تمنا : مدیر، کاری که انجام دادیم رو تایید کنه وخوشش بیاد
تقدیر : مدیر میاد جلوی بقیه میگه چرا اینطوری انجام دادین اصلا کار خوبی نکردین
کلام فرشته نگهبان : اصلا هیچی نگی میدونم که درست میگی ولی اصلا نباید مثل بقیه باهاش رفتار کنی فقط لبخند بزن و بگو بله چشم هر طور شما میفرمایید حق با شماست الان اونطوری که شما میگین دوباره انجام میدیم و….
کلام شیطان: چقدر بی ادبه ، همینه که همه همکارا از دستش کلافه شدن و همه ازش فرارین این چه طرز برخورده ،اصلا انگار یاد نگرفته محبت کردن و کلام مهربانی و تشکر کردن رو. بهش بگو همین از دستم بر میومده خوب یا بد همینه لطفا از این به بعد هم به یکی بگین مسئول این کار باشه چون من به خاطر لطف این کارو واستون انجام دادم اگر نه وظیفه من نیست و…. ✅
(خداروشکر تونستم بحرانمو با نور مدیریت کنم و هیچ کسی نفهمید که من از شدت ناراحتی گوشام داغ شده بود و لبخند میزدم. اونجا که همونطور که فرشته مهربونم گفت انجام دادم و با مهربانی برخورد کردم. چند نفر هم شاهد این ماجرا بودن و نگاههای معنی داری بهم میکردن و شیطان بهم میگفت که دیدی حق با همکاراست ، این دیگه چه آدمیه به نظرم تو هم نگاه معنی دار به همکارت بکن و تایید اون چه که دارن با نگاهشون بهت میگن رو بکن و تو هم برو تو تیم اونا و بگو میبینین توروخدا امسال گیر چه مدیری همه مون افتادیم ….
شیطان ول کن نبود میگفت اونجا که کار خودتو کردی و ضایع شدی چشم بهش گفتی با اینکه حق با تو بود ولی الان عزتت رو حفظ کن پاشو خیلی سرسنگین برو کارت که تموم شد خونه تا متوجه شه چطور باید باهات صحبت کنه ولی من دستم تو دست نور بود و فرشته بهم میگفت این یه ورک لایفه میتونی اختیارا موفق یا ناموفقش کنی ،اختیارا بهشت و یا جهنم رو انتخاب کن ….
رفتم تو اتاق نشستم و نگاهم به مدیر که داخل سالن بود خورد ، بهش لبخندی زدم و بعد دیدم داره میاد تو اتاق با خنده اومد تو اتاق که بیاین از این وسایلی که گرفتم واسه خودتم بردار میخواستم نرم بگم ممنون دیرم شده میخوام برم خونه ولی فرشته گفت برو دخترم و من باز هم با خنده رفتم پیششون و همونطور که فرشته بهم میگفت با روی خوش ازشون با عنوان خانم ….. جان خداحافظی کردم که سرشو آورد بالا چنان نگاه محبت آمیزی بهم کرد که قند تو دلم آب شد. اون نگاه صاحب نورم بود و تایید اینکه بالاخره موفق شدی و صاحب یک ورک لایف موفق . از همکارا جدا شدم و اومدم بیرون ، اومدم تو حیاط مدرسه یکی از بچه ها بهم گفت خانم …. اینقدر چهره شما دوست داشتنیه آدم دوست نداره چشم ازتون برداره 🥺🥰 و من حالم توصیف نشدنی از شدت خوشحالی چون در ملک و ملکوت رضایت اهل بیت ع رو حس میکردم ….
ممنونم فرشته مهربونم که هیچ وقت با وجود شما تنها نیستم و به کمک شما شرایط سخت رو مدیریت میکنیم 🌺🌺🌺🌺)