دکتر محمد شعبانی راد

ترجمه نکن، با زبان اصلی فکر کن!

Do not translate,
think in the original language!

 Stop Translating and Start Thinking in English!

ترجمه نکن، به زبان اصلی فکر کن!

زبانِ اصلیِ علم، نور است.
اقتباس از نور علم به زبان اصلی آن،
میشه فهم نور و ظلمت دنیای قلب،
میشه فهم قبض و بسط نور قلب.
وَ لَا يَنَالُ مَنْزِلَةَ التَّفَكُّرِ إِلَّا مَنْ قَدْ خَصَّهُ اللَّهُ بِنُورِ الْمَعْرِفَةِ وَ التَّوْحِيد!
بدون فهم قبض و بسط نور قلب، تفکر، معنا و مفهومی ندارد!

ترجمه نکن، با زبان اصلی فکر کن!
با زبان نور و تاریکی، پی به واقعیت می‌بری! با این زبان فکر کن!

سراغ سرچشمه‌ی نور برو «توی خودت، در ملکوت قلبت»!
اصل و ریشه حرف و کلمه رو پیدا کن [با قلبت] و با اون ارتباط برقرار کن و با اون صحبت کن و بشنو و بفهم و فکر کن! این میشه فهم فرایند نور! نور همان کلام رحمان است که قلب سلیم آن را می‌فهمد و هر چه میخواهد بداند با این روش بدست می آورد.
در مثال زیبای عینک هولوگرافیک انگاری وقتی چشم قلبت به نور فرشته نگهبانت می‌افته و تقویت میشه «Augmented Reality» ، هر چیزی که قراره به تو مطلبی رو بفهمونه، یک اشاره‌ای از برچسب هولوگرام اون در ملکوت قلبت بصورت «بله – نه» یا «خاموش – روشن» یا «تایید – ردّ» یا «رضا – سخط» یا «قبض – بسط»، بهت نشون داده میشه و تو چیزی از این اشاره میفهمی که همان کلام عالَم عِلوی برای تو نسبت به این سوژه است که عکس العمل مورد پسند خدا رو برای تو تبیین میکنه و تو از نقطه‌نظرات خدای خودت مطّلع میشی و از طرفی حسادت درون قلبت رو بصورت اختلاف نظری که با این نظر خدا داره، متوجه میشی و می‌فهمی چقدر با خدا اختلاف نظر داری ، اینجا شیطان هم که بوی حسد قلب تو به مشامش خورده، فورا حضور به هم می‌رساند و از روی وسوسه‌هایش می فهمی جریاناتی داره شکل میگیره که اگه اختیارا جلوشو نگیری ، به سمت آتش خواهی رفت و اینجا حضور شیطان برای وسوسه قلب حسود تو – اگه زرنگ باشی – میتونه سرمایه ساز باشه ! بقول خودمون: عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد! خلاصه از تاریکی قلبی که صدای شیطان، درونش داره جولان میده، می‌فهمی مسیر رو داری اشتباه میری، لذا طبق این آیه زیبا « إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ‏ طائِفٌ‏ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ  » اهل نور – که عیب حسادت رو هم درون قلبشون دارند – وقتی با قلبشون از روی تاریکی حضور شیطان و وسوسه‌های جورواجورش متوجه داستان میشن، فورا به یاد فرشته نگهبان خودشون و مطالب نورانی علمی او می‌افتند و این پشت کردن به تاریکی و شیطان و گوش نکردن به وسوسه‌های او ، معناش اینه اون روی سکه برات ظاهر میشه یعنی حضور نور آرامش، که خودت بخوبی حسّش میکنی و این تغییر حال درونی که به تغییر رفتارهای زندگی منجر می شود، همان خواسته خدا از ماست، یعنی دست برداشتن از گناه و اشتباه با کمک هدایت نور فرشته نگهبان.
