مقالات
صلب؛ سرچشمهٔ نور ولایت یا داغِ رسوایی حسد! مَاءٍ دافِقٍ يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ!
Ṣulb: The Fountain of the Light of Wilāyah or the Brand of Envious Disgrace?“A gushing water emerging from between the ṣulb and the tarā’ib” (Sūrat al-Ṭāriq, 86:7)The Qur’anic word ṣulb…
بیشتر بخوانیدحسود، رمیده از نور و آرمیده در آغوش تمنّا! كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ!
The Way to Heaven and the Way to Hell!The way to heaven is lonely and the way to hell is crowded!The gate is wide and the road is wide that leads to hell,…
بیشتر بخوانیدنور، علم عالَمگیر! خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ!
The Light, The Universal Science!Universal Access to Luminous Information! «دفق» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«سيل دُفَاق: يملأ الوادي»«جاءوا دُفْقَة»«دفقت الدابّة: أسرعت في مشيها»+ «اتی»مثال…
بیشتر بخوانیدنور، کوبندۀ درب قلبهاست! وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ!
A Door Knocker of Hearts! «طرق» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«طَرَقَ…
بیشتر بخوانیدخاندان نورانی! شاهپرهای نورانی پرواز! وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ!
Luminous Family! «عشر» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«الأَعْشَارُ – العَوَاشِرُ: قَوَادِمُ…
بیشتر بخوانیدحسود، خسته و درمانده! حسادت، درد بی درمان! أَ فَعَيينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ في لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَديدٍ!
WEARY and DISHEARTENED! «عیی» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«داء عَيَاءٌ: لا دواء له»«أَعْيَا الدّاءُ الطبيبَ: آن بيمارى پزشك را ناتوان و درمانده كرد.»«disheartenment»: دلسردی!+…
بیشتر بخوانیدنگو من! بگو ما! یعنی من و نورم! قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ!
Don't say «ME»!Say «WE»! «أنا» ضمیر مفرد، در معنای ممدوح، مترادف «نور الولایة»،و در معنای مذموم، مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«الأَنَانِيَّة: خودخواهى، خود بزرگبينى.»«إنا» تثنية «إني»«Narcissism»: خودشیفتگی! خودپرستی!…
بیشتر بخوانیدناچار شدم! هیچ انتخاب دیگری نداشتم! اکل میتة، شرایط اضطراری برای اهل نور! فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ! در یک مخمصۀ بدی گیر کردم! فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ!
"NO CHOICE" IS "YOUR CHOICE"! I had no choice!Handling An Emergency Situation! چراغ راهنمایی و علائم افسر پلیس: دستورالعملهای متعددی وجود دارد که این اطمینان را ایجاد میکند که همه…
بیشتر بخوانیدشخصیت بیارزش حسود، با تمناهاش رو میشه! حسود، چشمچران تمناها! فَإِذا هِيَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذينَ كَفَرُوا!
Jealous worthless character! «شخص» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«تشخيص الأَمْراض: تشخيص…
بیشتر بخوانیدبحران حسادت و مدیریت بحران با کمک فرایند نور الولایة!
Crisis & Crisis Management! «ازم» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«الْأَوَازِمُ: الْأَنْيَابُ،…
بیشتر بخوانید