A vile, despicable, lowly, and base jealous person turns their back on the light!
«رذل» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الرذل: الدون من كلّ شيء»
«رذال كلّ شيء: رديئه»
حسودِ رذلِ پستِ فرومایه، به نورش پشت میکنه!
وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً!
[رذيلة ≠ فضيلة]
عقل «عُمُر» در اثر غلبه هوای نفس بر آن بمرور حقیر و پست «ارذل» می شود
و از ارزش و سکه میافتد!
دنیای قلب اهل شک حسود:
هوای نفس می خواهد با غلبه بر عقل ، شوق و رغبت به نور عقل و نور آل محمد ع را از بین ببرد ، و عقل را رذل نماید و با کنار زدن و بی ارزش کردن عقل جایش را بگیرد، و صاحب قلب بجای اختیار نمودن عقل بعنوان فرمانده، هوای نفس را امیر بر تمامی اعضاء و جوارح نماید.
هوای نفس خواهان پستی عقل است و اقرار به فضل عقل نمی کند و بر آن حسد می برد.
«رَذَلَه ≠ اخْتَارهُ و اسْتَجادَهُ»
عقلِ رذل: زشت، ناپسند، فرومايه، قلّابى، ناروا، نامرغوب.
عقل نورانی، مرغوب است و فضیلت دارد.
درهم منكوف – استنکاف هوای نفس:
نفس میخواهد عقل را بیارزش و نامرغوب نماید!
أَرْذَلِ الْعُمُرِ = عقل نا مرغوب!
بعد از جریان نحل آمده!
وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً
إِذَا بَلَغَ الْعَبْدُ مِائَةَ سَنَةٍ فَذَلِكَ أَرْذَلُ الْعُمُرِ
أَنَّ أَرْذَلَ الْعُمُرِ أَنْ يَكُونَ عَقْلُهُ عَقْلَ ابْنِ سَبْعِ سِنِينَ
این آیه اشاره به سطح عقلی پایین بعضی از اشخاص دارد.
اینکه می گوییم چرا نقصان عقل پیدا کرده اند؟
بعلت لغزش و خطا، بمرور در فردی که عقل ضعیف دارد، روح (عقل) نقصان پیدا می کند و مغلوب هوای نفس می شود و از او معصیت سر می زند و البته ممکن است بعدا پشیمان شود.
ارذل العمر: یعنی عقل با ارزش آنها بی ارزش شده و این رذالتها از این امر خبر می دهد.
برای فهمیدن واژه ارذل العمر و ارتباط آن با بحث عقل و هوا و طینت و ولایت و مبتلا به گناه و معتقد به گناه و بحث های مشابه و مرتبط به این موضوع در دو حدیث که یکی جابر از امام باقر ع راجع به روح سوال می کند و دیگری حدیث اصبغ بن نباته که مردی نزد علی ع آمده و از معصیت مبتلایان به گناه سینه اش به تنگ آمده می پرسد و جواب هر دو از نظر علمی که به ما در این زمینه شرح صدر می دهد در فهم اصناف سه گانه خلقت افراد می باشد.
(1) عَنْ جَابِرٍ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَنِ الرُّوحِ …
(2) عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ:
أَتَى رَجُلٌ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ
أُنَاسٌ يَزْعُمُونَ أَنَّ الْعَبْدَ لَا يَزْنِي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ وَ …
جواب هر دو این گونه است که :
(1) خَلَقَ اللَّهُ الْخَلْقَ وَ هُوَ عَلَى ثَلَاثِ طَبَقَاتٍ …
(2) إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ عَلَى ثَلَاثِ طَبَقَاتٍ
وَ أَنْزَلَهُمْ ثَلَاثَ مَنَازِلَ
وَ بَيَّنَ ذَلِكَ فِي كِتَابِهِ حَيْثُ قَالَ
فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ
وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ
وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ
عقل عامر، نفس معمور «وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ»:
صاحبان نور با تعمیر دنیای قلب ما، این بیت را از لوث عیوب هوای نفس اماره پاک نموده و آن را تبدیل به «الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ» می کنند، ان شاء الله تعالی.
شنیدی میگن: جوری تعمیرش کردم که دیگه عمری شد.
تعمیر کردن = بهش عمر دادن یا بقاء دادن یا حیات دادن!
صاحب نور تعمیرکار قلب و عقل ماست «عمرك اللّه: تعميرك اللّه» و با از بین بردن عیوب نفس نامرغوب، عقل را مرغوب نموده و به کمال می رساند و خلقت اولیه معیوب از نظر عقیده که مخلوطی از بینش حق و باطل است را با حوصله، این بافتههای اعتقادی درهم و برهم را باز می کند و موارد نامرغوب را حذف و با موارد مرغوب جایگزین نموده و تعمیرکار خوبی در دنیا برای کسی که خواهان تعمیر و عمران و عمارت دنیای قلب خویش است، میباشد.
نتیجه تعمیر قلبی ما به دست صاحبان نور، غلبه «عُلُو» عقل بر هوای نفس است.
پس ما برای غلبه عقل بر هوای نفس، نیاز به کمک تعمیرکار داریم
و آن تعمیرکار با حوصله، کسی نیست جز صاحب نور.
مشتقات ریشۀ «رذل» در آیات قرآن:
فَقالَ الْمَلَأُ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَراكَ إِلاَّ بَشَراً مِثْلَنا وَ ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْيِ وَ ما نَرى لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبينَ (27)
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ قَديرٌ (70)
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ (5)
قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ (111)