این واقعه هر روز هزاران بار می‌تونه اتفاق بیفته و قلب سلیم اهل نور در هر لحظه با کمک این نور، از شر تاریکی حسادت درون خودش که شیطان هم به اون دامن میزنه ، خودشو رها میکنه و اینجوری مسیر شقاوت رو با مسیر سعادت، اختیارا عوض میکنه و خوشا به حال این سعادتمند نورانی!
این تصمیم گیری سریع در قبال مشکلات زندگی جز با شنیدن کلام نورانی فرشته نگهبان، یعنی جز با درک زبان نور و تاریکی دنیای قلب خودت، اصلا امکان پذیر نخواهد بود.
آموزش زبان انگلیسی به روش ترجمه انگلیسی به فارسی غلط است. با زبان انگلیسی باید فکر کرد تا مثل یک انگلیسی‌زبان بتونی این زبان رو صحبت کنی و بفهمی.
میخواهیم بگوییم: تا فرایند نور و تاریکی رو با قلبت نفهمی، اصلا نمیتونی خوب و درست زندگی کنی و اصلا نمی فهمی زندگی یعنی چی. این نور همان «هدیه مقدس» الهی برای بندگان شاکر اوست!
هزار واژه میخوان «نور» رو به ما یاد بدهند.
وقتی داری این زبان نور رو با قلبت متوجه میشی انگاری خود واقعیتو پیدا کردی، این مهارت بسیار با ارزشی است که هیچ جایگزینی نداره و هر کسی باید خودش شخصا با قلبش به این زبان نور برسه و اونو یاد بگیره و بفهمه و با این زبان زندگی کنه و فکر کنه و یاد بگیره و یاد بده و حرف بزنه و …
بیایید زبان تفکر خودمونو بر اساس زبان نور و تاریکی قلب، تنظیم کنیم، اینجوری نیازی به هیچ مترجمی نخواهیم داشت.
«مَنْ تَفَكَّرَ فِي آلَاءِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وُفِّق» : خودِ خدا سوژه‌ای فکرکردنی نیست! به نشانه‌های نورانی قلبت توجه کن! این میشه «تَفَكَّرَ فِي آلَاءِ اللَّهِ»، اینجوری نتیجه خوبی میگیری و اونم هدایت واقعی به سبب نور مخلوقی «خَلْقِ اللَّهِ» است که خدای مهربان برای آگاهی ما از روش صحیح زندگی به بندگان خود عنایت می فرماید.
امام باقر علیه السلام:
«تَكَلَّمُوا فِي خَلْقِ اللَّهِ، وَ لَا تَتَكَلَّمُوا فِي اللَّهِ؛ فَإِنَّ الْكَلَامَ فِي اللَّهِ لَا يَزْدَادُ صَاحِبَهُ إِلَّا تَحَيُّراً»
درباره خلق خدا سخن گوييد و نه درباره خدا، كه سخن گفتن درباره خدا، جز بر حيرت صاحب سخن نمى‏‌افزايد.
«إِيَّاكُمْ وَ التَّفَكُّرَ فِي اللَّهِ، وَ لكِنْ إِذَا أَرَدْتُمْ‏ أَنْ تَنْظُرُوا إِلى‏ عَظَمَتِهِ، فَانْظُرُوا إِلى‏ عَظِيمِ‏ خَلْقِهِ
مبادا در خدا بينديشيد! چون خواستيد به عظمت او بنگريد، به عظمت مخلوقاتش بنگريد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم:
«وَ أَنَّ إِلى‏ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‏» لا فِكرَةَ فِي الرَّبِّ.
«و پايان راه، پروردگار توست»: انديشه‏‌اى در پروردگار نباشد.

امام حسن عليه السلام:
إنَّ هذَا القُرآنَ فيهِ مَصابيحُ النّورِ وشِفاءُ الصّدورِ،
به راستى كه در اين قرآن، چراغ‏هاى روشنايى و شفاى سينه‏‌هاست.
فَليَجلُ جالٍ بَصَرَهُ، وَليُلحِمِ‏ الصِّفَةَ فِكرَهُ،
پس جلا دهنده، بايد كه به نور آن، [ديده دل خويش را] جلا دهد و انديشه‌‏اش را در اوصاف آن، به درنگ وا دارد؛
فَإِنَ‏ التَّفَكُّرَ حَياةُ قَلبِ‏ البَصيرِ،
چرا كه انديشيدن [در قرآن‏]، مايه حيات دلِ شخص بينش‌‏وَر است،
كَما يَمشِي المُستَنيرُ فِي الظُّلُماتِ بِالنّورِ.
همچنان كه آدمى در تاريكى‏ها، با كمك نور، راه خود را مى‏‌پيمايد.

Augmented Reality glasses
عینک واقعیت افزوده

ایده و طرح رو از ملکوت بگیر و در مُلک اجرا کن!

«المُؤمِنُ مَغمورٌ بِفِكرَتِهِ : مؤمن،غرق در انديشه خويش است»

«المُؤمِنُ مَغمورٌ بِفِكرَتِهِ : مؤمن،غرق در انديشه خويش است»

امام على عليه السلام:
في صِفَةِ المُؤمِنِ:
در وصف مؤمن:
المُؤمِنُ بِشرُهُ في وَجهِهِ، وحُزنُهُ في قَلبِهِ،
مؤمن، شادى‌‏اش در چهره اوست و اندوهش در دلش.
أوسَعُ شَي‏ءٍ صَدراً، وأذَلُّ شَي‏ءٍ نَفساً،
سينه‏‌اش از هر چيزى فراخ‏‌تر است و نَفْسش از هر چيزى رام‌‏تر و زبون‌‏تر.
يَكرَهُ الرِّفعَةَ ويَشنَأُ السُّمعَةَ.
مقام را ناخوش مى‌‏دارد و شهرت را دشمن.
طَويلٌ غَمُّهُ، بَعيدٌ هَمُّهُ،
اندوهش دراز است و همّتش بلند.
كَثيرٌ صَمتُهُ، مَشغولٌ وَقتُهُ.
بسيار خموش است و اوقاتش پُر.
شَكورٌ، صَبورٌ،
سپاس‏گزار است و شكيبا.
مَغمورٌ بِفِكرَتِهِ‏،
غرق در انديشه خويش است
ضَنينٌ بِخَلَّتِهِ،
و به دوستى خود بخيل است.
سَهلُ الخَليقَةِ، لَيِّنُ العَريكَةِ،
نرم‌‏خو و رام و آرام است.
نَفسُهُ أصلَبُ مِنَ الصَّلدِ، وهُوَ أذَلُّ مِنَ العَبدِ.
روحيّه [واراده‏] اش سخت‏‌تر از سنگ است، و خودش رام‏‌تر از بَرده.

+ مقاله «تفسیر نور!»

تفکّر، یعنی فهم قبض و بسط نور قلب،
همۀ بضاعت و بودجۀ نورانی قلب سلیم اهل نور است!

امام صادق علیه السلام:
اعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْيَا
هَلْ مَا بَقِيَ عَلَى أَحَدٍ
هَلْ أَحَدٌ فِيهَا بَاقٍ مِنَ الشَّرِيفِ وَ الْوَضِيعِ وَ الْغَنِيِّ وَ الْفَقِيرِ وَ الْوَلِيِّ وَ الْعَدُوِّ
فَكَذَلِكَ مَا لَمْ يَأْتِ مِنْهَا بِمَا مَضَى أَشْبَهُ مِنَ الْمَاءِ بِالْمَاءِ
از جريانهاى گذشته و وقايع تاريخى دنيا پند بگير،
آيا زندگى دنيوى براى كسى باقى مانده است؟
و آيا كسى در دنيا هميشگى و پايدار بوده است؟
و آيا از لحاظ زوال زندگى دنيوى،
فرقى در ميان فرد شريف و حقير و ثروتمند و فقير و دوست و دشمن ديده مى‏‌شود؟
و بايد متوجه شد كه آينده دنيا به گذشته شبيه‏‌تر است،
چنان‌كه آبى را اگر دو قسمت‏ كنيم از هر جهت شبيه يك ديگر مى‌‏شوند.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
كَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظاً
وَ بِالْعَقْلِ دَلِيلًا
وَ بِالتَّقْوَى زَاداً
وَ بِالْعِبَادَةِ شُغُلًا
وَ بِاللَّهِ مُونِساً
وَ بِالْقُرْآنِ بَيَاناً
حضرت رسول اكرم (ص) فرمود:
مردن براى مردم بهترين واعظ است،
و عقل بهترين رهنما است،
و پرهيزكارى بهترين سرمايه است
و عبادت كردن بهترين اشتغال است،
و خداوند بهترين مونس است،
و قرآن بهترين بيان و كاملترين گوينده است،
و با داشتن اينها انسان از هر واعظ و رهنما و سرمايه و شغل و مونس و بيانى مستغنى مى‏‌شود.
وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا بَلَاءٌ وَ فِتْنَةٌ
وَ مَا نَجَا مَنْ نَجَا إِلَّا بِصِدْقِ الِالْتِجَاء

و باز آن حضرت فرمود:
باقى نمانده است از دنيا مگر گرفتارى و ابتلائات،
و كسى نجات و خلاصى پيدا نمى‏‌كند،
مگر آنكه روى صدق و اخلاص متوسل و پناهنده به پروردگار متعال گردد.

وَ قَالَ نُوحٌ ع
وَجَدْتُ الدُّنْيَا كَبَيْتٍ لَهُ بَابَانِ
دَخَلْتُ مِنْ إِحْدَاهُمَا وَ خَرَجْتُ مِنَ الْآخَرِ.
و حضرت نوح (ع) فرمود:
دنيا را چون خانه‏اى يافتم كه داراى دو درب باشد،
و من از يكى وارد آن خانه شده و از ديگرى بيرون رفتم.

هَذَا حَالُ نَجِيِّ اللَّهِ ع
فَكَيْفَ حَالُ مَنِ اطْمَأَنَّ فِيهَا وَ رَكَنَ إِلَيْهَا
وَ ضَيَّعَ عُمُرَهُ فِي عِمَارَتِهَا
وَ مَزَّقَ دِينَهُ فِي طَلَبِهَا
وَ الْفِكْرَةُ مِرْآةُ الْحَسَنَاتِ
وَ كَفَّارَةُ السَّيِّئَاتِ
وَ ضِيَاءُ الْقَلْبِ
وَ فُسْحَةٌ لِلْخَلْقِ
وَ إِصَابَةٌ فِي إِصْلَاحِ الْمَعَادِ
وَ اطِّلَاعٌ عَلَى الْعَوَاقِبِ
وَ اسْتَزَادَةٌ فِي الْعِلْمِ
وَ هِيَ خَصْلَةٌ لَا يُعْبَدُ اللَّهُ بِمِثْلِهَا
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
فِكْرَةُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ
وَ لَا يَنَالُ مَنْزِلَةَ التَّفَكُّرِ إِلَّا مَنْ قَدْ خَصَّهُ اللَّهُ بِنُورِ الْمَعْرِفَةِ وَ التَّوْحِيد
.
اين وضع و حال و برداشت نوح صفى الله و برگزيدۀ خدا است.
چگونه خواهد بود وضع و حال كسى كه به دنيا تكيه و اعتماد كند
و عمر گرانبها را در تعمير و مرتب ساختن آن صرف نمايد
و در دستيابى به آن، دين خود را از دست بدهد؟
«فكر و انديشه، آئينه خوبي‌ها و پوشاننده بدي‌ها
و روشنى بخش دل‌ها و موجب خوش‏خويى و سعه صدر می‌شود.
به وسيله تفكّر، انسان به صلاح روز رستاخيز و پايان كارش آگاه می‌شود
و بر علم و دانشش افزوده می‌گردد
و هيچ عبادتى بالاتر از تفكّر نيست.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
يك ساعت تفكّر بهتر از يك سال عبادت است
و تنها كسانى به اين مقام می‌رسند كه خداوند آنان را به نور معرفت و توحيد ويژگى داده باشد

بدون فهم قبض و بسط نور قلب، تفکر، معنا و مفهومی ندارد!
+ «الفکر، النّور الولایة»

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی