت
تا آنكه محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را از نژادهاى پاك بدر آورد و جدا كرد،
و مردم را به ظاهر و باطن دعوت كرد، و در نهان و آشكار برخواند،
و خواست آنها را آگاه كند بر عهدى كه پيش داشته بود در عالم ذرّ پيش از پيوست نژاد بشر،
و هر كه با او موافق بود و از چراغ نور پيشين پارهاى بر گرفته بود،
بر نبوت او ره يافت، و امر روشن او را هويدا شناخت،
و هر كه در بیخبرى اندر شد و سزاوار خشم خدا گرديد، بدان ره نبرد.
ثُمَّ انْتَقَلَ النُّورُ إِلَى غَرَائِزِنَا وَ لَمَعَ مَعَ أَئِمَّتِنَا
فَنَحْنُ أَنْوَارُ السَّمَاءِ وَ أَنْوَارُ الْأَرْضِ
فِينَا النَّجَاةُ وَ مِنَّا مَكْنُونُ الْعِلْمِ وَ إِلَيْنَا مَصِيرُ الْأُمُورِ
وَ بِنَا تَقْطَعُ الْحُجَجُ
وَ مِنَّا خَاتَمُ الْأَئِمَّةِ وَ مُنْقِذُ الْأُمَّةِ وَ غَايَةُ النُّورِ وَ مَصْدَرُ الْأُمُورِ
فَنَحْنُ أَفْضَلُ الْمَخْلُوقِينَ وَ أَكْمَلُ الْمَوْجُودِينَ وَ حُجَجُ رَبِّ الْعَالَمِينَ
فَلْتَهْنَأِ النِّعْمَةَ مَنْ تَمَسَّكَ بِوَلَايَتِنَا وَ قَبَضَ عُرْوَتَنَا.
سپس آن نور به سرشتهاى ما منتقل شد و به همراه ائمه از ما درخشيد
ما هستيم انوار آسمان و انوار زمين،
نجات بوسيله ما است،
مكنون علم از ما است و گردش كارها به ما سپرده است،
بواسطه ما قطع حجتها شود،
و خاتم أئمه و رهاكننده امت و غايت نور و مصدر امور، از ما باشد.
ما صابرترين مخلوقيم، و كاملترين موجودات و حجتهاى پروردگار جهانيان،
گوارا باد نعمت بر كسى كه به ولايت ما چسبيد و حلقه ارادت ما را بدست گرفت.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ»
+ «لسان قوم»