The role of the guardian angel is like a surgeon debrided the necrotic tissue. The word “حفی” teaches us this concept.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #GuardianAngel #accustomed #inclination #generator #debridment
«حفی» یکی از هزار واژه مترادف «نور».
+ «درناژ حسادت»
نقش فرشته نگهبان مانند یک جراح است که بافت نکروزه را از بین می برد.
کلمه “حفی” این مفهوم را به ما می آموزد.
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم
# زبان عاطفی # حسادت # فرشته گاردین # عادت # تمایل # تولید کننده # از بین بردن
[سورة مريم (19): الآيات 41 الى 50] : « إِنَّهُ كانَ بِي حَفِيًّا »
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهِيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا (41)
و در اين كتاب به ياد ابراهيم پرداز، زيرا او پيامبرى بسيار راستگوى بود.
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَ لا يُبْصِرُ وَ لا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئاً (42)
چون به پدرش گفت: «پدرجان، چرا چيزى را كه نمىشنود و نمىبيند و از تو چيزى را دور نمىكند مىپرستى؟
يا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِراطاً سَوِيًّا (43)
اى پدر، به راستى مرا از دانش [وحى، حقايقى به دست] آمده كه تو را نيامده است. پس، از من پيروى كن تا تو را به راهى راست هدايت نمايم،
يا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطانَ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلرَّحْمنِ عَصِيًّا (44)
پدرجان، شيطان را مپرست، كه شيطان [خداى] رحمان را عصيانگر است،
يا أَبَتِ إِنِّي أَخافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطانِ وَلِيًّا (45)
پدرجان، من مىترسم از جانب [خداى] رحمان عذابى به تو رسد و تو يار شيطان باشى.»
قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يا إِبْراهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَ اهْجُرْنِي مَلِيًّا (46)
گفت: «اى ابراهيم، آيا تو از خدايان من متنفرى؟ اگر باز نايستى تو را سنگسار خواهم كرد، و [برو] براى مدّتى طولانى از من دور شو.»
قالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كانَ بِي حَفِيًّا (47)
[ابراهيم] گفت: «درود بر تو باد، به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مىخواهم، زيرا او همواره نسبت به من پرمهر بوده است،
وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّي عَسى أَلاَّ أَكُونَ بِدُعاءِ رَبِّي شَقِيًّا (48)
و از شما و [از] آنچه غير از خدا مىخوانيد كناره مىگيرم و پروردگارم را مىخوانم. اميدوارم كه در خواندن پروردگارم نااميد نباشم.»
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ كُلاًّ جَعَلْنا نَبِيًّا (49)
و چون از آنها و [از] آنچه به جاى خدا مىپرستيدند كناره گرفت، اسحاق و يعقوب را به او عطا كرديم و همه را پيامبر گردانيديم.
وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا (50)
و از رحمت خويش به آنان ارزانى داشتيم، و ذكر خير بلندى برايشان قرار داديم.