مقالات
حسود، گوشش به نور بدهکار نیست! يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ!
The envious one does not value the word of God! «صبع» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد»…
بیشتر بخوانیدرعد و برق نورانی! أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ!
Thunder & Lightnings! «رعد» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«تَرْعَدُ فَرَائِصُهَا»«أرعدت فرائص الرجل عند الفزع»«أُرْعِدَتْ فَرَائِصُهُ خَوْفاً: بند بندش از ترس مىلرزيد.»«تَرْعَدُ فَرَائِصُهَا: أي…
بیشتر بخوانیدنور، محمولۀ با ارزش و منحصر به فرد علوم الهی! الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ!
A high-value and unique shipment! «حمل» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«حَمَلَتِ…
بیشتر بخوانیدطناب چِقِر بافتهشدۀ حسادت! حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ!
The twisted rope of jealousy! «مسد» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«الحبل…
بیشتر بخوانیدحسود، خودش، انتخاب آتشینش را به گردنش آویخته! فِي جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ!
Jealous hangs himself with his own hands! «جید» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات…
بیشتر بخوانیدحسود، آتش متحرک! وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ!
The Walking Dead! «حطب» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«حَاطِبٌ ليل»: «قيل للمخلّط في كلامه: حَاطِبٌ ليل، لأنّه لا يبصر ما يجعله في حبله،حَاطِب ليل:…
بیشتر بخوانیددست حسود رو شد، که او اهل آتش است! تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَبَّ!
Guess Which Hand?! «تبب» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«اسْتَتَبَ الطريقُ: آن…
بیشتر بخوانیدکینهتوزی و دشمنی حسود، موجب قطع رابطۀ اهل یقین با نورش نخواهد شد! وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ!
ANIMOSITY! «شنء» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«شَنِئْتُهُ: تقذّرته بغضا له: از جهت بغض و كينه او را پليد شمردم.»«شنئان: بغض و كينه»شنأ:«شنئته: أبغضته، و…
بیشتر بخوانیدحسود، نمیذاره نور، کارْ راه اندازی بکنه! وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ!
Jealousy is a great challenge to do kindness! «معن» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«مَعَنَ الماءُ: جرى»«الماعون: كل ما فيه منفعة»«الماعون: القليل القيمة مما…
بیشتر بخوانیدحسود بیتفاوت و بیخیال! الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ!
CARELESSNESS!failure to take proper care in doing something.A careless jealous! «سهو» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«حملت المرأةُ ولدَها سَهْواً: أى على حَيْضٍ»حملت المرأةُ ولدَها…
بیشتر بخوانید