Light plays a pivotal role as the only way of verbal communication between the merciful God and his servants.
Light acts as a scientific communication bridge that makes it possible to understand the divine commands and the demands of the merciful God.
light symbolizes spiritual communication with the divine sciences.
نور به عنوان تنها راه ارتباط کلامی بین خدای مهربان و بندگانش نقش محوری دارد.
نور به عنوان یک پل ارتباطی علمی عمل میکند که درک دستورات الهی و خواستههای خداوند مهربان را برای قلب ما ممکن میسازد.
نور نماد ارتباط معنوی با علوم الهی است.
«قنطر» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«قَنْطَرَة: پل»
«قَنَاطِير مُقْنَطَرَة: مال بسيار و كامل، تشبیهی است به پل»
***
«دنر» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«دُنِّرَ وجهُ الرجل إذا تلألأ و أشرق»
«دَنَّرَ الوَجهُ: چهره نورانى شد و مانند دينار درخشيد.»
نور، پل ارتباطی علمی ما با خدای مهربان است!
حسود از پل ارتباطی علمی خود با علوم نورانی فراوان استفاده نمیکند و این پل را پشت سر خود خراب میکند. اشتباه مرگبار!
قنطر:
«قَنَاطِير مُقْنَطَرَة»: مال بسيار و كامل
«قَنَاطِير مُقْنَطَرَة»: نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که اهل یقین در دل شرایط با عمل به این علوم نورانی، تولید نور آرامش عمل صالح فراوان و بیپایان میکنند.
+ «دنر – دینار»:
«خروار و دینار»
+ «قطر»
+ «نطف»
[مثال زیبای پُل – تشبيها بالقنطرة]:
پل؛ نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست.
+ «شعب»
حوا «حیّ» نام زیبای امة الله است (اهل یقین) که عامل حیاتش را از آدم ع (عبد الله) می گیرد.
[پیجر – درر] لذا آدم ع برای حوا ع نقش پُل ارتباطی علمی با آل محمد ع را بازی میکند و این پل حیاتی همان انشعاب چهارم در مبحث شهادتین و «شعب» است، که علوم آل محمد ع را «ما فيه عبور الحياة» رله میکند و لیدرهای سوء و معارین حسود همیشه در صدد تخریب این پل حیاتی هستند.
+ «صد سبیل»
+ «خوشه – تصویر دم انگور»
+ «قرای ظاهرة – قرای مبارکة»
روی یک پل چند تا ماشین میتونن پارک کنن؟!
سوال بعدی: از روی یک پل چند تا ماشین میتونن رد بشن؟!
پل برای ما میتونه محل عبور بی نهایت علم آل محمد ع باشه!
ورود به محدوده نامحدود علم و حکمت آل محمد ع به سبب یاد معالم ربانی.
«و الْقَنَاطِيرُ جمع الْقَنْطَرَةِ، و الْقَنْطَرَةُ من المال: ما فيه عبور الحياة تشبيها بالقنطرة، و ذلك غير محدود القدر في نفسه، و إنما هو بحسب الإضافة كالغنى، فربّ إنسان يستغني بالقليل، و آخر لا يستغني بالكثير،
قَنَاطِير: جمع قَنْطَرَة است و قنطرة مالى است كه به وسيله آن گذران و عبور زندگى ميسور است و تشبيهى است به قَنْطَرَة يعنى پل كه نسبت به خودش مقدار آن مال، نامحدود است [يعنى هر مال افزونى بر اندازه] و بر حسب اضافه شدن مقدارش معين ميشود مثل غنى يا بىنيازى
چه بسا انسانى با اندك مالى مستغنى است و ديگرى با مال زياد هم بىنياز و مستغنى نميشود.»
دنر – دینار :
«دُنِّرَ وجهُ الرجل إذا تلألأ و أشرق»
«دَنَّرَ الوَجهُ: چهره نورانى شد و مانند دينار درخشيد.»
چشمت به پول و طلا و جواهر می افته، چجوری چشات برق میزنه و چهرت بشاش و روشن و باز میشه!
+ «قبض و بسط»
قلبت هم که به نور یاد معالم ربانی بینا و شنوا میشه همینجوری بسط و نورانی میشه!
در این آیه اشاره شده که اهل شک در دوران مهلت، قلبشون نور عالم ربانی رو حس کرده اما از روی حسد نمیخوان اقرار به فضل او بنمایند «خیانت در امانت».
لذا عبارت «ان تامنه بدینار» اشاره به همین امنیت و آرامشی داره که از قِبل صاحبان نور، ظاهرا و باطنا، دیده اند و تجربه نمودند، یعنی با وجود این تجربه که حضور صاحبان نور در آفاق و انفس چه آثار پر برکت و نورانی داره، معذلک اهل شک با این مشاهدهها، باز هم انکار کردند و کافر شدند و واژه کفر برای بیان کاری که آنها انجام دادند چه زیباست، یعنی چیزی رو که دیدند، روشو پوشاندند و اگه کسی چیزی رو نبینه، چجوری میشه گفت روشو پوشانید؟! اصلا بی معناست و حتی اگه ناخودآگاه دستش بخوره و روشو بپوشونه این عمدی نیست و اسمش پوشاندن نیست بلکه در کفر، اهل شک که اهل کفر است، وجود صاحب نور را سی سال در همه زندگی خودش تجربه نموده و آثار برکتش را دیده اما قلبش از روی حسد، وجود نورانی او را انکار مینماید و این خیانت در دیناری نور آرامش یاد معالم ربانی، دأب اهل شک و معارین و لیدرهای سوء است.
هرگز یک اهل شک، تو را به رفتاری از جنس کلامی نورانی دعوت نمیکنه! یا عمل صالحی با یاد معالم ربانی انجام نمیده تا از نور آرامشش تو رو هم اطعام کنه! هرگز اهل شک اینکارو نمیکنه! اصلا چون حسودی معالم ربانی رو میکنن، هیچوقت این امر شکل نمیگیره!
هر چه اهل شک و معارین و لیدرهای سوء در «دینار» خیانت میکنن، از اونطرف اهل یقین و صاحبان نور در خروار خروار معالم آل محمد ع، حفظ امانت و ادای امانت نموده و ذره ای در دل شرایط نسبت به این اندیشه که «حوادث آثار عیب ماست» کم نمیگذارن ولو اینکه به ضرر خودشون باشه.
مبحث زیبای «خروار و دینار»
[دینار – قنطار]:
«بِقِنْطارٍ – بِدينارٍ»:
اهل یقین – اهل شک
ادای حق آل محمد ع در دل شرایط
«يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ – لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ»
«إِلَيْكَ»: ضمیر «ک» به صاحبان نور بر میگردد.
«مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ» دو دسته میشوند:
اهل شک و اهل یقین
«مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ»:
یعنی کسانی که به برکت آشنایی با صاحبان نور و نور علم آل محمد ع، به امنیت و آرامش میرسند، اما اهل شک از این نور به تاریکی خروج میکنند، چون نسبت به صاحبان نور حسودند!
خروار و دینار!
وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ!
[سورة آلعمران (3): الآيات 75 الى 76]
وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ
وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبيلٌ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (75)
اهل شک میگن:
«لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ»:
ما که هر چی به حرف این صاحبان نور گوش کردیم چیزی گیرمون نیومد!
انگاری راه و روش زندگی به سبک او بر ما بسته است:
«لَيْسَ عَلَيْنا … سَبِيلٌ»!
اصلا این راهی که صاحب نور برای دسترسی به آرامش داره به ما یاد میده، راه درستی نیست و اصلا غلطه که برای رسیدن به آرامش باید حوادث رو آثار عیبت بدونی! و جواب بدی دیگرانو با خوبی بدهی!
یعنی چی آثار عیبمه و هیچی نگم!
من حق دارم عصبانی بشم و … تا بفهمه کارش غلطه!
میدونی چرا اهل شک نمیخوان سبیل رو در صاحب نورشون جستجو کنند؟!
چون این سبیل، راه گناه رو برای اونهایی که از دیناری نمیتونن چشمپوشی کنند، حسابی میبنده، بطوریکه خودشونو در قفس احساس میکنن و آرزوشون اینه که صاحب نور- زبونم لال- یه روزی از دنیا بره، تا اونا یه نفس راحتی بکشن و کسی نباشه بگه آقا از دلخواه و تمنا باید گذشت.
اهل یقین نسبت به معالم ربانی «بِقِنْطارٍ» خیانت نمیکنند.
[قنطر – قطر : قطرات و نطفههای فراوان علمی که با یاد معالم ربانی اخذ میکنن (قطار قطار معالم علمی) رو به هدر نمیدن!
صاحب نور، مصداق اُکُل دائم و پل ارتباطی علمی برقرار شده است.
(قنطرة: پُل)
صاحبان نور، خروار خروار علوم آل محمد ع رو برای دوستان و علاقمندان ظاهر و آشکار میکنند.
اما لیدر سوء و اهل شک، دریغ از یک دینار!
اهل شک «بِدِينارٍ» رحم نمیکنند، و توجیه برای کار خودشونم دارن و اون اینه که صاحب نور، اُمّی است و معلّم ندارد، لذا حرفش سند نیست، در حالیکه قلب سلیم اهل یقین با روشن شدن، با یاد معالم ربانی، دیگر دنبال سندی قویتر و بهتر از این نمیگردد.
عبارت «إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً» نیز خیلی زیباست یعنی اهل شک منتظر هستند که صاحب نور، در ملک رحلت کند و اونها بدنبال خواسته های خودشون اقدامی آشکارا انجام دهند.
لذا این عده میگن: تا وقتیکه عالم ربانی هست، «إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً» نمیشه کاری کرد اما همینکه در ملک رحلت نمود، اهل حسادت، اون نقشۀ شوم خودشونو عملی میکنند.
اهل شک دروغ میگن که «لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ»!
واقعا اگه حسد رو کنار بگذارن، با یاد معالم ربانی و استعمال اندیشه آنها در دل شرایط میتونن تولید نور آرامش کنن، اما اینقدر حسود هستند که حاضر اند از گرسنگی و قحطی بمیرند اما از آب باران روحبخش نور علم و حکمت صاحبان نور قطرهای به اونها نچکد!
مصداق این ضرب المثل دوران جاهلیت: «النّار و لا العار»
اینقدر حسادت نسبت به آل محمد ع دارند!
قرآن به صراحت این ادعای اونا رو که «لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ» را رد میکند و این رو دروغی بیش نمی داند چون آنها برای اینکه به عهد خود وفا نکنند، اینجوری میگن!
صاحبان نور، دنیایی مطالب علمی ماخوذ از آل محمد ع رو، بی هیچ چشمداشتی به اهل یقینش میرسانند و خیانت در امانت نمی کنند، اما یک اهل شک حاضر نیست کسی رو که به نور ولایت آشنا نیست، دستشو بگیره و بیاره سر سفرۀ علمی آل محمد ع!
اصلا خودش به این نور پشت میکنه، حالا چجوری ببینه یکی دیگه با یاد معالم ربانی نورانی بشه و او در تاریکی باشه، هرگز کسی رو به سوی خدای مهربان هدایت نمیکنه! گر چه میدونه حق یعنی معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنها! اما نه تنها کسی رو هدایت نمی کنه بلکه برای اهل یقین نیز خواستار سرنگونی است و تلاش هم میکنه برای صاحبان نور و اهل یقین آنها تا میتونه چوب لای چرخشون بذاره!
پس اهل یقین «بقنطار» ادای حق آل محمد ع می کنند، اما اهل شک «بدینار» هم رحم نمیکنند!
امام صادق علیه السلام:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص :
مَنْ وَصَلَ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فِي دَارِ هَذِهِ الدُّنْيَا بِقِيرَاطٍ كَافَيْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِقِنْطَارٍ.
[قنطار و دینار – اداء امانت «فَلْيُؤَدِّ … أَمانَتَهُ» – خیانت در امانت]:
«ادی – اداء الامانة»
+ «خون»
+ «بحار 100 باب 12 الوديعة»
الآيات:
البقرة:
فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ
آلعمران:
وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ
النساء:
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها
المؤمنون و المعارج:
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ.
مشتقات ریشۀ «قنطر» و «دنر» در آیات قرآن:
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (14)
وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبيلٌ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (75)
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبيناً (20)