Envious, naked, and bare!
«عری» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«مَعَارِي الأنسانِ: الأعضاءُ التي من شأنها أن تعرى كالوجه و اليد و الرّجل،
اعضائى كه در انسان خود بخود پيدا است، مثل صورت و دست و پا.»
حسود، برهنه و عریان! لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ!
بدون پوشش نورانی، قلب لخت و عریان است!
حسودِ عریان!
بِرَهنگی اهل حسادت!
قلب برهنه! قلب عاری از نور حسود!
«فرغ – سرگرمی»
التّعرّي من الآفات الظاهرة و الباطنة
تعرّی = سلم ، قلب سلیم
+ «مفاهیم زیبای آشکار و پیدا»
مَعَارِي الأنسانِ : الأعضاءُ التي من شأنها أن تعرى كالوجه و اليد و الرّجل،
اعضائى كه در انسان خود بخود پيدا است، مثل صورت و دست و پا.
«expose»: مناطق اکسپوز بدن!
مناطق عریان و لخت و بدون پوشش!
مناطق بی عیب بدن عریان «عری» و مناطق معیوب بدن پوشیده باید باشد «عورة : عور»
+ «عیب یابی»
عیب دیگران رو بپوشان و نبین، و خوبیهای اونا رو ببین!
+ «با ارزش و بیارزش»
مشتقات ریشۀ «عری» در آیات قرآن:
إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فيها وَ لا تَعْرى (118)
فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقيمٌ (145)
لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ (49)