دکتر محمد شعبانی راد

قدم‌رو یا عقب‌گرد

Moving forward, or go back?!The light of the guardian angel motivates our hearts to change from darkness to light. The striving heart that needs this strong luminous motivation to grow and evolve, by accepting this fact, he tries to use it to solve the problems of his life. Evolving is what happens when you’re striving for the truth. This is the process of growth and evolution that God has set to guide His servants. If you want to continue the wrong path that you have taken in your decision, not only is there no growth and evolution, but in addition to being stuck, you will also regress and be led to eternal destruction. Inevitably, the heart must know and understand the language of the light of its guardian angel very well, and with this luminous motivation, it must constantly strive to carry out its assigned missions in order to go through its evolutionary process to reach its optimum point. Connecting the heart to the light of the guardian angel is a prerequisite for learning and evolution
outer world examples- inner world feeling
And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage#jealousy#heart#evolvement

قدم‌رو یا عقب‌گرد؟!

حرکت رو به جلو ، یا بازگشت ؟!
نور فرشته نگهبان، قلب ما را بر می انگیزد تا از تاریکی به نور تغییر مکان دهیم. قلب مجاهدی که برای رشد و تکامل به این انگیزه درخشان نیرومند نیاز دارد ، با پذیرش این واقعیت سعی در استفاده از آن برای حل مشکلات زندگی خود دارد. تکامل همان چیزی است که هنگامی که شما برای رسیدن به حقیقت تلاش می کنید اتفاق می افتد. این همان فرآیند رشد و تکاملی است که خداوند برای هدایت بندگان خود تعیین کرده است.
اگر می خواهید راه اشتباهی را که در تصمیم گیری خود طی کرده اید ادامه دهید ، نه تنها رشد و تکامل حاصل نمی شود ، بلکه علاوه بر درجا زدن و گیر افتادن، سیر قهقرایی پیدا میکنید و به نابودی ابدی هدایت می شوید.
ناگزیر ، قلب باید زبان نور فرشته نگهبان خود را به خوبی بشناسد و درک کند و با این انگیزه نورانی ، باید دائماً در انجام مأموریت های محوله خود تلاش کند تا مراحل تکاملی‌اش را طی کند و به نقطه اُپتیموم و مطلوب خود برسد. اتصال قلب به نور فرشته نگهبان پیش نیاز یادگیری و تکامل است.
مثالهای آفاقی – مشاهدات انفسی «سَنُريهِمْ‏ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِمْ»
و آیاتی از قرآن کریم

 

آیات مربوطه:

[سورة فصلت (41): الآيات 26 الى 30] : « إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ »
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ (26)
و كسانى كه كافر شدند گفتند: «به اين قرآن گوش مدهيد و سخن لغو در آن اندازيد، شايد شما پيروز شويد.»
فَلَنُذِيقَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا عَذاباً شَدِيداً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ (27)
و قطعاً كسانى را كه كافر شده‌‏اند عذابى سخت مى‏‌چشانيم و حتماً آنها را به بدتر از آنچه مى‏‌كرده‌‏اند جزا مى‌‏دهيم.
ذلِكَ جَزاءُ أَعْداءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيها دارُ الْخُلْدِ جَزاءً بِما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ (28)
آرى، سزاى دشمنان خدا همان آتش است كه در آن، منزل هميشگى دارند. [اين‏] جزا به كيفر آن است كه نشانه‌‏هاى ما را انكار مى‌‏كردند.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلاَّنا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِيَكُونا مِنَ الْأَسْفَلِينَ (29)
و كسانى كه كفر ورزيدند گفتند: «پروردگارا، آن دو [گمراه‏‌گرى‏] از جنّ و انس كه ما را گمراه كردند به ما نشان ده تا آنها را زير قدمهايمان بگذاريم تا زبون شوند.»
إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (30)
در حقيقت، كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‏آيند [و مى‌‏گويند:] «هان، بيم مداريد و غمين مباشيد، و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد.

[سورة الأحقاف (46): الآيات 11 الى 15] : « إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا »
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هذا إِفْكٌ قَدِيمٌ (11)
و كسانى كه كافر شدند، به آنان كه گرويده‌‏اند گفتند: «اگر [اين دين‏] خوب بود، بر ما بِدان پيشى نمى‏‌گرفتند.» و چون بدان هدايت نيافته‏‌اند، به زودى خواهند گفت: «اين دروغى كهنه است.»
وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى‏ إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى‏ لِلْمُحْسِنِينَ (12)
و [حال آنكه‏] پيش از آن، كتاب موسى، راهبر و [مايه‏] رحمتى بود؛ و اين [قرآن‏] كتابى است به زبان عربى كه تصديق‏‌كننده [آن‏] است، تا كسانى را كه ستم كرده‏‌اند هشدار دهد و براى نيكوكاران مژده‏‌اى باشد.
إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (13)
محقّقاً كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ايستادگى كردند، بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد.
أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (14)
ايشان اهل بهشتند كه به پاداش آنچه انجام مى‏‌دادند جاودانه در آن مى‌‏مانند.
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‏ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ (15)
و انسان را [نسبت‏] به پدر و مادرش به احسان سفارش كرديم. مادرش با تحمّل رنج به او باردار شد و با تحمّل رنج او را به دنيا آورد. و بار برداشتن و از شير گرفتنِ او سى ماه است، تا آنگاه كه به رشد كامل خود برسد و به چهل سال برسد، مى‏‌گويد: «پروردگارا، بر دلم بيفكن تا نعمتى را كه به من و به پدر و مادرم ارزانى داشته‏‌اى سپاس گويم و كار شايسته‏‌اى انجام دهم كه آن را خوش دارى، و فرزندانم را برايم شايسته گردان؛ در حقيقت، من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمان‏پذيرانم.»

[سورة الجن (72): الآيات 11 الى 20] : « وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً »
وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً (11)
و از ميان ما برخى درستكارند و برخى غير آن، و ما فرقه‌‏هايى گوناگونيم.
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً (12)
و ما مى‌‏دانيم كه هرگز نمى‌‏توانيم در زمين خداى را به ستوه آوريم، و هرگز او را با گريز [خود] درمانده نتوانيم كرد
وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى‏ آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً (13)
و ما چون هدايت را شنيديم بدان گرويديم؛ پس كسى كه به پروردگار خود ايمان آورَد، از كمى [پاداش‏] و سختى بيم ندارد.
وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً (14)
و از ميان ما برخى فرمانبردار و برخى از ما منحرفند: پس كسانى كه به فرمانند، آنان در جستجوى راه درستند،
وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً (15)
ولى منحرفان، هيزم جهنّم خواهند بود.»
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً (16)
و اگر [مردم‏] در راه درست، پايدارى ورزند، قطعاً آب گوارايى بديشان نوشانيم.
لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً (17)
تا در اين باره آنان را بيازماييم، و هر كس از ياد پروردگار خود دل بگرداند، وى را در قيد عذابى [روز]افزون درآورد.
وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً (18)
و مساجد ويژه خداست، پس هيچ كس را با خدا مخوانيد.
وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً (19)
و همين كه «بنده خدا» برخاست تا او را بخواند، چيزى نمانده بود كه بر سر وى فرو اُفتند.
قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً (20)
بگو: «من تنها پروردگار خود را مى‌‏خوانم و كسى را با او شريك نمى‏‌گردانم.»

[سورة البقرة (2): آية 185] : « وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ »
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَرِيضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (185)
ماه رمضان [همان ماه‏] است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [كتابى ] كه مردم را راهبر، و [متضمّن‏] دلايل آشكار هدايت، و [ميزان‏] تشخيص حق از باطل است. پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد، و كسى كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن،] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد]. خدا براى شما آسانى مى‏‌خواهد و براى شما دشوارى نمى‌‏خواهد؛ تا شماره [مقرر] را تكميل كنيد و خدا را به پاس آنكه رهنمونيتان كرده است به بزرگى بستاييد، و باشد كه شكرگزارى كنيد.

+ « عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: الْكَبَائِرُ … قَتْلُ الْمُؤْمِنِ مُتَعَمِّداً … وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ … : الْمُتَعَرِّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ التَّارِكُ لِهَذَا الْأَمْرِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ‏ »

[سورة التحريم (66): الآيات 6 الى 12] : « رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا »
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ (6)
اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن، مردم و سنگهاست حفظ كنيد: بر آن [آتش‏] فرشتگانى خشن [و] سختگير [گمارده شده‏] اند. از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپيچى نمى‏‌كنند و آنچه را كه مأمورند انجام مى‌‏دهند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (7)
اى كسانى كه كافر شده‏‌ايد، امروز عذر نياوريد، در واقع به آنچه مى‏‌كرديد كيفر مى‌‏يابيد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى‏ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (8)
اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، به درگاه خدا توبه‌‏اى راستين كنيد، اميد است كه پروردگارتان بديهايتان را از شما بزدايد و شما را به باغهايى كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است درآورد. در آن روز خدا پيامبر [خود] و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند خوار نمى‌‏گرداند: نورشان از پيشاپيش آنان، و سمت راستشان، روان است. مى‌‏گويند: «پروردگارا، نور ما را براى ما كامل گردان و بر ما ببخشاى، كه تو بر هر چيز توانايى.»
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (9)
اى پيامبر، با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت گير [كه‏] جاى ايشان در جهنّم خواهد بود و چه بد سرانجامى است.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ (10)
خدا براى كسانى كه كفر ورزيده‌‏اند، زن نوح و زن لوط را مَثَل آورده [كه‏] هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند، و كارى از دست [شوهران‏] آنها در برابر خدا ساخته نبود، و گفته شد: «با داخل شوندگان داخل آتش شويد.»
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (11)
و براى كسانى كه ايمان آورده‌‏اند، خدا همسر فرعون را مَثَل آورده، آنگاه كه گفت: «پروردگارا، پيش خود در بهشت خانه‌‏اى برايم بساز، و مرا از فرعون و كردارش نجات ده، و مرا از دست مردم ستمگر بِرَهان.»
وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ (12)
و مريم دختِ عمران را، همان كسى كه خود را پاكدامن نگاه داشت و در او از روح خود دميديم و سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصديق كرد و از فرمانبرداران بود.

[سورة إبراهيم (14): الآيات 27 الى 30] : « يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ »
يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ (27)
خدا كسانى را كه ايمان آورده‏‌اند، در زندگى دنيا و در آخرت با سخن استوار ثابت مى‏‌گرداند، و ستمگران را بى‌‏راه مى‌‏گذارد، و خدا هر چه بخواهد انجام مى‌‏دهد.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ (28)
آيا به كسانى كه [شكر] نعمت خدا را به كفر تبديل كردند و قوم خود را به سراى هلاكت درآوردند ننگريستى؟
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ (29)
[در آن سراى هلاكت كه‏] جهنم است [و] در آن وارد مى‌‏شوند، و چه بد قرارگاهى است.
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ (30)
و براى خدا مانندهايى قرار دادند تا [مردم را] از راه او گمراه كنند. بگو: «برخوردار شويد كه قطعاً بازگشت شما به سوى آتش است.»

[سورة البقرة (2): آية 250] : « وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا »
وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ (250)و هنگامى كه با جالوت و سپاهيانش روبرو شدند، گفتند: «پروردگارا، بر [دلهاى‏] ما شكيبايى فرو ريز، و گامهاى ما را استوار دار، و ما را بر گروه كافران پيروز فرماى.»

[سورة الأنفال (8): الآيات 45 الى 47] : « فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً »
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (45)
اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، چون با گروهى برخورد مى‌‏كنيد پايدارى ورزيد و خدا را بسيار ياد كنيد، باشد كه رستگار شويد.
وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ (46)
و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با هم نزاع مكنيد كه سُست شويد و مهابت شما از بين برود، و صبر كنيد كه خدا با شكيبايان است.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ (47)
و مانند كسانى مباشيد كه از خانه‌‏هايشان با حالت سرمستى و به صرف نمايش به مردم خارج شدند و [مردم را] از راه خدا باز مى‏‌داشتند، و خدا به آنچه مى‌‏كنند احاطه دارد.

[سورة الحج (22): الآيات 11 الى 15] : « وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ »
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ (11)
و از ميان مردم كسى است كه خدا را فقط بر يك حال [و بدون عمل‏] مى‌‏پرستد. پس اگر خيرى به او برسد بدان اطمينان يابد، و چون بلايى بدو رسد روى برتابد. در دنيا و آخرت زيان ديده است. اين است همان زيانِ آشكار.
يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ وَ ما لا يَنْفَعُهُ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ (12)
به جاى خدا چيزى را مى‏‌خواند كه نه زيانى به او مى‌‏رساند و نه سودش مى‏‌دهد. اين است همان گمراهى دور و دراز.
يَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلى‏ وَ لَبِئْسَ الْعَشِيرُ (13)
كسى را مى‌‏خواند كه زيانش از سودش نزديكتر است. وه چه بد مولايى و چه بد دمسازى!
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ (14)
بى‌‏گمان، خدا كسانى را كه گرويده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند به باغهايى درمى‏‌آورَد كه از زير [درختان‏] آن رودبارها روان است. خدا هر چه بخواهد انجام مى‏‌دهد.
مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ (15)
هر كه مى‌‏پندارد كه خدا [پيامبرش‏] را در دنيا و آخرت هرگز يارى نخواهد كرد [بگو] تا طنابى به سوى سقف كشد [و خود را حلق‌‏آويز كند] سپس [آن را] بِبُرَد. آنگاه بنگرد كه آيا نيرنگش چيزى را كه مايه خشم او شده از ميان خواهد برد؟

+ « عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: خَطَبَ سَلْمَانُ فَقَالَ:
فَمَا بَالُ الْقَوْمِ أَ حَسَدٌ قَدْ حَسَدَ قَابِيلُ هَابِيلَ أَوْ كُفْرٌ فَقَدِ ارْتَدَّ قَوْمُ مُوسَى عَنِ الْأَسْبَاطِ وَ يُوشَعَ وَ شَمْعُونَ وَ ابْنَيْ هَارُونَ شَبَّرَ وَ شَبِيرٍ وَ السَّبْعِينَ الَّذِينَ اتَّهَمُوا مُوسَى عَلَى قَتْلِ هَارُونَ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ مِنْ بَغْيِهِمْ ثُمَّ بَعَثَهُمُ اللَّهُ أَنْبِيَاءَ مُرْسَلِينَ وَ غَيْرَ مُرْسَلِينَ فَأَمْرُ هَذِهِ الْأُمَّةِ كَأَمْرِ بَنِي إِسْرَائِيلَ »
+ «وَ مَنْ يَكْتُمْ مَا سَمِعَهُ فَعَلَى عَقِبَيْهِ يَنْقَلِبُ»

[سورة آل‏‌عمران (3): آية 144] : « وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً »
وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ (144)
و محمد، جز فرستاده‏‌اى كه پيش از او [هم‏] پيامبرانى [آمده و] گذشتند، نيست. آيا اگر او بميرد يا كشته شود، از عقيده خود برمى‌‏گرديد؟ و هر كس از عقيده خود بازگردد، هرگز هيچ زيانى به خدا نمى‏‌رساند، و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى‌‏دهد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم فرمودند:
يَأتي عَلَى النّاسِ زَمانٌ، يَخلُقُ القُرآنُ في قُلوبِ الرِّجالِ كَما تَخلُقُ الثِّيابُ‏ عَلَى الأَبدانِ.
زمانى بر مردم مى‌‏آيد كه قرآن در دل‏هاى مردان، كهنه مى‌‏شود، چنان كه لباس‏ها بر بدن‏ها كهنه مى‌‏شوند.

