Tact to understand the luminous evidence!
Fishing teaches us calmness and patience to reach the goal!
Be a tactful fisherman! be a Light hunter!
درایت نور! – درک نور!
«دری» نیز یکی از هزار واژه مترادف «نور» است که شبیه «درک» است.
در فرهنگ لغات عربی می نویسند:
«دَرَى الصيْدَ: از شكار پنهان شد و آنرا فريب داد» شکارچی بادرایت، جوری خودشو از شکار مخفی میکنه، که شکار متوجه حضور شکارچی نشه، در نتیجه شکار بدون اینکه متوجه بشه می افته توی دام شکارچی و اینجوری شکارچی، شکارِ خودشو با صبر و حوصله و مدارا بدست میاره! («مدارا» از مشتقات ریشه «دری» است.)
در واقع قلبی که مکانیسم نورانیاش فعال شده باشه و نور هدایت فرشته نگهبانشو بخوبی بشناسه و درک کنه و بفهمه، از روی اشارات علمی او، انگیزه لازم برای صبر بر سختیهای زمانی که باید در کمینگاه منتظر فرصت بشه تا شکار با پای خودش بیفته توی تله شکارچی رو، بدست میاره و براش سختیهای این دوران، آسان میشه. به این طعمه که ماهیگیر میزنه سرِ قلّابش تا ماهی اونو گاز بگیره و اسیر قلّاب بشه، میگن «دریّة». باید چیزی سرِ قلّاب بزنی که ماهیها دوست داشته باشن اسیر تور و قلّابت بشن! باید حسادتو بذاری کنار تا فرشته نگهبان دوست داشته باشه بهت نور علم بده! طعمه اخذ نور، رضایت به تقدیرات است! اگه طعمه بدرد نخور بزنی سرِ قلّابت، ماهیها از کنارش رد میشن و میگن: چه ماهیگیر بیدرایتی! ما این طعمههای آلوده به سمّ حسد رو لب نمیزنیم! قربانیِ قابیلِ حسود پذیرفته نمی شود! اما برای قربانی هابیل، ملائکه سر از پا نمیشناسن! «ثُمَّ إِنَّ آدَمَ أَمَرَ هَابِيلَ وَ قَابِيلَ أَنْ يُقَرِّبَا قُرْبَاناً»
ماهیگیری، آموزش درایت!
+ مقاله «نورِ مسخّر»: پدر داره به پسرش، راه تسخیر نور رو یاد میده!
پدر داره «درایت» رو به پسرش آموزش میده!
میگه پسرم ببین واژه «دری – درایت» از «دَرَى الصيْدَ» گرفته شده،
یعنی باید برای گرفتن ماهی و شکار کردن، شکارچی بادرایتی باشی، دامتو خوب پهن کنی، طعمه خوبی به قلاب ماهیگیریات بزنی و بندازی توی رودخانه و مهم اینکه اینجا بشینی و صبر کنی و عجله نکنی تا صید و شکار با پای خودش بیفته توی دامت و قلابتو بگیره و توی تورت گیر کنه و در تمام این مدت تو باید خوب صبر کنی و حوصله کنی و عجله نکنی.
اگه اینا رو خوب یاد بگیری میشی پسر با درایت! میشی یک شکارچی با درایت که برای شکارِ کلمات نورانی فرشته نگهبانش خوب صبر میکنه و خودسرانه اقدام نمیکنه و همینکه نور علم در تور عقلش گیر کرد، فورا قلّابو میکشه و نور رو صید میکنه و بهش عمل میکنه و اینجوری صاحب مدرک نورانی عمل صالح میشه.
پس پسرم الآن که اومدیم تفریح و ماهیگیری، دو واژه زیبای مترادف نور رو هم یاد گرفتیم که یکی «درک» و دیگری «دری» است.
یعنی باید با قلبمون بریم به شکار نور و برای این کار هم باید خیلی صبور و باحوصله باشیم تا بالاخره موفق بشیم.
اینم مدرکی که نشون میده این پسر، درس «درایت» رو بخوبی یاد گرفته!
به این میگن شکارچی!!!
این مدرک نورانی همون رزق دنیای قلبته! دیر بههمبگردی، از دستت در میره ها!
این وقت طلایی عمر باقیمانده و فرصتهای محدود رو از دست ندی ها!
راضی به تقدیراتت شو تا حسادتت غیر فعال بشه و روزیِ حلال نصیبت بشه!
این فرصت از دست رفت!!!
اما این فرصت، با درایت کامل، درک شد و رزق نورانی صید شد!
مدارک نورانی، خودش بهت چشمک میزنه!!!
درایت این ماهی تیرانداز، برای درک شکار نورانیاش، که بهش چشمک میزنه، و میگه بیا منو شکار کن، خارق العاده و مثال زدنیست!
در این فیلم زیبا، ماهی تیرانداز، نور شکارخودشو توی محیط آبی خودش، یعنی توی خونه خودش و توی قلب خودش میبینه، و این یقین ماهی تیرانداز رو میرسونه «یقن الماء فی الحوض» که گرچه شب تاریک است اما او نور شکار خودشو در قلب خودش دیده و با درایت کامل، برای درک این مدرک نورانی و اخذ مالکیت این رزق نورانی ، بی سر و صدا اقدام میکنه و موفّق میشه!
البته یه جا هم به متشابهات می افته و آتش سیگار (نار) رو با نور، اشتباه میگیره!
A Fish that Shoots it’s Prey? | Weird Nature | BBC Earth
ماهی، پرنده را شکار میکند!
Bird vs Fish!
ثُمَّ إِنَّ آدَمَ أَمَرَ هَابِيلَ وَ قَابِيلَ أَنْ يُقَرِّبَا قُرْبَاناً!
[سورة المائدة (5): آيات 27 الی 32] :
«داستان قربانی هابیل و قابیل – حسادت: برادر، قاتل برادر!»
«ثُمَّ إِنَّ آدَمَ أَمَرَ هَابِيلَ وَ قَابِيلَ أَنْ يُقَرِّبَا قُرْبَاناً … فَتُقُبِّلَ قُرْبَانُ هَابِيلَ وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ قُرْبَانُ قَابِيلَ»
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (27)
و داستان دو پسر آدم را به درستى بر ايشان بخوان، هنگامى كه [هر يك از آن دو،] قربانيى پيش داشتند. پس، از يكى از آن دو پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد. [قابيل] گفت: «حتماً تو را خواهم كشت.» [هابيل] گفت: «خدا فقط از تقواپيشگان مىپذيرد.»
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ (28)
«اگر دست خود را به سوى من دراز كنى تا مرا بكشى، من دستم را به سوى تو دراز نمىكنم تا تو را بكشم، چرا كه من از خداوند، پروردگار جهانيان مىترسم.»
إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ (29)
«من مىخواهم تو با گناهِ من و گناهِ خودت [به سوى خدا] بازگردى، و در نتيجه از اهل آتش باشى، و اين است سزاى ستمگران.»
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِينَ (30)
پس نفسِ [امّاره] اش او را به قتل برادرش ترغيب كرد، و وى را كشت و از زيانكاران شد.
فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُواري سَوْأَةَ أَخيهِ قالَ يا وَيْلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ (31)
پس، خدا زاغى را برانگيخت كه زمين را مىكاويد، تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان كند. [قابيل] گفت: «واى بر من، آيا عاجزم كه مثل اين زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم؟» پس از [زمره] پشيمانان گرديد.
مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ (32)
از اين روى بر فرزندان اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس كسى را -جز به قصاص قتل، يا [به كيفر] فسادى در زمين- بكشد، چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد. و هر كس كسى را زنده بدارد، چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است. و قطعاً پيامبران ما دلايل آشكار براى آنان آوردند، [با اين همه] پس از آن بسيارى از ايشان در زمين زيادهروى مىكنند.
با حسود، مدارا کن!
امام صادق عليه السلام:
ثَلاثَةٌ لا يُعْذَرُ الْمَرْءُ فيها:
مرد را از سه چيز، گريزى نيست:
مُشاوَرَةُ ناصِحٍ و مُداراةُ حاسِدٍ وَ التَّحَبُّبُ إلَى النَّاسِ.
مشاوره با نصيحت كننده، مدارا با حسود، و دوستى با مردم.
رواندرمانی الگو محور!
درایت لیلة قدر به چه معناست؟!
درایت و درک لیلة قدر، یعنی رسیدن به نور آرامش الهی!
اهل درایت، نورِ لیلة قدر را درک می کنند!
[سورة القدر (97): الآيات 1 الى 5] : « وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (1)
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم.
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ (2)
و از شب قدر، چه آگاهت كرد.
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (3)
شبِ قدر از هزار ماه ارجمندتر است.
تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (4)
در آن [شب] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براى هر كارى [كه مقرّر شده است] فرود آيند؛
سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (5)
[آن شب] تا دَمِ صُبح، صلح و سلام است.
واژه «أَدْراكَ» در آیه «وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ» از مشتقات ریشه «دری» است.
وقتی مکانیسم نورانی قلبت فعال میشه، به میزانی که خدا صلاح بدونه و لازم باشه، از تقدیرات شب قدر، آگاهی پیدا خواهی کرد و این مفهوم زیبای واژه «دری – درایت» است که اینجا به ما یاد میده باید در مشکلات زندگی صبر کنی تا حکمت گرفتاریها برای تو روشن بشه و بموقع خودش، این نور به قلبت آگاهی بده. انگاری وقتی پاکدامنی پیشه میکنی و چشمت بدنبال روشهای غلط زندگی نیست و راضی به این تقدیراتِ بظاهر سخت میشی و تمنّای شرایطی دیگر، در سر نمیپرورانی، یعنی حسادتو میذاری کنار، و با اهل خیانت همکاری نمیکنی، این دورانِ تاریکی شب، به سر خواهد آمد و نورِ سپیدهدمِ صبحِ فردایِ شب قدر را شاهد خواهی بود «سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ». درک مفاهیم عمیق سوره قدر در تکتک لحظات زندگی، نور آرامش «إِنَّا أَنْزَلْناهُ نُورٌ» را به قلب هدیه میدهد.
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ نُورٌ عِنْدَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْصِيَاءِ،
لَا يُرِيدُونَ حَاجَةً مِنَ السَّمَاءِ وَ لَا مِنَ الْأَرْضِ إِلَّا ذَكَرُوهَا لِذَلِكَ النُّورِ فَأَتَاهُمْ بِهَا.»
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ، نوری است در نزد انبیاء و اوصیاء که هر نیازی در آسمان یا زمین داشته باشند؛ به آن نور میگویند و او برآورده میکند.»