دکتر محمد شعبانی راد

قلب شناور در نور الهی! وَ فِصالُهُ في‏ عامَيْنِ!

“We all float!”
The art of the floating!
The light in which we must float!
The Light We Need to See!
Are you floating or sinking at this moment?!

«عوم» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«عَامَ‏ فِي الْمَاءِ: شنا كرد.»
«عامَتِ السَّفينَةُ فِى الْماء: كشتى بر روى آب روان شد.»
«عامَ‏تِ النّجوم: ستاره‏‌ها به حركت درآمدند.»
«الْعَوْمُ‏: السّباحة، شناورى»
«قيل: سمّي السّنة عَاماً لِعَوْمِ الشمس في جميع بروجها،
گفته شده، سال را از اين جهت «عام» گويند كه خورشيد در تمام بروجش در حركت و شناورى است،
و يدلّ على معنى الْعَوْمِ قوله: وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ‏.
و بر معنى شناورى در واژه «عوم» آيه: (وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ‏) دلالت مى‏‌كند.»

مثل ماهی در دریای علم آل محمد ع شناور باش!
داستان تکراری ماهی و دریا!

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
المومن فی المسجد كالسمك فی الماء
و المنافق فی المسجد كالطیر فی القفص
.
مؤمن در مسجد مثل ماهی در دریا شناور است؛
اما انسان منافق در مسجد مانند پرنده‌ای در قفس، دست و پا بسته است.
+ «سجد»
حسود در تقدیراتش، مثل پرنده ای است که دست و بالش بسته است و نمیتونه پرواز کنه،
«لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها»
اما اهل نور در تقدیراتش مثل ماهی است که با کمک نورش در دریای علم آل محمد ع و در تقدیراتش شناور هست و خودشو به ساحل نجات میرسونه!
به این میگن معرفة الله!
به این میگن معرفة الامام بالنورانیة!
به این میگن تفقّه!
قلبی که قبض و بسط نورشو میفهمه!
قلبی که فرق کلام شیطان و فرشتۀ مهربان رو میفهمه!
+ «#ورکلایف»

«الْعَوْمُ‏: السّباحة، شناورى»
+ «سبح»
«عَامَ‏ فِي الْمَاءِ»
«الْعَامُ‏: الْحَوْلُ»
«نَبْتٌ عَامِيٌ‏ : إِذَا أَتَى عَلَيْهِ حَوْلٌ فَهُوَ يَابِسٌ»
مفهوم «جریان» در این واژه!
مفهوم کمرنگ شدن و پررنگ شدن!
+ «نوسان – نوس»
«سيرُ الإبل و السفينة عَوْمٌ‏»
حرکت «undulating»! موّاج!
+ «قبض و بسط»
+ «تسبیح و تعقیب»
+ هزار واژه …
حرکت قبض و بسط یه جورایی شبیه حرکت مواج است!
«عَوَّمَ الكَرْمُ : درخت انگور يكسال پُر بار و سال بعد كم بار شد.»
«عَوَّمَتِ النَّخْلَةُ : نخل خُرما يكسال باروَر شد و سال بعد خُرما نداد.»
گاهی نورانی و پر بار و گاهی کم نور و البته هر دو حالت با اهل یقین سخن می گوید!
+ «رضا و سخط»
+ «نوس»
«عامَتِ السَّفينَةُ فِى الْماء»

قلب شناور در نور الهی! وَ فِصالُهُ في‏ عامَيْنِ!
عرب به سال میگه عام « العَامُ‏: السنةُ » چون حرکت شناوری داره ! عین حرکت آنجیولیتینگ ! بهار و تابستان ، باز پاییز و زمستان و دوباره روز از نو روزی از نو !!! هی میره و میاد ! جریان داره ! انگاری شبیه دریایی که همه توش در حال حرکت رو به جلو هستند و همه در حال شنا و جنبیدن هستند. این مفهوم تحول و تغییر و بالا پایین شدن و رو به جلو جریان داشتن و … این میشه عوم ! این میشه حیات ! این میشه زنده بودن ! همه اش برای اهل یقین میشه با نور معالم ربانی در دل شرایط تقدیرات، مدام بالا و پایین شدن قلب ! قبض و بسط شدن قلب ! نوسانات و آلارمهای قلبی ! کلمات عالم بالا ! زبان آنلاین اهل بهشت ! یک جریان علمی از مافوق به مادون ! این مفهوم در واژه های مترادف نور ولایت به چشم می خورد لذا عوم و عام نیز برای اهل یقین از نامهای زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست چون مدام این جریان آیاتی و رسلی است که قلوب اهل یقین را بالا و پایین می کند ! تاریک و روشن می کند ! قبض و بسط می کند ! حیات میشه همین ! این میشه زندگی و زنده بودن ! این میشه شنیدن کلام مافوق ! این میشه دیدن نور معالم ربانی در دل شرایط ! این میشه نوسانات قلبی ! این میشه آلارمها و پیجرهای قلبی ! این میشه ملاقات با نور ملک موکل به صورت زیبای تمثال صاحبان نور در ملکوت قلوب ! این میشه تنها نبودن ! این میشه فرد نبودن ! این میشه زوج بودن ! این میشه مفهوم نزدیک ! این میشه نور ولایت ! این میشه معرفة الامام بالنورانیة ! این میشه آخرش «غایة» !!! این میشه آرامش !
«أَعْوَمَ: يكسال بر او گذشت، در آغاز سال در آمد.»:
انگاری یک آیت با یاد معالم ربانی بر اهل یقین گذشت و او موفق به تولید نور عمل صالح گردید و حالا در آغاز سال جدید یا آیت جدید قرار گرفته و اینقدر این سالها یعنی این آیات یعنی این فرصت‌ها میرنو میان و در جریان هستند و تکرار می شوند تا اون هدفی که خداوند از خلقت این عده داشته برآورده بشه که همانا آشنایی دوباره و چندین باره با نور ولایت آل محمد ع است تا برای اهل شک بداء حاصل شود و عاقبت به خیر گردند و یا اینکه حجت بر آنها تمام شود و خلود در نار را بچشند. پس واژه عوم و عام اشاره به مفهوم زیبایی دارد و آن هم این است که آیاتی و رسلی بر ما می‌گذرند و میرنو میان و هی نو به نو ایجاد میشن تا بالاخره در این گذر زمان و سال و سنه و عام و تحول و … هر چی که اسمشو بذاریم ،بالاخره یه عده ای با انجام وظیفه خود تولید نور آرامش عمل صالح بنمایند ان شاء الله تعالی.
این میشه همون شناوری در آیات «آیاتی و رسلی»
+ «سبح»
« العائِم‏ في الماء: شناگر، شنا كننده»
«عامَ‏ في الماء: شنا كرد.»
«عامَتِ السَّفينَةُ فِى الْماء: كشتى بر روى آب روان شد.»
«عامَتِ النّجوم: ستاره‏‌ها به حركت درآمدند.»
«عامَ الزِّمامُ: مهار جنبيد و تكان خورد.»
این جنبش و تکان خوردن مفهومی است که در این واژه باید استنباط شود تا این واژه را به مفهوم و مبحث کلی و زیبای قبض و بسط وصل نماید.
در واقع عوم و عام به نوعی مفهوم قبض و بسط قلبی اهل یقین را در دل شرایط با نور یاد معالم ربانی داره بیان میکنه!
« عاوَمَ‏ فلانٌ فلاناً : به مدت يكسال با او معامله كرد.»
«عاوَمَتِ النَّخْلَةُ : درخت يكسال ميوه داد و يكسال ميوه نداد، درخت يكسال در ميان ميوه داد.»
این همون مفهوم قبض و بسطه … قبض و بسط – رضا و سخط … چه میوه بده چه میوه نده هر دو کلام عالم بالاست (حضور و غیاب نور در ملکوت قلب)، یه بار میگه از تو راضیم اینم میوه نورانی که میخواستی ! یه بار میگه از کار تو راضی نیستم، لذا قبض نور میشی و می فهمی مورد سخط عالم بالا قرار گرفتی لذا باز هم کلامی رو فهمیدی و این همون فهم امر و نهی  و فهم نور ولایت ولی خداست لذا گفتیم قلب سلیم شاهکار خلقت است که کارش فهم کلام الله است،
و کلام الله فعل منه، می باشد، و افعاله تفهیم می باشد، کانه قلب سلیم هم چشم است و هم گوش است و هم بینی و هم چشایی و هم لامسه! همه حواس روی هم، باز هم اون فهم و تفقهی که قلب از کلام ولی خدا داره رو نخواهند توانست متوجه بشن ! این قلب سلیم است که از روی حرکت سایه معالم ربانی خود در وسط ساعت آفتابی قلب خود نسبت به هر چیزی که جهل داشت حالا اُرینتاسیون و آگاهی پیدا می کنه و می داند و می فهمد و این را مدیون تمثال نورانی دنیای ملکوت قلب خود می باشد، انگاری اون تمثال نورانی، این اهل یقین رو افسون خودش کرده «عزم» !  معتاد خودش کرده «دوم» ! چنان قلب وابسته به نور معالم ربانی می شود که دیگه جداشدنش محاله!
آیا ما اینجوری عاشق نور آل محمد ع شدیم؟!
اصلا اهل یقین واقعی رو نمیشه از نور ولایت معالم ربانی در ملکوت قلبش جدا دونست!
گرچه این پیوند نورانی قابل دیدن با چشم سر نباشه اما با چشم دل میشه نورانیت و شفافیت قلب رو حس نمود.
میخوایم بگیم بدون فهمیدن قبض و بسط قلبی – که تمام واژه های قرآنی اینو میخوان یادمون بدن – نمیشه با اونیکه دوستش داری مکالمه کنی و باهاش حرف بزنی و لذت ببری.
قلوب اهل شک، صم بکم عمی هستند که هیچ لذتی از نور ولایت و کلام نور و ظلمت قلب خودشون نبردن ! هرگز لذت همکلام شدن با نور خدایی آل محمد ع با یاد معالم ربانی در دل شرایط را تجربه ننموده اند و این تجربه واقعا میشه حیات جاویدان.
اللغة:
و العام الحول و جمعه الأعوام
و هو حول يأتي بعد شتوة و صيفة لأن فيه سبحا طويلا ربما يمكن من التصرف فيه
و العوم السباحة
و السفينة تعوم في جريها
و الإبل تعوم في سيرها

و الاعتيام اصطفاء خيار مال الرجل لأنه يجري في أخذه شيئا بعد شي‏ء كالسابح في الماء الجاري
و اعتام الموت النفوس أولا فأولا كذلك و أصل الباب السبح
عام: سال و جمع آن «اعوام» است و اصل «عوم» بمعناى شنا است.

مشتقات ریشۀ «عوم» در آیات قرآن:

أَوْ كَالَّذي مَرَّ عَلى‏ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها قالَ أَنَّى يُحْيي‏ هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ‏ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ‏ فَانْظُرْ إِلى‏ طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلى‏ حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ (259)
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ‏ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ حَكيمٌ (28)
إِنَّمَا النَّسي‏ءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ (37)
أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ في‏ كُلِّ عامٍ‏ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ (126)
ثُمَّ يَأْتي‏ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ‏ فيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فيهِ يَعْصِرُونَ (49)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ (14)
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‏ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ في‏ عامَيْنِ‏ أَنِ اشْكُرْ لي‏ وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصيرُ (14)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی