A beautiful assembly of scientific accumulations!
Ah, the beauty of scientific knowledge! 🌟
Indeed, science is like a grand puzzle, each discovery and theory fitting together to form a breathtaking whole.
It’s a captivating journey.
Let’s not forget the double helix of DNA, a sublime structure that encodes the blueprint of life. It’s as if nature composed a sonnet, weaving adenine, thymine, guanine, and cytosine into the genetics poetry.
Remember that science is an ever-evolving symphony.
Each discovery adds a new note, enriching our understanding of the universe. 🎶✨
مجموعهای زیبا از انباشت علمی!
آه، زیبایی دانش علمی! 🌟
در واقع، علم مانند یک معمای بزرگ است که هر کشف و نظریه در کنار هم قرار میگیرند تا یک کل نفسگیر را تشکیل دهند.
این یک سفر فریبنده است.
بیایید مارپیچ دوگانه DNA را فراموش نکنیم، ساختاری عالی که نقشه زندگی را رمزگذاری میکند. گویی طبیعت غزلی ساخته و آدنین، تیمین، گوانین و سیتوزین را در شعر ژنتیک میبافد.
به یاد داشته باشید که علم یک سمفونی همیشه در حال تکامل است.
هر کشف یادداشت جدیدی اضافه میکند و درک ما از جهان را غنی میکند. 🎶✨
«نضد» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می نویسند:
«تَنَضَّدَتِ الأسنانُ: دندانها رديف و منظّم شد.»
+ «نظم»
+ «حبب»
«نَضَّدَ حروف الطِّباعةِ: حروف چاپ را نزد هم قرار داد و با آن كلماتى ساخت.»
«مَتاعٌ نَضِيدٌ: متاع روى هم انباشته و مرتب.»
«نَضَدْتُ المتاعَ بعضه على بعض: أَلْقَيْتُهُ، فهو مَنْضُودٌ و نَضِيدٌ.»
«نَضَدْتُ المتاعَ: جنسها را روى هم انباشتم، پس آنها را مَنْضُود و نَضِيد گويند.»
«النَّضَدُ: السَّريرُ الذي يُنَضِّدُ عليه المتاعُ، تختى كه متاع و جنس روى آن قرار دهند.»
«نَضَدَ المتاعَ: متاع يا كالا را بر روى هم چيد و مرتب كرد.»
«مَتاعٌ نَضِيدٌ»: نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست.
+ «قنو – خوشه»
+ «دکک»
انباشتههای زیبای علمی کنار هم چیده شده! لَها طَلْعٌ نَضيدٌ!
فروشگاه هایپرمی خیلی بزرگ و قفسهبندیهای مرتب داره و مدام پرسنل دارن کالاها رو توی قفسهها «نضد» مرتب میچینن و به این انباشتههای زیبای علمی کنار هم که نگاه میکنی، از دیدن و خواندن اونها لذت میبری، این مفهوم زیبا در واژه «نضد» مستتر است.
+ «بایگانی»
بازیهای فکری کودکان مفاهیم رو یادشون میده مثلا بازیهایی که به کودک مفهوم سورتینگ یعنی نضد رو آموزش میده «جورچین»!
معادلهای زیبای انگلیسی نضد: «categorizing» – «sorting» – «grouping» – «classify»
مفهوم زیبایی که کتاب لغت التحقیق آورده:
«التحاق و تضمّم في أجزاء شيء أو فيما بين الأشياء بحيث تصير مرتبطة كأنّها شيء واحد»
مثال رنگبندی زیبا و یکپارچه طاووس:
«وَ نَضَّدَ أَلْوَانَهُ فِي أَحْسَنِ تَنْضِيدٍ»
مفاهیم زیبا و یکدست و یکپارچه از دور هم جمع شدن چیزی و کنار هم به زیبایی هر چه تمامتر قرار گرفتن و نتیجهای زیبا حاصل شدن، در این واژه زیباست.
يقال: نَضَدْتُ المتاعَ بعضه على بعض: أَلْقَيْتُهُ، فهو مَنْضُودٌ و نَضِيدٌ
ميگويند: نَضَدْتُ المتاعَ: جنسها را روى هم انباشتم، پس آنها را مَنْضُود و نَضِيد گويند.
+ «رتل»
+ «زشت و زیبا»
مَثَل صاحبان نور، مَثَل ارتودنتیست دندانپزشکه!
معالم علمی رو بخوبی سیمکشی و جزوهجزوه میکنه و اونا رو کنار هم جوری زیبا ردیف میکنه که هر خوانندۀ این مطالب و بینندۀ این دندانهای زیبای ردیفشده، به شوق میاد که با این لب و دندان زیبا حرف بزنه! به دونههای انار که اینقدر زیبا کنار هم چیده شده! به هر میوه و درخت و … با نگاه میکروسکوپی یا ماکروسکوپی نگاه کنیم از این همه چیدمان زیبا لذت میبریم.
گردآوری این آسمان و زمین به این ظرافت و زیبایی همنوا و همساز با خلقت و اِستوای وجود صاحبان نور که علمشان ماخوذ از آل محمد ع است و تولید آرامش میکند.
«نَضَّدَ حروف الطِّباعةِ: حروف چاپ را نزد هم قرار داد و با آن كلماتى ساخت.»
مَثَل صاحب نور، مَثَل اون کسی است که توی چاپخانه حروف رو کنار هم میچینه تا کلماتی تشکیل بشه و جملاتی با مفهوم، از مجموعه کنار هم چیده شده بدست بیاد تا ما چیزی بفهمیم و برای عمل کردن از علم غیر آل محمد ع بینیاز باشیم چون عمل بیعلم ممکن نخواهد بود و علم غیر آل محمد ع که اصلا و علم آل محمد ع که بدان عمل نشود و اسراف گردد نیز تولید عمل صالح نخواهد نمود و لذا اهل شک حسود، علم صاحب نور را اخذ نموده اما اسراف مینمایند و با شک قلبی، بدان عمل ننموده و آن را دور میریزند و بقول معروف هر چی صاحب نور برای آنها رِشته بود، پنبه نمودند! این همان اسراف و مسرف است.
«گردآوری» مطالب علمی رو با واژه «نضد» به زیبایی میشه فهمید.
کانه مطالب علمی درست مثل یک خوشه خرما زیبا کنار هم چیده شده و گردآوری شده و از نگاه کردن و شنیدن این مطالب خوشهخوشه شده، هر بیننده و شنوندهای لذت میبرد.
مثال زیبایی برای روش و تکنیک یاد گرفتن واژهها:
یادمه وقتی پسرهای من کلاس اول و دوم دبستان بودند، قرار بود الفبا رو یاد بگیرند، نظر مربی و معلمشون، اون موقع این جوری بود که والدین بچهها تیکههای روزنامه را میکندند و توی دفتر بچهها چسب میزدند و هر حرفی که درس داده میشد، دانشآموز باید با مداد قرمز دور حروف مشابه اون حرفی که اون درس اون روز بود رو دایره میکشید و مشخص میکرد و اینجوری کمکم تمام حروف الفبا رو خوب میشناخت و هر کدوم رو هر جا میدید میگفت اِ … این فلان حرفه!
قصه آموزش واژههای قرآنی در این سایت هم همینطوریه، یعنی در این مجموعۀ بزرگ الفبای نورانی، مقالههایی هست که هر کدوم روی یک واژه تاکید داره تا خوب این واژه رو بازگو کنه و مخاطب این مطلب مهم دستگیرش بشه که این واژه هم از اسامی زیبای مترادف نور معالم ربانی است، و هر جا با آن برخورد کردیم فورا یادمون بیاد کدوم حرف بوده که ما دورشو با مداد قرمز دایرهای کشیدهایم.
در واقع روش و تکنیک یاد گرفتن این واژهها اینجوریه.
[رنگبندی طاووس!]:
«الطاوس:
وَ مِنْ أَعْجَبِهَا خَلْقاً الطَّاوُسُ الَّذِي أَقَامَهُ فِي [أَحْسَنِ] أَحْكَمِ تَعْدِيلٍ
وَ نَضَّدَ أَلْوَانَهُ فِي أَحْسَنِ تَنْضِيدٍ بِجَنَاحٍ أَشْرَجَ قَصَبَهُ وَ ذَنَبٍ أَطَالَ مَسْحَبَهُ
إِذَا دَرَجَ إِلَى الْأُنْثَى نَشَرَهُ مِنْ طَيِّهِ وَ سَمَا بِهِ مُطِلًّا عَلَى رَأْسِهِ.»
مثل جزوات و مقالات علمی صاحبان نور!
علوم ربانی صاحبان نور، دقیقا مثل همین میوههای بهشتی منظم کنار هم چیده شده ایست که همه مطالب با هم از یک نظم و یکپارچگی خاصی با مفهوم واحد نور ولایت برخوردار است «حبک»، و اهل یقین با عمل به این اندیشه زیبا، باید مجموعهای زیبا از اعمال صالح و مهربانیها، که خوب کنار هم چیدمان شده، برای عوالم قبر و قیامت خود دست و پا نماید.
توحيد المفضل / 159 /
خلق الرمانة و أثر العمد فيه ….. ص : 159
وَ اعْتَبِرْ بِخَلْقِ الرُّمَّانَةِ وَ مَا تَرَى فِيهَا مِنْ أَثَرِ الْعَمْدِ وَ التَّدْبِيرِ
فَإِنَّكَ تَرَى فِيهَا كَأَمْثَالِ التِّلَالِ مِنْ شَحْمٍ مَرْكُومٍ فِي نَوَاحِيهَا وَ حَبٍّ مَرْصُوفٍ صفا [رَصْفٍ] كَنَحْوِ مَا يُنْضَدُ بِالْأَيْدِي وَ تَرَى الْحَبَّ مَقْسُوماً أَقْسَاماً وَ كُلَّ قِسْمٍ.
[] :
وقعة صفين ؛ النص ؛ ص134
[الحوادث الواقعة في طريقه إلى صفين]
[الخلاف في رياسة كندة و ربيعة]
قَالَ:
ثُمَّ رَجَعَ إِلَى حَدِيثِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ قَالَ:
ثُمَّ خَرَجَ حَتَّى أَتَى دَيْرَ أَبِي مُوسَى وَ هُوَ مِنَ الْكُوفَةِ عَلَى فَرْسَخَيْنِ فَصَلَّى بِهَا الْعَصْرَ
فَلَمَّا انْصَرَفَ مِنَ الصَّلَاةِ قَالَ:
«سُبْحَانَ ذِي الطَّوْلِ وَ النِّعَمِ سُبْحَانَ ذِي الْقُدْرَةِ وَ الْإِفْضَالِ أَسْأَلُ اللَّهَ الرِّضَا بِقَضَائِهِ وَ الْعَمَلَ بِطَاعَتِهِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى أَمْرِهِ فَإِنَّهُ سَمِيعُ الدُّعَاءِ»
ثُمَّ خَرَجَ حَتَّى نَزَلَ عَلَى شَاطِئِ نَرْسٍ بَيْنَ مَوْضِعِ حَمَّامِ أَبِي بُرْدَةَ وَ حَمَّامِ عُمَرَ
فَصَلَّى بِالنَّاسِ الْمَغْرِبَ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ*
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ كُلَّمَا وَقَبَ لَيْلٌ وَ غَسَقَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ كُلَّمَا لَاحَ نَجْمٌ وَ خَفَقَ».
ثُمَّ أَقَامَ حَتَّى صَلَّى الْغَدَاةَ ثُمَّ شَخَصَ حَتَّى بَلَغَ قُبَّةَ قُبَّيْنَ وَ فِيهَا نَخْلٌ طِوَالٌ إِلَى جَانِبِ الْبِيعَةِ مِنْ وَرَاءِ النَّهَرِ فَلَمَّا رَآهَا قَالَ:
«وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضِيدٌ ثُمَّ أَقْحَمَ دَابَّتَهُ النَّهَرَ فَعَبَرَ إِلَى تِلْكَ الْبِيعَةِ فَنَزَلَهَا فَمَكَثَ بِهَا قَدْرَ الْغَدَاةِ.
تفسير القمي ؛ ج1 ؛ ص336
قَالَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ
فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لَوْ عَلِمَ مَا لَهُ مِنَ الْقُوَّةِ، فَقَالَ مَنْ أَنْتُمْ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ أَنَا جَبْرَئِيلُ،
فَقَالَ لُوطٌ بِمَا ذَا أُمِرْتَ
قَالَ بِهَلَاكِهِمْ فَسَأَلَهُ السَّاعَةَ قَالَ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ فَكَسَرُوا الْبَابَ وَ دَخَلُوا الْبَيْتَ فَضَرَبَ جَبْرَئِيلُ بِجَنَاحِهِ عَلَى وُجُوهِهِمْ فَطَمَسَهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
«وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ- فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ»
فَلَمَّا رَأَوْا ذَلِكَ عَلِمُوا أَنَّهُمْ قَدْ أَتَاهُمُ الْعَذَابُ- فَقَالَ جَبْرَئِيلُ يَا لُوطُ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اخْرُجْ مِنْ بَيْنِهِمْ أَنْتَ وَ وُلْدُكَ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ- إِنَّهُ مُصِيبُها ما أَصابَهُمْ
وَ كَانَ فِي قَوْمِ لُوطٍ رَجُلٌ عَالِمٌ
فَقَالَ لَهُمْ يَا قَوْمِ- قَدْ جَاءَكُمُ الْعَذَابُ الَّذِي كَانَ يَعِدُكُمْ لُوطٌ فَاحْرُسُوهُ وَ لَا تَدَعُوهُ يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِكُمْ- فَإِنَّهُ مَا دَامَ فِيكُمْ لَا يَأْتِيكُمُ الْعَذَابُ، فَاجْتَمَعُوا حَوْلَ دَارِهِ يَحْرُسُونَهُ-
فَقَالَ جَبْرَئِيلُ يَا لُوطُ اخْرُجْ مِنْ بَيْنِهِمْ-
فَقَالَ كَيْفَ أَخْرُجُ وَ قَدِ اجْتَمَعُوا حَوْلَ دَارِي، فَوَضَعَ بَيْنَ يَدَيْهِ عَمُوداً مِنْ نُورٍ- فَقَالَ لَهُ اتَّبِعْ هَذَا الْعَمُودَ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ فَخَرَجُوا مِنَ الْقَرْيَةِ مِنْ تَحْتِ الْأَرْضِ فَالْتَفَتَتِ امْرَأَتُهُ- فَأَرْسَلَ اللَّهُ عَلَيْهَا صَخْرَةً فَقَتَلَتْهَا، فَلَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ صَارَتِ الْمَلَائِكَةُ الْأَرْبَعَةُ- كُلُّ وَاحِدٍ فِي طَرَفٍ مِنْ قَرْيَتِهِمْ- فَقَلَعُوهَا مِنْ سَبْعِ أَرَضِينَ إِلَى تُخُومِ الْأَرْضِ ثُمَّ رَفَعُوهَا فِي الْهَوَاءِ- حَتَّى سَمِعَ أَهْلُ السَّمَاءِ نُبَاحَ الْكِلَابِ وَ صُرَاخَ الدِّيَكَةِ- ثُمَّ قَلَبُوهَا عَلَيْهِمْ وَ أَمْطَرَهُمُ اللَّهُ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ- وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ.
قوله «مَنْضُودٍ» يعني بعضها على بعض منضدة
و قوله «مُسَوَّمَةً» أي منقوطة.
تفسير القمي ؛ ج1 ؛ ص336
حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ
«وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ مُسَوَّمَةً»
قَالَ مَا مِنْ عَبْدٍ يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا يَسْتَحِلُّ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ إِلَّا رَمَاهُ اللَّهُ كَبِدَهُ مِنْ تِلْكَ الْحِجَارَةِ تَكُونُ مَنِيَّتُهُ.
فِيهَا وَ لَكِنَّ الْخَلْقَ لَا يَرَوْنَهُ.
مشتقات ریشۀ «نضد» در آیات قرآن:
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ (82)
وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضيدٌ (10)
وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ (29)