دکتر محمد شعبانی راد

تدبیرات نورانی و موثّر فرشته نگهبان! فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً!

An impressive and effective plan of the Guardian Angel!
A healthy heart listens to the plans suggested by its guardian angel and implements them carefully because it knows that these “تدبیرات الهی” will have a good end for him.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #AngelDevil #portal #matching #DivinePlans #تدبیرات‌الهی #effectiveness #Impressiveness

«دبر» یکی از هزار واژه مترادف «نور»
کلام نورانی موثّر فرشته نگهبان بر قلب سلیم، میشه «تدبیر الهی»
«رَدِّش میاُفته!!!»
+ «وقع»: «التَّوْقِيعُ‏: أثرُ الدَّبَرِ بِظَهْرِ البعيرِ»

یک تدبیر چشمگیر و موثر از فرشته نگهبان!
قلب سالم به برنامه‌های پیشنهادی فرشته نگهبان خود «تدبیرات نورانی» گوش می دهد و آنها را با دقت اجرا می کند، زیرا می‌داند که این “تدبیرات الهی” پایان خوبی برای او خواهد داشت.
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم
# زبان احساسی # حسادت #AngelDevil #portal #catching #DivinePlans # تدبیرات‌الهی # اثربخشی # تأثیرپذیری

[سورة النازعات (79): الآيات 1 الى 14] : « فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً »

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً (1)
سوگند به فرشتگانى كه [از كافران‏] به سختى جان ستانند،
وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً (2)
و به فرشتگانى كه جان [مؤمنان‏] را به آرامى گيرند،
وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً (3)
و به فرشتگانى كه [در درياى بى‌‏مانند] شناكنان شناورند،
فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً (4)
پس در پيشى گرفتن [در فرمان خدا] سبقت‏‌گيرنده‏‌اند،
فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً (5)
و كار [بندگان‏] را تدبير مى‌‏كنند.
يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ (6)
آن روز كه لرزنده بلرزد،
تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ (7)
و از پى آن لرزه‌‏اى [دگر] افتد،
قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ (8)
در آن روز، دلهايى سخت هراسانند.
أَبْصارُها خاشِعَةٌ (9)
ديدگان آنها فروافتاده.
يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ (10)
گويند: «آيا [باز] ما به [مغاك‏] زمين برمى‏‌گرديم؟
أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً (11)
آيا وقتى ما استخوان‌‏ريزه‏‌هاى پوسيده شديم [زندگى را از سر مى‏‌گيريم‏]؟»
قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ (12)
[و با خود] گويند: «در اين صورت، اين برگشتى زيان‌‏آور است.»
فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ (13)
و[لى‏] در حقيقت، آن [بازگشت، بسته به‏] يك فرياد است [و بس‏].
فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ (14)
و بناگاه آنان در زمينِ هموار خواهند بود.