[سورة النساء (4): الآيات 137 الى 139] : « الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا »
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً (137)
كسانى كه ايمان آوردند، سپس كافر شدند؛ و باز ايمان آوردند، سپس كافر شدند؛ آنگاه به كفر خود افزودند، قطعاً خدا آنان را نخواهد بخشيد و راهى به ايشان نخواهد نمود.
بَشِّرِ الْمُنافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً (138)
به منافقان خبر ده كه عذابى دردناك [در پيش‏] خواهند داشت.
الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً (139)
همانان كه غير از مؤمنان، كافران را دوستان [خود] مى‌‏گيرند. آيا سربلندى را نزد آنان مى‏‌جويند؟ [اين خيالى خام است،] چرا كه عزّت، همه از آنِ خداست.

[سورة المائدة (5): الآيات 70 الى 71] : « فَعَمُوا وَ صَمُّوا ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا كَثِيرٌ مِنْهُمْ »
لَقَدْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ رُسُلاً كُلَّما جاءَهُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى‏ أَنْفُسُهُمْ فَرِيقاً كَذَّبُوا وَ فَرِيقاً يَقْتُلُونَ (70)
ما از فرزندان اسرائيل سخت پيمان گرفتيم، و به سويشان پيامبرانى روانه كرديم. هر بار پيامبرى چيزى بر خلاف دلخواهشان برايشان آورد، گروهى را تكذيب مى‏‌كردند و گروهى را مى‏‌كشتند.
وَ حَسِبُوا أَلاَّ تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا كَثِيرٌ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ (71)و پنداشتند كيفرى در كار نيست. پس كور و كَر شدند. سپس خدا توبه آنان را پذيرفت. باز بسيارى از ايشان كور و كر شدند، و خدا به آنچه انجام مى‌‏دهند بيناست.

[سورة محمد (47): الآيات 21 الى 25] : « إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى »
طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ (21)[ولى‏]
فرمان‏پذيرى و سخنى شايسته برايشان بهتر است. و چون كار به تصميم كشد، قطعاً خير آنان در اين است كه با خدا راست‏[دل‏] باشند.
فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ (22)
پس [اى منافقان،] آيا اميد بستيد كه چون [از خدا] برگشتيد [يا سرپرست مردم شديد] در [روى‏] زمين فساد كنيد و خويشاونديهاى خود را از هم بگسليد؟
أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُمْ (23)
اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل‏] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است.
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها (24)
آيا به آيات قرآن نمى‏‌انديشند؟ يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است؟
إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُمْ (25)
بى‌‏گمان، كسانى كه پس از آنكه [راهِ‏] هدايت بر آنان روشن شد [به حقيقت‏] پشت كردند، شيطان آنان را فريفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت.
+ «وَ مَنْ يَكْتُمْ مَا سَمِعَهُ فَعَلَى عَقِبَيْهِ يَنْقَلِبُ»

[سورة القيامة (75): الآيات 1 الى 15] : « بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ وَ لَوْ أَلْقى‏ مَعاذِيرَهُ »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ (1)
نه! سوگند به روز رستاخيز،
وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ (2)
و [باز] نه! سوگند به وجدان سرزنشگر!
أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ (3)
آيا انسان مى‌‏پندارد كه هرگز ريزه استخوان‏هايش را گرد نخواهيم آورد؟!
بَلى‏ قادِرِينَ عَلى‏ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ (4)
آرى [بلكه‏] تواناييم كه [خطوط] سر انگشتانش را [يكايك‏] درست [و بازسازى‏] كنيم.
بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ (5)
ولى نه، انسان مى‌‏خواهد كه در پيشگاه او فسادكارى كند.
يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ (6)
مى‏‌پرسد: «روزر ستاخيز چه وقت است؟»
فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ (7)
پس آنگاه كه ديده خيره گردد،
وَ خَسَفَ الْقَمَرُ (8)
و ماه در خسوف افتد،
وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ (9)
و آفتاب و ماه به هم گرد آيند،
يَقُولُ الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ (10)
آن روز انسان مى‌‏گويد: «[راه‏] گريز كجاست؟»
كَلاَّ لا وَزَرَ (11)
حاشا؟ پناهگاهى نيست!
إِلى‏ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ (12)
آن روز، قرارگاه [نهايى‏] به سوى پروردگار توست!
يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ (13)
آن روز است كه انسان را از آنچه از ديرباز يا پس از آن انجام داده آگاهى دهند.
بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ (14)
بلكه انسان خود بر نفس خويشتن بيناست،
وَ لَوْ أَلْقى‏ مَعاذِيرَهُ (15)
هر چند دست به عذرتراشى زند.

 

[سورة المائدة (5): الآيات 78 الى 80] : « لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ »
لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى‏ لِسانِ داوُدَ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ (78)
از ميان فرزندان اسرائيل، آنان كه كفر ورزيدند، به زبان داوود و عيسى بن مريم مورد لعنت قرار گرفتند. اين [كيفر] به خاطر آن بود كه عصيان ورزيده و [از فرمان خدا] تجاوز مى‏‌كردند.
كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (79)
[و] از كار زشتى كه آن را مرتكب مى‌‏شدند، يكديگر را بازنمى‌‏داشتند. راستى، چه بد بود آنچه مى‏‌كردند.
تَرى‏ كَثِيراً مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ (80)
بسيارى از آنان را مى‌‏بينى كه با كسانى كه كفر ورزيده‏‌اند دوستى مى‏‌كنند. راستى چه زشت است آنچه براى خود پيش فرستادند ، [در نتيجه‏] خدا بر ايشان خشم گرفت، و پيوسته در عذاب مى‌‏مانند.
+ «وَ قَدْ تَرَكَ بَنُو إِسْرَائِيلَ هَارُونَ وَ اعْتَكَفُوا عَلَى الْعِجْلِ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ أَنَّ هَارُونَ خَلِيفَةُ مُوسَى»

[سورة الزخرف (43): الآيات 26 الى 30] : « وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ »
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِي بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ (26)
و چون ابراهيم به [نا]پدرى خود و قومش گفت: «من واقعاً از آنچه مى‌‏پرستيد بيزارم،
إِلاَّ الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ (27)
مگر [از] آن كس كه مرا پديد آورد؛ و البته او مرا راهنمايى خواهد كرد.»
وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (28)
و او آن را در پى خود سخنى جاويدان كرد، باشد كه آنان [به توحيد] بازگردند.
بَلْ مَتَّعْتُ هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّى جاءَهُمُ الْحَقُّ وَ رَسُولٌ مُبِينٌ (29)
بلكه اينان و پدرانشان را برخودارى دادم تا حقيقت و فرستاده‏‌اى آشكار به سويشان آمد.
وَ لَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ قالُوا هذا سِحْرٌ وَ إِنَّا بِهِ كافِرُونَ (30)
و چون حقيقت به سويشان آمد، گفتند: «اين افسونى است و ما منكر آنيم.»
+ « فَيَطُولُ أَمَدُهَا حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَكْثَرُ مَنْ يَقُولُ بِهِ فَلَا يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلَّا مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ »

[سورة الانشقاق (84): الآيات 1 الى 25] : « لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ »
فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ (16)
نه، نه، سوگند به شَفَق،
وَ اللَّيْلِ وَ ما وَسَقَ (17)
سوگند به شب و آنچه [شب‏] فروپوشاند،
وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ (18)
سوگند به ماه چون [بَدْرِ] تمام شود،
لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ (19)
كه قطعاً از حالى به حالى برخواهيد نشست.
+ «وسق – اتّسق»

 

[سورة يونس (10): الآيات 34 الى 36] : « أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى »
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ (34)
بگو: «آيا از شريكان شما كسى هست كه آفرينش را آغاز كند و سپس آن را برگرداند؟» بگو: «خداست كه آفرينش را آغاز مى‌‏كند و باز آن را برمى‏‌گرداند. پس چگونه [از حقّ‏] بازگردانيده مى‌‏شويد؟»
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (35)
بگو: «آيا از شريكان شما كسى هست كه به سوى حقّ رهبرى كند؟» بگو: «خداست كه به سوى حقّ رهبرى مى‌‏كند» پس، آيا كسى كه به سوى حقّ رهبرى مى‏‌كند سزاوارتر است مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه راه نمى‏‌يابد مگر آنكه هدايت شود؟ شما را چه شده، چگونه داورى مى‌‏كنيد؟
وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ (36)
و بيشترشان جز از گمان پيروى نمى‌‏كنند [ولى‏] گمان به هيچ وجه [آدمى را] از حقيقت بى‏‌نياز نمى‌‏گرداند. آرى، خدا به آنچه مى‌‏كنند داناست.
+ «… فَقَالَ لَهُمْ إِبْلِيسُ لَا تَجْزَعُوا مِنْ هَذَا فَإِنَّ أُمَّتَهُ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُ وَ يَغْدِرُونَ بِوَصِيِّهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ يَظْلِمُونَ أَهْلَ بَيْتِهِ وَ يُهْمِلُونَ ذَلِكَ لِغَلَبَةِ حُبِّ الدُّنْيَا عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ تَمَكُّنِ الْحَمِيَّةِ وَ الضَّغَائِنِ فِي نُفُوسِهِمْ وَ اسْتِكْبَارِهِمْ وَ عِزِّهِمْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى‏ وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ‏.»

[سورة البقرة (2): آية 257]
اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (257)
خداوند سرور كسانى است كه ايمان آورده‌‏اند. آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مى‏‌برد. و[لى‏] كسانى كه كفر ورزيده‌‏اند، سرورانشان [همان عصيانگران‏] طاغوتند، كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در مى‌‏برند. آنان اهل آتشند كه خود، در آن جاودانند.
+ « أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا هُوَ اللَّهُ وَ الشَّيْطَانُ وَ الْحَقُّ وَ الْبَاطِلُ وَ الْهُدَى وَ الضَّلَالَةُ وَ الرُّشْدُ وَ الْغَيُّ وَ الْعَاجِلَةُ وَ الْعَاقِبَةُ وَ الْحَسَنَاتُ وَ السَّيِّئَاتُ فَمَا كَانَ مِنْ حَسَنَاتٍ فَلِلَّهِ وَ مَا كَانَ مِنَ السَّيِّئَاتِ فَلِلشَّيْطَانِ‏ »

[سورة البقرة (2): آية 217] : « وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ »
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (217)
از تو در باره كارزار در ماه حرام مى‌‏پرسند. بگو: «كارزار در آن، گناهى بزرگ و باز داشتن از راه خدا و كفر ورزيدن به او و[ باز داشتن از] مسجدالحرام [=حج‏]، و بيرون راندنِ اهل آن از آنجا، نزد خدا [گناهى‏] بزرگتر، و فتنه [=شرك‏] از كشتار بزرگتر است.» و آنان پيوسته با شما مى‏‌جنگند تا -اگر بتوانند- شما را از دينتان برگردانند. و كسانى از شما كه از دين خود برگردند و در حال كفر بميرند، آنان كردارهايشان در دنيا و آخرت تباه مى‏‌شود، و ايشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.

 

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی