Be Radiant! Be Influential! The Footprints of the Divine Teacher in a Sound Heart
The Qur’anic word “Athar” (أثر) is not merely a trace or footprint; it is a living symbol of divine influence, a radiant sign of knowledge passed from teacher to disciple, from prophet to believer.
The Qur’an says: “A trace of knowledge” (أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ) (46:4) — a fragment of divine light that touches the heart and transforms it.
When the heart’s light mechanism is activated, a person becomes truly effective. The presence of light fills the qalb salīm (sound heart) with radiance; its absence leaves it in shadows. A sound heart can discern its own state by sensing the confirmation or rejection of its thoughts and actions, depending on whether it shines with light or sinks into darkness.
Light speaks with a sound heart. It leaves an indelible athar — an imprint that guides every thought, word, and deed.
This is why the Qur’an emphasizes the endurance of human traces:
“Indeed, we record what they have sent ahead and their traces.” (36:12)
Every act of kindness, every moment of patience, every choice of sacrifice over selfishness — these are the luminous traces that live on, both in the divine record and in the lives of others. And on the Day of Judgment, these traces appear as light:
“Their light will run before them and on their right…” (66:8)
To have a sound heart, then, means to have a heart that has found its light, clings to it, never looks away, and constantly adjusts itself by it — leaving behind footprints of mercy, justice, and divine love.
Be enlightened! Be effective!
If the light mechanism of your heart is activated, you can truly become effective.
Effective light!
How does light influence a sound heart?
The presence of light brings illumination to a sound heart, while the absence of light leaves it in darkness. A sound heart recognizes the truth of its thoughts and actions by the brightness or darkness within itself.
Light speaks with a sound heart. It touches it, shapes it, and guides it.
A sound heart is a heart that has discovered its light, remains constantly with it, never turns its gaze away from it, and aligns itself with that light at every moment.
«اثر» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می نویسند:
«له عليه إِثْرَةٌ: أي فضل»
«الأَثِيرَةُ من الدوابّ: العظيمة الأَثَرِ فى الأرض بخُفِّها أو حافرها»: ردّ پا، سرِنخ
«التَّوْقِيعُ: أثرُ الدَّبَرِ بِظَهْرِ البعيرِ»
«أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ»: نور، علم تاثیرگذار!
«انْظُرْ إِلَى الْآثَارِ وَ اعْلَمْ أَنَّهَا آثَارُ دِينِ اللَّهِ»: نگاهِت به سرِنخ نورانی علم آنلاین قلبت باشه!
به این میگن فضیلت!
«مَنْ عَرِيَ عَنِ الْهَوَى عَمَلُهُ حَسُنَ أَثَرُهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ»
«کسی که عمل او از هوا و هوس پاک باشد، اثر و نتیجه هر کاری از کارهای او نیکو شود.»
«وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسيماهُمْ»
علی علیه السلام:
«الْمُوقِنُونَ وَ الْمُخْلِصُونَ وَ الْمُؤْثِرُونَ مِنْ رِجَالِ الْأَعْرَاف»
کسانی که اهل یقین باشد و آنهایی که اعمالشان را خالص برای خدا انجام میدهند و کسانی که ایثار میکنند، از أعراف هستند که نه تنها به بهشت میروند، بلکه به بالاترین جایگاه آن هم میروند.
«ایثارگران، اثرگذارانند!»
…
«اِفعل يا فلان هذا آثِراً ما: معناه افعلْه أوَّلَ كلِّ شئ.»
یعنی:
«ای فلانی، این کار را «آثِراً ما» انجام بده؛ یعنی آن را پیش از هر چیز، اول از همه انجام بده.»
«آثِراً ما» در این تعبیر به معنای در ابتدا، در اولویت، مقدم بر همه چیز است.
+ «صبغة الله!»
«اثر» و «دبر» و «وقع» از هزار واژگان مترادف «نور».
اینجا اهل حسادت اقرار به فضل یوسف ع نمودند و همچنین اقرار به خطای خود کردند!
حسودی که این جمله رو قلبا بگه راه نجات برای او باز میشه!
«له عليه إِثْرَةٌ: أي فضل»
زمانی قلبت میتونه اثرگذار باشه که از فضیلت نور علم آنلاین برخوردار باشه!
«أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ!»
نورانی شو! موثّر باش!
اگر مکانیسم نورانی قلبت فعال بشه، میتونی موثّر باشی!
نور موثّر!
نور بر قلب سالم چه تاثیری میگذارد؟
حضور نور موجب روشنایی قلب سلیم و عدم حضور نور موجب تاریکی قلب سلیم می شود و این قلب سلیم از روی تاریکی و روشنایی خودش، کلامی از جنس تایید یا رد افکار و رفتارش را متوجه می شود.
نور با قلب سلیم حرف می زند! و بر آن اثر میگذارد!
قلب سلیم یعنی قلبی که نورش را یافته و مدام با اوست و چشم از او بر نمیدارد! و لحظه به لحظه خودش را با او تنظیم میکند.
نورانی شو! موثّر باش!
أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ!
واژۀ «أثر» در فرهنگ قرآن، فقط یک نشانه و ردپا نیست؛ بلکه سرنخی از نور و علم ربانی است که به قلب انسان میرسد.
از نظر لغوی:
«له عليه إِثْرَةٌ: أی فضل» → اثر یعنی فضیلت و برتری.
«الأَثِيرَةُ من الدوابّ: العظيمة الأثر في الأرض بخفّها أو حافرها» → اثر یعنی ردپا و نشانهای آشکار.
«التوقيع: أثر الدَّبَر بظهر البعير» → اثر یعنی نقش ماندگار بر جای مانده.
در قرآن آمده است:
«أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ» (احقاف، ۴) → یعنی پرتوی از علمی نورانی و تأثیرگذار که از سرچشمۀ وحی و ولایت به انسان میرسد.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«انْظُرْ إِلَى الْآثَارِ وَ اعْلَمْ أَنَّهَا آثَارُ دِينِ اللَّهِ»
یعنی نگاهت به این آثار نورانی، سرنخی برای اتصال قلبت به علم الهی باشد.
پس، «أثر» در معنای قرآنی، معلم ربانی در ملک و ملکوت است؛ همان کسی که اثر علمی و نوری او در قلب شاگرد حک میشود.
شاگرد وقتی این «آثار علمی نورانی آنلاین» را دریافت میکند، در دلِ ورکلایفهای روزمرهاش، آثاری زیبا خلق میکند: مهربانی، عمل صالح، و تصمیمات درست.
به همین دلیل است که «اثر» مساوی است با «فضیلت»؛ فضیلت حقیقی همان تأثیر نورانیای است که از معلم به شاگرد منتقل میشود و در عمل به مهربانی تجلی مییابد.
ایثارگران، اثرگذارانند!
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«مَنْ عَرِيَ عَنِ الْهَوَى عَمَلُهُ حَسُنَ أَثَرُهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ»
کسی که عملش از هوای نفس و تمنّا پاک باشد، اثر و نتیجه کارهای او در هر زمینهای نیکو خواهد شد.
این یعنی اثرگذاری واقعی فقط زمانی رخ میدهد که عمل، نورانی و خالص از هواپرستی باشد. چون عملِ آمیخته با تمنّا، اثری تاریک بر دلها میگذارد، اما عملِ خالص، سرشار از نور و ماندگار میشود.
قرآن کریم درباره مقام عظیم رجال الأعراف میفرماید:
«وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسيماهُمْ» (اعراف، ۴۶)
یعنی انسانهای نورانیای که در بالاترین جایگاه قرار دارند، همۀ افراد را از سیمایشان میشناسند.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام این رجال أعراف را چنین معرفی کردهاند:
«الْمُوقِنُونَ وَ الْمُخْلِصُونَ وَ الْمُؤْثِرُونَ مِنْ رِجَالِ الْأَعْرَاف»
یعنی:
اهل یقین،
اهل اخلاص،
و اهل ایثار.
اینها نه تنها به بهشت میروند، بلکه به بالاترین درجات آن هم دست مییابند.
اینجاست که معلوم میشود:
ایثارگران، اثرگذارانند!
آنها با کنار زدن تمنّا و خودخواهی، فضیلت حقیقی را میسازند؛ اثرشان در زمین، عمل صالح و مهربانی است، و اثرشان در آسمان، جایگاه رفیع أعراف.
اثر ماندگار در کتاب الهی
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«إِنَّا … نَكْتُبُ ما قَدَّموا وَ آثارَهُم» (یس، ۱۲)
یعنی ما هر آنچه را که انسانها پیشاپیش فرستادند و آثاری را که از خود بر جای گذاشتند، مینویسیم و ثبت میکنیم.
این آیه نشان میدهد که اثرگذاری حقیقی هیچگاه نابود نمیشود.
اعمال انسان، حتی پس از پایان عمر دنیویاش، همچنان اثر میگذارد؛ چه در مسیر نور و عمل صالح، و چه در مسیر تاریکی و حسد.
کسی که ایثارگر باشد، آثارش در قالب مهربانی، صدقه جاریه، علمی که آموخته، یا شاگردی که تربیت کرده، بعد از مرگ هم جاری میماند.
اما کسی که اهل حسد و تمنّا باشد، او هم اثری از خود باقی میگذارد؛ اثری تاریک، مثل خاطرهای تلخ، یا سدی در مسیر هدایت دیگران.
به همین دلیل، اولیای الهی همیشه تأکید کردهاند که زندگی نورانی یعنی ساختن آثار نورانی.
در واقع، مردمان واقعی با آثارشان شناخته میشوند.
پس هر کدام از ما باید از خود بپرسیم:
بعد از من، در دفتر الهی چه چیزی ثبت خواهد شد؟
ردپایی از حسد و خودخواهی؟
یا اثر ماندگاری از مهربانی و نور؟
اثر نور بر قلب سلیم
قرآن کریم در داستان یوسف علیهالسلام میفرماید:
«قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» (یوسف، ۹۱)
این اعتراف تاریخی برادران یوسف است؛ آنها بعد از سالها دشمنی و حسادت، سرانجام به دو حقیقت بزرگ اقرار کردند:
۱. اعتراف به فضل یوسف: «آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا» → خداوند تو را بر ما برتری و فضیلت داد.
۲. اعتراف به خطای خویش: «وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» → ما در این مسیر دچار خطا شدیم.
این آیه نشان میدهد که حسود اگر روزی در دل خود به این حقیقت اعتراف کند، راه نجات برایش گشوده میشود.
یعنی شرط باز شدن قفل قلبِ حسود، پذیرش فضیلت معلم نورانی و اعتراف به خطای خود است.
در فرهنگ لغوی نیز آمده است:
«له عليه إِثْرَةٌ: أي فضل»
اثر یعنی فضیلت و برتری.
پس قلب انسان زمانی اثرگذار میشود که از فضیلت نور علم آنلاین بهرهمند باشد.
قرآن نیز میفرماید:
«أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ» (احقاف، ۴) → پرتویی از علم نورانی که اثر میگذارد.
از این رو شعار الهی برای ما این است:
نورانی شو! موثّر باش!
مکانیسم نورانی قلب
وقتی مکانیسم نورانی قلب فعال شود، انسان حقیقتاً مؤثر میشود؛ زیرا:
نور، اثرگذار است و بینور، هیچ تأثیری باقی نمیماند.
نور با قلب سلیم سخن میگوید و آن را روشن میکند.
حضور نور موجب روشنایی قلب سلیم است، و غیبت آن موجب تاریکی قلب.
قلب سلیم مثل آینهای صاف است؛ در برابر نور، بهسرعت روشن میشود، و در برابر تاریکی، بهسرعت کدر میگردد.
این قلب از روی روشنایی و تاریکیای که تجربه میکند، میتواند افکار و رفتار خود را تأیید یا رد کند.
در حقیقت، قلب سلیم همیشه در گفتوگو با نور است:
وقتی نور حاضر است، قلب آرام و مطمئن است.
وقتی نور غایب است، قلب مضطرب و تاریک میشود.
قلب سلیم یعنی قلبی که نورش را یافته، چشم از او برنمیدارد، و لحظه به لحظه خود را با نور تنظیم میکند.
این چنین قلبی به سرچشمهی اثرگذاری تبدیل میشود؛ زیرا هر حرکت و هر کلامش انعکاسی از نور است.
اثر ماندگار قلب سلیم
خداوند در قرآن میفرماید:
«يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ» (شعراء، ۸۸-۸۹)
روز قیامت، هیچ مالی و هیچ فرزندی نجاتبخش انسان نخواهد بود؛ تنها چیزی که به کار میآید، قلب سلیم است.
اما قلب سلیم چه قلبی است؟
قلبی که نورش را یافته و لحظهبهلحظه با نور تنظیم میشود.
قلبی که فضیلت را میپذیرد، حسد را کنار میگذارد، و به خطای خود اعتراف میکند.
قلبی که با نور سخن میگوید و در گفتوگوی دائم با حقیقت است.
در حقیقت، قلب سلیم همان قلبی است که در دنیا «اثر نور» را پذیرفته و اثر نورانی خود را در رفتار و کردار به جا گذاشته است.
چنین قلبی نه تنها در دنیا مؤثر است، بلکه در آخرت هم تنها سرمایهی نجات او خواهد بود.
این همان پیوند میان واژۀ أثر و قلب سلیم است:
اثر نورانی در دنیا → اثرگذاری در رفتار و اعمال صالح.
اثر نورانی در آخرت → قلب سلیم که تنها معیار ارزش انسان نزد خداست.
پس، اگر میخواهیم در قیامت چیزی با خود ببریم، باید امروز در دنیا نور را وارد قلبمان کنیم، تا قلب سلیممان در آخرت با همان اثر نورانی شناخته شود.
اثر نور در آخرت؛ نور اعمال صالح
قرآن کریم صحنهای شگفت از قیامت را ترسیم میکند:
«يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقولونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» (تحریم، ۸)
در آن روز، نور مؤمنان در پیش رو و سمت راستشان میدرخشد و آنها با شوق میگویند:
«پروردگارا! نورمان را برایمان کامل کن و ما را بیامرز، همانا تو بر هر چیز توانایی!»
این آیه نشان میدهد که اثر نور در دنیا، در آخرت به صورت نور اعمال صالح جلوه میکند:
هر مهربانی، هر ایثار، هر کلام نورانی و هر عمل صالح، در قیامت به صورت نوری زنده و متحرک ظاهر میشود.
این نور نه تنها نشانهای از فضیلت انسان است، بلکه راهنمای او در مسیر عبور از صراط و رسیدن به بهشت خواهد بود.
در مقابل، کسانی که در دنیا به جای نور، حسد و تمنّا را انتخاب کردهاند، در قیامت با تاریکی مواجه میشوند؛ آنها اثرشان تاریک است، پس نتیجهشان هم تاریکی خواهد بود.
پس همانطور که قرآن در آیه فرمود:
«إِنَّا … نَكْتُبُ ما قَدَّموا وَ آثارَهُم» (یس، ۱۲)
تمام آثار انسان در دنیا، در آخرت به شکل نور یا ظلمت آشکار میشود.
اثر نور در دنیا، اثرگذاری بر قلبها و ساختن آثار مهربانی و اعمال صالح است.
اثر نور در آخرت، تجسم همین اعمال در قالب نور هدایتگر است.
تنها قلب سلیم است که میتواند این اثر نورانی را حمل کند و در قیامت از آن بهره ببرد.
دلنوشته اثر
قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ (یوسف، ۹۱)
خدایا… امروز با تمام وجود اقرار میکنم که تو برادرم، معلمم، حجتت را بر من آثَرْتَ، برتر و نورانیتر گرداندی.
من در حسد و خطا غوطهور بودم، چشم دلم کور شده بود، اما حالا میبینم…
میبینم که «آثار» نورانی تو در قلبم زنده است، حتی اگر دیر فهمیده باشم.
نور توست که اثر میگذارد…
«أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ» (احقاف، ۴) پرتویی از علم تو بر جانم نشست و ردپایی جا گذاشت؛ ردپایی که دیگر نمیتوانم انکارش کنم.
ای کاش زودتر فهمیده بودم که قلب سلیم فقط با نور تو زنده است:
«يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ» (شعراء، ۸۸-۸۹)
اکنون میدانم که اثر حسد، تاریکی است؛ و اثر نور، روشنایی و حیات.
ایثارگران، اثرگذارانند؛ و من از تو میخواهم مرا نیز در صف آنان قرار دهی.
و روزی که همه در محشر میایستند، اثر نورانی بندگان مهربانت آشکار میشود:
«يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقولونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» (تحریم، ۸)
خدایا، من نیز در صف آنان خواهم ایستاد و از ته دل همین را خواهم گفت:
دعای نورانی
اللَّهُمَّ اجعل في قلبي «أثَراً» من نورك!
نوری که قلبم را به قلبی سلیم بدل کند،
نوری که اعمالم را از هوا و هوس پاک کند،
نوری که ردپایش در دنیا به صورت مهربانی و ایثار بماند،
و در آخرت به صورت «نورٍ يسعى بين يدي» بدرخشد.
پروردگارا،
برادرم یوسف را بر من «آثَرْتَ» و من به خطای خود اعتراف کردم؛
اکنون به همین نور و فضل تو پناه میآورم.
«رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» 🌹✨
« عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَاصِمٍ الْأَعْمَى الْكُوفِيِّ قَالَ:
دَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيِّ ع فَقَالَ لِي يَا عَلِيَّ بْنَ عَاصِمٍ انْظُرْ إِلَى مَا تَحْتَ قَدَمَيْكَ فَإِنَّكَ عَلَى بِسَاطٍ قَدْ جَلَسَ فِيهِ كَثِيرٌ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ قَالَ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي لَا أَنْتَعِلُ مَا دُمْتُ فِي الدُّنْيَا إِكْرَاماً لِهَذَا الْبِسَاطِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّ هَذَا النَّعْلَ الَّذِي فِي رِجْلِكَ نَعْلٌ نَجَسٌ مَلْعُونٌ لَا يُقِرُّ بِوَلَايَتِنَا قَالَ فَقُلْتُ فِي نَفْسِي لَيْتَنِي أَرَى هَذَا الْبِسَاطَ فَعَلِمَ مَا فِي ضَمِيرِي فَقَالَ ادْنُ مِنِّي فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَمَسَحَ يَدَهُ الشَّرِيفَةَ عَلَى وَجْهِي فَصِرْتُ بَصِيراً (فهم قبض و بسط در دل شرایط ! به به !!!) قَالَ فَرَأَيْتُ فِي الْبِسَاطِ أَقْدَاماً وَ صُوَراً فَقَالَ هَذَا قَدَمُ آدَمَ وَ مَوْضِعُ جُلُوسِهِ وَ هَذَا أَثَرُ هَابِيلَ وَ هَذَا أَثَرُ شَيْثٍ وَ هَذَا أَثَرُ نُوحٍ وَ هَذَا أَثَرُ قَيْدَارَ وَ هَذَا أَثَرُ مَهْلَائِيلَ وَ هَذَا أَثَرُ يَارَةَ وَ هَذَا أَثَرُ خَنُوخَ وَ هَذَا أَثَرُ إِدْرِيسَ وَ هَذَا أَثَرُ مُتَوَشْلِخُ وَ هَذَا أَثَرُ سَامٍ وَ هَذَا أَثَرُ أَرْفَخْشَدَ وَ هَذَا أَثَرُ هُودٍ وَ هَذَا أَثَرُ صَالِحٍ وَ هَذَا أَثَرُ لُقْمَانَ وَ هَذَا أَثَرُ إِبْرَاهِيمَ وَ هَذَا أَثَرُ لُوطٍ وَ هَذَا أَثَرُ إِسْمَاعِيلَ وَ هَذَا أَثَرُ إِلْيَاسَ وَ هَذَا أَثَرُ إِسْحَاقَ وَ هَذَا أَثَرُ يَعْقُوبَ وَ هَذَا أَثَرُ يُوسُفَ وَ هَذَا أَثَرُ شُعَيْبٍ وَ هَذَا أَثَرُ مُوسَى وَ هَذَا أَثَرُ يُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَ هَذَا أَثَرُ طَالُوتَ وَ هَذَا أَثَرُ دَاوُدَ وَ هَذَا أَثَرُ سُلَيْمَانَ وَ هَذَا أَثَرُ الْخَضِرِ وَ هَذَا أَثَرُ دَانِيَالَ وَ هَذَا أَثَرُ الْيَسَعِ وَ هَذَا أَثَرُ ذِي الْقَرْنَيْنِ الْإِسْكَنْدَرِ وَ هَذَا أَثَرُ شَابُورَ بْنِ أَرْدَشِيرَ وَ هَذَا أَثَرُ لُوَيٍّ وَ هَذَا أَثَرُ كِلَابٍ وَ هَذَا أَثَرُ قُصَيٍّ وَ هَذَا أَثَرُ عَدْنَانَ وَ هَذَا أَثَرُ عَبْدِ مَنَافٍ وَ هَذَا أَثَرُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ هَذَا أَثَرُ عَبْدِ اللَّهِ وَ هَذَا أَثَرُ سَيِّدِنَا رَسُولِ اللَّهِ ص وَ هَذَا أَثَرُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ هَذَا أَثَرُ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ إِلَى الْمَهْدِيِّ ع لِأَنَّهُ قَدْ وَطَّأَهُ وَ جَلَسَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ انْظُرْ إِلَى الْآثَارِ وَ اعْلَمْ أَنَّهَا آثَارُ دِينِ اللَّهِ وَ أَنَّ الشَّاكَّ فِيهِمْ كَالشَّاكِّ فِي اللَّهِ وَ مَنْ جَحَدَهُمْ كَمَنْ جَحَدَ اللَّهَ ثُمَّ قَالَ اخْفِضْ طَرْفَكَ يَا عَلِيُّ فَرَجَعْتُ مَحْجُوباً كَمَا كُنْتُ» .
آثار دین خدا
در روایت زیبایی از امام حسن عسکری علیهالسلام آمده است که علی بن عاصم کوفی میگوید:
وقتی به حضور امام رسیدم، به من فرمودند:
«يَا عَلِيَّ بْنَ عَاصِمٍ انْظُرْ إِلَى مَا تَحْتَ قَدَمَيْكَ، فَإِنَّكَ عَلَى بِسَاطٍ قَدْ جَلَسَ فِيهِ كَثِيرٌ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ…»
سپس حضرت، با دست مبارکشان بر چشمان او کشیدند و پرده از نگاهش برداشتند. او در همان بساط، آثار و ردپای انبیا و اوصیا را دید:
آثار آدم، نوح، ابراهیم، اسماعیل، یعقوب، یوسف، موسی، داوود، سلیمان، پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیهالسلام و تمام اوصیای الهی تا حضرت مهدی عجلالله تعالی فرجه.
آنگاه امام عسکری علیهالسلام فرمودند:
«انْظُرْ إِلَى الْآثَارِ وَ اعْلَمْ أَنَّهَا آثَارُ دِينِ اللَّهِ، وَ أَنَّ الشَّاكَّ فِيهِمْ كَالشَّاكِّ فِي اللَّهِ، وَ مَنْ جَحَدَهُمْ كَمَنْ جَحَدَ اللَّهَ»
یعنی: به این آثار نگاه کن و بدان که اینها آثار دین خداست. شک کردن در آنها مثل شک در خداست، و انکارشان مثل انکار خدا.
فهم «أثر» در پرتو این حدیث
این روایت به زیبایی نشان میدهد که «أثر» در قرآن و روایات فقط به معنای یک ردپا یا نشانه ساده نیست؛
بلکه هر قدم و هر نشانهی معلم ربانی، اثر دین خداست.
این آثار، همان «أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ» هستند؛ نشانههای زنده و نورانی از علمی که از آسمان بر زمین فرود آمده است.
این آثار، چراغهای هدایتند؛ نورهایی که در دل تاریخ جا ماندهاند تا ما هم بتوانیم مسیر خود را پیدا کنیم.
این آثار، فضیلت واقعیاند؛ یعنی همان «له عليه إِثْرَةٌ: أي فضل».
پس وقتی قرآن میگوید:
«إِنَّا … نَكْتُبُ ما قَدَّموا وَ آثارَهُم» (یس، ۱۲)
یعنی نه تنها اعمال، بلکه هر اثر نوری که از معلم ربانی در شاگرد باقی مانده، در کتاب الهی ثبت میشود.
دلنوشته؛ وقتی چشمم به آثار دین خدا افتاد
یابن رسولالله…
وقتی به من فرمودید: «انظر إلى ما تحت قدمیک»، گمان نمیکردم چه رازی در زیر پایم نهفته است.
چشمم را گشودید… و ناگهان دیدم!
دیدم ردپای نور…
آثار انبیاء، آثار اوصیاء…
آدم و نوح، ابراهیم و اسماعیل، یعقوب و یوسف، موسی و داوود، پیامبر رحمت و امیرالمؤمنین، و تا آخرین موعود، مهدی موعود علیهالسلام.
خدایا… چه بساطی! چه سفرهای!
هر قدم، نوری بود؛ هر ردپا، دلیلی روشن؛ هر اثر، نشانهای از دین تو.
یابن رسولالله… آن لحظه فهمیدم که «أثر»، فقط ردپایی در خاک نیست، بلکه ردپایی در قلب است.
اثر یعنی فضیلت، یعنی سرنخِ نور، یعنی رشتهای که شاگرد را به معلم ربانی وصل میکند.
اثر یعنی دین خدا که در هر معلم و هر وصی، تداوم یافته و در دل تاریخ جا مانده است.
و تو فرمودی:
«انْظُرْ إِلَى الْآثَارِ وَ اعْلَمْ أَنَّهَا آثَارُ دِينِ اللَّهِ»
پس من با تمام وجود باور کردم که آثار شما، همان آثار خداست.
هر که به شما شک کند، به خدا شک کرده، و هر که شما را انکار کند، خدا را انکار کرده است.
دعای نورانی
اللَّهُمَّ اجعلني من الناظرين إلى آثار دينك!
قلبم را چنان صاف کن که ردپای نور را ببیند،
و دلم را چنان زنده کن که اثر انبیا و اوصیا را دنبال کند.
پروردگارا!
مگذار که چشمم به آثار باطل خیره شود؛
مگذار که قلبم در تاریکی حسد و تمنّا گم شود؛
مگذار که ردپای نورانی معلم ربانیام را از دست بدهم.
الهی…
همانگونه که در دنیا «أثر» معلم ربانی مرا نجات میدهد،
در آخرت هم نور اعمال صالح و آثار ماندگارم را در پیش رویم بدوان:
«يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقولونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» ✨
اثرناپذیری قلب کریم از سختیها
امامان نور فرمودهاند:
«النَّفْسُ الْكَرِيمَةُ لَا تُؤَثِّرُ فِيهَا النَّكَبَاتُ»
روح و نفس کریم، در برابر حوادث تلخ و ضربههای سخت زندگی اثر نمیپذیرد و فرو نمیریزد.
این سخن نشان میدهد که «اثر» همیشه یکطرفه نیست؛
گاهی ما اثر میگذاریم (مؤثّر میشویم)،
و گاهی اثر میپذیریم (متأثّر میشویم).
نفس کریم یعنی همان قلب سلیم که نورش را یافته است.
این قلب، فقط از نور اثر میپذیرد و نه از تاریکی.
وقتی در برابر حوادث قرار میگیرد، به جای اینکه شکسته شود، نورانیتر و محکمتر میشود.
در مقابل، نفس لئیم و حسود، از کوچکترین سختی و ناکامی متأثر میشود؛ تاریک و شکسته، و در نهایت به حسد و کینه میلغزد.
پیوند با قرآن
قرآن میفرماید:
«قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» (یوسف، ۹۱)
این همان نقطهای است که قلبهای تاریکِ برادران یوسف، وقتی نور کریمانهی یوسف را دیدند، اثر پذیرفتند.
او کریم بود، و همین کریمانگیاش بود که در نهایت بر قلبهای آلوده هم اثر گذاشت.
و باز قرآن یادآور میشود:
«يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ» (شعراء، ۸۸-۸۹)
فقط قلب سالم و کریم است که اثر نور را میپذیرد و اثر بلاها را نمیپذیرد.
✨ پس، اگر میخواهیم در دنیا مؤثّر باشیم، باید اول یاد بگیریم در برابر ناملایمات اثرپذیر نباشیم.
قلبی که هر روز با ناکامیها میشکند، جایی برای اثر نور باقی نمیگذارد؛
اما قلبی که کریم است، هرچه سختی بیشتر میبیند، آمادگیاش برای پذیرش نور هم بیشتر میشود.
دلنوشته؛ خدایا فقط از نور تو اثر بگیرم
خدایا…
چقدر بلاها و سختیها آمدند تا مرا درهم بشکنند.
چقدر ناملایمات کوشیدند تا رد پای تلخشان را در جانم حک کنند.
اما تو وعده دادی که اگر نفس کریم باشد، هیچ ناکامی بر او اثر نمیگذارد.
آری، من میخواهم نفسی کریم داشته باشم؛
نفسی که فقط از تو اثر بگیرد، نه از ضربههای زندگی.
وقتی برادران یوسف گفتند:
«قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» (یوسف، ۹۱)
فهمیدم که اثر واقعی، اثر کریمانگی است.
یوسف در دل زندانها و ناکامیها شکست نخورد، چون نفس کریم داشت.
او از بلاها اثر نگرفت؛ بلکه خودش اثر گذاشت!
خدایا…
نور توست که قلب را سالم و کریم میکند.
و من میدانم روزی خواهد رسید که جز قلب سلیم، هیچ چیز به کار نمیآید:
«يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ» (شعراء، ۸۸-۸۹).
پس پروردگارا…
بگذار فقط از نور تو اثر بگیرم.
بگذار رد پای تو در قلبم حک شود.
بگذار هیچ بلا و هیچ ناکامی، تاریکیای در من باقی نگذارد.
و آن روز که نور مؤمنان در پیش رویشان میدود، من هم بگویم:
«رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» (تحریم، ۸).
اثر بزرگ در تنگناها
امام علی علیه السلام:
«خَيْرُ النَّاسِ مَنْ كَانَ فِي عُسْرِهِ مُؤْثِراً صَبُوراً»
بهترین مردم کسی است که در تنگدستی، اهل ایثار و صبر باشد.
این کلام نشان میدهد که اثرگذاری واقعی، در روزهای آسایش و فراوانی آشکار نمیشود؛ بلکه در روزهای عُسر و سختی است که حقیقت انسان و اثر ماندگار او مشخص میگردد.
کسی که در تنگناست، اما باز هم ایثار میکند، در واقع قلبی دارد که از نور پر شده است؛
چنین قلبی نه تنها اثر نمیپذیرد از سختیها، بلکه خودش بر محیط و دیگران اثر میگذارد.
صبر و ایثار، دو بالی هستند که اثر انسان را ماندگار میکنند.
این همان حقیقتی است که در داستان یوسف علیهالسلام دیدیم:
او در چاه، در زندان، در غربت و تنگنا، صبر و ایثار را برگزید؛
و همین شد که در نهایت، برادران حسودش اعتراف کردند:
«قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» (یوسف، ۹۱).
پیوند با مفهوم «أثر»
اثر مثبت: وقتی انسان در دل تنگیها، صبور و ایثارگر باشد، اثرش نورانی و جاودانه میشود.
اثر منفی: وقتی در تنگیها به حسد و خودخواهی پناه ببرد، اثرش تاریک و نابودگر خواهد بود.
خداوند فرمود:
«إِنَّا … نَكْتُبُ ما قَدَّموا وَ آثارَهُم» (یس، ۱۲)
تمام این آثار – چه صبر و ایثار، چه حسد و خودخواهی – ثبت میشود و در قیامت به شکل نور یا ظلمت آشکار خواهد شد.
✨ نتیجه این میشود که:
خیر واقعی، خیر ایثار در دل عسرت است.
اثر واقعی، اثر صبری است که در سختترین شرایط از نور خدا نیرو میگیرد.
و بهترین مردم، آنانند که در تنگنا هم همچنان نور میپراکنند.
دلنوشته؛ اثر نورانی در دل سختیها
خدایا…
چقدر عسر و سختی به من رسید، چقدر ناکامی در مسیرم سبز شد.
گاهی بهقدری تنگ میشود این راه که خیال میکنم دیگر جایی برای نفس کشیدن نمانده.
اما یاد تو که میافتم، قلبم آرام میشود.
تو گفتی:
«إِنَّا … نَكْتُبُ ما قَدَّموا وَ آثارَهُم» (یس، ۱۲)
و من باور کردم که هر صبر و هر ایثار من، حتی اگر کوچک باشد، اثری نورانی در دفتر تو میگذارد.
میدانم…
بهترین مردم کسی است که در عُسرش، باز هم ایثارگر و صبور باشد.
و من میخواهم از بهترینها باشم، حتی اگر هیچکس نبیند و نفهمد.
یاد یوسف علیهالسلام که میافتم، دلم روشن میشود.
او در چاه صبور بود، در زندان صبور بود، در غربت صبور بود…
و همین شد که در نهایت برادران حسود اعتراف کردند:
«قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» (یوسف، ۹۱).
خدایا…
من هم میخواهم در سختیهایم چنین اثر بگذارم.
اثر شکایت و تاریکی نه!
اثر صبر و نور بله!
دعای نورانی
اللَّهُمَّ…
در لحظههای تنگی و عسر، به من دلِ صبور و کریم عطا کن.
نفس مرا چنان نورانی کن که از بلاها اثر نگیرد،
و برعکس، خودم اثر نور بر دیگران بگذارم.
پروردگارا…
بگذار در دل سختیها، آثاری جا بگذارم که در قیامت به صورت نور بدرخشد،
و در صف مؤمنانی قرار گیرم که خواهند گفت:
«رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» (تحریم، ۸).
این فراز از نهجالبلاغه (خطبه ۸۸) دقیقاً با بحث «أثر» پیوند میخورد، چون امیرالمؤمنین علیهالسلام علت انحراف امت را این میدانند که اثر پیامبر و وصی را دنبال نکردند.
امام علی علیه السلام:
« فَيَا عَجَباً وَ مَا لِي لَا أَعْجَبُ مِنْ خَطَإِ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَلَى اخْتِلَافِ حُجَجِهَا فِي دِيَانَاتِهَا لَا يَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِيٍّ وَ لَا يَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِيٍّ وَ لَا يُؤْمِنُونَ بِغَيْبٍ وَ لَا يَعِفُّونَ عَنْ عَيْبٍ، يَعْمَلُونَ فِي الشُّبُهَاتِ وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ، الْمَعْرُوفُ فِيهِمْ مَا عَرَفُوا وَ الْمُنْكَرُ عِنْدَهُمْ مَا أَنْكَرُوا، مَفْزَعُهُمْ فِي الْمُعْضِلَاتِ إِلَى أَنْفُسِهِمْ وَ تَعْوِيلُهُمْ فِي الْمُبْهَمَاتِ عَلَى آرَائِهِمْ كَأَنَّ كُلًّا مِنْهُمْ إِمَامُ نَفْسِهِ قَدْ أَخَذَ فِيمَا يَرَى بِغَيْرِ وَثِيقَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَ لَا أَسْبَابٍ مُحْكَمَاتٍ.»
گمکردن اثر انبیا و اوصیا
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام با تعجب و تأسف میفرمایند:
«فَيَا عَجَباً وَ مَا لِي لَا أَعْجَبُ مِنْ خَطَإِ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَلَى اخْتِلَافِ حُجَجِهَا فِي دِيَانَاتِهَا، لَا يَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِيٍّ وَ لَا يَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِيٍّ…»
یعنی: عجبا! چرا تعجب نکنم از این امت که در دیانتهای گوناگونشان راه خطا میروند؛
نه اثر پیامبری را دنبال میکنند،
نه به عمل وصی اقتدا میکنند،
نه به غیب ایمان دارند،
نه از عیب خویش پرهیز میکنند!
به جای آنکه آثار انبیا و اوصیا را بگیرند، در شبهات و شهوات غوطهورند.
معروف و منکرشان را بر اساس فهم خود تعریف میکنند، نه بر اساس نور الهی.
در مشکلات، به جای رجوع به اثر معلم ربانی، به نفس خود پناه میبرند؛
و در ابهامات، به آرای خود تکیه میکنند؛
گویا هر کدامشان امام خود هستند!
معنای اثر در این کلام
اینجا امیرالمؤمنین علیهالسلام «اثر» را همان ردپا و نشانهی معلم ربانی معرفی کردهاند:
اثر نبی = سنت زنده پیامبران.
اثر وصی = عمل و سیره اوصیای الهی.
هر کس این آثار را دنبال کند، به نور میرسد.
و هر کس آنها را گم کند، در ظلمات آرای شخصی و تمنّا گرفتار میشود.
پیوند با قرآن
این همان چیزی است که قرآن بارها هشدار داده است:
«إِنَّا … نَكْتُبُ ما قَدَّموا وَ آثارَهُم» (یس، ۱۲)
آثار نبی و وصی، در تاریخ ثبت شده؛
اما مردم به جای پیروی از این آثار، به اثرهای خیالی خود چسبیدهاند.
و در مقابل، آنها که آثار را درست دنبال میکنند، در نهایت به نور میرسند:
«قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» (یوسف، ۹۱).
✨ پس انحراف امت، نتیجهی «گمکردن اثر» است؛
و نجات امت، در گرو «یافتن و دنبالکردن اثر معلم ربانی».
دلنوشته؛ کاش اثر پیامبر و وصی را گم نمیکردم
خدایا…
وقتی سخن مولا علی علیهالسلام را شنیدم که فرمود:
«لَا يَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِيٍّ وَ لَا يَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِيٍّ…»
آتش حسرت در دلم شعله کشید.
آری… من هم بارها در زندگی، به جای آنکه ردپای پیامبر و وصی را دنبال کنم، پای جای پای هوای نفس خودم گذاشتم.
به جای آنکه به «آثار دین خدا» نگاه کنم، به اثرهای خیالی دل مشغول شدم.
در مشکلات به عقل ناقص خود پناه بردم، در ابهامات به آرای خود تکیه کردم…
انگار که خودم امام خویش بودم!
خدایا…
چقدر در شهوات و شبهات لغزیدم،
چقدر معروف و منکر را با معیارهای خودم سنجیدم،
چقدر از ردپای نور دور شدم.
امروز، با تمام وجود میفهمم که اگر نجاتی باشد، در یافتن اثر نبی و وصی است.
در دنبالکردن ردپای معلم ربانی است.
همان ردپایی که در نهایت، حتی حسودانِ یوسف را به اعتراف کشاند:
«قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» (یوسف، ۹۱).
دعای نورانی
پروردگارا…
مگذار بار دیگر ردپای پیامبرت را گم کنم.
مگذار اثر وصیات را با غفلت از دست بدهم.
مگذار در شبهات و شهوات کور شوم.
الهی…
قلبم را به نور اثر نبی و وصی روشن کن،
و مرا در صف کسانی قرار ده که در قیامت با نورشان شناخته میشوند:
«يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقولونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» (تحریم، ۸).
اثر نورانی؛ کفالت یتیم
در روایت آمده است:
«كَافِلُ الْيَتِيمِ أَثِيرٌ عِنْدَ اللَّهِ»
کفیل یتیم نزد خداوند دارای جایگاهی بسیار عزیز و اثرگذار است.
این یعنی «أثر» فقط در علم و فضیلت نظری خلاصه نمیشود؛ بلکه عملیترین اثر نورانی در زندگی، مهربانی به دلهای بیپناه است.
کسی که یتیم را کفالت میکند، ردپایی از نور و رحمت خدا را در زندگی آن کودک میگذارد.
این اثر نه فقط در دنیا، بلکه در آخرت هم باقی است. همانطور که قرآن فرمود:
«إِنَّا … نَكْتُبُ ما قَدَّموا وَ آثارَهُم» (یس، ۱۲)
ردپای محبت به یتیم، اثری جاودانه است که در دفتر الهی ثبت میشود.
پیوند با قلب سلیم
قلبی که به نور سلیم شده است، در برابر یتیم و نیازمند نمیتواند بیتفاوت باشد.
همانطور که برادران یوسف سرانجام اعتراف کردند:
«قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» (یوسف، ۹۱)
اینجا هم خداوند میفرماید: کفیل یتیم نزد من «أثير» است، یعنی برگزیده و عزیز.
این نشان میدهد که بالاترین اثر نورانی در زندگی، اثر محبت است؛ محبتی که در زندگی محرومان، یتیمان و دلهای شکسته جاری میشود.
✨ نتیجه:
«أثر» در نگاه قرآن و حدیث یعنی فضیلت نورانی که بر دلها نقش میبندد.
یکی از زیباترین مصادیق این اثر، کفالت یتیم است؛ چون ردپای آن، هم بر زمین روشن میماند و هم در آسمان ثبت میشود.
و این همان اثر ماندگار است که در قیامت به صورت نور ظاهر میگردد.
دلنوشته؛ ردپای نور در قلب یک یتیم
من یتیمم…
خیلیها از کنارم گذشتند، نگاه نکردند، دستم را نگرفتند.
خیلیها حتی نخواستند اثر حضورم را در زندگیشان حس کنند.
اما یک نفر آمد…
دستم را گرفت، دلم را آرام کرد، نان محبتش را با من قسمت کرد.
آن روز فهمیدم اثر مهربانی هیچوقت فراموش نمیشود.
ردپای نورش هنوز در قلبم روشن است.
و شنیدم پیامبر فرمود:
«كَافِلُ الْيَتِيمِ أَثِيرٌ عِنْدَ اللَّهِ»
پس یقین دارم همان دستی که دلم را نوازش کرد، نزد خدا عزیز است؛
چون اثرش نه فقط در زندگی من، بلکه در کتاب خدا ثبت شده است:
«إِنَّا … نَكْتُبُ ما قَدَّموا وَ آثارَهُم» (یس، ۱۲).
نورانی شو! مؤثّر باش! ردپای معلم ربانی در قلب سلیم
واژهی قرآنی «أثر» (أَثَر) تنها به معنای ردپا یا نشانه نیست؛ بلکه نمادی زنده از تأثیر الهی است، نشانهای نورانی از علمی که از معلم به شاگرد و از پیامبر به مؤمن منتقل میشود.
قرآن میفرماید: «أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ» (احقاف، ۴) ــ پرتویی از علم نورانی که قلب انسان را لمس میکند و دگرگون میسازد.
وقتی «مکانیسم نورانی قلب» فعال شود، انسان حقیقتاً مؤثّر میگردد.
حضور نور، قلب سلیم را روشن میکند؛ و نبود نور، آن را در تاریکی فرو میبرد.
قلب سلیم با روشنایی یا تاریکی درون خود میفهمد که افکار و رفتارهایش تأیید میشوند یا رد.
نور با قلب سلیم سخن میگوید و اثری پاک و ماندگار بر جای میگذارد؛ ردپایی که هر اندیشه، کلام و رفتار را هدایت میکند.
به همین دلیل است که قرآن بر ماندگاری آثار انسان تأکید میکند:
«إِنَّا … نَكْتُبُ ما قَدَّموا وَ آثارَهُم» (یس، ۱۲)
هر عمل مهربانی، هر صبر، هر ایثار بر نفس خویش، ردپایی نورانی است که در کتاب الهی ثبت میشود.
و در روز قیامت، این آثار به صورت نور ظاهر میشوند:
«نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِم…» (تحریم، ۸)
پس قلب سلیم یعنی قلبی که نورش را یافته، به آن چنگ زده، هرگز از آن چشم برنمیدارد، و لحظه به لحظه خود را با آن تنظیم میکند. چنین قلبی ردپای رحمت، عدالت و عشق الهی را در دنیا میگذارد و در آخرت به صورت نوری جاودانه آشکار خواهد شد.
امام علی علیهالسلام فرمودند:
«لَا يَكْمُلُ الْمَكَارِمُ إِلَّا بِالْعَفَافِ وَ الْإِيثَارِ»
کرامتها و بزرگواریهای اخلاقی، جز با عفاف (پاکدامنی) و ایثار (برتری دادن دیگری بر خود) کامل نمیشود.
این حدیث نشان میدهد که اثر حقیقی فضیلتها زمانی بر جان انسان مینشیند که با دو بال عفاف و ایثار همراه باشد:
عفاف: یعنی دل و جان انسان اثرپذیر از شهوات و تمنّا نشود. نفس کریم همان است که فرمودند:
«النَّفْسُ الْكَرِيمَةُ لَا تُؤَثِّرُ فِيهَا النَّكَبَاتُ»؛
نفس کریم تنها از نور اثر میگیرد، نه از خواهشها و سختیها.
«أَصْلُ الْإِيثَارِ تَقْدِيمُ الشَّيْءِ بِحَقِّهِ»
ایثار: یعنی اثر نور را به دیگران رساندن. درست همانطور که قرآن در داستان یوسف علیهالسلام نقل میکند:
«قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» (یوسف، ۹۱)
ایثار و بزرگواری یوسف بود که برادرانش را به اعتراف و نجات رساند.
پیوند با اثر نورانی
عفاف و ایثار دو کلید هستند برای آنکه «اثر» نورانی ماندگار شود:
عفاف، قلب را سالم و آماده پذیرش نور نگه میدارد.
ایثار، این نور را از قلب به دلهای دیگر جاری میکند.
بدون عفاف، قلب آلوده میشود و اثر نور خاموش میگردد.
بدون ایثار، نور در دل محبوس میماند و اثرش به جامعه نمیرسد.
پس مکارم اخلاق زمانی کامل میشوند که اثر نور، هم در درون (عفاف) و هم در بیرون (ایثار) جریان داشته باشد.
دلنوشته؛ اثر زندگیام عفاف و ایثار باشد
خدایا…
چقدر دلم میخواهد اثر زندگیام نه در سنگ و دیوار و خاطرات زودگذر،
که در دلها و در نور جاودانهات بماند.
میدانم، مکارم اخلاقی که در دل آدمی ریشه میگیرد،
جز با دو بال کامل نمیشود: عفاف و ایثار.
عفاف… یعنی دل من تنها از نور تو اثر بگیرد،
نه از تمنّا، نه از شهوات، نه از وسوسههای تاریک.
ایثار… یعنی نوری که در قلبم میتابانی، در دل دیگران هم جاری کنم،
مهربانی را به جای خودخواهی بگذارم،
و ردپای عشق تو را در زندگی دیگران باقی بگذارم.
یاد یوسف علیهالسلام که میافتم، میبینم او در قعر سختیها عفاف داشت،
و در اوج قدرت، ایثار.
و همین شد که برادرانش با گریه اعتراف کردند:
«تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» (یوسف، ۹۱).
خدایا…
من هم میخواهم زندگیام تنها یک اثر داشته باشد:
اثر نورانی عفاف و ایثار.
اعتراف به خطا و اعتراف به فضل نورانی تقدیرات
قرآن از زبان برادران یوسف علیهالسلام نقل میکند:
«قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» (یوسف، ۹۱)
اینجا آنها دو حقیقت را پذیرفتند:
اعتراف به فضل الهی: خداوند تو را بر ما برتری داد.
اعتراف به خطای خویش: ما خطاکار بودیم.
و در داستان یونس علیهالسلام میخوانیم:
«فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» (انبیاء، ۸۷)
او در دل تاریکیها فریاد زد و دو اعتراف کرد:
اعتراف به پاکی مطلق خدا: سبحانک.
اعتراف به خطای خود: من از ستمگران بودم.
نقطهی مشترک این دو اعتراف
هر دو، کلید نجاتاند:
برادران یوسف، بعد از سالها حسد و خطا، راه بازگشتشان با همین دو اعتراف باز شد.
یونس نبی، در دل ظلمات سهگانه تنها راه نجاتش همین دو اعتراف بود.
یعنی:
اعتراف به خطا: قبول کنی که اشتباه کردی، که ظلم کردی، که حسد ورزیدی یا تمنّا بر دلت غلبه کرد.
اعتراف به فضل نورانی تقدیرات: قبول کنی که نور خدا برتر است، تقدیرات او کریمانه است، و انتخاب او برایت بهتر از انتخاب خودت است.
مکانیسم نجات قلب
این همان قانون الهی است:
قلب وقتی تاریک میشود که خطا را نبیند و فضل الهی را انکار کند.
و قلب وقتی نورانی میشود که خطا را ببیند و به فضل نورانی تقدیرات الهی تسلیم شود.
پس درسی که از یونس ع و برادران یوسف میگیریم این است:
نجات از حسد و ظلمت = اعتراف به خطا + اعتراف به فضل نورانی خدا.
این اعتراف قلب را میشکند، ولی همان شکستگی، روزنهی ورود نور میشود.
دلنوشته؛ اعترافی برای نجات قلب
خدایا…
من هم مثل برادران یوسف اعتراف میکنم:
«تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرْتَ نُورَكَ عَلَيَّ، وَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الْخاطِئِينَ».
سالها حسد و تمنّا چشم دلم را کور کرد،
اما امروز میدانم که تو اهل فضل و برتری دادن به نور خودت هستی، نه به تمنّاهای تاریک من.
و من هم مثل یونس نبی فریاد میزنم:
«سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ».
خدایا، در ظلمتهای دریا و زندان نفس، جز تو پناهی نیست.
خطایم را میپذیرم، به ستم خودم اعتراف میکنم، و تو را از هر نقصی منزّه میدانم.
خدایا…
قانون تو روشن است:
نجات در اعتراف است؛
اعتراف به خطای خویش، و اعتراف به فضل نورانی تقدیرات تو.
پس قلبم را بشکن، تا در شکستگیاش نور وارد شود.
و زبانم را باز کن، تا هر روز بگویم:
من خطاکارم، اما تو اهل فضل و نوری.
و همین اعتراف، راه نجات من است.
اعتراف نجاتبخش و اعتراف بیثمر
قرآن از زبان برادران یوسف علیهالسلام نقل کرد:
«قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» (یوسف، ۹۱)
و از زبان یونس نبی علیهالسلام فرمود:
«سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» (انبیاء، ۸۷).
این دو اعتراف، هر دو نجاتبخش بودند؛
چون در زمان حیات، در اوج نیاز، از دل شکسته و قلبی زنده بیرون آمدند.
این اعترافها، دروازهای شدند به سوی نور، بخشش، و فضل الهی.
اما قرآن درباره گروهی دیگر میگوید:
«فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعير» (ملک، ۱۱)
آنان هم اعتراف میکنند، اما نه در دنیا و نه با قلبی زنده؛
بلکه در قیامت، وقتی همهچیز تمام شده و راهی برای بازگشت نیست.
این اعتراف، بیثمر و بیفایده است؛ اعترافی دیرهنگام، که فقط حسرت به جا میگذارد.
راز اثرگذاری اعتراف
تفاوت در زمان و نیت است:
اعتراف نجاتبخش: زود، از دلِ شکسته، با امید به نور.
اعتراف بیثمر: دیر، از سرِ اجبار، با قلبی مرده و مأیوس.
پس اثر واقعی اعتراف، تنها وقتی نورانی است که در زندگی روزمره، در دل سختیها و خطاها، با صداقت گفته شود.
نجات قلب در این است که امروز، نه فردا، بگویم:
خدایا! من خطاکارم…
و تو، اهل فضل و نورانیکردن تقدیراتی.
دلنوشته؛ اعترافی برای نجات قلب
خدایا…
من هم مثل برادران یوسف اعتراف میکنم:
«تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرْتَ نُورَكَ عَلَيَّ، وَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الْخاطِئِينَ».
سالها حسد و تمنّا چشم دلم را کور کرد،
اما امروز میدانم که تو اهل فضل و برتری دادن به نور خودت هستی، نه به تمنّاهای تاریک من.
و من هم مثل یونس نبی فریاد میزنم:
«سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ».
خدایا، در ظلمتهای دریا و زندان نفس، جز تو پناهی نیست.
خطایم را میپذیرم، به ستم خودم اعتراف میکنم، و تو را از هر نقصی منزّه میدانم.
خدایا…
میدانم اعتراف، کلید نجات است؛
اما نه هر اعترافی…
تو در کتابت فرمودی:
«فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعير» (ملک، ۱۱).
آری، اعترافی که دیر باشد، وقتی درهای رحمت بسته شده، دیگر جز حسرت چیزی به بار نمیآورد.
پس بگذار اعتراف من، امروز باشد؛
در دل زندگی، در لحظهی خطا، وقتی هنوز درهای نور باز است.
بگذار اعتراف من، مثل یونس، نجاتبخش باشد؛
مثل برادران یوسف، راه بازگشت به فضل تو باشد؛
نه مثل اهل سعیر، دیر و بیثمر.
دعای نورانی
خدایا…
من خطاکارم، اما به فضل نورانی تو امیدوارم.
من ظالم بر خودم بودهام، اما تو را منزّه میدانم.
پس اعترافم را از جنس اعتراف نجاتبخش قرار بده؛
و مگذار لحظهای برسد که در آتش حسرت، اعترافی بیثمر بر زبانم جاری شود.
«رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» 🌹✨
«اثر نور؛ ردپایی تا ابد»
…
ردپای نور در قلب سلیم
واژهی قرآنی «أثر» در نگاه ما، فراتر از ردپای ساده یا نشانهای گذراست. «أثر» یعنی ردپای نورانی معلم ربانی در قلب شاگرد، یعنی سرنخی از علم الهی که مسیر را روشن میکند.
قرآن از «أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ» (احقاف، ۴) سخن میگوید؛
یعنی پرتویی از علم که اثرش بر دلها میماند.
و میفرماید: «إِنَّا … نَكْتُبُ ما قَدَّموا وَ آثارَهُم» (یس، ۱۲)؛
یعنی هر اثر انسان ـ چه نورانی و چه تاریک ـ ثبت میشود.
اثر نور بر قلب سلیم: قلبی که نور یافته، مدام خودش را با نور تنظیم میکند و تنها از نور اثر میپذیرد.
اثر معلم ربانی: همانطور که امام عسکری علیهالسلام نشان دادند، ردپای انبیا و اوصیا در طول تاریخ «آثار دین خدا»ست؛ شک در آنها مثل شک در خداست.
اثر عفاف و ایثار: امام صادق علیهالسلام فرمودند: «لَا يَكْمُلُ الْمَكارِمُ إِلَّا بِالْعَفَافِ وَ الْإِيثَارِ»؛ بدون عفاف و ایثار، هیچ فضیلتی کامل نمیشود.
اثر در عُسر و صبر: «خَيْرُ النَّاسِ مَنْ كَانَ فِي عُسْرِهِ مُؤْثِراً صَبُوراً»؛ بهترین اثرها، در سختیها شکل میگیرند.
اثر در اعتراف: نجات قلب وقتی است که انسان هم به خطای خود اعتراف کند و هم به فضل نورانی تقدیرات؛ همانطور که برادران یوسف گفتند: «إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» و یونس نبی ندا داد: «إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ».
در مقابل، اثر تاریک حسد و تمنّا هم ثبت میشود؛ همانگونه که قرآن هشدار میدهد:
«فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعير» (ملک، ۱۱).
اعترافی دیرهنگام که دیگر ثمری ندارد.
پس «أثر» یعنی نقش ماندگار نور در قلب انسان:
در دنیا، به صورت مهربانی، ایثار، عفاف و اعمال صالح.
در آخرت، به صورت نوری که پیش روی مؤمنان میدود:
«يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ» (تحریم، ۸).
راه ما روشن است:
نورانی شو، مؤثّر باش، و ردپای معلم ربانی را در قلب سلیم دنبال کن؛
چون همین اثر است که در دنیا دلها را زنده میکند و در آخرت چراغ راه تو خواهد شد.
اثر جاویدان ولایت علی علیهالسلام، همان ردپایی است که تا ابد باقی میماند و هیچ کس نمیتواند از آن بگریزد.
اعتراف به نعمت خدا
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«اعْتَرِفُوا بِنِعْمَةِ اللَّهِ رَبِّكُمْ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ تُوبُوا إِلَيْهِ مِنْ جَمِيعِ ذُنُوبِكُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الشَّاكِرِينَ مِنْ عِبَادِه».
یعنی نخستین قدمِ نجات، اعتراف به نعمت خدا و بازگشت به سوی اوست.
و بزرگترین نعمت، همان است که در ادامه روایتها آشکار میشود: ولایت علی علیهالسلام.
اثر نورانی ولایت علی علیهالسلام
در احتجاجات رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمده است:
آیا برای شما کافی نبود نوری که از علی علیهالسلام در تاریکیها دیدید؟
آیا کافی نبود نشانههای غدیر، گشودهشدن آسمانها، صدای فرشتگانی که ندا دادند:
«هذا وَلِيُّ اللَّهِ فاتَّبِعُوهُ»؟
آیا کافی نبود آنکه زمین، لباس، لقمه و حتی بدن خودتان شهادت دادند که تا به ولایت علی علیهالسلام اعتراف نکنید، بر شما حلال نمیشوند؟
اینجا پیام روشن است:
ولایت علی علیهالسلام اثر نورانی تا ابد است؛ ردپایی است که همه مخلوقات بر آن شهادت میدهند.
زمین و آسمان، خانه و لباس، طعام و بدن، همه میگویند:
حیات و حلالیت، فقط با ولایت علی علیهالسلام ممکن است.
ردپایی تا ابد
اثر علم: «أَثَارَةٍ مِنْ عِلْمٍ» → پرتوی از نور ولایت که در قلبها میتابد.
اثر اعتراف: «قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» → نجات در اعتراف به فضل الهی.
اثر ولایت: همان ردپایی که همه عالم را در بر میگیرد، و هیچ کس نمیتواند آن را انکار کند.
پس ولایت علی علیهالسلام همان اثر جاودانه است؛
ردپایی که از دنیا تا آخرت، از خانه و طعام تا ملکوت و آسمان، بر جای مانده است.
هر کس به آن اعتراف کند، در نور قدم میگذارد؛
و هر کس انکارش کند، در تاریکی و عذاب میافتد.
دلنوشته؛ ردپایی تا ابد
خدایا…
پیامبرت به ما آموخت که:
«اعْتَرِفُوا بِنِعْمَةِ اللَّهِ رَبِّكُمْ، وَ تُوبُوا إِلَيْهِ».
و من امروز اعتراف میکنم: بزرگترین نعمت تو بر من، نور ولایت علی بن ابیطالب است.
چه اثری بزرگتر از این؟
ردپای علی در همه جا پیداست؛
در زمین که بدون اعتراف به ولایتش، حتی خانه بر ما حلال نمیشود؛
در لباس و طعام که بدون اقرار به او، سنگین و ناپذیرفتنی میشوند؛
در بدن و جانمان که فریاد میزنند: «سلامت در گرو ولایت علی است!»
یاد غدیر که میافتم، دلم میلرزد…
وقتی آسمان گشوده شد، فرشتگان ندا دادند:
«هذا وَلِيُّ اللَّهِ فاتَّبِعُوهُ».
خدایا، من هم دلم را با آن ندا هماهنگ میکنم و میگویم:
آری، علی ردپای نور توست، ردپایی که تا ابد باقی است.
خدایا…
من به اثر جاویدان ولایتش چنگ میزنم؛
به ردپایی که راه را در تاریکی نشان میدهد؛
به نوری که همه مکارم با آن کامل میشوند.
پروردگارا…
به حق همین اثر نورانی، مرا از گمکردن راه حفظ کن،
و بگذار در قیامت، وقتی نور مؤمنان میدود، من هم در پرتو ولایت علی، با نوری کامل حاضر شوم:
«رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» ✨
اثر جاودان ایثار در پرتو ولایت
قرآن کریم میفرماید:
«وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ، وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (حشر، ۹)
«آنان دیگران را بر خود مقدم میدارند، هرچند خود در تنگنا باشند. و کسانی که از بخل نفس خود محفوظ بمانند، آنان رستگارانند.»
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به علی علیهالسلام فرمودند:
«أَمَا إِنَّكَ رَأْسُ الَّذِينَ نَزَلَتْ فِيهِمْ هَذِهِ الْآيَةُ وَ سَيِّدُهُمْ وَ إِمَامُهُمْ»
ای علی! تو سرآمد کسانی هستی که این آیه درباره آنان نازل شد؛ تو سرور و پیشوای آنان هستی.
ولایت؛ اثر ایثار مطلق
ایثار یعنی اثر نورانیای که بر جان دیگران مینشیند.
و علی علیهالسلام، سرآمد ایثارگران است؛ کسی که از جان و مال و آبرو، همه را در راه خدا بخشید.
در سوره حشر، ایثار بهعنوان نشانهی «فلاح» معرفی شده است.
و پیامبر نشان داد که سرِ سلسلهی این ایثارگران، علی علیهالسلام است.
پس اثر جاویدان ولایت علی، همان اثر ایثار مطلق است؛
ردپایی که تا ابد بر دلها و تاریخ باقی مانده است.
پیوند با مفهوم «أثر»
«أثر» در لغت، ردپا و نشانه است.
در قرآن، پرتوی از علم و نور است.
در ولایت، اثر علی علیهالسلام همان ردپای ایثار است که راه را برای دیگران روشن میکند.
این اثر، همان چیزی است که قرآن از آن به «أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ» یاد کرده؛ نوری که از معلم ربانی بر قلبها میتابد.
و به همین دلیل، ولایت علی علیهالسلام، اثر تا ابد است؛ نوری که نه خاموش میشود و نه از دلها محو میگردد.
دلنوشته؛ اثر جاویدان ایثار
خدایا…
هر بار که این آیه را میخوانم:
«وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ…» (حشر، ۹)
دلم میلرزد.
چطور میشود کسی در تنگنا باشد و باز هم دیگری را بر خویش مقدم دارد؟
جز آنکه نور تو در قلبش جا گرفته باشد.
یاد کلام پیامبر ص میافتم که به علی علیهالسلام فرمود:
«أَمَا إِنَّكَ رَأْسُ الَّذِينَ نَزَلَتْ فِيهِمْ هَذِهِ الْآيَةُ، وَ سَيِّدُهُمْ وَ إِمَامُهُمْ».
آری یا علی…
تو سرآمد ایثارگران بودی؛
ایثارت، اثر جاودانهای شد که تا ابد بر زمین و آسمان باقی ماند.
خدایا…
من هم میخواهم ردپای زندگیام، اثر ایثار باشد؛
حتی اگر خودم در تنگی و خصاصه باشم.
میخواهم مثل علی، نورم را با دیگران قسمت کنم،
تا اثرم نه در خودخواهی، که در بخشندگی و مهربانی ثبت شود.
الهی…
بگذار سهم من از حیات، همان اثری باشد که در کتاب تو نوشته میشود:
«إِنَّا … نَكْتُبُ ما قَدَّموا وَ آثارَهُم» (یس، ۱۲).
و بگذار این اثر، نوری باشد که در قیامت پیشاپیش من بدود:
«رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» ✨
@@@
نمیشه خودت نورانی نشی، ولی بخوای دیگرانو نورانی کنی!
اول تاثیرپذیر باش! آنگاه تاثیرگذار باش!
نور ولایت (مهربانی) فرایند موثّر – حسادت (نامهربانی) فرایند بیتاثیر
اتّباع از نور چقدر زیباست!
دنیای بدون حسادت، چقدر زیباست!
خودت اهل تسبیح باش! با رفتار نورانیات، دیگرانو هم تشویق به این کار خواهی نمود.
اول خودت به قوانین احترام بگذار و اجرا کن تا اثرگذار باشی،
اینجاست که فالوئرها هم از تو پیروی میکنن و حرفتو گوش میکنن!
مفهوم هزار واژه مترادف «نور» از این کلیپهای ویدئویی استنباط میشود.
«صور» یکی از هزار واژه مترادف «نور».
«عصفور صَوَّارٌ: هو المجيب إذا دعي … پرنده دستآموز»
قلبی که مکانیسم نورانیاش فعال شده، بمحضِ اینکه فرشته نگهبان صداش میکنه، میفهمه و میشناسه و میره طرفش! مثل پرنده دستآموز!
«فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ»
[سورة البقرة (2): آية 260]:
فرایند زنده شدن مردگان، با فعال شدن مکانیسم نورانی قلب!
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى
قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ
قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي
قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ
ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً
ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً
وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (260)
و چون ابراهيم گفت:
«پروردگارم! مرا نشان ده، چگونه مردگان را زنده مىكنى؟»
فرمود:
«مگر ايمان نياوردى؟»
گفت:
«چرا! ولى تا دلم (با ديدن اين كيفيت ملكوتى بيشتر) آرامش يابد.»
فرمود:
«پس چهار پرنده بگير؛ پس آنها را با خود بسيار مأنوس گردان؛
سپس بر هر كوهى پارهاى از آنها را قرار ده؛ آنگاه آنها را فراخوان،
(و ببين كه) شتابان سوى تو مىآيند.
و بدان كه همواره خدا عزيزى است حكيم.»
کلاغ باهوش!
Who knew ravens were so clever!
بازی شهر شلوغ! «crowed city»
تاثیرگذاری «روشنایی نور» بر متبعینش!
تاثیرگذاری «تاریکی حسادت» بر متبعینش!
دو ایده متفاوت: یکی توام با موفقیت است، در حالی که دیگری محکوم به شکست.
حسادت محکوم به شکست است و نور یعنی موفقیت!
فرایند اثرگذار!
هزار واژه مترادف نور از این تصاویر استنباط می شود!
این عکس خیلی زیباست!
بدون شرح!
«مونّث» و «مذکّر» در حقیقت چه معنایی دارند؟!
وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى
«أَنْثَ الحديدُ: آهن نرم شد.» – «حديد أَنِيثٌ».
قلب رقیق و تاثیرپذیر، کلام نورانی فرشته نگهبان خودشو که میشنوه، می پذیره. مثال زیبای مواد دندانپزشکی که برای قالبگیری استفاده میشه، برای درک معنای واژه «انث» و فرایند تاثیرپذیری خیلی زیباست. همین قالب که در مرحله اول نرم و تاثیرپذیر است، در مرحله بعدی سخت و تاثیرگذار می شود. یعنی از این قالب بدست آمده برای ساخت ماکت گچی شبیه دندانها استفاده می شود. میخواهیم بگوییم قلب سلیم اول باید تاثیرپذیر از نور هدایت الهی باشد و وقتی به رنگ نورانی در آمد و مالک نور شد، آنگاه رفتارش و گفتارش می تواند تاثیرگذار باشد. «مذکِّر» یعنی میتونه تذکّر بده! میتونه مطلب علمی به یادت بیاره! این واژه زیبای «ذکر» است که میگه اگه میبینی من مطلب علمی به یادت میارم، دلیلش اینه که خودم با عمل به نور، صاحب و مالک این علم شدم یعنی مرحله تاثیرپذیری رو با موفقیت پشت سر گذاشتم که حالا اجازه دارم تاثیرگذار باشم. از دو واژه زیبای «مونّث» و «مذکّر» با توجه به معنای لغوی اونها، مفاهیم مهم «تاثیرپذیری» و «تاثیرگذاری» استنباط می شود.
«حديد أَنِيثٌ»
«وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ»
اسْتَذْكَرَ الرجُلَ: پاره نخى به انگشت خود بست تا مورد نياز خود را فراموش نكند و به ياد داشته باشد.
«التَّذْكِرَة: يعنى آنچه را كه بوسيله آن چيزى به ياد مىآيد و از دلالت و امارت يعنى دليل و نشانه، عمومىتر و فراگيرتر است. »
«ذکر» حیاتی دوباره!
در آرزوی چهرههای نورانی!
درمان تاریکی حسادت، با نور ذکر الله
ذکر رسول، ذکر الله
و شاهد و مشهود
و ذاکر و مذکور
امنیت و آرامش روانی با ذکر الله
خلوت دل، جای نور ذکر الله
«ذکر» یکی از هزار واژه مترادف «نور».
«ذکر» و «نبه – انتباه – تنبیه» از هزار واژگان مترادف «نور».