[أَنَّ الْمُدَبِّرَ غَيْرِي] :
امام حسين عليهم السلام فرمودند:
أَنَّ رَجُلًا قَامَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ لَهُ
مردى نزد اميرمؤمنان آمد و گفت:
يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ بِمَا عَرَفْتَ رَبَّكَ ؟
اى اميرمؤمنان! خدايت را به چه شناختى؟
قَالَ بِفَسْخِ الْعَزْمِ‏ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ لَمَّا أَنْ هَمَمْتُ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَ هَمِّي وَ عَزَمْتُ فَخَالَفَ الْقَضَاءُ عَزْمِي فَعَلِمْتُ أَنَّ الْمُدَبِّرَ غَيْرِي
فرمود: با از ميان رفتن تصميم و انهدام قصد. چون قصد كردم و ميان من و قصدم مانعى پديدار شد، و تصميم گرفتم، امّا تقدير با تصميم من، ناسازگار شد، دانستم كه تدبيركننده، كس ديگرى است.
قَالَ فَبِمَا ذَا شَكَرْتَ نَعْمَاءَهُ ؟
گفت: چگونه، نعمت‏هايش را سپاس مى‏‌گزارى؟
قَالَ نَظَرْتُ إِلَى بَلَاءٍ قَدْ صَرَفَهُ عَنِّي وَ أَبْلَى بِهِ غَيْرِي فَعَلِمْتُ أَنَّهُ قَدْ أَنْعَمَ عَلَيَّ فَشَكَرْتُهُ
فرمود: نگريستم كه بلا را از من گردانده و ديگرى را بدان دچار ساخته است. پس دانستم كه به من نعمت داده است. به همين خاطر، او را سپاس گزاردم.
قَالَ فَبِمَا ذَا أَحْبَبْتَ لِقَاءَهُ ؟
گفت: از چه رو، دوستدار ديدارش هستى؟
قَالَ لَمَّا رَأَيْتُهُ قَدِ اخْتَارَ لِي دِينَ مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ عَلِمْتُ أَنَّ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِهَذَا لَيْسَ يَنْسَانِي فَأَحْبَبْتُ لِقَاءَهُ.
فرمود: چون ديدم كه آيين فرشتگان و فرستادگان و پيامبرانش را برايم برگزيده است، دانستم كسى كه چنين مرا نواخته، از ياد نخواهد بُرد. پس دوستدار ديدارش شدم.
+ «أَنِّي أُدَبِّرُ عِبَادِي بِمَا يُصْلِحُهُمْ وَ أَنَا بِهِمْ لَطِيفٌ خَبِيرٌ»

[سورة السجده (32): الآيات 1 الى 5] : « يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ »

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
الم (1)
الف، لام، ميم.
تَنْزِيلُ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ (2)
نازل شدن اين كتاب -كه هيچ [جاى‏] شك در آن نيست- از طرف پروردگار جهانهاست.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (3)
آيا مى‏‌گويند: «آن را بربافته است»؟ [نه چنين است‏] بلكه آن حقّ و از جانب پروردگار توست، تا مردمى را كه پيش از تو بيم‏‌دهنده‏‌اى براى آنان نيامده است هشدار دهى، اميد كه راه يابند.
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفِيعٍ أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ (4)
خدا كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است، در شش هنگام آفريد، آنگاه بر عرش [قدرت‏] استيلا يافت، براى شما غير از او سرپرست و شفاعتگرى نيست؛ آيا باز هم پند نمى‌‏گيريد؟
يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ (5)
كار [جهان‏] را از آسمان [گرفته‏] تا زمين، اداره مى‏‌كند؛ آنگاه [نتيجه و گزارش آن‏] در روزى كه مقدارش -آن چنان كه شما [آدميان‏] برمى‌‏شماريد- هزار سال است، به سوى او بالا مى‏‌رود.

[سورة المؤمنون (23): الآيات 62 الى 71] : « أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ »

وَ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ لَدَيْنا كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (62)
و هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمى‌‏كنيم، و نزد ما كتابى است كه به حق سخن مى‌‏گويد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِنْ هذا وَ لَهُمْ أَعْمالٌ مِنْ دُونِ ذلِكَ هُمْ لَها عامِلُونَ (63)
[نه،] بلكه دلهاى آنان از اين [حقيقت‏] در غفلت است، و آنان غير از اين [گناهان‏] كردارهايى [ديگر] دارند كه به انجام آن مبادرت مى‌‏ورزند.
حَتَّى إِذا أَخَذْنا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذابِ إِذا هُمْ يَجْأَرُونَ (64)
تا وقتى خوشگذرانان آنها را به عذاب گرفتار ساختيم، بناگاه به زارى درمى‌‏آيند.
لا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لا تُنْصَرُونَ (65)
امروز زارى مكنيد كه قطعاً شما از جانب ما يارى نخواهيد شد.
قَدْ كانَتْ آياتِي تُتْلى‏ عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ تَنْكِصُونَ (66)
در حقيقت، آيات من بر شما خوانده مى‌‏شد و شما بوديد كه همواره به قهقرا مى‏‌رفتيد.
مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سامِراً تَهْجُرُونَ (67)
در حالى كه از [پذيرفتن‏] آن تكبر مى‌‏ورزيديد و شب‏‌هنگام [در محافل خود] بدگويى مى‏‌كرديد.
أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِينَ (68)
آيا در [عظمت‏] اين سخن نينديشيده‏‌اند، يا چيزى براى آنان آمده كه براى پدران پيشين آنها نيامده است؟
أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ (69)
يا پيامبر خود را [درست‏] نشناخته و [لذا] به انكار او پرداخته‏‌اند؟
أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ (70)
يا مى‏‌گويند او جنونى دارد؟ [نه،] بلكه [او] حق را براى ايشان آورده و[لى‏] بيشترشان حقيقت را خوش ندارند.
وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ (71)
و اگر حق از هوسهاى آنها پيروى مى‌‏كرد، قطعاً آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست تباه مى‏‌شد. [نه!] بلكه يادنامه‏‌شان را به آنان داده‏‌ايم، ولى آنها از [پيروى‏] يادنامه خود رويگردانند.

[سورة ص (38): الآيات 26 الى 29] : « كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ »

يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‏ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ (26)
اى داوود، ما تو را در زمين خليفه [و جانشين‏] گردانيديم؛ پس ميان مردم به حقّ داورى كن، و زنهار از هوس پيروى مكن كه تو را از راه خدا به دركند. در حقيقت كسانى كه از راه خدا به در مى‌‏روند، به [سزاى‏] آنكه روز حساب را فراموش كرده‏‌اند عذابى سخت خواهند داشت.
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ (27)
و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان اين دو است به باطل نيافريديم، اين گمان كسانى است كه كافر شده [و حق‏‌پوشى كرده‏]اند، پس واى از آتش بر كسانى كه كافر شده‏‌اند.
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ (28)
يا [مگر] كسانى را كه گرويده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند، چون مفسدانِ در زمين مى‏‌گردانيم، يا پرهيزگاران را چون پليدكاران قرار مى‌‏دهيم؟
كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ (29)
[اين‏] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كرده‌‏ايم تا در [باره‏] آيات آن بينديشند، و خردمندان پند گيرند.

[سورة يونس (10): الآيات 31 الى 33] : « قُلْ … مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ »

قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ (31)
بگو: «كيست كه از آسمان و زمين به شما روزى مى‌‏بخشد؟ يا كيست كه حاكم بر گوشها و ديدگان است؟ و كيست كه زنده را از مرده بيرون مى‌‏آورد و مرده را از زنده خارج مى‏‌سازد؟ و كيست كه كارها را تدبير مى‏‌كند؟» خواهند گفت: «خدا» پس بگو: «آيا پروا نمى‏‌كنيد؟»
فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ (32)
اين است خدا، پروردگار حقيقى شما، و بعد از حقيقت جز گمراهى چيست؟ پس چگونه [از حق‏] بازگردانيده مى‌‏شويد؟
كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (33)
اين گونه سخن پروردگارت بر كسانى كه نافرمانى كردند به حقيقت پيوست، [چرا] كه آنان ايمان نمى‌‏آورند.

[هُوَ مُدَبِّرُ الدُّنْيَا وَ عَالِمٌ بِالْآخِرَةِ] :
قَالَ … فَأَخْبِرْنِي عَنِ الرَّبِّ أَ فِي الدُّنْيَا هُوَ أَوْ فِي الْآخِرَةِ ؟
قَالَ عَلِيٌّ ع : لَمْ يَزَلْ رَبُّنَا قَبْلَ الدُّنْيَا هُوَ مُدَبِّرُ الدُّنْيَا وَ عَالِمٌ بِالْآخِرَةِ فَأَمَّا أَنْ يُحِيطَ بِهِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةُ فَلَا وَ لَكِنْ يَعْلَمُ مَا فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.

+ «ظَهَرَ لِلْعُقُولِ بِمَا أَرَانَا مِنْ عَلَامَاتِ التَّدْبِيرِ الْمُتْقَنِ وَ الْقَضَاءِ الْمُبْرَم‏.
خدا با نشانه‏‌هاى تدبير استوار، و خواسته‏‌هاى حكيمانه در خلق نظام احسن، در برابر غفلت‏ها، آشكارا جلوه كرده است.»

+ «[وَ دَبَّرَهُ فَأَلْطَفَ تَدْبِيرَهُ] :
قَدَّرَ مَا خَلَقَ فَأَحْكَمَ تَقْدِيرَهُ‏ وَ دَبَّرَهُ فَأَلْطَفَ تَدْبِيرَهُ‏ وَ وَجَّهَهُ لِوِجْهَتِهِ‏ فَلَمْ يَتَعَدَّ حُدُودَ مَنْزِلَتِهِ‏ وَ لَمْ يَقْصُرْ دُونَ الِانْتِهَاءِ إِلَى غَايَتِهِ‏ وَ لَمْ يَسْتَصْعِبْ‏ إِذْ أُمِرَ بِالْمُضِيِّ عَلَى إِرَادَتِه‏.
آنچه را آفريد با اندازه گيرى دقيقى استوار كرد، و با لطف و مهربانى نظمشان داد، و به خوبى تدبير كرد. هر پديده را براى همان جهت كه آفريده شد به حركت در آورد، چنانكه نه از حد و مرز خويش تجاوز نمايد و نه در رسيدن به مراحل رشد خود كوتاهى كند، و اين حركت حساب شده را بدون دشوارى به سامان رساند تا بر اساس اراده او زندگى كند.»

[وَ لَوْ أَنَّهُ فَكَّرَ لَأَبْصَرَ وَ عَلِمَ أَنَّهُ مُدَبَّرٌ] :
قَالَ ع:‏
مَا أَعْجَبَ هَذَا الْإِنْسَانَ مَسْرُورٌ بِدَرْكِ مَا لَمْ يَكُنْ لِيَفُوتَهُ مَحْزُونٌ عَلَى فَوْتِ مَا لَمْ يَكُنْ لِيُدْرِكَهُ وَ لَوْ أَنَّهُ فَكَّرَ لَأَبْصَرَ وَ عَلِمَ أَنَّهُ مُدَبَّرٌ وَ أَنَّ الرِّزْقَ عَلَيْهِ مُقَدَّرٌ وَ لَاقْتَصَرَ عَلَى مَا تَيَسَّرَ وَ لَمْ يَتَعَرَّضْ لِمَا تَعَسَّرَ.
چقدر شگفت‌‏انگيز است كه انسان مسرور است بواسطه بدست آوردن چيزى كه از دستش نميرفت و محزون است براى بدست نياوردن چيزى كه به دستش نمى‏‌آمد. اگر او بيانديشد خواهد فهميد و مى‏‌بيند كه در اختيار ديگرى‏ است و روزيش تعيين شده. خود را مقيد ميكند بمقدارى كه ميسر است و خود را در معرض مشكلات قرار نميدهد.

+ «اعْلَمْ أَيُّهَا الْغَافِلُ أَنَّ ذَلِكَ كُلَّهُ بِتَقْدِيرِي لَا أُنَادُّ وَ لَا أُضَادُّ فِي تَدْبِيرِي وَ لَا يُنْقَصُ وَ لَا يُزَادُ مِنْ تَقْدِيرِي ذَلِكَ أَنِّي أَنَا اللَّهُ الرَّحِيمُ الْحَكِيم‏.»

[امر الله – تدبیر الله] :
وَ قَالَ ع:‏
لَيْسَتِ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصِّيَامِ وَ الصَّلَاةِ وَ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ فِي أَمْرِ اللَّهِ.
امام حسن عسكرى علیه السلام فرمودند:
عبادت به بسیاری روزه و نماز نيست، بلکه عبادت انديشه زياد در امر خدا است.

