تمنا: بین کار و استراحت من، تعادل قابل قبولی باشد.
تقدیر: کار زیاد، استراحت کم، بعضی روزها هم بدون استراحت.
کلام فرشته: اون دوتا کفشهای مقالۀ «بلو: تجربۀ نورانی! وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ!» رو یادته، چه قدر حرف داشت. قراره از این جسم برای اصلاح روح و قلبمون کار بکشیم تا هستیم و فرصت هست.
ماهی سالمون رو با بهترین تجهیزات نمیبردن به مقصد، که ذرهای آب در دلش تکان نخوره. همه چیز را به جان میخرید، درمسیر هدف وماموریت.
کلام شیطان: معلومه داری چه کار میکنی؟!
دو روز دیگه که مریضی و درد سراغت بیاد، هیچ کس به دادت نمیرسه ها.
آفرین بهت نمیگه ها. اگه به من گوش کنی و همکاری کنی که ناصح و خیر خواه توام بهت قول میدم که وقتی همه داغون کردن جسماشونو، تو در صحت و سلامت لذت ببری به شرطی که بین کار و زحمت، تعادل برقرارکنی، که من راهشو خوب بلدم و یادت میدم. فقط باید با من همکاری کنی، که حذف خیلی از این شرایطه که به خودت لطمه میزنی، دیگه خودت میدونی. دور اندیش باش. بدتو نمیخوام که… 😈😎🧐