+ «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّكَ امْرُؤٌ أَنْزَلَكَ اللَّهُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ بِمَنْزِلَةٍ خَاصَّةٍ وَ حَفِظَ مَوَدَّةَ مَا اسْتَرْعَاكَ مِنْ دِينِهِ وَ مَا أَلْهَمَكَ مِنْ رُشْدِكَ وَ بَصَّرَكَ مِنْ أَمْرِ دِينِكَ بِتَفْضِيلِكَ إِيَّاهُمْ وَ بِرَدِّكَ الْأُمُورَ إِلَيْهِمْ … فَاتَّقِ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ وَ خُصَّ بِذَلِكَ الْأَمْرِ أَهْلَهُ»

[سورة يونس (10): الآيات 1 الى 4] : « يُدَبِّرُ الْأَمْرَ »

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ (1)
الف، لام، راء. اين است آياتِ كتابِ حكمت‌‏آموز.
أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنا إِلى‏ رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قالَ الْكافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِينٌ (2)
آيا براى مردم شگفت‏‌آور است كه به مردى از خودشان وحى كرديم كه: مردم را بيم ده و به كسانى كه ايمان آورده‌‏اند مژده ده كه براى آنان نزد پروردگارشان سابقه نيك است؟ كافران گفتند: «اين [مرد] قطعاً افسونگرى آشكار است.»
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ (3)
پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد. سپس بر عرش استيلا يافت. كار [آفرينش‏] را تدبير مى‏‌كند. شفاعتگرى جز پس از اذن او نيست. اين است خدا، پروردگار شما، پس او را بپرستيد. آيا پند نمى‏‌گيريد؟
إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ (4)
بازگشت همه شما به سوى اوست. وعده خدا حق است؛ هموست كه آفرينش را آغاز مى‌‏كند سپس آن را باز مى‏‌گرداند تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند به عدالت پاداش دهد، و كسانى كه كفر ورزيده‌‏اند به [سزاى‏] كفرشان شربتى از آب جوشان و عذابى پر درد خواهند داشت.

[سورة الرعد (13): الآيات 1 الى 2] : « يُدَبِّرُ الْأَمْرَ »

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ (1)
الف، لام، ميم، راء. اين است آيات كتاب، و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، حق است، ولى بيشتر مردم نمى‌‏گروند.
اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ (2)
خدا [همان‏] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت، آنگاه بر عرش استيلا يافت و خورشيد و ماه را رام گردانيد؛ هر كدام براى مدتى معين به سير خود ادامه مى‏‌دهند. [خداوند] در كار [آفرينش‏] تدبير مى‌‏كند، و آيات [خود] را به روشنى بيان مى‌‏نمايد، اميد كه شما به لقاى پروردگارتان يقين حاصل كنيد.

[سورة محمد (47): الآيات 21 الى 25] : « أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها »

طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ (21)
[ولى‏] فرمان‌‏پذيرى و سخنى شايسته برايشان بهتر است. و چون كار به تصميم كشد، قطعاً خير آنان در اين است كه با خدا راست‏[دل‏] باشند.
فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ (22)
پس [اى منافقان،] آيا اميد بستيد كه چون [از خدا] برگشتيد [يا سرپرست مردم شديد] در [روى‏] زمين فساد كنيد و خويشاونديهاى خود را از هم بگسليد؟
أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُمْ (23)
اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل‏] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است.
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها (24)
آيا به آيات قرآن نمى‌‏انديشند؟ يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است؟
إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُمْ (25)
بى‌‏گمان، كسانى كه پس از آنكه [راهِ‏] هدايت بر آنان روشن شد [به حقيقت‏] پشت كردند، شيطان آنان را فريفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت. 

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی